. نحوه شناسایی و برخورد با عاملان و تاریخچه شیطانگرایی در ایران از جمله مباحثی بودند که سرهنگ غنیلو در کسوت پیشین خود بهعنوان معاونت اجتماعی نیروی انتظامی تهران بزرگ توضیحاتی درباره آنها ارائه داد؛ «شیطانپرستان با فریب القا میکنند که قدرتمند و فعالند.»
شیطانپرستی به دلایل مختلف چند سالی است که برخی از جوانان را گمراه کرده است،گرایشهایی به آن در ایران بهوجود آمده است و گاه بر در و دیوار شهر نمادهای آن دیده میشود. عده زیادی معتقدند شیطانپرستی محصولی وارداتی و غربی است؛ در حالی که در تاریخ ایران، گاه افراد و فرقههایی به این نام معرفی شدهاند.
کلمه «شیطانپرستی» کنجکاو برانگیز است و از آنجا که متاسفانه برخی از مردم خیلی اهل مطالعه نیستند، گاه تعبیرات اشتباه و نادرستی بهوجود میآید. شیطانپرستی که به نظر من لفظ صحیح آن «شیطانگرایی» است، از لحاظ تاریخی دو دوره را پشت سر گذاشته است: دوره اول آنکه تا سال 1960 محسوب میشود، در منطقه بینالنهرین و مشرق زمین پررنگتر بوده است. بعضی فرقههای صوفی مسلک در گذشته معتقد بودند که شیطان با نافرمانی از خداوند نقشی را در عالم هستی به خود اختصاص داد. تا برای اثبات خوبی، بدی هم وجود داشته باشد. این افراد اعتقاد داشتند که رابطه شیطان و خدا، رابطه عاشق و معشوق است و شیطان فقط میخواهد بر خداوند سجده کند و نه موجود دیگری.
بر اساس همین اعتقادات، آنها لعن و نفرین کردن شیطان از سوی انسان را جایز نمیدانستند و ابلیس را از مقربان درگاه الهی میپنداشتند.
هنوز هم در بعضی مناطق دورافتاده و صعبالعبور ایران، این افراد زندگی میکنند. اگر از اهالی روستاهای اطراف سوال کنید جواب میدهند که آنها قومی مطرود و شیطانپرستند؛ نه کسی به آنها دختر میدهد و نه پسر آنها را به دامادی میپذیرد.
هر چند خود آنها اعتقاد دارند که شیطانپرست نیستند، «شیدا» پرستند که اشاره به همان تفکر و فلسفه خاص آنها دارد.
ایرانیها این موضوع را هضم کرده بودند و با این اقوام همزیستی داشتند؛ رابطه آنها بسیار کمرنگ بوده؛ اما بنا به مستندات تاریخی زد و خورد و درگیری در میان آنها بسیار کم دیده شده است.
دوره دوم از سال 1960 و با صنعتی شدن و اوجگیری مدرنیته آغاز شد. در این میان افرادی بر آیینهای دین مسیح شورش کردند. آنها ابتدا اعتقاد داشتند دین و قیدو بندهای آن باعث میشود بشر رشد نکند و دوباره اشتباهات گذشته خود را تکرار کند.
آنها عقایدشان را مخفی نمیکردند و معتقد بودند که هر چند این کار ممکن است جان آنها را به خطر بیندازد اما به خاطر عجیب بودن آیینشان، باعث افزایش تعداد طرفدارانشان میشود.
در حقیقت تنها شباهت این دونوع شیطانگرایی این است که هیچ کدام شیطان را لعن نمیکنند.
به جز این یک مورد، شیطانگرایی غربی و شرقی هیچ شباهتی با هم ندارند. از اوایل سال 2000 میلادی، با گسترش فناوریهای ارتباطی این گرایش غربی در ایران پررنگتر شده است.
اولین نشانههای این شیطانگرایی غربی که به گفته شما از سال 2000 میلادی در ایران دیده شد، چه بود؟ منظورم اولین مواردی است که به پلیس گزارش داده شده و برای عاملان آن پرونده تشکیل شد.
حدود سه سال پیش، گزارشهایی مبنی بر توهین گروهی به کلیساهای تهران و هتک حرمت آنها به پلیس داده شد. پیگیریهای پلیس به دستگیری تعدادی از این افراد منجر شد که در بازجوییها خود را شیطانپرست معرفی کردند.
تعدادی از افرادی که این کار را انجام داده بودند، شناسنامهای مسلمان بودند. این کار نشان از تقلید کورکورانه و بدون تفکر این افراد داشت.
در کشورهای غربی دین مسیحیت غالب است و شیطانپرستان برای مقابله با دین کشور خود، به کلیساها هتک حرمت میکنند؛ در حالی که این افراد مسلمان بودند و رابطهای با کلیسا نداشتند. این شیطانپرستی کاملا وارداتی است و آنهافقط کورکورانه الگو برداری کرده بودند.
به نظر شما آیا شیطان پرستی یک جرم است؟
این کار چنانچه به کلاهبرداری، بر هم زدن نظم عمومی و فساد و فحشا منجر شود، جرم محسوب میشود. قانون باید عمومیت داشته باشد و به همین دلیل قانونی خاص برای مجازات شیطانپرستان وجود ندارد.
از سوی دیگر ما به واسطه شغلی که داریم، همواره با متخصصان در رشتههای روانشناسی بالینی و روانپزشکی در ارتباط هستیم. آنها با این موضوع کاملا آشنا هستند و آن را مصادیقی از یک بیماری میدانند.
متاسفانه چون گذشتگان - چه در ایران و چه در کشورهای دیگر - از این موضوع آگاهی نداشتند، این افراد را به شکلی نادرست مجازات کرده و در مواردی زنده زنده میسوزاندند.
امروزه این موضوع را به عنوان بیماری میشناسند و سعی در درمان آن دارند. گاه این بیماری زمینههای ژنتیکی دارد اما امروزه در بیشتر موارد ناشی از مصرف مواد مخدر جدید با دوز بالاست.
آنها احساس میکنند که صدایی با آنها صحبت میکند و به آنها دستوراتی میدهد. امروزه پلیس این افراد را به روانشناسان و روانپزشکان معرفی میکند تا بستری و درمان شوند. این موارد باید برای مردم شفافسازی شود تا خلط مبحث نشود.
در اخبار، سایتها و گفتههای مردم، از شیطانپرستان به عنوان فرقهها و گروهها یاد میشود. آیا شیطانپرستی یا شیطانگرایی غربی به چندین شکل مختلف وجود دارد یا همه از یک تفکر و ایدئولوژی پیروی میکنند؟
این سبک جدید منشایی به نام «آنتوان لاوی» دارد؛ اما با گسترش ارتباطات و ایجاد و فعالیت گسترده شبکههای مجازی، افراد در این فرقه در کشورهای مختلف شروع به تکثر کردند. این کار در حقیقت نوعی تبلیغ برای آنها بود.
هر کدام به آن مکتب اولیه بنا به تواناییها و خلاقیتهایشان مواردی را اضافه کردند و گرایش جدیدی به وجود آوردند اما در واقعیت همه آنها از یک تفکر اولیه پیروی میکنند.
اصل واحد شیطانپرستی این است که به هیچ چیزی جز ابلیس تعلق خاطر نداشته باشند و معتقدند یکی از تواناییهای شیطان این است که به شکلهای گوناگون درمیآید. پس اگر اینها مرید شیطانند باید از اربابشان تبعیت کنند. درحقیقت خود این فرقه به آنها اجازه میدهد که به شکلهای مختلف و با پیچیدگیهای گوناگون ظاهر شوند.
البته در این میان نباید نقش لیدر اصلی را نادیده گرفت. در فرقهها، این افراد پس از مدتی به دنبال قدرت و ثروت بیشتر میافتند. اصولا در فرقهها، حرف لیدر اصلی مانند حکمی لازمالاجرا و غیرقابل تغییر است.
افراد باید بیچون و چرا از گفتههای او تبعیت کنند و این بخش است که خطر زیادی دارد. هر فرمانی از لیدرفرقه باید پذیرفته و اجرا شود؛ حتی دستور قتل!
این لیدر به مرور زمان مریدانی پیدا میکند که او را از هر لحاظی تامین میکنند؛ حس جاودانگی و قدرت در او ارضا میشود و همین امر باعث میشود که شیطانپرستان به شدت تکثیر شوند و لیدرها و فرقههای مختلفی پیدا کنند اما اساس ایدئولوژی آنها، تبعیت از شیطان است.
همواره نوک پیکان اتهام به سوی جوانان گرفته میشود و از آنها با صفتهایی چون بیهویت و غربزده یاد میشود. آیاپلیس هم مثل نهادهای دیگر تنها مقصر این قضیه را جوانان میداند؟
در بررسیهایی که ما انجام دادیم، دو عامل مهم گرایش جوانان به چنین فرقههایی برایمان مشخص شده است؛ اول هویتیابی و دوم نمایشگری. در مبحث هویتیابی معتقدیم که اگر فردی در گروهی پذیرفته نباشد، مثل فرزندانی که در خانهها و با تمامی امکانات تنها هستند و فعالیتی گروهی ندارند، به هر شکلی تلاش میکنند خود را عضو گروه و فرقهای معرفی کند.
امروزه متوسط جملاتی که روزانه بین یک جوان در طبقات اجتماعی متوسط به بالا و خانوادهاش رد و بدل میشود، چهار جمله است! در عین حال با توجه به امکاناتی چون ماهواره و اینترنت، امکان دسترسی به هر گونه اطلاعات برای جوانان و نوجوانان وجود دارد. نبود پدر و مادر در کنار آنها باعث میشود که قدرت تمیز و تفکیک درست و نادرست را نداشته باشند. اگر کسی در کنار او باشد که خلأ تنهایی را پر کند یا جواب سوالهای او را بدهد، گرایش جوانان ما به چنین فرقههایی به شدت کاهش مییابد.
این موضوع بیشتر در طبقات اجتماعی متوسط و متوسط به بالا و در کلانشهرها دیده میشود. از سوی دیگر با گسترش طلاق با خانوادههای تکوالدی در جامعه مواجه هستیم. جوان به دنبال کسی میگردد که در اصطلاح سلام او را علیک گوید و به او توجه کند.
در بحث نمایشگری، عدم توجه به تواناییها و خلاقیتهای جوانان باعث میشود تا آنها از هر راهی جلب توجه کنند؛ از مدل مو تا علائم و نمادها. سعی میکنند عجیبتر باشند تا نگاههای بیشتری را به خود جلب کنند.
مهمترین دلیل این کار هم اینکه وقتی لازم بوده است؛ ما به تواناییهای مثبت آنها توجه نکردهایم. این گروه از جوانان میخواهند دیده شوند حتی اگر رفتار آنها در تضاد با کل جامعه باشد. در حقیقت آنها گدایی نگاه میکنند. این دومورد زمینهای است برای اینکه جوان آمادگی پذیرش هر حرف و سخنی را داشته باشد و در دام چنین فرقههایی بیفتد.
در کنار همه این موارد، انسان مدرن کنجکاو است و به همه چیز با توجه به گفته دکارت، شک میکند. این شکآفرینی وقتی با زمینههایی که گفته شد در کنار هم قرار بگیرند، جوان را برای یافتن جواب به ابزارهایی مجازی چون اینترنت وادار میکند. شبکههای تلویزیونی اجازه تبلیغ مستقیم چنین فرقههایی را ندارند اما در اینترنت امکان ارائه و نشر هر گونه اطلاعاتی وجود دارد. در حقیقت مجموعهای از عوامل اجتماعی ممکن است جوان را به این سمت سوق دهد.
نمادهای شیطانگرایی در میان بعضی گروههارواج زیادی پیدا کرده است. زیورآلات و لباسهایی که چنین نمادهایی دارند در شهر فروخته میشوند و احساس میشود که نظارتی بر آنها نیست. هر چند بسیاری از افرادی که از این وسایل استفاده میکنند، از فلسفه آنها آگاهی ندارند؛ مثل بوگیرهایی که با علامت X مدتی در خودروهای زیادی دیده میشد. برخورد پلیس با فروشندگان و توزیعکنندگان این ابزار چیست؟
با اعلام عمومی درمورد بوگیرها، تعداد و استفاده از آنها به شدت کاهش پیدا کرد. در مورد خرید و فروش هم بر اساس قانون مجازات اسلامی، چنانچه افرادی علائم، نمادها، تصاویر و عکسهایی را که خلاف شرع است بفروشند با توجه به شدت جرم به زندان، جریمه نقدی و شلاق محکوم میشوند.
اداره اماکن عمومی نیروی انتظامی بازدیدهای دورهای از مغازهها و صنفهای مختلف برای مبارزه با متخلفان دارد. از سوی دیگر ما به اعلام عمومی مردم برای اطلاع از محل خرید و فروش این علائم نیاز داریم. آنها میتوانند با پلیس 110 تماس بگیرند و متخلفان را معرفی کنند.
شیطانپرستان در ایران، سایتها و فضاهای مجازیایدارند که در مواردی فیلتر هم نیستند. فعالیتهای پلیس در بخشهای مختلف، در مورد چنین پدیدههایی به چه شکلی است؟
واحدهایی به نام رصد فضای مجازی از سوی پلیس و وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران فعالیت میکنند اما یکی از کارهای این فرقهها این است که نام خود را به سرعت تغییر میدهند. نرمافزارهای موجود ما هم قابلیت انعطافپذیری و درک ندارند و تنها کلماتی را که به آنها داده میشود بررسی و اعلام میکنند. این سایتها و وبلاگها رنگ و نامشان را تغییر میدهند؛ کاری که نرمافزارها قدرت تشخیص آن را در روزهای اول ندارند.
از سوی دیگر با گسترش علوم رایانهای روزبهروز به تعداد فیلترشکنها افزوده میشود. از طریق ایمیل و سیدی هم این نرمافزارها قابل تکثیر و انتقال هستند.
در حقیقت امروزه جلوگیری از ارتباطات کاری است بسیار پیچیده، سخت و زمانبر. در عین حال باید مسؤولان به فکر حداقل جلوگیریها باشند اما اصل اول برای مبارزه باید آگاهسازی و آموزش خانوادهها باشد.
تعداد این گروهها و فرقهها در اخبار و رسانهها عدد ثابتی ندارد و کف و سقفی برای آن مشخص نیست. پلیس از تعداد آنها آگاهی دارد یا این تغییرات و تکثر مانع از داشتن آمار دقیقی میشود؟
من با قاطعیت اعلام میکنم که این رقم، رقم بسیار کمی است. آنقدرها که شیطانگراها در فضای مجازی گسترش دارند و دیده میشوند، در عوض درکف خیابانها و جامعه بسیار کم و ناپیدا هستند.
در فضای مجازی پررنگند اما بهواسطه شکل تربیت ما ایرانیها پذیرش آنها از سوی افراد سخت است. با بسیاری از افرادی که ادعای عضویت این گروه را دارند وقتی صحبت کنید، مبانی اعتقادی و فلسفی آنها بعد از ده دقیقه پایان مییابد. در نهایت متوجه این موضوع میشوید او به دنبال جایی است که به او اهمیت داده شود و چنین جایگاهی را در خانوادهاش ندارد.
بخش زیادی از آنچه در اینترنت دیده میشود، در واقعیت وجود ندارد. یک کار اشتباه دیگری که خود ما انجام میدهیم این است که هر گروه موسیقی را مترادف با شیطانگرایی میدانیم. شیطانگراها این روزها از ابزاری به نام موسیقی استفاده میکنند.
به خاطر اطلاعات کم برخی از دستاندرکاران هر چیز ناشناختهای به شیطانپرستان نسبت داده میشود؛ درحالی که این چنین نیست و ما با این رفتار تبلیغ آنها را میکنیم و بعد چنین تفکری به وجود میآید که تعداد آنها بسیار زیاد است و درهمه جامعه دیده میشوند.
تا چند سال گذشته تنها متالیکها و راکها از موسیقیهای جدید تند استفاده میکردند اما با رواج موسیقی اعتراضی، امروزه تعداد چنین آهنگهاییها بسیار زیاد شده است.
خوانندههایی که با قیافهها و لباسهای عجیب فریاد میزنند و جماعتی را که معمولا با مصرف مخدرهای صنعتی و روانگردان حالت طبیعی ندارند، از خود بیخود میکنند. آنها در شعرهایشان شعارهای فرقهشان را مطرح میکنند و جوانان امروز هم که با زبان انگلیسی آشنا هستند، متوجه این کلمات میشوند.
اینجاست که جوانانی که خود و خانوادهشان اطلاعات مذهبی زیادی ندارند، به شیطانگرایی روی میآورند. البته ما در خانوادههایی که آنها را ظاهرا مذهبی میدانیم هم چنین مواردی داشتهایم؛ هر چند برخی از کارها و فعالیتهایی که ما امروزه مذهبی میدانیم، روشها و سنتهای غلطی است که ربطی به دین ندارد. وقتی خانواده نقش خود را بهدرستی ایفا نکند، نقش و تاثیرگذاری گروه همسالان به شدت افزایش مییابد.
نظارت و کنترل این امر به همکاری نهادها و سازمانهایی مثل آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت علوم و... نیاز دارد. معاونت اجتماعی ناجا تاکنون همکاری و فعالیت مشترکی با نهادهای دیگر داشته است؟ اصلا نهادها مسؤول در این رابطه با یکدیگر در ارتباطند؟
ما در معضلات اجتماعی با دو رویکرد مواجه هستیم؛ یک رویکرد که به حذف و انکار مشکلات میپردازد و یک رویکرد شفافسازی و ارائه آموزش است.
امروز در دنیا رویکرد اول منسوخ شده است اما هنوز طرفدارانی در کشور ما دارد و به شکل سلیقهای عمل میشود. از نظر قانونی، وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی متولی این امر هستند اما به عقیده من، تهدیداتی که در این زمینه وجود دارد بسیار بیشتر از تلاش ما برای پیشگیری و مبارزه است. در شورای فرهنگ عمومی، مدیر کل ارشاد اسلامی تهران و ریاست سازمان تبلیغات اسلامی تهران هم عضوهستند و در جلساتی که داریم، اطلاعاتمان را در اختیار یکدیگر قرار میدهیم.
البته موسسهای وابسته به حوزه علمیهقم مبانی این گروه و عرفانهای نوظهور را بررسی و به سوالات مردم پاسخ میدهند.
منبع: همشهری سرنخ
نظر شما