بی‌تعهدی و سرعت باعث بی‌کیفیتی شده، اینها مرا دلواپس می‌کند که آینده دوبله ما به «فارسی‌وان» برسد و متاسفانه روزبه‌روز به آن نزدیک‌تر می‌شویم.

شیما کریمی: می‌گوید از مصاحبه فراری‌ام. اصرار را همراه سماجت خبرنگاری می‌کنم تا دقایقی به مهمانی صدای آقای «ناوارو، شرلوک هولمز، هملت»، یا عمار یاسر در امام علی(ع) و... برویم. شرط می‌گذارد که سوالات، کلیشه و تکراری نباشد وگرنه باید از همان راهِ آمده باز گردیم! می پذیریم و راهی موسسه تصویر دنیای هنر می‌شویم. جایی که این روزها استاد مدیریت دوبلاژ بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های پرمخاطبی چون 24 را به عهده دارد. خوشبختانه سوالاتمان به مذاقش خوش می‌آید و چراغ گفت و گو روشن می‌شود!

گفت‌وگو با بهرام زند که دوبله را حوالی سال‌های 49-48 در استودیو تلویزیون فیلم خیابان خاقانی نزد گوینده خوشنام و نام آشنای آن روزهای رادیو و تلویزیون، مرحوم «مانی خواجوی‌ها» آغاز کرد و صداپیشگی در سریال «چاپار» جزء اولین‌های روزگار هنری‌اش است. روزگاری که این صدای 61 ساله را گاه بر سیمای رابرت دنیرو و مل گیبسون نشانده و گاه ژان رنو و شون کانری... بهرام زند، از اساتید شاخص و متواضع هنر دوبله که بسیار تاکید دارد عنوان «استاد» را از جلوی نامش، فاکتور بگیریم، ساعتی میهمان «خبرآنلاین» شد.

پای صدایتان سوختید و ساختید؟
خیلی بیش از آن چه فکر کنید.
سهم این صدا در سپیدی موی بهرام زند بیشتر است یا روزگار؟
توامان بوده ولی شاید بتوان سهم صدا را در سپیدی موهایم بیشتر دانست. من آدم حساسی هستم و سعی می‌کنم مسئولیتی را که بر عهده‌ام هست، با دقت انجام دهم. وسواس خاصی که از ابتدای کار تا اینجا به خرج داده‌ام زودتر از آن که باید پیرم کرد. دوبله از آن دست شغل‌هایی است که باید انرژی زیادی برایش صرف کرد. مثلا بهرام زند که 40 سال در این حرفه فعالیت می‌کند به اندازه 100 سال نیرو و توان صرف کرده است.

صدایتان چقدر می‌ارزد؟
(می‌خندد) من نمی‌توانم بگویم صدایم چقدر می‌ارزد اما مردم ارزشش را تعیین کرده‌اند. همین که پیگیر هستند و مثلا می‌خواهند بدانند چرا بهرام زند به جای فلان شخصیت صحبت نکرده، نشان دهنده این است که صدایم برایشان ارزش دارد.

فروشی نیست؟
صدایم؟
بله.
تا امروز که فروشی نبوده است و اتفاقا به همین دلیل هم پول زیادی را از دست داده‌ام. تبلیغات، آگهی‌ها و نریشن‌هایی که می‌توانست منافع خوبی برایم داشته باشد را قبول نکردم. اگر نریشنی هم خواندم راجع به ایران بوده است و البته آن هم بسیار محدود و گزیده.

پس چوب حراج به صدایتان نمی‌زنید؟
واقعا این کار را انجام نداده و نخواهم داد.
اما برخی صدایشان را به آسانی حراج می‌کنند!
خیلی‌ها با دید تجاری که نسبت به این حرفه دارند کمیت را فدای کیفیت می‌کنند و تنها تعدد کار برایشان مهم است.

خب صدای بهرام زند که نه فروشی است و نه قرار است حراج شود؛ خریداری هم دارد؟
خریدار این صدا مردم هستند. همین که هنوز با وجود گوناگونی سریال‌ها و فیلم‌هایی که از شبکه‌های مختلف سیما پخش می‌شود مجموعه‌های شرلوک هولمز، ناوارو، جنگجویان کوهستان و... در خاطرشان مانده و از یادآوری صدایم لذت می‌برند، برایم کافی است. خریداری بهتر از مردم سراغ دارید؟

مسئولان هم خریدار خوبی بوده‌اند؟
نه! این صدا روی خیلی از شخصیت‌ها، خوش نشسته و موردپسند واقع شده است اما برای مدیران اجرایی اهمیتی نداشته و به آسانی از آن گذشته‌اند.

مسئولان صدا و سیما به دوبله هم بهایی نمی‌دهند چه رسد به دوبلورها!
حق با شماست. البته خودشان گمان می‌کنند به دوبله و دوبلورها بها می‌دهند اما رفتارشان بیانگر این بی‌توجهی است.

از لحاظ مادی هم که حتما...
هزینه‌های پرداختی بسیار ناچیز است و قابل قیاس با دیگر عرصه‌های هنر به ویژه سینما نیست. البته با خارج از کشور هم که خیلی فاصله داریم.

یعنی نان صدایتان را نمی‌خورید؟
فکر نمی‌کنم.
مطمئنید؟!
صدا بخشی از کار ماست و در کنار آن، نقش انرژی توام با حس و تکنیک که باید به کلام منتقل شود نیز بسیار پررنگ است. ممکن است دوبلوری جمله‌ای بگوید و تا سال‌ها در جان مخاطب بنشیند اما دوبلور دیگری ساعت‌ها حرف بزند و رهاوردی جز سردرد نداشته باشد. تنها به خاطر صدا نیست که نقش‌گویی من به جای مل گیبسون و رابرت دنیرو مورد پسند واقع می‌شود بلکه نوع گفتار و خیلی عناصر دیگر در زیبایی و دلنشینی آن نقش دارند.

از این صدا که نانش را نمی‌خورید! زخم هم خورده‌اید؟
بله. از روزی که وارد این حرفه شدم، آنها که صدایم را تهدیدی برای کارشان می‌دانستند دست به کار شدند و موانع و دیوارهایی در برابرم ایجاد کردند. برخی دیگر هم با شبیه سازی صدایشان به من در دوبله و دیگر عرصه‌ها منافعی را نصیب خود کردند.

و عکس العمل شما؟
صبر.
صدای بهرام زند 61 ساله هنوز هم برای گوش‌ها دلنشین و نوبرانه است یا تکراری و از نفس افتاده؟
از آن جا که علایقم را زیر پا می‌گذارم و بسیار کم و گزیده کار می‌کنم، تازگی و نوبرانه بودن صدایم حفظ شده است. الان هم مطمئنم اگر قرار باشد جای یکی از شخصیت‌های یک سریال پرمخاطب صحبت کنم، بسیار مورد توجه قرار می‌گیرم و در اذهان مردم ماندگار می‌شوم.

به نظرم این گزیده کاری، حفظ حرمت صدا هم هست؟
بله. به قول شما سعی کردم حرمتش را هم حفظ کنم.

سعی کردید یا صد در صد حرمتش را حفظ نمودید؟
هیچ چیز صد در صد نیست. اما در نهایت فکر می‌کنم به صدایم بی‌حرمتی نکرده‌ام و این مرا راضی می‌کند.

از صدای خودتان بگذریم، صداهایی هست که برای بهرام زند، خوش‌تر از صدای خودش است؟
زمانی که به سینما می‌رفتم صدای آقایان ابوالحسن تهامی و انور که آنونس می‌خواندند برایم جالب بود. صدای شادروان ناظریان و آقای اسماعیلی (گوینده آنتونی‌کوئین) را هم دوست داشتم. البته بهرام زند به جز آنها که بیخودی وارد این حرفه شده‌اند و 40-30 سال از عمرشان را فنا کرده‌اند، از صدای هیچکس ناراحت نیست و بدش نمی‌آید.

هنوز هم صدای آقای تهامی را دوست دارید؟
بله. واقعا دوست داشتنی است. فکر کنم دوست داشتنی صفت مناسبی باشد.

بهتر نیست بگوییم صدای دوست داشتنی 71 ساله‌ای که جوان مانده است؟!
البته که این بهتر است. (می‌خندد)

برخی می‌گویند دوبلورها در هیاهو و همهمه نقش‌هایی که صدایشان را خرج آن ها می‌کنند گم شده‌اند، اینطور است؟
خیلی‌ها مرا می‌شناسند.
پس سهمی از گمنامی اهالی دوبله نصیبتان نشده است؟
فکر می‌کردم خیلی گمنام هستم اما دانستم این طور نیست. من همیشه از مصاحبه فراری‌ام و کارهایم را در بوق و کرنا نمی‌کنم، ولی این که مردم مرا می‌شناسند متعجبم می‌کند.

تعجبی در کار نیست. حساب شما به عنوان یک پیشکسوت از بقیه جداست. منظور من اکثریت بود.
در مورد بقیه نمی‌توانم نظر خاصی بدهم. بهتر است از خودشان بپرسید گرچه حساب من هم چندان از بقیه جدا نیست.

می‌خواهم کمی راجع به دلواپسی‌های دوبله‌ای بهرام زند صحبت کنیم.
...متاسفانه فیلم‌ها بدون حساسیت، وجدان کاری و صرف وقت و انرژی مثبت، دوبله می‌شود. دیالوگ‌ها بلافاصله پس از ترجمه بی‌هیچ ویرایشی در اتاق دوبله مورد استفاده قرار می‌گیرد و گاه صداها به تناسب بر نقش نمی‌نشیند. صرفا انجام کار مهم است و ضبط، با بی‌توجهی انجام می‌شود. مثلا در یک روز 2 یا 3 کار، دوبله می‌شود و این سرعت سبب تولید آثار غیرقابل توجه و بی‌کیفیت می‌شود. وضعیت بسیاری از کارهایی که این روزها دوبله می‌شوند به همین صورت است و اینها مرا دلواپس و اذیت می‌کند.

دلواپس چه؟
دلواپس این که آینده دوبله ما به «فارسی وان» شبیه نشود. متاسفانه با این روند، روز به روز به آن نقطه تاریک نزدیک‌تر می‌شویم.
دل خوش به رو به راهی اوضاع نیستید؟
نه.

عرصه دوبله، سالم و بی‌حاشیه مانده یا مثل بسیاری از عرصه‌های هنر، کج‌روی‌ها و بدسلیقگی‌ها نیز قاطی‌اش شده است؟
به نسبت عرصه‌های دیگر، حاشیه کم‌تر در آن به چشم می‌آید.
از رانت و رابطه هم خبری نیست؟
متاسفانه هست. افرادی وجود دارند که فیلم‌هایی را از موسساتی خریداری می‌کنند و بر سر این که چه کسانی حاضرند با قیمت پایین‌تری دوبله‌اش کنند، این هنر را به حراج می‌گذارند.

در تلویزیون چه طور؟
تلویزیون را کنار بگذاریم.

چند سالی است که اهالی دوبله راهی سیما شده و ترجیح داده‌اند طعم اجرا و بازیگری را نیز بچشند. واقعا به واسطه صدای مناسب و استاندارد می‌شود از هر خرمن هنر، گلی چید؟
قبلا بسیاری از هنرپیشه ها ابتدا عرصه دوبله را تجربه می‌کردند و بعد به سراغ بازیگری می‌رفتند. امروز هم اهالی دوبله، مجری و بازیگر می‌شوند؛ برای رادیو آگهی‌های تبلیغاتی می‌خوانند و خلاصه خودشان را در هر عرصه‌ای محک می‌زنند تا بالاخره یکی از این حوزه‌ها به دلشان بنشیند.

پس از این شاخه به آن شاخه پریدن برای دوبلورها ایرادی ندارد؟!
تعیین کننده، استعداد آدم‌هاست و بس. توانایی حضور هم‌زمان در چند عرصه هنر، ایرادی دارد؟
مرگ، حق است اما برای همسایه؟!
من هم پیشنهادهای زیادی برای تبلیغات و نریشن در رادیو داشته‌ام. شاید هم روزی قبول کردم. البته یک تجربه بازیگری هم دارم که مرا پشیمان کرد.

اما من هنوز قانع نشدم. درست است که دوبله هم، بازیگری صداست اما این کجا و آن کجا؟!
یعنی می‌خواهید بگویید بازیگری صدا از بازی در سینما و تلویزیون آسان‌تر است؟!

نه اما سبک و تکنیک‌های بازیگری با دوبله متفاوت است.
صد در صد درست می‌گویید. در فیلم هملت که جای مل گیبسون حرف می‌زدم سکانسی وجود داشت که هملت به مدت 5 دقیقه بی‌وقفه با مادرش صحبت می‌کرد و من باید این سکانس را یک نفس می‌گفتم. آن لحظه به این فکر کردم که اگر قرار بود این نقش را در تلویزیون یا تئاتر بازی کنم به دلیل کمک گرفتن از فیزیک و میمیک چهره، کار خیلی برایم آسان تر می‌شد. در دوبله تمامی آنچه مخاطب سینما یا تلویزیون از حضور فیزیکی بازیگر در می‌یابد و حس می‌کند تنها از طریق صدا القا می‌شود و این بسیار سخت است. کسی که از عهده چنین کار دشواری برآید می‌تواند بازیگر یا مجری خوبی هم باشد.

درباره جوان‌ترهای دوبله نظرتان چیست؟ سد راهشان می‌شوید و یا...؟
اصلا نشدم. حتی به کسانی که صدایشان شبیه خودم بوده، میدان دادم و به جایی رساندمشان که فکرش هم نمی‌کردند با این سرعت به آن جا برسند.

اما برخی جوان‌ها معتقدند پیشکسوت‌ها نمی‌خواهند صدای آنها شنیده شود و به نظر می‌رسد بعضی بزرگان هم از صداهای تازه و نو واهمه دارند!
اصلا چنین نیست. از قدیم گفته‌اند عاقبت جوینده یابنده بود. دوبلورهای جوان باید صبر را چاشنی کارشان کنند. حتی اگر مدتی هم پشت در بمانند سرانجام نوبت به آنها می‌رسد و عرصه تاخت و تاز برایشان مهیا می‌شود.

قسمت دوم سوالم بی‌جواب ماند.
باور کنید این طور نیست که پیشکسوت‌ها از صداهای جوان واهمه داشته باشند. تلویزیون هر سال چند صد نفر نیروی جدید جذب می‌کند و تعداد دوبلورها آن قدر زیاد شده که کار به همه نمی‌رسد.

سالانه چند صد نفر؟! پس با قحطی صدای خوب مواجه نیستیم.
(می‌خندد) بیشتر آنهایی که پذیرفته می‌شوند استعداد گویندگی دارند اما صدایشان اثرگذار نیست. اتفاقا با قحطی صدای تاثیرگذار مواجه‌ایم.

بهرام زند، دلِ خوشی از انجمن گویندگان جوان ندارد. این اظهارنظر و نا رضایتی را به حساب غوره نشده مویز شدنشان بگذاریم یا ...؟
بله. آنها روش مناسبی را برای ورود به این حرفه انتخاب نکردند و با سوء استفاده از ماجرای اعتصاب 3- 2 ماهه دوبلورها فعالیت‌شان را از حالت زیرزمینی خارج کردند و به آن وجهه قانونی بخشیدند. در این مدت مدیرانی که باید می‌شناختند، شناختند و ارتباط خوبی هم برقرار کردند. حالا هم حرفه‌ای شدند و صاحب کارنامه. جالب این که خود من هم در نوجوانی با چنین فرصتی مواجه شدم. آن زمان نفر اول آزمون گویندگی شدم اما چون همزمان با اعتصاب دوبلورها بود احساس کردم زمان مناسبی برای ورود به این حرفه نیست و نباید از این موقعیت و اوضاع نا آرام سوء استفاده کرد و این در حالی بود که اگر مانده بودم همان موقع نقش اول را به من واگذار می‌کردند. اما رفتم و 2 سال بعد دوباره بازگشتم و با شاگردی شروع کردم.

پس علاوه بر شاگردی نکردن، از ماهی گرفتنشان از آب گِل آلود و متلاطم دوبله هم دلخورید؟
بله. جوان ها حتما باید بیایند، ببینند و بشنوند تا با گویش‌ها، لحن‌ها و ریزه‌کاری و چم و خم کار حرفه‌ای آشنا شوند. اما کاش به همین جا ختم می‌شد؛ یکی دیگر از کارها و رفتارهای ناشایست این انجمن، برگزاری کلاس‌های آموزش دوبله با هزینه‌های چند صد هزار تومانی است. در اساسنامه بر عدم دریافت هزینه و شهریه برای برگزاری کلاس‌های آموزشی تاکید شده است و ما نیز طبق قانون عمل کرده و می‌کنیم زیرا نباید جیب مردم را خالی کرد. اما این دوستان متاسفانه خلاف این رویه را در پیش گرفته‌اند.

به نظرتان دوام می‌آورند؟
فعلا که در کارشان موفق شده‌اند اما افسوس که مسیر درست را انتخاب نکردند. بگذریم؛ باور کنید حتی بحث کردن درباره انجمن گویندگان جوان هم به من انرژی منفی منتقل می‌کند.

انگار این اعتصاب دست بردار دوبله نیست و از گذشته به حال رسیده؟
از اعتصاب هم بگذریم.

و پایان یک صدا ...
صدا، سومین آفریده خداوند است. آفریده‌ای که انرژی و ارتعاشش حتی در عدم حضور صاحبش در این زمانه و روزگار هم از بین نمی‌رود پس پایانی برای صدا نیست. صدا می‌ماند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 97339

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۱:۳۱ - ۱۳۸۹/۰۷/۱۱
    3 1
    زنده باشید
  • بدون نام IR ۰۹:۲۸ - ۱۳۸۹/۰۷/۱۳
    3 1
    انشاءالله كه هميشه همينطور موفق و سر حال باشيد!
  • بدون نام IR ۱۳:۱۳ - ۱۳۸۹/۰۷/۱۴
    3 1
    کیف کرم که اینقدر استاد بی پرده حرف زده و شما هم نوشتید. خدا راشکر انگار داریم بی خیال سانسور می شویم.
  • بدون نام IR ۱۹:۱۶ - ۱۳۸۹/۰۷/۱۴
    3 1
    سلام به شما ما هم امیدواریم آینده دوبله به وارسی وان نزدیک نشود. در مورد انجمن گویندگان جوان هم واقعا متاسفم. متشکرم از گفتن درباره دوبله و پشت پرده هایش.موفق باشید.
  • شریف IR ۰۷:۴۰ - ۱۳۸۹/۰۷/۱۵
    3 1
    ممنون که با بهرام زند بزرگ گفت و گو کردین.
  • بی نام A1 ۱۳:۰۱ - ۱۳۹۷/۰۱/۱۸
    1 0
    درگذشت یگانه گوهر عرصه هنر دوبلاژ ایران مرحوم مغفور شادروان جاودان یاد استاد بهرام زند را به جامعه هنری و به خصوص خانواده و همکاران محترم ایشان صمیمانه تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای ایشان غفران و رحمت واسعه وبرای خانواده محترمشان صبر و شکیبایی آرزومندم خداوند روح ایشان را قرین رحمت گرداند انشا الله