کیومرث پوراحمد می‌گوید: بی‌بی هنوز حال خوبی ندارد. سال هشتم آلزایمر را پشت سر می‌گذارد و این بیماری‌ای غیرقابل بازگشت و درمان هم محسوب می‌شود...خواهرم توران، زندگی خود را در این هشت سال که چهار سالش بی‌بی کاملاً در بستر بوده، وقف او کرده است...

محمد صابری: میان تحمل «فراموش کردن» و «فراموش شدن» فاصله بسیار است؛ چه اینکه، آن یکی به دارویی درمان می‌شود اما این یکی نیازمند «یاد» است. «بی‌بی» قصه‌های مجید هم این روزها اگرچه درگیر با بیماری «آلزایمر» دچار فراموشی شده‌است، اما هنوز خاطرش، گرمای یادی هرچند گذرا را درمی‌‌یابد و کیست که به این گرما خوش نشود. سراغ پروین‌دخت یزدانیان را آخرین‌بار از فرزندش کیومرث پوراحمد در حاشیه «کافه خبر» جویا شدیم. خالق قصه‌های مجید، آرام و با تاثر گفت: «بی‌بی هنوز حال خوبی ندارد. سال هشتم آلزایمر را پشت سر می‌گذارد و این بیماری‌ای غیرقابل بازگشت و درمان محسوب می‌شود.» این مختصر ادای دینی است به تمام خاطراتی که در کنار مهربانی‌های بی‌بی در ذهن‌مان ثبت کرده‌ایم. بهانه‌ای برای یادآوری خاطرات سینمایی و تلویزیونی‌مان از هنرمندی‌های پروین‌دخت یزدانیان و در یک کلام فرصتی است برای یادی از بی‌بی.

از آشپزخانه تا سینما
«خانم پروین‌دخت یزدانیان در مجموعه قصه‌های مجید، همان کاری را می‌کرد که همیشه در خانه خودش انجام می‌داد، همان لباس‌ها را می‌پوشید. خانه توی فیلم، شبیه خانه قدیمی خودش بود و خلاصه ایشان تمام حس و حال‌ خودشان را در فیلم داشتند. در مورد فیلم خواهران غریب اما برایشان سخت بود که بخواهند از خودشان بیرون بیایند و در تیپ دیگری ظاهر شوند، چون در این فیلم از ایشان می‌خواستیم هر چه که می‌گوییم بپوشد و کارهایی را که می‌خواهیم انجام دهد و در یک محل که برای او غریبه بود فیلم بازی کند.» این روایتی است از کیومرث پوراحمد پیرامون کیفیت حضور مادرش در مقابل دوربین. روایتی که سرآغازش به روزهایی بازمی‌گردد که پوراحمد برای انتخاب بازیگر نقش «بی‌بی» مجموعه قصه‌های مجید، خود را سرگرم تست گرفتن از زنان اصفهانی کرده بود و مصر بود آنچه در ذهن دارد از میانشان انتخاب کند، که البته نمی‌یافت. هیچ کدام انتظارات او از تصوری که از مادر در ذهن داشت، برآورده نمی‌کرد که ناگهان خواهر، پیشنهاد تست گرفتن از مادر را مطرح کرد و جالب اینکه اطرافیان هم به انتخاب او رای مثبت دادند. این سرآغاز فعالیت هنری بازیگر محبوبی است که به تعبیر خالق قصه‌های مجید، از آشپزخانه وارد سینما و اندکی بعد تبدیل به یک سوپراستار شد.

وقتی بی‌بی مجید را بجا نیاورد
5 سال پیش بود؛ بیش از 10 سال از روزگاری که عصر جمعه‌هایش با شیطنت‌های مجید عجین بود می‌گذشت که خبری روی خروجی خبرگزاری‌ها رفت. خبری که به یادمان آورد خالق خاطراتمان را از یاد برده‌ایم و دل به تصاویر خیالی و ذهنی‌، خوش کرده‌ایم؛ «پروین‌دخت یزدانیان بازیگر مجموعه قصه‌های مجید به علت بیماری بستری شد.» خبر کوتاه بود اما مبدأ یک فراموشی بلند شد. بی‌بی که تا روز مخابره خبر و رسانه‌ای شدن بیماری‌، نزدیک به سه سال با آلزایمر دست به گریبان بود، با اوج‌گیری بیماری روانه تخت بیمارستان شد و توجه‌ها را به سوی خود جلب کرد. در همان گیرودار بود که رسانه‌ها به تکاپوی ثبت تصاویری از او، آن هم سال‌ها پس از ایفای نقش در قامت بی‌بی، افتادند؛ «بی‌بی که وارد اتاق شد از دیدنش ابتدا اندوهگین و سپس خوشحال شدم. اندوهگین شدم از این بابت که او را به شمایل درهم شکسته مادربزرگی دیدم که بسیار دوستش می‌داشتم و اکنون پیر و ناتوان با عصایی در دست و با کمک توران پوراحمد راه می‌رفت. مهربان با من خوش و بش کرد و کلاه حوله‌ای روی سرش را روی گوش‌هایش کشید و خوشحال شدم از این جهت که حالش آنقدر بد نبود که پوراحمد می‌گفت.» این بخشی از روایت مواجهه کارگردان یک مستند بلند درباره کیومرث پوراحمد، با خانواده او در میانه سال 85 است.

مهدی اسدی در ادامه شرح ملاقات خود با بی‌بی آورده بود: «با ورود مهدی باقربیگی بین بی‌بی و او لحظه‌های شیرین و بکری خلق شد. آن دو فلاش‌بک‌هایی به دیالوگ‌ها و لحظه‌های زیبای مجموعه قصه‌های مجید زدند و خاطرات تمام آن بعدازظهرهای جمعه را که برای دیدن قصه‌های مجید انتظار می‌کشیدم زنده کردند. با ادامه گفت‌وگو من حیرت‌زده شاهد جاری شدن کلمات و دیالوگ‌هایی بر زبان پروین‌دخت یزدانیان بودم که از حافظه‌ای جاری می‌شد که با زوال خاطرات و بیماری آلزایمر دست و پنجه نرم می‌کرد.» اندکی پس از این دیدار بود که رسانه دیگری دست به کار شد و مهدی باقربیگی(ایفاگر نقش مجید) را به دیدار بی‌بی برد. حاصل آن دیدار اما گزارشی بود به تاریخ 25 آذرماه 86 با این عنوان«بی‌بی مجید را به یاد نمی‌آورد».

او بی‌بی را می‌پرستد
پروین‌دخت یزدانیان، متولد 1302 از نجف آباد اصفهان است. مدرک تحصیلی‌اش ششم ابتدایی و دارای 12 فرزند، 25 نوه و 5 نتیجه است. از میان این تعداد فرزند کیومرث و منوچهر بعنوان نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون شناخته شده هستند. حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال 1370 با مجموعه «قصه‌های مجید» و آغاز ایفای نقشش در سینما از سال 1371 با «صبح روز بعد» و «شرم» که هر سه به کارگردانی پسرش بود آغاز شد.

او در فعالیت کوتاه‌مدت خود در سینما پس از این دو فیلم، حضور در فیلم‌های «نان و شعر» (1372)، «خواهران غریب»(1374) و «شب یلدا»(1379)  را به کارگردانی فرزندش کیومرث پوراحمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بی‌بی(1373) ساخته اصغر هاشمی را تجربه کرد. حاصل این حضور هم دو دیپلم افتخار و یک کاندیداتوری در جشنواره فلیم فجر بود. یزدانیان که کم‌کم همه او را به نام «بی‌بی» شناختیم و به یاد آوردیم، دیر به دنیای بازیگری وارد شد و پسرش کیومرث پوراحمد مشوق او در این راه بود. فرزندی که خود نیز کارگردانی محبوب بود و این مختصر را با روایتی دیگر از سازنده فیلم مستند زندگی‌اش به پایان می‌بریم: «این را شنیده بودم که پوراحمد بسیار خانواده‌دوست است، اما او مادرش را می‌پرستد. چند روز پیش در دانشگاه شهید بهشتی بعد از نمایش اتوبوس شب، دانشجویی در یک سئوال کتبی پرسید حال بی‌بی قصه‌های مجید چطور است؟ پوراحمد در حالی که آرامش و نشاط لحظه‌ای قبل، در کسری از ثانیه از چهره‌اش رخت بربسته بود، میکروفون را جلو کشید و در حالی که سعی می‌کرد بغض در گلویش را کنترل کند با اندکی مکث و با لکنت بازگشته از دوران کودکی با کلماتی بریده‌بریده گفت: بی‌بی حالش خوب نیست.»

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 82233

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 13
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۴:۱۴ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۷
    0 0
    کمکم به رسالت این جمله شک می کنم :الهی پیر شی !
  • بدون نام IR ۰۴:۲۹ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۷
    2 0
    بي بي اصلا حالش خوب نيست، مثل پدر من ، ومثل خيلي از پدر ومادر هاي ديگه ،فراموش شده و به فراموشي گراييده ، وااااااي كه كجاييم ما؟
  • کیومرث IR ۰۵:۱۵ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۷
    1 0
    آرزوی سلامتی برای ایشان از خدا دارم
  • سبزوار IR ۰۸:۴۸ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۷
    0 0
    با دیدن تصاویر او همیشه به یاد مادر بزرگ مرحومم می افتم که چقدر به او شبیه بود انشا ا... بهبود یابد
  • مبارکه IR ۰۹:۰۶ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۷
    0 0
    بی بی باید خیلی از اون به اصطلاح خودش " ملخ دریایی ها" که به خورد مجید می داد می خورد تا فراموشی نگیره.خدا عاقبت همه هنرمندان ومخصوصا بی بی را به خیرکنه.
  • فواد IR ۰۵:۵۳ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۸
    4 0
    به اميدسلامتي بي بي و همه مادرهاي بيمار ايران زمين . بي بي مجيد دوستت دارم خيلي
  • بدري IR ۰۶:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۴/۱۹
    2 0
    سلام بي بي خيلي زيبا و روان بازي ميكرد اصلا فكر نميكرديم كه او بازيگر است انگار خود بي بي مجيد بود و هيچ دوربيني جلوش نبود كسي جملات را بهش نگفته بود اميدورام سلامت باشد هميشه درياد ما ماندگار است از طرف بچه ها ديروز
  • مهرک IR ۱۳:۰۸ - ۱۳۹۰/۰۷/۱۴
    2 1
    قصه های مجید یک اتفاق بود همین....اتفاقی که من با آن زندگی میکنم.تنها چیزیست که مرا از این دنیا جدا میکند و به خودم نزدیک. مادر بزرگ دعایت مستجاب شد .من چه زود پیر شدم........
  • رضا IR ۱۶:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۱
    2 1
    امروز قصه های مجید را دیدم دلتنگ بی بی شدم از طریق اینترنت جویای احوال ایشون شدم خیلی گریه کردم*
  • محمد IR ۰۸:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۵
    2 0
    سلام من بی بی رو خیلی دوست دارم و از اونجا که رفتارهای کودکی من خیلی شبیه مجید بود همیشه این سریال تو خاطرم میمونه. انشاءالله هر چه زودتر حال بی بی هم خوب بشه.
  • فرزانه IR ۱۳:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
    0 0
    بی بی خیلی دوست دارم انشاالله هر چه زودتر حالت خوب بشه.این شعر تقدیم به همه ی مادران ایران زمین من تورا باز کجا خواهم یافت؟ جزدراندیشه خویش وبجز قصه هجران وشکیب چیست افسانه؟
  • خلیل NL ۱۵:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۸
    2 0
    خیلی وقت بود که میخواستم از وضعیت بی بی با خبر باشم..... خیلی ناراحت شدم وقتی شنیدم آلزامیر گرفتن..... کاش میشد یه بار از نزدیک ببینمش یا یه مستند از پشت صحنه فیلم مجید و بی بی توی تلوزیون پخش کنند... یادش بخیر اون روزها چقدر لحظه شماری میکردیم برای دیدن این فیلم.... از یزادن بی همتا برای این مادر ایرانی و افتخار افرین ایران زمین مساٌلت شفا داریم....
  • نوید IR ۰۸:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۶
    3 0
    بی بی برای همیشه از پیشمان رفت . یادش گرامی