زهرا خدایی
نشست سهجانبه اسد، عبدالله، سلیمان در بیروت که توانست دو رهبر بزرگ جهان عرب یعنی سوریه و عربستان سعودی را که دارای اهدافی متعارض بایکدیگر در لبنان هستند کنار هم بنشاند از ابعاد مختلفی برخوردار است. حسین سلیمی کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است که سوای از بررسی موضوع حکم فرضی دادگاه بین المللی ترور رفیق الحریری و تاثیرات منفی آن بر منطقه این نشست با هدف وارد کردن سوریه به فرایند تازه ای برگزار شد که هدف از آن ایجاد نظمی جدید در منطقه است و شاید بتوان از آن به راهکار تازه ای برای صلح دست یافت. این کارشناس خاورمیانه در گفتگو با خبر ضمن بررسی دیدار اخیر صورت گرفته میان این دو رهبر کشور عربی در لبنان به تجزیه و تحلیل رژیم جدید امنیتی آمریکا پرداخته است.
رهبران سوریه و عربستان که دو کشور با اهداف متعارض در لبنان هستند از زوایای مختلفی قابل ارزیابی است شما این دیدار را در راستای صلح خاورمیانه تعبیر می کنید یا کم کردن تاثیرات منفی حکم فرضی دادگاه بین المللی رفیق الحریری و یا فشار بر ایران؟
گردهمایی و ملاقات سران و رهبران جهان عرب با پوشش خبری صورت گرفته و نحوه انجام این سفرها نشان می دهد که مسئله تنها رویداد و یا اتفاقاتی که قرار است در آینده در خصوص پرونده حریری، حزبالله لبنان ویا سایر عوامل مربوطه رخ دهد، نیست،بلکه مسئله برقراری یک نظم امنیتی سیاسی جدید در منطقه خاورمیانه است.واقعیت این است که آمریکا و متحدانش به این مسئله میاندیشند که چطور میتوان یک رژیم جدید امنیتی را در منطقه خاورمیانه ایجاد کرد و از آنجا که لبنان از اهمیت ویژه ای برای آنان برخوردار است این کشور در این رژیم امنیتی بین المللی آمریکایی محور جایگاه بلندبالایی دارد و طبیعی است که کانون این بحث و گردهمایی قرار گیرد.
منظورتان از رژیم امنیتی بین المللی چیست؟
منظور از رژیم بینالمللی مجموعهای از قواعد و انتظارات و اصول هنجاری حاکم بر رفتار کشورهاست که میتواند انتظارات و رفتارهای بازیگران را به سمت یکدیگر سوق داده و هماهنگ کند.به نظرمیرسید تا قبل از این موازنه قدرتی میان رژیم امنیتی در خاورمیانه برقرار شده بود،اما تفاوت نگاههای موجود میان برخی از کشورهای عربی با نظم سیاسی آمریکاییها این رژیم بینالمللی را دچار چالش کرد. همین تفاوتها باعث شد که نیاز به همکاری و هماهنگی جدید در منطقه خاورمیانه بیش از پیش احساس و به شکل جدیتری دنبال شود. درشرایط کنونی کشورهای محوری عرب از عربستان گرفته تا مصر و همچنین قطر- با نقشآفرینیهای جدیدش- به نظر میرسد که با نظم استراتژیک جدید مورد نظر آمریکا همسویی دارند و به دنبال آنند که ثبات تازهای را در منطقه خاورمیانه از مناقشه اعراب و اسراییل گرفته تا مسائل لبنان و منطقه خلیجفارس برقرار کنند. در این مسیر طبیعی است که گروههای معارض لبنانی، سوریه و تا حدودی لبنان، مخالف نظمی هستند که آمریکا قصد دارد با همپیمانانش در خاورمیانه ایجاد کند.بنابراین طبیعی است این محور مخالف باید با این جریان به گونهای همراه و هماهنگ بشود.
وقتی سخن از لبنان و سوریه می شود محال است که آمریکایی ها به ایران فکر نکنند. با توضیحات شما به نظر می رسد که یکی از اهداف این طرح فشار بر ایران باشد.
با بالا گرفتن مناقشه ایران و غرب بر سر پرونده هستهای ،به نظر میرسد تلاشی در جریان است تا با کمک به سوریه و دولت لبنان شرایطی را فراهم کنند تا ایران را از این طریق تحت فشار قرار دهند. در مجموع باید گفت که آمریکا و متحدان منطقهای آن درصدد ایجاد یک نظم جدید در منطقه خاورمیانه هستند. نظم جدید مورد نظر تلاش دارد از طریق مشارکت دادن کشورهای منطقه و گروههای متفاوت،امنیتی مبتنی بر همکاری در منطقه خاورمیانه برقرار کنند. به نظر میرسد که این نظم به هم پیوسته است و این امکان وجود ندارد که در بخشی ازخاورمیانه اجرا و در بخشی دیگر دستنخورده باقی بماند. لذا این طرح شامل ایران نیز میشود.طبیعی است عکسالعملهایی که ایران و گروههای حامی ایران در منطقه خاورمیانه انجام دادند،تهدیدی در اجرای طرح امنیتی جدید خاورمیانه به وجود آورده است. آن هم در حالیکه اکثر کشورهای عربی از جمله کشورهای محوری مثل مصر و عربستان با این نظم امنیتی موافق و هماهنگ بوده و به نوعی شرایط و زمینهها برای تحقق و اجرای این طرح امنیتی فراهم آوردهاند. در کنار این محور موافق، در حال حاضر محوری در منطقه تشکیل شده که مخالف برقراری این نظم آمریکامحور است و متشکل از سوریه -حزبالله و ایران و گروههای مبارز است. به نظر میرسد که کشورهای متحد آمریکا در نظر دارند لااقل بخشی از محورمعارض با نظم آمریکایی را با خود همراه کنند. اگر به خاطر داشته باشید در ابتدای شکلگیری دولت جدید در آمریکا، دولتمردان این کشور نظریهای جدید را تحت عنوان (Engagement) و یا مشارکت دادن همه کشورهای دنیا- حتی ایران و سوریه-در نظمهای امنیتی و استراتژیک در مناطق مختلف دنیا را ارائه کردند. به نظر میرسد که این استراتژی همچنان به قوت خود باقی است و با توجه به باقی بودن این استراتژی، آمریکا همچنان درصدد همراه کردن این محور با نظم مورد نظر خود است. سفر پادشاه عربستان و پادشاه قطر به لبنان و مذاکره با گروهها و دولت لبنان و توجه کردن بیش از اندازه به سوریه که تا قبل از این قطب مخالف این جریان و کشورهایی همچون عربستان بود،باعث شده که خیلی از تحلیلگران و کارشناسان به این نتیجه برسند که این وضعیت جدید برای اینست که تا حدود زیادی گروههای طرفدار سوریه به این وضعیت قانع بشوند و آن را بپذیرند.
در واقع شما معتقدید که غرب می تواند از سوریه برای فشار بر ایران استفاده کند.
اینکه غرب می خواهد بله، قطعا چنین خواسته ای دارد . اما اینکه می تواند موضوع دیگری است. به هرحال غرب و متحدانش میدانند که برای تعدیل مواضع ایران میتوانند از سوریه استفاده کنند. چون سوریه همیشه نقش مهمی در شکل دادن به جهتگیریهای ایران در منطقه داشته است.هرچند نمیتوان اهمیت چنین نشست و گردهمایی سران عرب که شاید در تاریخ خاورمیانه بیسابقه باشد را نادیده گرفت اما نمیتوان انتظار تأثیر فوری از آن را داشت ولی به نظر می رسد که هدف همه گروههای حاضر در آن، تلاش در راستای برقراری نظم جدید امنیتی در منطقه است که اگر با موفقیت عمل کند میتواند پایههای حرکتهای بعدی را در مناقشه اعراب و اسراییل و آینده سیاسی لبنان و به طور کلی در رژیم امنیتی خاورمیانه داشته باشد.
امیرعبدالله پیش از سفربه لبنان، ملاقاتی با بشار اسد در دمشق داشته است، چقدر احتمال دارد که گفتگوهای این دو در همین راستا بوده باشد؟
اطلاعات زیادی از محتوای گفتگوهای رد و بدل شده در دست نیست.اما بسیاری از تحلیلگران این مذاکرات را تاریخی عنوان کرده و براین اعتقادند که روندها و حرکتهای جدیدی در منطقه خاورمیانه در حال شکلگیری است که نیاز به همکاری سوریه دارد.البته برخی نیز بر این اعتقادند که در آیندهای نه چندان دور اگر مناقشات جدی در خاورمیانه رخ دهد، این ملاقات به مثابه هشداری برای سوریه بوده تا هم خودش و هم متحدانش در جریان باشند که ممکن است به نوعی این مناقشات ابعاد جدیدتری در خاورمیانه به خود گرفته و به ضرر آنها تمام شود.
پیشبینی شما از آینده چیست؟با توجه اینکه دادگاه بینالمللی در ماه سپتامبر رأی نهایی خود را در خصوص پرونده ترور حریری و نقش حزبالله در آن صادر میکند؟
به اعتقاد من این ملاقاتها تنها با هدف دادگاه ماه سپتامبر و حزب الله صورت نگرفته و محور مباحثات هم فقط حزبالله نبوده است. گرچه این مسئله بخشی از مذاکرات بوده و در ماه سپتامبر نیز این امکان وجود دارد که دادگاه بینالمللی رأی به محکومیت حزبالله و افراد وابسته به آن هم بدهد. اما واقعیت اینست که مجموعهای از اتفاقات به هم پیوسته وجود دارد که یک طرف آن پرونده هستهای ایران، طرف دیگر مناقشه اعراب و اسراییل و طرف سوم بحران لبنان است.مجموعه این عوامل ممکن است عکسالعملها و تنشهای شدیدی را در آینده در منطقه به وجود آورد.طبیعی است که هماهنگی کشورهای بزرگ و تعیینکننده در خاورمیانه میتواند درصد و تأثیر این تنشها را کاهش دهد و به نظر میرسد که این ملاقاتها و دیدارها تلاشی برای تعدیل وضعیت کلی در خاورمیانه باشد تا فقط مسئله حزبالله. حزبالله تا حدود زیادی با رهبران و کشورهای حامی خودش هماهنگ است ،اگر آنها به دنبال ایجاد تعدیل در منطقه باشند شاید نتایج آن دادگاه نتواند خیلی مناقشهبرانگیز باشد،اما اگر ریشههای بحران و مناقشه در منطقه وجود داشته باشد و کشورهای حامی هم به دنبال مناقشه بیشتر و پاسخ دادن به فشارها به شکل دیگری باشند، نتیجه آن دادگاه میتواند نتایج مناقشهبرانگیزی برای منطقه باشد.
احتمال جنگ را بنابراین ضعیف میدانید؟
خیر.احتمال جنگ همیشه وجود دارد، اما بستگی به دور بعدی مذاکرات دارد. مذاکرات تازه آغاز شده و قطعا ادامهدار خواهد بود. مطمئن باشید که طی هفتهها و ماههای آتی شاهد ادامه روند مذاکرات میان کشورهای عرب منطقه با حضور ایران خواهیم بود. اگر نتایج، مطلوب باشد،احتمال مناقشه کاهش مییابد والا ممکن است شاهد مناقشات جدی در منطقه باشیم. در پایان به جمله معروف هنری کیسینجر اشاره میکنم که گفته بود:اعراب هیچوقت نمیتوانند بدون مصر و عربستان بجنگند و بدون سوریه صلح کنند. به نظر میرسد زینپس هماهنگی بیشتر با سوریه و وارد کردن آن به رژیم امنیتی جدید به منظور گسترش بیشتر صلح به شکل جدیتری دنبال شود.
نظر شما