۰ نفر
۱۲ آبان ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۴
لطفاً به ملت، ماهی‌گیری یاد بدهید!

می گویند چینی ها که اینک اقتصاد دنیا را قبضه کرده اند ضرب المثلی دارند و آن این است که اگر کسی را دوست داری به او ماهی تعارف می کنی و اگر او را بیشتر دوست داری قلاب ماهیگیری به او می دهی و اگر خیلی او را دوست داری به او ماهیگیری یاد می دهی.

اکنون داستان مردم ایران و دولتیان سرپرست و متولی است و سوال این است که مسئولان که در اغلب موارد و به ویژه در موارد حساس از آنها به عنوان ملت شریف ایران یاد، و از آنها تشکر می کنند که در مواقع حساس آنها را یاری کرده اند، تا چه اندازه مردم خود را دوست دارند؟

آیا دوستی این است که سعی می کنند مایحتاج آنها را از هر جا شده و به ویژه با واردات فراهم کنند، تا سفره آنان همواره پر باشد و در همه فصول امکان بهره برداری از همه نوع غذا و میوه جات برایشان فراهم باشد؟ و یا اگر واقعا آنها را دوست می دارند سعی می کنند که ظرفیت علمی، فنی، فرهنگی و اقتصادی آنها را بالا ببرند تا خودشان بتوانند روی پای خود بایستند.

وقتی به اوضاع داخلی کشور نگاه می کنیم و بیکاری و بی هنری و بی مهارتی، بی اطلاعاتی و بی آماری را در کشور می بینیم و اینکه عده ای زیادی از جوانان از بیکاری به دام اعتیاد، یا دست کم قلیان و سیگار می افتند این دوستی زیر سوال می رود. سوال این می شود که آیا مسئولان مردم را دوست ندارند و یا دوستان نادانی هستند که اگر چه دوست دارند ولی خود نمی دانند چه کنند و فقط می خواهند سر و صدا در نیاید و به فکر برنامه و آینده مردم نیستند.

وقتی مردم از فرط بیکاری بهترین کارشان ایجاد کافی شاپ که همان قهوه خانه قدیمی خودمان است و با قلیان های عربی و فارسی از جوانان پذیرایی کنند، و یا به دوره گردی و مسافرکشی و مانند آن امرار معاش می کنند و نتیجه آن حاشیه نشینی در شهر ها می شود، این پاسخِ درست به ملت شریف ایران نیست.

دولتی خدمتگزار است که برای ملتش ظرفیت سازی کند تا بتواند از ظرفیت¬های دنیا استفاده کند، همانند پدری می ماند که برای سعادت فرزندش او را به کار وامیدارد تا در غیبت او بتواند خود را اداره کند. که گفته اند اگر دوست داری به نازش مدار و یا به قول سعدی شیرازی:

بزرگ‌زاده نادان به شهـــر واماند
که دردیار غریبش به هیچ نستانند

این که می گویم مهارت و تجربه و استفاده بهینه از آن ها نه فقط در امور مهندسی است که در علوم انسانی و مسائل داد و ستد و بازاریابی و حقوقی و امثال آن هزاران فرصت بهره برداری هست که یا از آن ها غافلیم و یا چون نمی دانیم به سمت آنها نمی رویم و یا اگر می رویم چون مهارت تعامل نداریم نمی توانیم از آن موفق بیرون آییم. به عنوان نمونه هر سال جمهوری اسلامی ایران در مجلس مقادیر زیادی دلار به سازمانهای بین المللی می پردازد بدون اینکه بتواند کمترین بهره ای که دیگران از آن استفاده می کنند، از آن ببرد. در حالیکه پرداخت حق عضویت برای استفاده از مزایای آن است و ما چون ناتوانیم فقط بخاطر اینکه بگویند ما در سازمانهای بین المللی عضویم این هزینه ها را هر ساله پرداخت می کنیم. میزان عدم التفع ها و فرصت سوزی ها بیداد می کند.

هم اکنون با روسیه و عراق و ترکیه و قطر و سایر کشور های همجوار ما باب مراوده را گسترده تر کرده ایم و صحبت مشارکت هست؛ سوال این است که آیا این مشارکت به چه صورت است؟ آیا ما فقط مواد خام می دهیم وتکنولوژی می گیریم؟ و یا ما کارگر می دهیم و آنها مهندس می آورند و یا در برنامه ها مشارکت به صورت برابر است؟ آیا در بازاریابی در بازرگانی در فروش در مشاوره با آنها هماوردیم ویا ما زیر دست وآنها فرادست اند و اگرظرفیت نداریم آیا تا آخر ما باید به همان کارگری بسنده کنیم و یا انتقال تکنولوژی صورت می گیرد؟

وقتی کارخانه های ما با 30 در صد ظرفیت کار می کنند سخن از جذب سرمایه های خارجی به چه معنا است؟ وقتی نیروهای ماهر ما بازنشسته و یا باز خرید می شوند استفاده از نیروهای خارجی چه صورتی دارد؟

کشوری که می خواهد بماند باید در درجه اول ظرفیت ها را بالا ببرد، آموزش ها مداوم و شبانه روزی و رایگان باشد و همه ظرفیت های خالی را در کارخانجات و آموزشگاهها و آموزشکده های فنی و مهندسی پر کند و مهارت افزایی حرف اول را در کشور بزند؟ آیا چنین است؟

چنین دولتی باید از نیروی کارش آمار داشته باشد و از مهندسان و مهارت داران خبردار باشد، بر اساس آمار ما سومین کشور دنیا در داشتن مهندس هستیم، ولی چقدر توانائی جذب کار و اشراف بر امور را داریم؟

ما باید گروههای کاری و کمیته های ارزیابی از همه موارد فراهم کنیم؛ گویی که همه آماده به کار اند و دسته بندی شده اند. مردم باید مطالبه کار کنند و بر اساس توانمندی هایشان با کشور های دیگر جزو قرارداد باشند. و نه اینکه در قرارداد های خارجی همه چیز به اختیار خارجی ها گذاشته شده باشد.

کشور باید از بخش خصوصی و توانمندی آنها در ابعاد شناسایی، بازاریابی، چانه زنی، عقد قرارداد، اجرا، نظارت، ارزیابی، مشاوره، حسابرسی و تقسیم منافع و ... تیم های کاری داشته باشد. اجازه بدهیم بخش خصوصی وارد کار شود. دست مزاحمان دولتی را قطع کنیم. برای هر کشور تیم مسئول بررسی مشکلات قرار بدهیم تا با اختیار تام مشکلات را در اسرع وقت حل کنند و الا آنها یا همه چیز ما را می برند و یا مشارکت به هم می خورد.

دولت و مراکز فعال بخش خصوصی باید از نیروهای کار به تفکیک مهارت ها آمار داشته باشد. شبانه روز کارگاهها و آموزشکده های فنی و مهندسی و بازرگانی و بازاریابی و مشاوره را برای بالا بردن ظرفیت نیروهای داخلی بسیج کند و به آنها آموزش بدهد و آماده بازار کار کند. تا بتواند در رقابتی سالم و مناسب و همتراز با شرکاء وارد کار شود و الا همچنان ما باید به حداقل اکتفا کنیم.

پس دولت کار باید ملت را ظرفیت ببخشد و از آن استفاده کند. دولتی موفق است که ملتش را بزرگ کند و بزرگی به تعارف نیست به عمل است و به بالابردن ظرفیت آنها است از طریق آموزش ، به کار گیری و ...

پس فقط با گفتن ملت شریف ایران قدردانی انجام نمی شود. قاشق خالی دهان آنها نکنیم!

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 723544

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =