۰ نفر
۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۳

مرتضى ایمانى‌راد*

  امروزه هوشمندى intelligence  جزء لاينفك اقتصادهاى جهان شده است . كشورهايى كه از اين قافله عقب مانده اند ، تمام تلاششان براى بقاء است نه رشد و توسعه. تا هوشمندى در يك اقتصاد تزريق نشود، اثرى از نرخ رشد پايدار در آن اقتصاد نمي بينيد. امروزه سخن از توسعه و هر گونه بهبود اقتصادى بدون ارجاع به هوشمندى اقتصادى راه به جايى نمى برد. به همين دليل است كه اقتصاد ايران چون فاقد هوشمندى است، در تله ايستايى گير كرده است و به همين دليل است كه مساله اصلى اش بقاء است. هر اتفاقى بيفتد و هر سياستى اتخاذ شود، اگر مبانى هوشمندى اقتصادى در كشور مستقر نشود، كشور به رشد پايدار دست نمى يابد.  ولى چرا اقتصاد ايران هوشمند نيست ؟

 1- چون آمارهاى كافى براى فعاليت هاى اقتصادى در اختيار نيست . يعنى ما جامعيت آمارى نداريم .

 2- چون آمارهايى كه منتشر مى شود به روز نيست و در نتيجه براى عاملين اقتصادى قابل استفاده نيست .

 3- چون بخش قابل توجهى از نظريه پردازان اقتصادى زندگى اقتصادى را تجربه نكرده اند. به همين دليل است كه نظريه هاى آنها در سطح نظريه مى ماند.  

4- چون سياستمداران و سياستگذاران اقتصادى به جاى تمركز بر سياست گذارى نظريه پردازى مى كنند. نظريه پردازى در ايران راهى براى اثبات خود شده است.

 5- چون دانشگاهها نمي توانند به سياستگذاران سرويس بدهند. چون همه در حال نظريه پردازى هستند، حتى سياستگذاران

 6- چون ايران تعامل كافى با خارج ندارد و نميتواند از خارج ياد بگيرد. يادگيرى يكى از مهمترين مجراهاى هوشمندى است. مثلا اگر بدانيم كه ديگران چگونه با بحرانهاى مالى و پولى برخورد كرده اند سريعتر به سياست هاى درست و اثر بخش مي رسيم.  

7- چون ارتباط اقتصاد ايران با محافل علمى جهان قطع است. تبادل ايده ها به تصادف واگذار شده. در مجموع انديشه هاى بيرونى را زياد هم قبول نداريم.

 8- چون انديشمندان داخلى به علم روز مجهز نيستند و انديشمندان بيرونى به خوبى به علم روز مجهزند ولى تجربه زندگى اقتصادى در ايران را ندارند. در اين جور مواقع همه نظريه پردازى مي كنند. انگار مملكت  فقط به يك نظريه نياز دارد و همه در اين مورد تلاش ميكنند كه كمك كنند.

 9- چون روى اقتصاد ايران تحقيق نشده است . روى اقتصاد ايران و مشكلاتش هزينه نشده است. هر مشكل اقتصادى بايد مورد كنكاش علمى و تحقيقاتى قرار بگيرد تا راه حل مناسب استخراج شود. ولى همه فكر ميكنند كه براى حل مشكل بايد نظريه پردازى كنند. فقدان آمارهاى جامع ميدان نظريه پردازى را پر رونق كرده است. وقتى آمار و تحقيق به اندازه كافى باشد ممكن است تفاوت نظريات بسيار محدود شود.

 10 - چون تعبيرهاى شخصى جاى تحقيقات و استدلال‌هاى اقتصادى را گرفته است . اين تعبيرها جدا از اينكه شخصى هستند، محكم و غير قابل رد هم هستند. براى هوشمندى لازم است كه ذهنها شفاف و سيال باشد.

 11 - چون سياستهاى اقتصادى بيشتر موازنه فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ ها و موازنه قدرت را بيشتر مى بيند تا حل مشكلات را. از طرف ديگر چون براى حل مشكل لازم است مشكل را از خودمان جدا كنيم. قدرت و منافع شخصى اين اجازه را به ما نمي دهد.

 12  - چون زياد قبول نداريم كه اقتصاد داخلى در ارتباط با جهان خارج فرم ميگيرد. در اين صورت نيازى به مطالعه جهان خارج نداريم . ولى وقتى اقتصاد تحت تاثير جهان خارج قرار گرفت، مجبوريم علتى داخلى يا منطقه اى برايش پيدا كنيم. دلايل‌مان هم بيشتر از نظريه توطئه پيروى مي كند. چون اين گونه نظريات مستلزم كار تحقيقاتى و صرف هزينه نيست.

 13 - چون دانشگاههاى ما كتاب را جاى تجربه گذاشته اند. تجربه اندوزى در دانشگاهها هزينه بر است و همه از زير بار تجربى كردن دروس فرار مى كنند. به همين دليل است كه دوره هاى مديريت "اجرايى" تنها در كلاس اجرا مى شود.

 14 - چون سياست سايه بر اقتصاد انداخته و منافع و مصلحت هاى سياسى سايه بر محاسبات اقتصادى انداخته است .  

15 - چون همه فكر مي كنند كه اقتصاد را خوب مي دانند ، ولى نمي دانند و بدتر اينكه خود نمي دانند كه نمي دانند.

 16 - و آخر اينكه، چون هنوز به نتيجه نرسيده ايم كه عاملين اصلى رشد پايدار اقتصادى، مديران  واحدهاى اقتصادى و به خصوص بخش خصوصى است. به همين دليل است كه به جاى اينكه هوشمندانه سياست هاى مناسب اقتصادى براى اين عاملين طراحى كنيم ، برنامه مي نويسيم و از همه مي خواهيم خودشان را در برنامه آرزويى دولت جا دهند.  

*اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 671163

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =