فاطمه استیری: اتاق کار تیم انتخاباتی سعید جلیلی آرام و ساکت شده است، زمزمه ها می گویند حالا خیلی ها دیگر در کنار او نیستند، نه علی باقری در عکس ها دیده می شود نه آنها که در سال 92 پابه پای او شدند و در کمپین های انتخاباتی همراه با او به روی سن می آمدند. حالا جلیلی تنهاتر از همیشه است؛ سفرهایش را می رود، به محله ها هم سرکشی می کند اما در کادرهایی که عکاسان از او می گیرند خبری از یاران سابق نیست. او اما به هیچ کدام از این ها توجهی ندارد، عزمش برای آمدن راسخ تر از همیشه است. فعلا که هیچ کسی توانایی منصرف کردنش را نداشته است؛ آخرین نفر هم گفته می شود رحیمیان رییس شورای مرکزی و هیات موسس جمنا بوده که بنا داشته او را به ساز و کار جمنا وارد کند ولی او هم موفق نشد.
اما چرا آقای دیپلمات اصرار بر کاندیداتوری حتمی دارد و از آن مهمتر اینکه او سبد رای و پایگاه اجتماعی خودش را در کجا میبیند؟ تصویر او از جامعه ایرانی چیست که تا این حد او را به 29 اردیبهشت امیدوار کرده است؟
راز تلاش های انتخاباتی 4 ساله
وقتی روز شنبه 25 خرداد 92 اعلام شد که حسن روحانی انتخابات را برده است و اصولگرایان رسیدن به پاستور را در یک قدمی آن از دست داده اند، نگاه های زیادی از راستگرایان به سعید جلیلی دوخته شد. اعتقادشان این شده بود که اگر او انصراف می داد، بهانه ای برای عدم کناره گیری اعضای ائتلافشان باقی نمی ماند و سبد رایشان چند پاره نمیشد. باورشان این بود که اگر او نیامده بود حسن روحانی موفق به ایجاد دو قطبی نمی شد و انتخابات را نمی برد. برخی این گلایه شان را در دل نگاه داشتند و گاه سینه به سینه در محافل سیاسی نقل می کردند. برخی دیگر هم بودند مانند احمد توکلی که صریحا عنوان کرد:« نامزدی سعید جلیلی یک اشتباه تاریخی بود.»
اما سعید جلیلی احساس آنها را نداشت. او اتفاقا به آن انتخابات به عنوان یک نقطه شروع نگاه می کرد؛ او یک کاراکتر تازه برای خود یافته بود. نامزد بالقوه یک جناح. کسانی هم بودند این وسط که او را شارژ سیاسی می کردند. نمونه اش مصباح یزدی که سه روز بعد از همان انتخابات او را به ادامه کار و تلاش برای انتخابات 96 ترغیب کرد.
جلیلی امیدوار به رای آوردن است
درست همینجاست که باید نگاه کرد به سبد رای جلیلی و هدف گیری های او از انتخابات 92 تا امروز. نگاهی به آن روزها نشان میدهد نقطه مشترک تمامی فعالیتهای سعید جلیلی و حامیانش در فضای مجازی، تبلیغ او به عنوان بهترین گزینه برای جانشینی محمود احمدی نژاد بود. در یک نمونه از این تبلیغات اولین کلیپ بلوتوثی دعوت از جلیلی با عنوان "از سوم تیر ۸۴ تا ۲۴ خرداد ۹۲" منتشر شده بود. سعید جلیلی و حامیانش اصرار داشتند بگویند که او کاندیدایی با همان مشخصات محمود احمدی نژاد اما منهای جریان انحرافی است.
علاوه بر آن آیت الله مصباح یزدی حضوری پررنگ در وبلاگهای حامیان او داشت که نشانه ای ضمنی از توافق جلیلی و مصباح بود. به یک معنا تمام تلاش بر سر این بود که یاد و خاطره سال 84 و حمایت های آیت الله مصباح از احمدی نژاد احیا شده و بار احساسی و سیاسی آن این بار به سعید جلیلی شیفت شود.
دلیل این «شبیه انگاری» با احمدی نژاد چه بود؟ بنای آن تیم انتخاباتی این بود که روی ساده زیستی جلیلی تبلیغ کنند. به یک معنا اگر احمدی نژاد در سال 1384 در قامت یک شهردار ساده زیست به تصویر کشیده می شد این بار این سعید جلیلی بود که به تنهایی کیف دستی اش را در فرودگاه حمل می کرد و یا تصاویری از رانندگی او با یک خودروی معمولی منتشر می شد. به بیان دیگر بر اساس یک تاکتیک طراحی شده تلاش شد تا حسن روحانی نماینده افراد و جریانی تصویر شود که میل و قصد سازش با غرب دارند و در راه رسیدن به توسعه هزینه های زیادی از منافع ملی را خواهد داد در مقابل سعید جلیلی شبیه محمود احمدی نژاد در سال 1384به تصویر کشیده می شد که مخالف هرگونه سازش با غرب است و بنا دارد با عدالت خواهی خاطراتی از گذشته را زنده کند. آن ایده به سختی شکست خورد . جامعه با سعید جلیلی همراه نشد . کسی دیگر احمدی نژاد و افراد شبیه به او را نمی خواست.
آقای دیپلمات بر سر یک دوراهی
بهتر است از همین جا به انتخابات اردیبهشت وارد شویم و این مساله را بررسی کنیم که اولا سعید جلیلی چگونه برداشتی از جامعه امروز دارد و بر این اساس چه تاکتیکی برای جذب رای داشته؟ چرا حامیان سابق او همچون علی باقری دیگر چندان در کنار او دیده نمی شوند ؟ به نظر سعید جلیلی می تواند دو تاکتیک برای انتخابات پیش رو داشته باشد؛ تبدیل صحنه رقابت اردیبهشت 96 به تیرماه 84؛ یعنی شیفت مجدد به محمود احمدی نژاد از نوع سوم تیری اش ؛« جلیلی عدالت خواه» و یا تبدیل صحنه رقابت اردیبهشت 96 به خرداد 92 ؛ یعنی باقی ماندن در کاراکتر سعید جلیلی؛ « جلیلی سازش ناپذیر »
این که او کدام یک از این گزاره را برمی گزیند حتما بستگی به این دارد که غیر از حسن روحانی چه کسان دیگری وارد انتخابات شوند . ساده ترش را می شود اینگونه گفت که سبد رای حسن روحانی در این انتخابات کاملا مشخص است. او به همراه خود طبقه بورژوا، خرده بورژوا و بخش مهمی از طبقه متوسط ، خصوصا طبقه متوسط شهري را دارد. او البته هم قبل از انتخابات 92 و هم امروز که رییس دولت مستقر است از طبقه محروم هم طرفدارانی قابل شمار دارد .
نگاه جامعه شناسی به این روزهای ایران و دانستن خواست های این طبقات اجتماعی به ما می گوید اصولگرایان به دلیل زاویه فکری خود اصلا اقتضای زمانه چند طیف مهم از طبقات اجتماعی ایران نیستند. نه آنها به اصولگرایان اعتقادی دارند و نه اصولگرایان چندان روی آنها حساب باز کرده اند. پس تا اینجای کار می توان گفت اصولگرایان روی طیف هایی از طبقه متوسط و نیز طبقه محروم حساب باز کرده اند.
حالا وقتی بحث در این حوزه را به سمت سعید جلیلی می بریم باید بگوییم طبقه بورژوا و خرده بورژوا دلیلی برای رای دادن به او ندارند. آنها سعید جلیلی را هرگز گزینه مناسبی برای اداره امور نمی دانند و لابد برای رای نیاوردن او در انتخابات حتما به گزینه مقابل او رای خواهند داد.در میان طبقه متوسط هم به نظر گرایش و میلی برای رای دادن به سعید جلیلی دیده نمی شود .اساسا طبیعت این طبقه با حرف هایی که سعید جلیلی مطرح می کند چندان همخوان نیست.
سعید جلیلی راهی ندارد جز اینکه تمام تخم مرغ هایش را درسبد طبقه ضعیف و حاشیه نشین جامعه قرار دهد . گویا او همین تصمیم را در ذهنش دارد. این را میتوان از سفرها و دیدارهایش به خوبی فهمید و البته می توان این ایده را در حرف هایی که میزند از بعد مخاطب شناسی اش مشاهده کرد.
دو رقیب اصولگرای جلیلی
اما رقبای اصولگرای جلیلی او چه نسبتی با او در سبد رای دارند؟ دو رقیب اصلی سعید جلیلی در جذب سبد رای اصولگرایان ابراهیم رییسی و محمد باقر قالیباف هستند .
در مورد محمد باقر قالیباف می توان این ادعا را داشت که بخش هایی از طبقه متوسط به او تمایلاتی دارند و او می تواند تلاش هایی منجر به نتیجه در این بخش داشته باشد . همانطور که در سال 92 هم آنالیز رای او نشان می دهد که بیشتر رای او هم متعلق به همین بخش بوده است. اما دقیقا به همین اندازه او در جذب رای طبقه محروم ناتوان بوده است. هم در آن انتخابات و هم در این انتخابات. تلاش هایی داشته اما بی نتیجه؛ وقتی کاراکتر دختر گل فروش را روی جلد نشریه ارگانی اش قرار می دهد یعنی می خواهد این طبقه را هم داشته باشد اما اتفاقا همان دخترک گل فروش پاشنه آشیل کارهای تبلیغاتی اش می شود و قبل از هر کس دیگری این سعید جلیلی است که به او کنایه می زند.
اما فرد دیگر ابراهیم رئیسی است. او همپوشانی زیادی دارد با سعید جلیلی دارد. او هم مانند جلیلی روی طبقه محروم حساب باز کرده است . اقدامات و حرف های او چندان قرابتی با خواست های این روزهای دو طبقه دیگر ندارد. همین هم هست که عکس های یادگاری اش در کنار مردم فقیر یکی به یک منتشر می شوند. جلیلی دقیقا همین را می داند و می داند که جدال سخت انتخاباتی در این میان بین او و رییسی در خواهد گرفت. جدالی که از رای روحانی کم نخواهد کرد بلکه تنها به تقسیم رای میان گزینه های اصولگرا مواجه خواهد شد . این یعنی اینکه کسانی که می گفتند پایه رای جلیلی همان 4 میلیون سال 92 است حالا می دانند که چگونه این رای افت خواهد کرد . شاید به همین دلیل هم هست که اتاق کار تیم انتخاباتی او این روزها از همیشه خلوت تر شده است .
2929
نظر شما