حکمت یک کل است، مثل فضیلت. بنابراین تدبیر، جزئی از حکمت و دانش است و دانشی است که هم برای حکمت نظری و هم برای حکمت عملی اساسی است. البته ما نسبت به این امر مهم غفلت کردیم، اما قدما، چه در غرب و چه در شرق، به آن بسیار توجه داشتند.
چین و هند و ایران باستان، حتی بیشتر از یونان به این مسأله توجه داشتند. اخلاق حقیقی بدون خانواده و خانواده بدون سیاست معنایی ندارد. در دین کنفوسیوس، پنج رابطه برای اصلاح جامعه لازم شمرده شده است که عبارتند از: رابطه فرمانروا با رعیت، رابطه پدر با پسر، رابطه برادر با خواهر، رابطه زن با شوهر و رابطه دوست با دوست.
در ایران باستان، احترام در خانواده بسیار مهم شمرده میشد و مقام خانواده بسیار مورد احترام بود. ارسطو هم در کتاب «سیاست»، به مسأله تدبیر منزل پرداخته و معتقد به سه رابطه خدایگان و بنده، همسری و پدری و فرزندی است.
چین و هند و ایران باستان، حتی بیشتر از یونان به این مسأله توجه داشتند. اخلاق حقیقی بدون خانواده و خانواده بدون سیاست معنایی ندارد. در دین کنفوسیوس، پنج رابطه برای اصلاح جامعه لازم شمرده شده است که عبارتند از: رابطه فرمانروا با رعیت، رابطه پدر با پسر، رابطه برادر با خواهر، رابطه زن با شوهر و رابطه دوست با دوست
آثار به جای مانده پیش از ملاصدرا، مانند اخلاق ناصری و ... رانمی توان اساسا اسلامی دانست. اگر چه این آثار رنگ و لعاب اسلامی دارند، ولی اساس آن مبتنی بر فلسفه یونانی است، اما ملاصدرا التقاطی نیست و روش دارد. دین همان حکمت است و اگر از این جنبه به دین نگاه کنیم، میتوان حکمت اسلامی داشت.
ملاصدرا کسی است که از روی حکمت به اندیشهها و گفتارهای معصومین(ع) نظر داشت و با این روش به فلسفه پرداخت. اصولا در حکمت متعالیه، نظر و عمل از هم جدا نیست. راه حکمت متعالیه، اسفار اربعه است. ملاصدرا این راه را از راه حکمت یونان نرفته است، بلکه از راه دین، قرآن و گفتار اهلبیت(ع) رفته است.
ملاصدرا در تفسیر سوره بقره به پنج کلمه اشاره میکند که دچار تحریف شدهاند: یکی معنای فقه است که وی فقه را فهم از خود دین میداند و منظور او از حکمت متعالیه، تفقه در دین است. ملاصدرا معتقد است که جای فقه در قلب است. دومین واژه هم علم است که علم واقعی را علمالله میداند.
سومین واژه هم لفظ توحید است که ملاصدرا در عالم حقیقی، توحید را در همه عالم میبیند. راه حکمت متعالیه رسیدن به توحید است. معنای چهارم هم از نگاه صدرا، ذکر و تذکر است. قرآن کتاب ذکر است و به نظر او حکمت متعالیه تذکر حقیقی است.
نظر شما