این استاد برجسته جامعه شناسی می نویسد: « در کشوری چون ایران مترجمان آثار ادبی، فلسفی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و حقوقی وجود دارند. این گروه که جمعیت بسیاری هم هستند، توانستهاند به تغییرات عمده زبانی و فرهنگی جامعه - خوب یا بد - کمک کنند. در دورهای بسیاری از روشنفکران چپگرای ایرانی که متاثر از اندیشههای استالین و مائو بودند، سعی کردند آثار خاصی را با بهکارگیری مفاهیم و اصطلاحاتی خاص ترجمه کنند. ترجمه آنها تا حدودی به توسعه مفهومی زبانی در ایران انجامید اما بهطور وسیعی موجب مبهمگویی و سفسطهگرایی زبانی و فرهنگی شد...»
وی ادامه می دهد:
اصرار روشنفکران چپگرای ایرانی در بهکارگیری مفاهیم مبهم و تحلیلهای غیرواقعی آنان از تحولات اجتماعی ایران با استفاده از همین مفاهیم، سکه رایج کشور شد. آنها حرکتهای ملی ایرانی و اسلامی را همواره بیفایده و توطئهگرایانه میدانستند و مردم ایران را به عقبماندگی و بیفرهنگی متهم میکردند، در حالی که ایران در میان کشورهای اسلامی و حتی آسیا پیشگام بسیاری از حرکتهای اجتماعی و فرهنگی، مانند دموکراسیخواهی، نوگرایی فرهنگی، ضدیت با فساد دولتها و حرکتهای استقلالطلبانه منطقه بوده است اما آنها همه این حرکتها را شبهمدرن میخواندند. معتقدم این نگاه منشاء بدبینیها و بدفهمیهای بسیاری در میان مردم ایران شده است.»
برای مطالعه متن کامل این مطلب لطفا اینجا را کلیک کنید.
نظر شما