یک کارشناس روسیه می‌گوید: برای روسیه مهم است که پایگاه نظامی اش در مدیترانه حفظ شود به خاطر بهم خوردن موازنه منطقه ای در خاورمیانه، روسیه بازنده تحولات منطقه نشود.

ابوالفضل خدایی: جان کری، وزیر خارجه آمریکا پنج‌شنبه 24 تیرماه با ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه و سرگئی لاوروف در مسکو دیدار و در مورد وضعیت سوریه گفت‌وگو کرد. کری در ديدار با لاوروف، طرحی را برای همکاری نظامی واشنگتن و مسکو در سوریه به پوتین ارايه کرد. از نگاه برخی ناظران طرح مشترک آمریکا و روسیه گام مهمی در بحران سوریه است. پرسشی که باقی می ماند اینست که آیا جدی شدن همکاری نظامی میان روسیه و واشنگتن می تواند نشانه ای مهم در یکسره سازی بحران سوریه پس از 5 سال باشد؟ خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با دکتر جهانگیر کرمی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان و کارشناس روسیه، احتمال اجرایی شدن طرح مشترک آمریکایی- روسی را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می خوانید:

طرح مشترک آمریکا و روسیه برای بحران سوریه آیا یک گام به جلوست؟

آمریکا و روسیه دو دولتی هستند که در دو یا سه سال اخیر در بحران سوریه نقش موثر و جدی داشتند. به ویژه در یک سال گذشته با حضور نظامی و عملیات نیروی هوایی روسیه این نقش خیلی جدی تر شده است. از طرف دیگر همزمان شاهد تلاشهای آمریکا و اقدامات آنها علیه نیروهای داعش در سوریه و عراق هستیم. از یک سال پیش که عملیات نظامی دو طرف جدی تر شد، طرفین تلاش کردند که در عرصه سیاسی و از طریق مذاکره هم تعامل جدی تری با هم داشته باشند.

این تعاملات در یکسال گذشته از تلاش برای هماهنگی های عملیاتی در صحنه هوایی سوریه، کمک به برقراری آتش بس، اقدام مشترک علیه داعش و نهایتا یک جستجوی راه حل اساسی و کلی برای بحران سوریه بوده است. در یک سال گذشته این اقدامات و تلاشها در دستور کار آمریکا و روسیه بوده و در مواردی موفقیت هایی هم داشتند، همانند بحث برقراری آتش بس که از سه ماه گذشته شروع شد و همینطور این طرح اخیری که از طرف جان کری ارائه شده برای اینکه بتوانند همکاری ها را در بحران سوریه افزایش بدهند.

چقدر احتمال اجرای طرح وجود دارد؟
به نظر می آید بحران سوریه به شرایطی رسیده که اگر اراده جدی از طرف دو بازیگر اصلی یعنی آمریکا و روسیه صورت بگیرد، احتمال اینکه سایر بازیگران دیگر مخالفت جدی کنند، کاهش پیدا کرده است. در ماههای گذشته دولت ترکیه، عربستان و قطر از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر نسبت به هر توافقی بین آمریکا و روسیه همیشه نگرانی هایی داشتند و در برخی موارد هم کارشکنی هایی انجام میشد، حتی گروههای میدانی در صحنه سوریه مثل جبهه النصره، ارتش آزاد، احرارالشام و سایر نیروهایی که در عرصه عملیاتی سوریه بودند، هم نگران توافق آمریکا و روسیه بودند. چرا که این توافق میتوانست احیانا منافع آنها را و یا خطوط قرمز و اهداف آنها را در صحنه سوریه برآورده نکند.

اما به نظر من اتفاقات مهمی رخ داده؛ از یک طرف شرایط جهانی افکار عمومی بین المللی علیه تداوم این بحران خیلی جدی تر شده به ویژه بعد از بحران آوارگان سوریه. از طرف دیگر اقداماتی که در ترکیه صورت گرفت مثل؛ بمب گذاریها، عملیات نظامی که در جنوب ترکیه و بخش مهمی در استانبول و آنکارا صورت گرفت و همچنین بحران کودتا، افکار عمومی در ترکیه را به سمتی میبرد که نسبت به تداوم بحران سوریه به شدت نگران هستند.

در مورد دمشق و طرف ایرانی چطور؟
از آنجایی که دولت سوریه و جمهوری اسلامی ایران نیز چشم انداز روشنی برای ادامه این وضعیت متصور نیستند و حتی این امکان وجود دارد در صورت تداوم آن، حداقل های مدنظر آنها هم تأمین نشود، مجموعه اینها باعث شده که دولت آمریکا و روسیه برای اینکه احیانا بتوانند به توافقی برسند، نسبت به گذشته دستشان بازتر شود. شرایط شاید نسبت به گذشته مساعدتر شده است؛ اگرچه نمیتوان به راحتی این ادعا را کرد که هیچ مانعی وجود ندارد. چون عربستان هنوز سرسختانه در مقابل هر توافقی که مستلزم حضور بشار اسد در قدرت باشد، مقاومت میکند. در سویی دیگر ایران نسبت به هر توافقی که ملاحظات خاص منطقه ای آن لحاظ نشود، نگران است. در نتیجه همچنان بخشی از نگرانی ها موجود است ولی در شرایط کلی میشود گفت که شرایط مساعدتر از گذشته شده است.

همانطور که مستحضرید، در نشست اخیر ناتو در ورشو، سران این سازمان در کنار آمریکا، تصمیمات سختی علیه مسکو گرفتند، به گونه ای که برخی ناظران آن را تنگ تر شدن حلقه محاصره علیه مسکو ارزیابی کردند. متعاقب آن حتی تنش های دیپلماتیک میان روسیه و آمریکا بالا گرفت. مسکو هم در مقابل تهدید کرد که در صورت لزوم پاسخ نظامی به هرگونه تحرک ناتو خواهد داد. پرسش اینجاست که چگونه می شود روسیه در جبهه ای رو در روی آمریکا قرار می گیرد و در جبهه سوریه با مسکو کنار می آید؟

بله واقعا نمی شود این دو عرصه را از هم جدا کرد. در آن جبهه، مواضع غرب نسبت به روسیه در حال تشدید شدن است؛ به ویژه در نشست اخیر ورشو شدیدتر از گذشته تصمیماتی علیه روسیه گرفته شد. طبیعتاً این قضیه میتواند اوضاع را در سایر موضوعات دیگر پیچیده تر کند.
اما به اعتقاد من، مسئله ای که این بیانیه ها و تصمیمات در نشست ورشو را تا حدی تبدیل به یک بلوف سیاسی میکند، این است که دو طرف اصلی این ماجرا یعنی آمریکا و روسیه، هم مشکلات و آسیب پذیری های جدی دارند و هم اراده جدی برای ورود به یک رقابت بین المللی گسترده میان دو طرف را خیلی نمیبینم.

من یک مثال برای شما میزنم؛ در آمریکا یا ترامپ به قدرت میرسد یا کلینتون. اگر ترامپ به قدرت برسد، روسها خیلی امیدوار هستند که بتوانند با او به توافق برسند، چون مجموع صحبتهای ترامپ این است که حاضر است با روسیه وارد مذاکره، چانه زنی و دیالوگ شود. اگر خانم کلینتون به قدرت برسد، ما تجربه سالهای 2008 و 2009 را در طرح ریست (نوسازی روابط روسیه-آمریکا) دیده ایم. از طرفی در روسیه، فقدان یک ایدئولوژی جهانی رقابت جویانه، فقدان اراده مقاومت همه جانبه در مقابل غرب و از طرفی ضعف منابع اقتصادی و مالی معادلات را تغییر داده و این نگاه که بشود به هر طریقی با غرب به توافق رسید و از هزینه های رویارویی در حال حاضر و آینده کاست، به عنوان یک گزینه بسیار محتمل در ذهن دولتمردان روسیه وجود دارد. لذا ما همزمان میبینیم با این تشدید مواضع، این گفتگوها به طور جدی ادامه دارد.

پس دو قدرت در مورد راه حل نهایی در سوریه همسو هستند.
فراموش نکنیم از نگاه روسیه و آمریکا صحنه سوریه یک صحنه رویارویی جهانی نیست. ابعاد منطقه ای سوریه برای دو قدرت مهم است. برای روسیه مهم است که پایگاه نظامی اش در مدیترانه حفظ شود، آثار ناشی از رادیکالیسم در منطقه به مناطق نزدیک روسیه و داخل روسیه کشیده نشود و نهایتا به خاطر بهم خوردن موازنه منطقه ای در خاورمیانه، روسیه بازنده تحولات منطقه نشود، تا فردا روزی ترکیه و عربستان در سایر موضوعات به روسیه فشار وارد بیاورند. لذا از نگاه دولت روسیه همیشه باب حل و فصل در مورد سوریه به شرط حفظ حداقلی از منافع در آن موضوع باز است.

از نگاه واشنگتن اما مسئله به شکلی دیگر است: آمریکا اساسا همیشه در 5 سال گذشته با یک بی رغبتی برای ورود به بحران سوریه ظاهر شده است. یعنی با وجود فشارها برای موشک باران، ایجاد منطقه ممنوعه پروازی بر فراز سوریه و حمایت از گروههای مختلف دولت سوریه، با وجود همه این فشارها دولت آمریکا عموما سر باز زده و در موارد کمی حاضر شده است که به این فشارها تن بدهد. لذا به نظر من باب حل و فصل در مورد سوریه باز است.

از نگاه روسیه حتی در باب بحران اوکراین هم این امکان وجود دارد،. دربارۀ اوکراین، طرح صلح مینسک وجود دارد که در آنجا توافقاتی صورت گرفت. در واقع آنجا دعوا بر سر این است که این توافق چگونه رعایت شود. در مورد طرح کلی آن توافق جدی بین روسیه و غرب وجود دارد. تنها موضوع تحریم هاست که روسیه نسبت به آنها حساس است و آنرا خیلی خطرناک می بیند.

شاید جمله معروف هگل برای توصیف شرایط فعلی مناسب باشد که می گوید وقایع تاریخی تکرار میشوند یکبار به شکل تراژدی ویک بار هم به شکل کمدی. ما با یک کمدی جنگ سرد بیشتر مواجه هستیم. این فشارها و رویارویی ها همزمان با تلاش برای حل و فصل بحران و اذعان دو بازیگر اصلی یعنی روسیه و آمریکا به محدودیت ها و مشکلات و ناتوانی و فقدان انگیزه برای ورود به رویارویی، با توجه به فاکتورهای دیگر مثل تروریسم- که منافع آمریکا و روسیه را به هم پیوند میزند- مساله ظهور قدرت چین که برای متحدان آمریکا در حوزه آسیایی، تبدیل به یک معضل اساسی شده است به ویژه در یکی دو سال اخیر با گسترش محدوده پروازی FRI برای دولت چین و رقابتها و اختلافات بر سر جزائر و منابع نفتی. لذا شرایط واقعا به گونه ای نیست که نظام بین المللی یک نظام دو قطبی باشد که ما هر آن منتظر یک حادثه یا واقعه و تشدید اوضاع باشیم.

چون نظام بین الملل در حال چند قطبی و متکثر شدن است و بازیگران در سطوح منطقه ای رفتارشان غیر قابل پیش بینی شده است، لذا نمیشود مسایل را در یک چارچوب دو قطبی سخت و متصلب و به سمت تشدید تفسیر کنیم. به نظر من هم راه برای بحران سوریه وجود دارد، هم بحران اوکراین و هم اینکه حل یکی از این بحران ها به حل و فصل بحرانهای دیگر و سایر موضوعات می تواند کمک کند.

5252

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 560226

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =