حرکت اصولگرایان به سمت «رهبریت شورایی» /چاره‌اندیشی عقلای اصولگرا برای حل بحران «بی لیدر» بودن

بحران «بی رهبر بودن» در جریان اصولگرا، عقلای این جناح را به سمت ارائه پیشنهاداتی از جنس «رهبریت شورایی» کشانده است تا شاید علاجی بر مشکلات چند ساله این جریان اکثریتی باشد.

فاطمه استیری: اصولگرایان هم دغدغه دارند هم نگرانند، دغدغه انتخاباتی که یک سال دیگر برگزار خواهد شد و نگران آنکه مبادا این دور ناکامی شروع شده از سال 92 و ادامه یافته در سال 94 به انتخابات 96 هم برسد.

از قحط الرجال نداشتن می‌گویند، از لیست 30 نفره نامعلومی روایت می کنند که می‌توانند رقبای احتمالی روحانی در سال 96 باشند، از درس گرفتن از ناکامی‌های گذشته و جدی‌تر شدن ائتلاف در سال 96.

سوی دیگر اما هستند اصولگرایانی که بدشان نمی‌آید حسن روحانی همان «برگِ برنده‌ای» باشد که سال 96 پشت او قرار گیرند تا اینبار اجازه ندهند رقیب اصلاح طلب با یارگیری از بین اصولگرایان پرچم پیروزی را به دست گیرد.

بحران بی لیدر بودن در جریان اصولگرا

در این میان اما اصولگرایان با یک مشکل و چالش اساسی روبرو هستند، مشکلی که از گرچه از سالها پیش در دل این جریان اکثریتی بروز و ظهور یافت اما با فوت حبیب الله عسگراولادی و آیت الله مهدوی کنی رنگ و بویی متفاوت تر و آشکارتر به خود گرفت تا بی«رهبر» بودن و بی«لیدر» بودن اصولگرایان بیش از گذشته نمودار شود.

اصولگرایان در طی سه سال گذشته مسیرهای زیادی را برای پرکردن جای خالی مرد میانجی گر و شیخ اعتدالی شان طی کردند اما نه محمدرضا باهنر آن نفوذ و محبوبیت حبیب الله اصولگرایان را داشت نه آیت الله موحدی کرمانی توانست آن عمود خیمه روحانیتی باشد که بتواند دو طیف اعتدالی و تندروی اصولگرا را دور خود جمع کند.

بحران بی‌رهبری راست گرایان آنقدر بالا گرفت که حتی در آستانه انتخابات مجلس دهم تندروها و نواصولگرایان، بزرگان و قدیمی‌ترهای اصولگرا را مجبور به پذیرش راس رهبری شان در تصمیمات کلان جریان اصولگرا کردند تا بعد از سالها که جامعتین دو سر تهران نشین و قم نشین داشت آیت الله مصباح هم سر دیگر آن شود. اینگونه بود که «سه ضلعی» روحانیت اصولگرا شکل گرفت اما این سه ضلعی هم نتوانست آن سیکل ناکامی در جریان اصولگرایان را متوقف کند و نتایج انتخابات مجلس خصوصا در تهران آن چیزی نبود که راست گرایان پیش بینی می کردند.

چاره درد بی رهبر بودن اصولگرایان کنگره ملی است یا پارلمان اصولگرایانه؟

یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، اصولگرایان در تکاپوی آن هستند که اینبار بازی را به رقیب اصلاح طلب شان که از قضا حال و روز خوبی هم دارد واگذار نکند. تکاپوهایی که گرچه بیشتر در قالب جستجوی نامزد و معرفی آن در برابر روحانی نمود یافته است اما هستند عقلای اصولگرا که فراتر از این ویترین سیاسی نگریسته و بی رهبر بودن و بی لیدر بودن را باز هم به اصولگرایان یادآوری کنند.

چندی پیش بود که امیرمحبیان از تئوری پردازان جریان اصولگرا از بازتعریف مفهوم اصولگرایی و مصادیق آن سخن گفت. او براین اعتقاد است اصولگرایی که در آن برخی هم طیفان اصولگرای خود را نامسلمان می دانند بدون شک دچار اشکال است و باید بازتعریف شود. او در ادامه همین آسیب شناسی پیشنهاد داده بود که یک «کنگره ملی» یا «مجلس اعلای اصولگرایی» تشکیل شود تا از این طریق ظرفیت های نهفته در جریان اصولگرا که در سراسر کشور پراکنده شده و مغفول مانده اند کشف و نمایش داده شوند.به گفته محبیان از طریق این کنگره ملی می شود تمامی امور اصولگرایان را ساماندهی کرد.

سوی دیگر این ماجرا مرتضی نبوی نشسته است که از پیشنهادی مشابه روایت می کند. او اینبار از «پارلمان اصولگرایی» سخن گفته است:«به اعتقاد بنده تمامی تشکل‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی اصول‌گرایان باید دور هم جمع شوند تا به صورت دموکراتیک مجلس یا همان پارلمان اصول‌گرایی تشکیل شود و تصمیمات از درون پارلمان بیرون بیاید، البته باید این مجموعه فراگیر باشد و قاطبه تشکل‌های اصول‌گرایی را پوشش دهد.»

مرتضی نبوی که باید او را در دایره راست گرایان سنتی تعریف کرد از شرایط سخت رقابت در فضای فعلی می گوید و معتقد است که ائتلاف اصولگرایان باید حداکثری - حداکثری باشد«نباید عده زیادی بیرون جا بمانند در حالی که جزو طیف اصول‌گرایی تعریف می‌شوند، بنابراین باید مشارکت فعال داشته باشند.»

بنا به گفته این عضو مجمع تشخیص مصلحت و شورای عالی حل اختلاف بین قوا در صورت تشکیل دموکراتیک پارلمان اصولگرایی تصمیمات با رای نمایندگان تشکل ها و به صورت حداکثری گرفته شده و مورد حمایت قرار خواهد گرفت.

بیان چنین پیشنهادات و مرور اتفاقات چند سال اخیر جریان اصولگرا نشان می دهد جریان راست سیاست ایران در چالش و تناقض بین رهبریت فردی یا حرکت کردن به سمت رهبریت شورایی گیر کرده است. بروز اختلافات جدی بین راست گرایان سنتی و نواصولگرایان طی سالهای اخیر نشان می دهد شاید «لیدرمحوری» دیگر آن راهکاری نباشد که بتواند در مقطع فعلی دو سر طیف اعتدالی تا تندرو اصولگرا را دور یک میز جمع کند و راهکارهایی چون «رهبری شورایی» علاجی بر این مشکل اصولگرایانه باشد.

مدلی که براساس آن تصمیمات کلان در جریان اصولگرایی نه براساس تصمیمات یک نهاد یا رهبر فردی دنبال شود بلکه نمایندگانی از تمامی جریانات ذیل تصمیمات قرار گیرند.

در این میان اما نباید فراموش کرد برخی اصولگرایان با تکیه بر همین تز رهبری شورایی تلاش کردند تا دورهمی های اصولگرایانه را در انتخابات مجلس دهم برگزار کنند و از درون آن به یک تصمیم نهایی برسند، اشکال اما آنجا بود که از یک سو احزاب و تشکل های نشسته دور میز تصمیم گیری، جامعیت نداشت و از سوی دیگر خط و نشان کشیدن برخی تندروهای اصولگرا مانع از آن شد که همه طیف های اصولگرایی محور تصمیم گیری قرار گیرند.

امری که در صورت تدبیر نشدن می تواند حتی مدل رهبریت شورایی و تصمیم گیری براساس خردجمعی در این جریان را هم به بن بست بکشاند.

2929

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 549503

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 15
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام DE ۰۵:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    10 17
    مهدوی کنی را دق مرگ کردند افرادی نظیر حداد و جلیلی و گروه پایداری به این روز افتادند
  • بی نام IR ۰۷:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    مشکل اصولگرایان فراتر از اینها است. اصولگرایی طی چند دهه تبدیل شده به نماد تمام چیزهایی که به مذاق مردم ایران خوش نمیاد. نماد مرگ فرستادن، تنش افرینی، انزوا طلبی، دیوار کشی، نماد رجزخوانی و شعار بیهوده و هل من مبارز طلبیدن، نماد فیلترینگ و پارازیت و سانسور و ضدیت با شبکه‌های اجتماعی و ارتباطی، نماد گشت محسوس و نامحسوس، نماد لغو کنسرت‌ها و بر هم زدن سخنرانی‌ها، نماد حمله به اماکن دیپلماتیک، نماد رد صلاحیت، ممنوع التصویری و حصر، نماد اتهام پراکنی و برچسب زنی، نماد بسترسازی فساد و اختلاس... و اینگونه است که حتی اگر تمام چهره‌های سرشناس رقیب رو رد صلاحیت کنند باز هم با ژنرال‌های خود از سایه رقیب شکست می‌خورند.
    • محمود DE ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
      76 10
      گل گفتی.نماد چاپلوسی،اختلاس ،تظاهر به تدین،نان از سفره دین خوردن.
    • بی نام IR ۰۹:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
      58 11
      متاسفانه کامنت محدودیت تعداد حروف داره و گرنه خیلی چیزها میشه به این نمادها اضافه کرد.
    • رضا A1 ۰۹:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
      15 68
      تاريخ معلوم ميكنه ولي همين الان هم معلوم كه كي خاىن است. همه اونايي كه خارج درس خوندن اداي حمايت از كشور را دارند همون انگليسي ها و امريكايي ها و انهايي كه بچه هاشون ميرن خونه بهايي ها ، خب انلاين اگه بي طرفي چاپ كن
    • مهدی IR ۰۹:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
      21 67
      توکه ایناروگفتی پس بشنو:اصلاحات هم نمادفتنه گری،دروغ،تزویر،زراندوزی،ادعا،دریوزگی دربرابربیگانه،ترسو،خیانتکار،سرمایه داری،راحت طلبی ووو.
    • بی نام A1 ۱۲:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
      44 6
      جناب مهدی اینهایی که گفتی : دروغ،تزویر.ترسو،خیانتکار،سرمایه داری و هزاران خصلت بد دیگه جزو خصیصهای اصول گراییه و نمیشه به اصلاح طلبها چسبوندشون ....ولی شک نکن خدا جای حق نشسته وجواب ظلم ودروغ رو به موقع میده
  • بی نام A1 ۰۹:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    32 2
    کدو اصولگرایی را میفرمایید؟ اگر منظور از اصولگرایی انحصارات ریز و درشتی هست که در همه ارکان کشور اعمال میکنند و باعث شده فساد به صورت نهادینه و قانونمند رشد کنه اینکه اصولگرایی نیست، اتفاقآ من میخوام بگم اساس کار از جایی شروع میشه که حضرات ادای اصولگرایی را در میارن، االان دنیا زدگی جای ساده زیستی، چاپلوسی قدرت به جای خدا ترسی، تهمت و افترا و فهش و کتک کاری به جای اخلاق و خلق نیکو، پنهان کاری به جای شفافیت و رو راستی با خدا و مردم، اصلت دادن به قدرت به جای اصالت دادن به خدمت اینها شده رفتار به اصطلاح اصولگرایی در صورتی که سیره مولای متقیان علی ع بهترین میزان اصولگرایی است جایی که به زور شمشیر کارگزار نظام اسلامی شد و وقتی مسئولیت پذیرفت حتی به زور شمشیر هم پای روی حق و عدالت نگذاشتٰ
  • بی نام IR ۰۹:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    34 2
    اصولگرایان بیش از حد روی رانت های ویژه خود مثل رد صلاحیت تکیه کرده اند و چندان اهمیتی برای رای مردم قائل نیستند. اما جامعه ایران در حال تغییر و فاصله گرفتن از انفعال سیاسی است و اصولگرایان یا باید در عملکرد خود تجدید نظر کنند و دیدگاه های خود را به مردم نزدیک کنند یا جایی در اینده سیاسی کشور نخواهند داشت. این که فکر میکنند مشکلشون نداشتن لیدر و یا اتحاد است نشان از عدم درک شرایط داره. مشکل اصولگرایان نداشتن پایگاه مردمی است. مردم به کسی که فقط به فکر اخرت انها باشه و بخواد با زور چماق هم که شده همه رو داخل بهشت بچپونه رای نمیدن. مردم به کسی رای میدن که به دنیاشون و به حقوق انسانیشون هم اهمیت بده.
  • احمد IR ۰۹:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    6 37
    نماد اصولگرای واقعی شخص احمدی نژاد است و بس باید فقط ایشان باشد البته سعی شود اشتباهات گذشته از طرف ایشان تکرار نشود ولی متاسفانه از طرف خیلی از به اصطلاح لیدر های اصولگرا مور بدی مهری قرار گرفته و بر همین اصل مردم به سایر رهبران اصولگرا رفبت نشان نمی دهند و آنهم بخاطر برتر بودن احمدی نژاد از هر جهت نسبت به آنان است وتا زمانی که ایشان مطرح نشود هر شخصیت دیگری از نظر مردم مورد تایید نیست چرا که تنها شخصیت متفکر و انقلابی که بسیار مورد هجمه گروههای مقابل اصولگرایان است فقط ایشان هستند و آن نیز دلیل بر نفوذ فکری ایشان است که آنان بسیار می ترسند
  • ا... A1 ۰۹:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    30 9
    صاحب امتیازان دین و خدا
  • حیدر A1 ۰۹:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    26 3
    نماد واقعی اصولگرایی تمام عیار در حال حاضر می توان در سازمان اوقاف سراغ گرفت،و دولت اصلا به روی خودش هم نمیاره.اینجا مدیر کل علنا علیه دولت در جلیسات علنی حرف می زند و حتی توهین می کند.
  • بی نام A1 ۰۹:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    28 4
    اکثریت اصولگرایان میدنند مشکل کجاست ولی هیچ راه حلی ندارد البته تقیه اونارو ازبن بست رهایی میده ولی حل مسائل نیست
  • سلام A1 ۱۰:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    31 6
    اصول گرائی یعنی زندگی قجری تاریخ همه چیز را روشن خواهدکرد فقط باید یه کم صبر کنیم
  • حسین A1 ۱۰:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    10 32
    اصولگراها به کوری چشم بدخواهانشون همه لیدرن عزیز بااین چرت وپرت ها نمی خوادشائبه اختلاف رو ایجادکنی این دوستان اصلاح طلب بعدانتخابات مجلس این قدرهای وهوی راه انداختن که مثلن برنده قطعی انتخابات شدن واسم خیلی ازنمایندگان اصولگراومستقل شهرستانی رو واردلیست خودشون کردن تاباتبلیغات کارهاشون روپیش ببرن ولی باانتخاب رئیس مجلس وروسای کمیسیونهاتودهنی محکمی خوردن ولی بازهم ازرونرفتن.