بی حرمتی و به ناحق خوردن اموال مردم، جامعه را نابود می کند/ لزوم رضایت طرفین در معامله

فرصت روز شانزدهم ماه مهمانی خدا در ویژه نامه خبرآنلاین: با دو گفتار منتخب تفسیری درباره اقتصاد و شیوه صحیح معامله

سوره نساء آیهٔ ۲۹ و ۳۰

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد اموال همديگر را به ناروا مخوريد مگر آنكه داد و ستدى با تراضى يكديگر از شما [انجام گرفته] باشد و خودتان را مكشيد زيرا خدا همواره با شما مهربان است (۲۹) و هر كس از روى تجاوز و ستم چنين كند به زودى وى را در آتشى درآوريم و اين كار بر خدا آسان است(۳۰)

 

معنای صحیحی معامله از نظر قرآن

چند نکته از تفسیر «المیزان» علامه طباطبایی

بحث روايتى: در مجمع البيان در ذيل كلمه (بالباطل ) نقل شده كه مفسرين درباره معناى آن دو قول دارند يكى از آن دو، نظريه بعضى است كه گفته اند منظور از آن ربا و قمار و بخس و ظلم است، آنگاه خودش اضافه كرده كه اين قول از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده. و در كتاب نهج البيان از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام ) روايت شده فرمودند: منظور از باطل قمار و سحت و ربا و سوگند است.

و در تفسير عياشى از اسباط بن سالم روايت آورده كه گفت : نزد امام صادق (عليه السلام ) بودم مردى وارد شد، و عرضه داشت از معناى كلام خداى تعالى مى فرمايد:

(يا ايها الّذين آمنوا لاتاءكلوا اموالكم بينكم بالباطل ) مرا خبر بده، حضرت فرمود: منظور خداى تعالى از اين باطل قمار است، و اما اينكه فرمود: (و لاتقتلوا انفسكم ) منظورش اين است كه يك فرد مسلمان به تنهايى بر انبوه مشركين حمله ببرد، و به سر زمين آنان درآيد، و در نتيجه كشته شود.

اين آيه شريفه در اكل به باطل عام است، و همه معاملات باطل را شامل مى شود، و اگر در روايات بالا نامى از خصوص قمار برده شده، به عنوان شمردن مصاديق اين اكل است، و همچنين تفسير قتل نفس به يك تنه حمله كردن، در حقيقت تعميم آيه است نه تخصيص آن، نمى خواهد بفرمايد تنها اين مورد منظور است، بلكه مى خواهد بفرمايد همه قتل نفس ها و خودكشى ها را شامل است، حتى شامل اين قسم حمله كردن بر دشمن نيز هست.

و در همان كتاب از اسحاق بن عبداللّه بن محمد بن على بن الحسين روايت آورده كه گفت : حسن بن زيد از پدرش از على بن ابيطالب (عليه السلام ) روايت كرد فرمود: من از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) از مساله جبيره پرسيدم، (جبيره و باندى كه روى دست يا پاى شكسته مى بندند) سؤ الم اين بود صاحب اين جبيره چگونه وضو بگيرد و اگر جنب شد چگونه غسل كند؟ فرمود: همين مقدار كافى است كه دست خود را كه به آب وضو و غسل تر شده بر روى جبيره بكشد، هم در وضو و هم در جنابت، عرضه داشتم. حال اگر اين جريان در هواى سرد و يخبندان اتفاق بيفتد، و صاحب جبيره از ريختن آب بر بدن خود بترسد چطور؟ حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله ) در پاسخ من اين آيه را قرائت كردند: (و لاتقتلوا انفسكم ان اللّه كان بكم رحيما).

و در كتاب فقيه آمده : امام صادق (عليه السلام ) فرمود: كسى كه خود را عمدا به قتل رساند براى هميشه در آتش جهنم خواهد ماند، چون خداى تعالى فرموده : (و لاتقتلوا انفسكم ان اللّه كان بكم رحيما و من يفعل ذلك عدوانا و ظلما فسوف نصليه نارا و كان ذلك على اللّه يسيرا).

روايات به طورى که ملاحظه مى كنيد معناى آيه را عموميت مى دهد، كه شامل به خطر انداختن خود نيز بشود.

و در الدرالمنثور است كه ابن ماجه و ابن منذر از ابن سعيد روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: بيع صحيح تنها آن بيع و خريد و فروشى است كه با رضايت طرفين انجام گيرد.

و در همان كتاب است كه ابن جرير از ابن عباس روايت كرده كه گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) با شخصى معامله كرد آنگاه به طرف معامله فرمود: اختيار كن او نيز گفت اختيار كردم آنگاه فرمود: بيع چنين است.

منظور آن جناب اين بوده كه طرفين معامله مادام كه در مجلس معامله هستند مى توانند و يا بگو اختيار دارند معامله را انفاذ كنند و يا فسخ كنند.

و در همان كتاب است كه بخارى و ترمذى و نسايى از پسر عمر روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: (البيعان بالخيار مالم يفترقا او يقول احدهما للاخر: اختر) يعنى خريدار و فروشنده مادام كه از هم جدا نشده اند اختيار برهم زدن معامله را دارند، مگر آنكه در مجلس معامله يكى به ديگرى بگويد:

اختيار كن (يعنى اختيار برهم زدن گذراندن معامله را اعمال كن اگر مى خواهى برهم بزن كه اگر برهم نزد و فسخ نكرد معامله لازم مى شود يعنى ديگر حق فسخ ندارد).

 

بی حرمتی و به ناحق خوردن اموال مردم، جامعه را نابود می کند

چند نکته تفسیری از  «حدیث سحرگاهان» امام موسی صدر

در این آیات قرآن درصدد ایجاد اصلی کلی و فراگیر در اقتصاد است، اصل تجارت مطلق بر مبنای رضایت هر دو طرف، نه فقط رضایت یک طرف. اصلی کلی که تنها مقید به قیدهایی است که در قرآن کریم آمده است، به قیدهایی چون جهل، ظلم، تقلب یا اموری از این قبیل. غیر از این قیود، این اصلی کلی است که اصالت حاکمیت اراده نام دارد. آدمی ازاد است که در پرتو مصالح به هر شکلی که بر می گزیند یا به هر اندازه ای که می خواهد با دیگران به داد و ستد بپردازد. به این شرط که سوءاستفاده یا استثمار و اکراه و فشار از یک طرف بر طرف دیگر نباشد. این اصل در آیه روشن است.

اما دو ملاحظه اجتماعی اساسی در آیه وجود دارد، ملاحظه اول تعبیر زیبای « لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ» است. به رغم آنکه قرآن کریم بر مالکیت شخصی تاکید می کند، در منطق قرآن، مالی که در دست انسان است، امانت است و با اینکه تصرف شخص دیگر در آن مال جایز نیست، این مال برای همه مردم است.

در این سوره قرآن می کوشد تاکید کند که این مال به رغم آن که در تملک یک فرد است، به مثابه مال و سرمایه ثابت برای جامعه هم هست، اگر محترم شمرده شود، مال جامعه محترم است و اگر محترم شمرده نشود و به باطل خورده شود، جامعه آن را از دست داده است. این اسلوب قرآنی در جاهای مختلف قرآن نسبت به اولاد، اموال و منافع اجتماعی آمده است.

وقتی قرآن اموال مردم و توانایی ها و خصوصیت های آنان و نیازهای مردم را برای جماعت قرار می دهد، تفاوتی میان فرد و جماعت نمی گذارد.

«وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ» یعنی خودکشی نکنید. که این معنای ظاهر است. اما وجود این بخش پس از جمله « لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ» پرتو جدیدی بر مفهوم اصل اول می افکند. شاید آنچه از این مقابله روشن است، این است که قرآن کریم می خواهد بگوید: شما ای مومنان! اگر اموال خود را به ناحق خوردید، و معامله خود را با رضایت هر دو طرف انجام ندادید، دچار درگیری داخلی می شوید.

خطرهایی که جوامع را تهدید می کند، در نتیجه بی حرمتی به اموال مردم و به ناحق خوردن اموال و تمایل شدید برای استثمار ضعیف و غضب کردن حق ضعیف به دست قوی، است که همه و همه جامعه را در معرض خطر یا نابودی از درون و جنگ میان افراد آن جامعه قرار می دهد.

این اسلوب قرآنی در آیات صدقات نیز آمده است، و تاکید شده که انفاق انسان را از هلاک نجات می دهد و انفاق نکردن جامعه را در معرض نابودی قرار می دهد. این چیزی است که در جوامعی که عدالت در آنها وجود ندارد، مشاهده می کنیم. این جوامع دچار تجزیه ها و انقلاب ها و جنگ های داخلی می شوند و در نتیجه دچار هلاکت می شوند.

همچنین هنگامی که جامعه به نظام صحیح که نتیجه رضایت طرفین و قائم به عدالت در مبادله اموال میان شهروندان است، بی اعتنایی کند، چنین جامعه ای بی شک دچار جنگ داخلی یا به تعبیر قرآن کریم قتل نفسی می شود که در نتیجه این شرایط و مخالفت ها حاصل می آید. بنابراین طبیعی است که در پایان آیه بگوید: « إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا» اینجا نکته ای وجود دارد که آیه بعدی را روشن می کند: « وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا» یعنی خود را بکشد یا اموال دیگر را به ناحق خورد، آتش در دنیا و آتش در آخرت که نتیجه طبیعی انحرافی است که حاصل اعمال اوست نصیبش می شود.

/۶۲۶۲

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 548962

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 2 =