روزنامه ایران گزارش زیر را از دادگاه خانواده منتشر کرده است.

 لیلا وقتی برای دومین بار پای سفره عقد می‌نشست گمان می‌کرد پرنده خوشبختی روی شانه‌اش خواهد نشست و دیگر روزگار تاریکش به پایان رسیده است غافل از اینکه زندگی با استاد دانشگاه هم 3 سال بیشتر دوام نیاورد.
این زن جوان که برای دومین بار به خاطر طلاق قدم در دادگاه خانواده می‌گذاشت، رو به قاضی حسن عموزادی گفت: از ازدواج اولم شانس نیاوردم و به دلیل اعتیاد همسرم از او جدا شدم و مهر طلاق به شناسنامه‌ام خورد. یک سال بعد از جدایی با راهنمایی یکی از دوستانم با رضا آشنا شدم و به عقدش درآمدم، فکر می‌کردم بخت با من یار شده اما بعد از 3 سال زندگی مشترک بار دیگر تقدیر مرا به دادگاه کشاند و حالا نمی‌دانم چه سرنوشتی پیش روی من است.
این زن 25 ساله در حالی که ترس از آینده در چهره‌اش پیدا بود. با اضطراب ادامه داد: از خجالتم حتی نتوانستم به خانواده‌ام بگویم که تنها زندگی می‌کنم و با شوهرم اختلاف دارم. به خودم می‌گفتم مردم اگر بفهمند می‌شوم نقل مجالس شان. هنوز خاطرات تلخ زمان جدایی از همسر اولم را خوب به یاد دارم. در 22 سالگی مهر طلاق به شناسنامه‌ام خورد و برچسب مطلقه بودن روی پیشانی‌ام نشست. با اینکه همه می‌دانستند همسرم اعتیاد دارد و ازدواجم هم ساده و سنتی برگزار شده مرا برای انتخاب غلطم مقصر می‌دانستند. به همین خاطر یک سال بعد از جدایی‌ام وقتی به پیشنهاد یکی از آشنایان با رضا آشنا شدم و او از من خواستگاری کرد با همه ترسی که از زندگی مشترک داشتم سعی کردم انتخابم آگاهانه و هشیارانه باشد تا روزهای سیاه گذشته برایم تکرار نشود اما... لیلا با بغضی فروخورده ادامه داد: رضا پسر تحصیلکرده و خانواده‌داری بود و برخوردهایش به دلم می‌نشست. فکر می‌کردم او همانی است که مرا خوشبخت می‌کند ولی به مرور زمان بعد از ازدواجمان رفتارهای رضا تغییر کرد. یک آدم شکاک و بددل بود که نمی‌دانستم باید با او چه کنم. با این حال سعی می‌کردم سرم به کار خودم باشد.این زن جوان که خودش مهندس کامپیوتر است رو به قاضی گفت: در مدت زندگی مشترکمان رضا دوره دکترایش را گذراند و استاد دانشگاه شد با اینکه تصور می‌رفت فردی در این جایگاه باید دید مثبتی به زندگی داشته باشد ولی این‌طور نبود و با وسواس فکری و ذهنی سرشار از سوءظن زندگی‌مان را به جهنم تبدیل کرده است. مثلاً وقتی با هم به پارک می‌رویم او پس از مدتی به دروغ می‌گوید تو همین‌جا بمان تا من بروم چیزی بخرم و برگردم اما متوجه می‌شوم پشت شاخه‌های درختی مخفی شده تا مرا زیر نظر بگیرد جالب اینکه وقتی علت رفتارش را می‌پرسم سکوت می‌کند و بعد از آن با دعوا و بدخلقی زندگی‌مان را به جهنمی تبدیل می‌کند.جناب قاضی دیگر از رفتارهایش به عذاب آمده‌ام. او که از شروع زندگی مدعی بود که خوشبختم می‌کند حالا دادخواست طلاق داده. مردی که می‌گفت می‌خواهد به تلافی همه سختی‌های گذشته همراه و حامی‌ام باشد حالا رفیق و مونس نیمه راهم شده است.
لیلا در حالی که نم اشک را از روی صورتش پاک می‌کرد، گفت: حالا می‌خواهم مهریه 313 سکه‌ام را به اجرا بگذارم بلکه بتوانم برای خودم سرپناهی تهیه کنم و نگران روزهای تنهایی‌ام نباشم. گرچه نمی‌دانم در آینده می‌توانم به فردی دیگر اعتماد کنم یا نه. فکر ازدواج سوم لرزه به تنم می‌اندازد.
قاضی حسن عموزادی با شنیدن اظهارات این زن جوان رسیدگی به پرونده را در دستور کارش قرار داد و تصمیم گرفت در جلسه آینده استاد دانشگاه در دادگاه حضور پیدا کند و اظهاراتش را بیان کند تا بتواند درباره این زن و شوهر تصمیم بگیرد.

 

17302

کد خبر 546142

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 41
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۳:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    67 94
    چشمت دنبال مهریه داری اینا بهانس
    • بی نام EU ۰۶:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      15 4
      آن را که حساب پاک است ، از محاسبه چه باک است
    • بی نام IR ۰۶:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      17 8
      بیمار
  • بی نام A1 ۰۳:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    58 80
    لابد یه چیزی از شما دیده که شک میکنه
    • بی نام A1 ۰۶:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      21 27
      شوهر اول بدبختو تلکه کرده حالا نوبت دومیه 300 سکه بد نیست اونم تو بیست و پمج سالگی بعد میگن برای خانم ها شغل نیست
    • بی نام A1 ۰۷:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      12 5
      ادمی های مشکوک به نبوده هم شک می کنند دوست عزیز ایمان خودت را ضایع نکن
    • پاسخ به ناشناس10:49 A1 ۱۶:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      15 4
      اولا وقتی خانومها نه حق طلاق دارن نه حق مسکن نه .......وهمه اختیارات زندگی منحصرا در دست آقایون قراررداره و تازه اجازه تحصیل و اشتغال و مسافرت خانوم هم با شوهره مهریه تنها حق یه خانوم بود دوم که برای مهریه کلی راه در رو مثل اعسار و سقف 110و هزینه های بالای دادرسی گذاشتن این خانوم فقط گفته میخوام مهریه م رو اجرا بذارم معلوم نیست که حتما بتونه مهریه شو بگیره آخرسرم محبور میشه مهرش رو حلال و حانش رو آزاد کنه
  • کارن A1 ۰۳:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    51 66
    باید دید که چه اشتباهاتی این خانم مهندس مرتکب شده که همسرش اینجور شکاکیت به خرج میده؟ ...
  • بی نام IR ۰۳:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    69 10
    نمي دونم چرا تازگيها بجاي تهيه خبر بيشتر به كار داستان سرايي مشغوليد . خدا كمكشان كند و آن آقاي استاد را هم به راه راست هدايت نمايد.
  • فرهاد A1 ۰۳:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    71 6
    به جای طلاق میرفتید پیش روانکاو و مساله وسواس و بدگمانی را علاج میکردید.
  • بی نام US ۰۴:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    101 8
    به به تو سن 25 سالگی به ازدواج سوم هم داره فکر میکنه واقعا دم این دهه هفتادیا گرم دارن ازدواج دوم و سوم رو تجربه میکنن و بچه داری میکنن اونوقت دهه شصتیهای بدبخت هنوز در جستجوی عشق پاک دارن انتظار میشن و یللی تللی میکنن
    • بی نام A1 ۰۶:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      18 0
      دمت گرم کلی خندیدم واقعا هم حکایت ما دهه شصتیها حکایت عجیبیه
    • یه دهه هفتادی IR ۰۶:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      6 19
      خب دهه شصتیا جرأت و جسارت بخرج بدن بقول شما برن عشق پاک شونو پیدا کنن اینکه بشینن بگن ما نسل سوخته ایم بیکاریم بی عاریم که چیزی اتفاق نمی افته بازم به جسااااارت دهه هفتادیا
    • بی نام IR ۰۶:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      4 18
      چقد ما دهه هفتادیا مظلومیم بدبختیم بیچاره ایم ... ضمنا جناااب دهه شصتی شمام یه تکونی بخودت بدی بد نیستا محض اطلاع هم نیمه گمشده ات پیدا میشه هم بچه داری میکنی
    • بی نام IR ۰۶:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      4 8
      تو چرا ناراحتی از قدیم گفتن حلال کن، هزار کن.تا کسی کار غیر قانونی و غیر شرعی نکنه میتونه هر جور دوست داره زندگی کنه حتی با هزار بار ازدواج مجدد
  • بی نام IR ۰۴:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    72 11
    ٢٥ سالشه و دوبار طلاق گرفته؟؟ يا ابوالفضل.
  • بی نام IR ۰۴:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    60 36
    آهان خوب بگو مهریه می خوام دیگه چرا به مردم انگ میزنی
  • بی نام IR ۰۴:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    57 4
    شک و سوء ظن یک بیماری مهلک روانی است که حتما باید درمان شود. تحصیلات و ثروت هم تاثیر خاصی در عدم ابتلا به آن ندارد.
  • بی نام A1 ۰۴:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    81 11
    این دیگه چه طرز نوشتن مطلبه. مگه داری رمان می نویسی؟
  • بی نام IR ۰۴:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    اينقدر مظلوم نمايي نكن تا نباشد چيزكي....
    • بی نام A1 ۰۵:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      57 17
      اره همیشه این چیزکی در مورد خانوما صدق می کنه ... اما آقایون نه ... بسه دیگه شورشو در آوردین
    • بی نام A1 ۰۵:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      74 9
      تا به حال گیر ادم شکاک نیافتادی،امیدوارم بیافتی که دفعه بعد این طور نظر ندی
    • رامین RO ۰۵:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      23 6
      اقا رضا اینجا هم دست بر نمیداری
  • بی نام US ۰۵:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    43 34
    مسئله 313 سکه است وگرنه مهرم حلال جونم آزاد
  • بی نام IR ۰۵:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    58 6
    ی ط فه ننیشه ب قاضی رفت...بایدحرفهای طرف رو هم شنید... بنده وقتی از همسرم جدا شدم ب همسایه ها گفته بود معتادمدرصورتی ک سیگاری هم نبودم...
  • صادق RO ۰۵:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    38 8
    این آقا دچار "شخصیت وسواسی" است و نیاز به درمان دارد. بنظر میرسد از سابقه بدی رنج می برد و ریگی به کفش داشته و یا دارد
    • رضا US ۰۶:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
      0 3
      دکتر برای ما هم غیر حضوری دارویی تجویز کنبیماری ما هم که مثل این استاد پیش شما معلومه؟
  • عمو آرش IR ۰۵:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    56 6
    من هم شرایط مشابهی داشتم تو زندگیم. حتی به خونه ی اقوام هم نمیتونستم برم. اختلال سوظن یا پارانویید پدر آدمو در میاره.
  • بی نام A1 ۰۵:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    37 20
    احتمالا اینم چشمش به یکی از دانشجوهاش افتاده اینجوری شده.از این موارد برای اساتید دانشگاه زیاد پیش میاد
    • بی نام IR ۰۶:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
      8 5
      شما که میگی از این موارد زیاد اتفاق افتاده ببین خداوکیلی 3 مورد میتونی نام ببری. رو هوا صحبت نکنیم
  • محمد A1 ۰۶:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    16 2
    این استاد و مهندس گفتنتون منو کشته نمی دونم این القاب مسخره کی میخواد توی جامعه حذف بشه. یعنی چی که خانم مهندس و آقای شکاک استاد دانشگاه. مگه شعور به مدرک دانشگاهیه؟
    • بی نام A1 ۰۳:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
      9 0
      واقعا کاش مدرک دتحصیلی شعور می آورد و با بالا رفتن تحصیلات شعور آدم هم زیاد می شد
  • بی نام A1 ۰۶:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
    5 14
    مثبت به قضيه نگاه كنيميك فرد با تحصيلات عاليه به اين شكلي كه اين خانم تعريف مي كنه،وجود خارجي ندارهو حتما چيزي ديده كه حساس شده و اون خانم بايد توجه بيشتري مي كرد و بي خيال ٣١٣ تا ميشد...
  • بی نام A1 ۰۳:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
    9 0
    بهتر این بود که با همسر ایشون هم مصاحبه میشد تا بتونیم قضاوت صحیحی داشته باشیم نه اینکه هر. چی به ذهنمون اومد بنویسیم
    • سمیرا IR ۰۴:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
      3 0
      حالا قضاوت نکنیم نمیشه یعنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • محمد IR ۰۳:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
    4 1
    یک آنسان با استناد به اظهاراتش در دادگاه زندگیش به جهنم بدل گردیده ،عده ای از خدا بیخبر انگ مال دوستی و تلکه گری بهش میزنند ،همدردی فدای قدمتون حداقل با حرفاتون خون بدلش نکنید .
  • حميد A1 ۰۴:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
    4 6
    متاسفانه متنها و حرفهايي كه در اين نوشته ها هست هميشه مردها رو مقصر نشون ميده و نا خود آگاه همه حق رو به خانمها ميدن.خيلي از خانمها ديگه ازدواج واسشون كسب و كاري شده و شده منبع در آمد.در حالي كه حق آقايون ضايع ميشه و كسي مدافع حقوقشون نيست
  • الهه IR ۰۴:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
    8 1
    من مردي كه به زنش شك داره رو از نزديك ديدم خيلي خيلي سخته
  • بی نام A1 ۰۵:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
    5 0
    آقا یا خانم بی نام سه شنبه 25 خرداد 1395 11:08:38، اینکه مدام کسی به آدم شک کنه عذاب آوره. چون حساب پاکه دلیل بر این نیست که باکی نداشته باشی و ناراحت نشی. البته اگر فقط همین مشکل بین این زوج باشه که با دو سه جلسه روانشناسی یا با کاهش حساسیت این خانم مشکل حل میشه. اون آقا هم با شک بی مورد خودشو عذاب میده.دلیلی نداره خانمش خودشو زجر بده و باید بی تفاوت باشه.
  • مجید A1 ۰۵:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
    4 3
    مسلما پای صحبت های همسر ایشون هم مینشستین شاید میتونست شما رو کاملا متقاعد کنه که دلیل این شک و سو ء ظن ها بیمورد هم نیست.متاسفانه خانم ها مهریه رو کردند ابزار دستشون و چماق بر سر همسر خود ، موقعی که مهریه رو تعیین میکنند میگن کی داده و کی گرفته ولی هم میگیرند و هم میدند.سوال من اینه که نه اینکه منظورم به این خانم بوده باشه ولی اگه زن آدم بد از کار درومد ناسازگار بود پرخاشگر بود و احیانا مشکلات اخلاقی هم داشت دست مرد به کجا بنده؟باز هم باید مهریه رو دو دستی تقدیم و فقط طلاقش بده.
  • رضا امیری IR ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
    3 1
    نویسنده ی محترم باید حرفهای اقا رضا رو شنید و بعد حتی به این نوشته فکر کرد . متاسفانه در روزگاری زندگی میکنیم که خیانت را کشور همسایه و دوست ترکیهبه جان مردم کشورمون انداخته و مردم مظلوم نیز چشم بسته مورد سو استفاده ی رسانه های مزخرفی چون قرار میگیرن و مسایلی رو که برای ما ارزش و هنجار بود رو با بی کلاسی اشتباه میگیریم . دوستان اینها همه از عوارض تماشای این برنامه های خانمان براندازن . تو را به مقدسات از این شبکه ها دوری کنید بیاید ما رسم وفا را به عثمانیها بیاموزیم و نه انها خیانت را به جوانان ما . من از اولین سالهایی که ماهواره وارد کشور شد دارم استفاده میکنم و به عنوان یک رسانه بهش نگاه میکنم . نه ... . دوستان چاقویی که در اشپزخانه است برای اشپزی است و جای ان درون شکم کاربر نیست ...