انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده(حامی) به آسیب های اجتماعی حادثه قتل کودک پناهنده افغانستانی «ستایش قریشی» پرداخت.

مینا افشار: انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده(حامی) در میزگردی با حضور کارشناسان مربوطه، به آسیب های اجتماعی حادثه قتل کودک پناهنده افغانستانی، بازتاب های آن و مسائل مربوط به تبیین قوانین و مقررات حقوقی و قضایی موجود در این بخش پرداخت. در این میزگرد فاطمه اشرفی (مدیرعامل انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده)، سیدحسن موسوی چلک (مددکار اجتماعی)، سیدعلی کاظمی (مدیرکل اسناد و امور مترجمین رسمی قوه قضاییه و عضو مجمع ملی حقوق کودکان)، فاطمه قاسم زاده (رئیس هیئت مدیره شبکه یاری، استاد دانشگاه و فعال حقوق کودکان)، اشرف گرامی زادگان (عضو هيأت مدیره انجمن حمايت از حقوق زنان) و محمدسرور رجایی (نماینده جامعه افغان) حضور داشتند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ فاطمه اشرفی مدیرعامل انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده درباره قتل ستایش گفت: همانطور که مشخص است خانواده ستایش با خانواده قاتل که همسایه بودند رابطه صمیمی و دوستانه ای داشتند. در روز حادثه ستایش برای بازی با دختر خانواده به خانه آنها می رود، بعد از آن مادر و دختر به قصد بیرون رفتن خانه را ترک می کنند و به ستایش می گویند که او هم به خانه برود، اما ستایش برای بازی کردن با کامپیوتر با پسرخانواده در خانه می ماند و متاسفانه حادثه تجاوز و قتل در همین زمان که خانواده حضور نداشتند اتفاق می افتد. تمام اینها می تواند نشانه ای از تعامل خوب ایران و افغانستان و برخلاف آن چیزی که در افکار عمومی از جدایی جامعه مهاجرین و جامعه ایرانی نقد می شود، باشد. حتی گاهی با خشونت ها و شکاف های اجتماعی در جامعه روبه رو هستیم اما در بین مردم عادی که گذر کنیم متوجه می شویم انقدر این رابطه ها عمیق هست که تصور اینکه چنین اتفاق هایی در همسایگی رخ دهد وجود ندارد.

او گفت: در صحبت هایی که به نقل از مادر ستایش هست، در تمام مدتی که فرزندش گم شده مادر قاتل در کنار خانواده حضور داشته و همه اعضای خانواده قاتل برای پیدا شدن ستایش تلاش می کردند و ستایش را مانند فرزند خود تلقی می کردند. اما خواسته یا ناخواسته وارد جریانی شده ایم که به اصل ماجرا نپرداخته و به حاشیه های آن اشاره می شود. این حاشیه ها به نظر می رسد بیشتر دامن زدن به شکاف های اجتماعی بین جامعه مهاجرین و جامعه میزبان باشد. به هر حال در جامعه ای زندگی می کنیم که بیش از 30 سال است مهاجر پذیر شده است و جمعیت میلیونی از مهاجرین افغانستانی و حتی عراقی در خودش جای داده است و بخش قابل توجهی از آنها ادغام اجتماعی شده اند.

تصویب آیین نامه آموزشی برای کودکان مهاجر

مدیرعامل انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده در ادامه به اقدامات معاونت امور زنان اشاره کرد و گفت: خوشبختانه این معاونت سخت پیگیر موضوع ستایش است. خانم مولاوردی بلافاصله بعد از اینکه از وقوع حادثه ناگوار ستایش مطلع شدند به عنوان یک مسئول در حوزه زنان و کودک موضع گرفتند.

او گفت: خوشبختانه دولت یازدهم نسبت به موضوع پناهدگان و مهاجرین توجه ویژه ای داشته است. علی رغم تمام مشکلاتی که وجود دارد و فشارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... اما تعامل با مهاجران فراهم است.

اشرفی گفت: در اصلاح آیین نامه آموزش برای کودکان افغانستانی که از سال 83 بخشنامه ا ی تصویب شد و گره کور و جدی ترین مانع برای دسترسی راحت کودکان مهاجر به آموزش بود، خوشبختانه در یکی دو هفته گذشته تصویب و ابلاغ شد و امیدوار هستیم اجرای آن هم به خوبی مصوبه باشد. نکته دیگر این است که وزارت بهداشت به این نتیجه رسید سلامت بهداشت مهاجرین افغانی بخشی از سلامت ملی است و در صورت نادیده گرفتن سلامت این جمعیت سلامت کل کشور تحت تاثیر قرار می گیرد.

او گفت: تلاش های ابتدایی برای شامل بودن پناهندگان افغانستان در شبکه سلامت ملی نکات مثبتی است. ضمن اینکه تغییر در بحث تغییرات قانون و اخیرا در بحث مصوبه ای که شورای عالی رفاه برای شناسایی افراد بدون هویت داشته مسیرهایی را برای ارتقای جایگاه انسانی با تاکید بر موضوع مهاجران و پناهندگان برای افراد باز می کند.

برخوردهای احساسی در فضای مجازی 

سیدحسن موسوی چلک مددکار اجتماعی با اشاره به نگرانی های قومیتی و ملیتی درباره قتل «ستایش» گفت: واقعیت این است که هر زمان خبر آزار یک فرد به گوش می رسد بسیار متاثر می شویم. هرکسی که انصاف و اخلاق داشته باشد فارغ از اینکه این اتفاق برای چه کسی و چه قومیتی و در کدام کشور افتاده است، متاثر خواهد شد. طبیعتا حادثه ستایش از همین دست بود و ستایش را خارج از فردی که در خارج از ایران زندگی می کرد نمی بینیم.

او با طرح این سوال که حالا چه نوع برخوردی می توانیم با این موضوع داشته باشیم، گفت: برخورد احساسی اتفاقی است که در فضای مجازی افتاد و برخورد منطقی به عنوان یک حادثه تلخ و یک واقعیتی که اتفاق افتاد.از 3 زاویه به این موضوع می توان نگاه کرد. اول پسر بچه ای که آزارگر بود، دوم از منظر خانواده کودک آزار گر و سوم محیط اجتماعی که در آن زندگی می کرد. اگر بخواهیم شرایط پسربچه را تحلیل کنیم باید ببینیم پسر که بود؟ قاتل کسی است که 2 ، 3 سال ترک تحصیل کرده و از محیط سالم(مدرسه) به دور بوده است. نکته دوم فردی بود که سابقه آسیب های اجتماعی متعدد را در غالب بزهکاری از جمله مشروبات الکی، مواد مخدر، روابط جنسی و... تجربه کرده است. به نوعی به عنوان فرد بزهکار قرار گرفته بود. حتی خانواده اش هم هیچ تسلطی بر رفتار کودک نداشته اند. ویژگی بعدی سن فرد است که معمولا در آزارهای جنسی افرادی مورد آزار هستند که بیشترین اعتماد به آنها وجود دارد. یعنی افرادی که مورد وسوق هستند دقیقا در موضوع ستایش هم همین مورد صدق می کند، خانواده ستایش هم در بعضی مواقع فرزندشان را به همسایه می سپردند. این اطمینان از خانواده باعث شده بود رفت و آمد صمیمی بین آنها حاکم شود.

قتل ستایش را سیاسی نکنیم

موسوی چلک گفت: نکته بعدی این است که هیچ وقت نمی توان جامعه ای را تصور کرد که در آن آزار جنسی صورت نگیرد. هرچقدر در این زمینه کار شود باز هم وقوع این آزار جنسی وجود دارد. آزارگر که پسربچه ای بود چه اقراض سیاسی در برقراری ارتباط دنبال می کرد. اگر سابقه ارتباطات اجتماعی کودک، سابقه ارتباطات خانواده کودک و ... را در نظر گرفت، هیچ کجا ردپایی از بازی های سیاسی نخواهیم یافت.

او گفت: سیاسی کردن این موضوع در فاصله زمانی کوتاه اصلا منصافانه نیست. شاید در این فضا اگرحاکمیت زودتر ورود پیدا می کرد نقش خودش را در این مورد بهتر ایفا می کرد. در آخرین اطلاعاتی که دریافت کرده ام سیستم قضایی پرونده را به سرعت پیگیری و هرچه سریعتر تعیین تکلیف می کند. ورود یک مسئول هم شاید کمکی نکرد، خانم مولاوردی کمی جدی تر وارد شد و برخورد منطقی با این موضوع داشت و برخورد جانب دارانه از سوی دولت نبود. برخی تشکل ها هم به نوعی به این موضوع دامن زدند و برخورد احساسی داشتند. شاید این برخورد احساس شدت وخامت پدیده ای که اتفاق افتاد دردناک بود.

موسوی چلک گفت: تجربه نشان داده که فضای مجازی را نمی توان مدیریت کرد. افرادی موضوع ستایش را در فضای مجازی مدیریت کردند که اصلا از پختگی لازم برخوردار نبودند و کنار ماندن افرادی که می توانستند این موضوع را در فضای مجازی مدیریت کنند باعث شد بر این بحران دامن زده شود. بیانه ای که در افغانستان عنوان شد بخشی از نگرانی ها را کم کرد اما هر لحظه نگرانی وجود دارد اگر این جلسه ها برگزار می شود یا مثلا دانشگاه تهران و یا سیستم قضایی به سرعت پیگیری می کند همه نشان از نگرانی است که همچنان وجود دارد. بالاخره عده ای این همبستگی که بیش از چند دهه بین ایران و افغانستان وجود داشته را نمی پذیرند. البته ایران کشور امنی است و برخی به دنبال ایجاد فضای ناامن در کشور هستند. این موضوع بحث دینی، قومیت و ملیت مطرح شده بود و فضا را به گونه ای مطرح کرده اند که عده ای هم این را گسترش دادند.

دور افتادن از محیط های سالم و مسیر انحرافی

موسوی چلک ادامه داد: بحث بعدی خانواده این کودکی که مرتکب جرم شده مدنظر است. خانواده تسلطی بر رفتار کودکشان نداشتند یعنی خانواده(پدر و مادر )  نقش شان را در قبال این فرزند نتوانستند به خوبی ایفا کنند. تجربه آسیب های قبلی این کودک نشان می دهد خانواده تقریبا منفعل شده چراکه نقش خانواده در تربیت کودک بسیار حایز اهمیت است و در اینجا خانواده به خوبی ایفای نقش نکرده است. این کودک از محیط های سالم مانند مدرسه دور افتاده و راه های انحرافی به مراتب بیشتر از مسیرهای سالمی بود که فرد می توانست طی کند. لذا در چنین شرایطی یک حادثه ای اتفاق افتاد که قبلا در جاهای دیگر متقابل بود (آزار ایرانی ها به افغان ها و آزار افغان ها در برابر ایرانی ها) هم اتفاق افتاده است. در خمین شهر موضع گیری کمی احساسی بود اما بعد موضع گیری منطقی و مدیریت شد و سیستم قضایی ورود کرد. 

او گفت: یک واقعه را نباید به ملیت و قومیت منتصب کرد این کار در موضوع ستایش قریشی در یک بازه زمانی به سرعت انجام شد. اتفاقات مشابه این موضوع به کرات می افتد اما باید موضوعی که رسانه ای می شود موضع گیری مناسب انجام شود. رسانه ها تقریبا سکوت کردند و می توانستند به درستی مدیریت کنند اما این اتفاق انجام نشد. به عنوان مددکار اجتماعی که مسئولیت یک تشکل را دارم و موضعم را رسما در رسانه ها اعلام کردم، می خواهم بگویم اصلا موضوع سیاسی، قومیت، ملیت و اختلاف بین دو کشور نیست و همیشه کشور برادر افغانستان و تعامل بین ایران و افغانستان وجود داشته است. اما وقوع جرایم و آسیب های اجتماعی در زمانی که می گذرانیم اجتناب ناپذیر است و گاهی اوقات تبعه خارجی مرتکب جرم می شود و گاهی یک ایرانی مرتکب جرم تبعه افغانی می شود و این موضوع کاملا غیرسیاسی و رفتار بزهکارانه می دانم که باید مانند بقیه بزهکاران با آن برخورد شود.

قوانین حقوقی و قضایی اجرا می شود
سیدعلی کاظمی مدیرکل اسناد و امور مترجمین رسمی قوه قضاییه و عضو مجمع ملی حقوق کودکان گفت: این واقعه هولناک از دو جهت هم از نظر کودک آزارگر و هم از نظر کودک قربانی یک شک بزرگ برای جامعه ایرانی بود و نشان می دهد باید توجه بیشتر به این قشر معطوف کرد.

او با اشاره به نقش بی طرفی و منصفانه ای که در سیستم قضایی کشور و دل نگرانی هایی که می تواند وجود داشته باشد مبنی بر اینکه دختر افغانی و پسر ایرانی بوده، آیا می تواند در روند پرونده دادرسی و در روند تصمیم گیری موثر باشد یا نه؟ گفت: از منظر جزا و جرم شناسی چه از نظر کودک قربانی و کودک ناقض قانون و چه از جهت جامعه و دستگاه رسیدگی کننده نکاتی باید مورد توجه قرار بگیرد. اول  اینکه کودکی که به عنوان ناقض قانون شناخته و مرتکب این پدیده شوم شده است، یک کودک پرت شده از جامعه و یک کودک دور افتاده از نهادهای رسمی است. کودکی که نادیده انگاشته و به آن بی توجهی شده، ترک تحصیل کرده و دچار بزه و کجروی شده است. توجه لازم به کودک نشده است و در حال حاضر که مرتکب جرم شده است، سرانگشت تمام اتهامات به سمت این کودک برمی گردد. آماج تمام نگاه های انتقام جویانه است که شاید با کودک سریعتر برخورد کرد تا عدالت اجراشود.

کاظمی گفت: اولا نباید نادیده گرفت که در هر صورت این کودک فردیست زیر 18 سال و از جهت مستندات بین المللی متعهد به پیمان نامه حقوق کودک هستیم. این فرد تحت حمایت پیمان نامه حقوق کودک بند الف ماده 37 است. دوم اینکه باید در مورد وی دادرسی ویژه اطفال و نوجوانان اعمال شود و از مزایای دادرسی ویژه اطفال و نوجوانان برخوردار باشد. سوم اینکه ممکن است عواملی بر کودک موثر بوده که مرتکب جرم شده باشد و باید آنها را در نظر گرفت. صرفا نباید با این کودک به عنوان یک معلول برخورد شود و حتما عوامل اصلی که منجر به این بزهکاری شده است مورد توجه قرار گیرد.

رسیدگی به پرونده بدون اغماض 

او گفت: در مورد کودک قربانی هم باید این را مطرح کرد که در هر صورت از قشر مهاجر بوده و معمولا قشر مهاجر افرادی هستند که کودکان آنها نامریی و ایندیزیبل هستند. همچنین کودکان مهاجر دارای هویت مشخصی در جوامع نیستند. باید توجه کرد که قربانی حاشیه نشین بوده و همانطور که مطرح شده است خانواده هم خیلی در حفظ و نگهداری و حراست از کودکشان دقت نکرده اند. به نحوی نسبت به مراقبت از آن بی توجهی و سهل انگاری کرده اند. اینکه کودک را در چه فضایی قرار داده اند خودش شرایط و زمینه برای تجاوز و منجر به قتل را فراهم کرده است.  

او با اشاره به اینکه جامعه دچار هیجان زدگی خاصی شد، گفت: برخی که در این موارد سود (چه سیاسی و غیره) می برند به این قضیه دامن زدند و خواستند روابط 2 کشور دوست و برادر را بهم بزنند. این موجب خطر عوام زدگی جریان دادرسی و انحراف دادرسی از عدالت می شود، در هر پرونده ای چه ایرانی باشد و یا فردی از افغانستان و یا از کشورهای غربی باشد. هرگاه جامعه با هیجانات خودش بخواهد سیستم قضایی را تحت تاثیر قرار دهد ممکن است سیستم قضایی تحت فشارها از عدالتی که شایسته است خارج شود.

کاظمی گفت: قوه قضاییه در برخورد با این کودک واکنش را به موقع نشان داد و معاون محترم قوه قضاییه سریعا پیامی دادند که در این خصوص اقدامات لازم را انجام خواهیم داد. دادستان تهران هم وظیفه نظارت بر دادستان های شهرستان ها را دارند سریعا اعلام کردند که پرونده باید به سرعت رسیدگی شود. در حال حاضر پرونده با سرعت منطقی رسیدگی می شود ولی خواه ناخواه دادرسی یک فرایند زمانبری است.

او ادامه داد: گاهی موارد مشابهی در ایران رخ داده است که گاهی رسانه ای نشده است. سیستم قضایی هم نشان داده است که هیچ تفاوتی بین یک فرد ایرانی با غیرایرانی نخواهد بود ولی گاهی اوقات توجهات به افراد مهاجر بیشتر است. نمونه هایی که در دیوان عدالت مطرح شده این است که یکی از افراد مهاجر مورد تعرض واقع شده بود و با جوانان ایرانی به شدت برخورد شد و در یک مورد دیگری یک نوجوان ایرانی مرتکب قتل یک دختر بچه افغانی در اصفهان شده بود که در این مورد با توجه به اینکه خانواده فرد عازم افغانستان شده بودند و اولیای دم وجود نداشتند که درخواست قصاص کنند یا ببخشند، این کودک چند سالی در کانون اصلاح و تربیت اصفهان گرفتار شد که سیستم قضایی به ناچار این فرد را به عنوان فرد زندانی نگهداری می کرد.

ابلاغ لایحه پیشگیری از جرم 
کاظمی گفت: جامعه مهاجران و مردم افغانستان باید این اطمینان را داشته باشند که دستگاه قضایی بدون هیچ اغماض و تبعیضی در این خصوص رسیدگی خواهد کرد. چه از جهت ایرانی بودن، تبعیض ملیتی و قومیتی، مذهبی و جنسیتی تفاوتی نخواهد داشت و قوانین کاملا شفاف است.

او گفت: یک بحثی هم در مورد پیشگیری باید مطرح کرد. اینجا بحث درمانی قضیه است اما اگر نگاه پیشگیرانه به این موضوع وجود داشت شاید هرگز این اتفاقات تلخ نمی افتاد که کام دو ملت نزدیک به هم را تلخ کند. یکی از مباحث بحث لایحه پیشگیری از جرم بود که تبدیل به قانون شد و متاسفانه هنوز ابلاغ نشده است. هنوز سازمان ملی پیشگیری از جرم ایجاد نشده است تا اینکه تلاش های جدی تر و نظام یافته در جهت پیشگیری از جرم انجام شود.

کاظمی در پایان گفت: یک مسئله دیگر لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان است که حدود 12 سال می شود این لایحه در حال پیگیری و از طرف قوه قضاییه به مجلس ارسال شده است. اگر این لوایح هرچه زودتر به نتیجه برسد قطعا زمینه پیشگیری از این گونه جرایم ایجاد خواهد شد، تا اینکه وقتی کودکان ترک تحصیل می کنند مراقب آنها باشیم، وقتی غفلت و بی توجهی نسبت به آنها صورت بگیرد باید مراقب بود و لایه دوم حمایت اجتماعی جایگزین لایه اول شود تا خدایی نکرده کودکی به مرحله بزهکاری یا بزهدیدگی نرسد. امیدوارم هستیم با این جلسات ذهنیت مردم کشور ایران و افغانستان نسبت به این موضوع روشن تر شود و اعتمادشان از این بعد که به پرونده با عدالت رسیدگی خواهد شد، جلب شود.

نقش خانواده در آسیب شناسی کودکان

فاطمه قاسم زاده فعال حقوق کودکان، به آسیب شناسی فردی و اجتماعی کودکان از منظر روان شناسی کودک بخصوص جنبه های آسیب شناسی ماجرای قتل ستایش پرداخت و گفت: خانواده در پیشگیری از این موارد و توجه به تربیت فرزندان نقش مهمی دارد که در بسیاری از خانواده ها به دلایل مختلف این نقش به خوبی ایفا نمی شود. البته نمی توان فقط خانواده ها را مقصر دانست اما بیشتر به نقش آن اشاره می شود. شاید لازم باشد برای کمک به خانواده ها برنامه ای اجرا کرد که وظیفه و نقش اصلی آنها در فرزند پروری مطلوب که هر خانواده ای باید از آن برخوردار باشد را تامین کرد.

او با اشاره به اینکه هم ستایش و هم پسری که امروز به نام قاتل می شناسیم هر دو کودک هستند، گفت: در مورد خانواده ستایش قریشی و خانواده قاتل به صراحت می توان گفت هر دو طرف توجه کافی در این زمینه نداشتند، بخصوص کودکی که اکنون به عنوان قاتل معرفی می شود.

برخوردهای هیجانی در شبکه های اجتماعی

قاسم زاده با اشاره به برخوردهای هیجانی در شبکه های اجتماعی گفت: در بحث روانشناسی در مقابل هر پدیده ای 2 نوع برخورد داریم. یکی برخورد منطقی (تجزیه و تحلیل و شیوه حل مسئله) و دوم برخورد هیجانی. معمولا شبکه های اجتماعی و مجازی بدون اینکه اطلاعات دقیقی داشته باشند برخورد هیجانی دارند و مطالب زیادی را عنوان می کنند. بعد از اینکه مسئله گسترش پیدا می کند مرحله برخورد منطقی که مبتنی بر شیوه حل مسئله است پیش می آید که در مورد قتل ستایش در این مرحله هستیم. اما در روزهای اولیه از هر دوطرف برخوردهای هیجانی در میان بود. بنابراین یکی از مشکلات و مسئله مهم «نقش خانواده و پیشگیری» است و مسئله دیگر کودکان بازمانده از تحصیل.

بازماندگی از تحصیل، بازماندگی از زندگی

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بازماندگی از تحصیل بازماندگی از زندگی است، گفت: بازماندگی از تحصیل یک آسیب جدی محسوب می شود، کودکی که دچار بازماندگی از تحصیل شده و توجهی به آن نمی شود، می تواند برای هر فردی (کودک یا حتی بزرگسال) منشا خطر باشد. سالم ترین محیط برای رشد کودکان مدارس است . به همین علت آموزش و پرورش بخش نامه ای دارد که اگر بچه ها مرتکب خطایی شدند از مدرسه اخراجشان نکنید چون اخراج از مدرسه مشکل را حل نمی کند بلکه به مشکلات اضافه می کند و کودک در محیط و جامعه وسیع تر وارد آسیب های جدی می شود.

او با اشاره به تعداد کودکان بازمانده از تحصیل گفت: آمارهای مرکز پژوهش ها نشان می دهد حدود 2 میلیون کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد. البته وزارت آموزش و پرورش هم در آمارها حدود 900 کودک بازمانده از تحصیل اعلام کرد. بنابراین این بازماندگی از تحصیل می تواند آسیب جدی بر کودکان وارد کند و نقش جامعه را پر رنگ می کند، چراکه در آموزش خانواده هم جامعه نقش دارد.

نقش جامعه در کودکان بازمانده از تحصیل

قاسم زاده با اشاره به نقش جامعه در کودکان آسیب دیده گفت: بخش دیگری از آسیب ها مربوط به نقش جامعه است. شاید جامعه کودک محور نباشد. رسیدگی به خانواده کودکان، فقر، خشونت و... عاملی برای تشدید آسیب ها است. متاسفانه خشونت در جامعه خیلی گسترش پیدا کرده و بخشی از خشونت ها ساختاری است. البته بحث مدرسه نرفتن هم خشونت ساختاری محسوب می شود. یعنی خشونتی است که در مورد کودک اعمال شده ولی نه از طرف پدرو مادر و یا هرفرد دیگری بلکه ساختار موجود در جامعه را شامل می شود.

قاسم زاده ادامه داد: نکته ای که وجود دارد این است که مقتول کودک خردسالی بود که شناخت کافی از محیط نداشت و موقعیت پر خطر را نمی توانست تشخیص دهد، خانواده و جامعه هم کمکی نکرده است. از طرفی قاتل هم در دوران نوجوانی قرار دارد و نوجوانی هم در واقع یک دوران بحران است. وقتی جامعه در حال گذار است نوجوانی هم دوران گذار از کودکی به بزرگسالی است و بدترین دوران محسوب می شود. علی الخصوص که نوجوان به دوران هویت دسترسی پیدا نکرده باشد.

او گفت: برای پیدا کردن هویت، کودک باید به 3 سوال پاسخ دهد تا بفمهد به هویتش دست پیدا کرده یا نه و آن زمان است که می تواند از خیلی خطاها نجات پیدا کند. اول اینکه بداند کی هست، دوم اینکه چی می خواهد و سوم آنچه می خواهد از چه روش هایی می تواند به دست بیاورد. معمولا افرادی که در معرض خشونت ها و آسیب ها قرار می گیرند و در محیط های حاشیه ای زندگی می کنند کمتر می توانند به هویت دست پیدا کنند و این یک هشدار برای جامعه است.  فرقی نمی کند چه ایرانی و چه افغانستانی باید مراقب کودکان باشیم. باید به فکر هر کودک و نوجوانی باشیم که به علت این خشونت ها در جامعه در معرض خطر هستند. باید امکاناتی نظیر برنامه آموزشی، آگاه کردن خانواده ها، کمک کردن به نوجوانان و پیدا کردن اوقات فراغت مناسب که در پیشگیری از این گونه مسائل نقش دارند را فراهم کرد.

هویت مهاجران باید مشخص شود

اشرف گرامی زادگان عضو هيأت مدیره انجمن حمايت از حقوق زنان و کودکان در این باره گفت: بیش از 30 سال است که عزیزان مهاجر افغانی و حتی عراقی در ایران پذیرفته شده اند و به علت شرایط سختی که در کشور داشتند مقیم ایران شده اند. خیلی از مهاجران در ایران تشیل خانواده داده اند و گاهی تشخیص دادن یک ایرانی با مهاجر بسیار سخت است.

او گفت: دولت ایران به کنوانسیون پناهندگان پیوسته و باید آن را اجرا کند آن هم با یک نگاه انسان دوستانه. در کشور با توجه به شرایطی که وجود داشته شاید امکان این که بتوانند یک برنامه کلی برای مهاجران بگذارند نبوده است. با توجه به قانون مدنی ماده 9 کنوانسیون هایی که پذیرفته می شوند قانون به حساب می آیند. باید در زمینه پناهندگان تدابیری اندیشیده شود که این عزیزان هم از بعد سلامت و آموزش و هم از کلیه حقوق بتوانند در محیط ایران استفاده کنند اما متاسفانه مشکلات در این زمینه بسیار است و فقط در بحث آموزش برای مهاجران اقدامی انجام شده است. خوشبختانه ان جی او هایی تشکیل شد که توانستند مدارس مخصوص احداث کنند. از طرفی دولت مجمع ملی کودک را راه اندازی کرده است و چون ستایش در زمره کودکان بوده مسئولان را مکلف می کند این موضوع را به صورت جدی پیگیری کند.

او گفت: نگرانی این است که هنوز برنامه هویتی این عزیزان در ایران مشخص نیست. کارت موقت یا هویتی قانونی یا غیرقانونی آنها مشخص نیست و این جز مواردی است که بعد از 30 سال باید اندیشیده شود.


47236

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 532540

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۸:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۳
    4 0
    جاهای دیگر شهر هم این اتفاق میافته،مگر طرف تو یوسف اباد نبود که به دختر بچه ها تجاوز می کرد یا اون نفری که در یکی از شهرستان ها به کودکان خردسال تجاوز می کرد،تازه طرف هم وضع مالیش خوب بود و هم متاهل بود
  • بی نام IR ۰۹:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۳
    9 1
    با غیرتها هنوز یادمون نرفته اون زمان که فضای مجازی نبود چطوری فیلمهای تجاوز گروهی افغانیها به زنان و دختران ایرانی بلوتوث میشد هنوز یادمون نرفته تجاوز گروهی افغانیها به نوجوان ایرانی و هزاران قتل و تجاوز دیگه که همگی افغانیها انجام دادن اون موقع چه غلطی میکردید ؟ میز گردتون کجا بود؟ البته منظورم توجیه قتل این بچه بی گناه نیست و مجرم باید مجازات بشه بلکه منظورم تو بوق کرنا کردن موضوع هست و اینکه چرا به وقایعی که برای هموطنان خودتون میفته اینجوری واکنش نشون نمیدید؟ خجالتم خوب چیزیه
    • بی نام IR ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۲
      1 0
      های هیتلر
  • بی نام IR ۱۹:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۴
    2 1
    هویت مهاجران باید مشخص شود و بعد هم سریعا به کشورشون عودت شوند.حضور خارجی ها عواقبی بسیار بدتر و مصیبت بار تر از سودی است که بعضی ها از حضور آنان میبرند . در کشورمان تعداد بسیار زیادی بیکار داریم که موقعیت کاری آنها توسط اتباع بیگانه از دست رفته بنابر این لازمه هر چه زودتر با پایان دادن به حضور چند ده ساله انان به این وضع اسفبار خاتمه داده بشه