مشارکت وزیر جنگ با مرجع تقلید در نگارش رساله عملیه!

گذری است بر اندیشه های سیاسی مرحوم میرزا خلیل کمره ای در نوشته ای که در سال 1333 از ایشان منتشر شده است.

میرزا خلیل کمره ای از علمای دوره پهلوی دوم بود که البته ولادتش  1276 و درگذشتش 19 مهر 1363 رخ داد. مردی اهل علم و مسجد و دارای نفوذ اجتماعی بود. وی ضمن آن که به کارهای معمول آخوندی اشتغال داشت، اما در سلک معدود عالمانی بود که کارهای روشنفکری و جهان اسلامی با دیدگاه های خاص خود داشت. طبعا مانند بسیاری از علمای وقت تهران انقلابی نبود و حتی از جهاتی متفاوت هم بود، چرا که در وقتی هم، امین حکومت برای برخی از مسائل از جمله تایید علمیّت طلاب برای گرفتن مجوز ادامه تحصیل و نرفتن سربازی بود. در دهه بیست و سی با علمای تهران مانند مرحوم طالقانی مراوده داشت، اما به تدریج به کارهای علمی و مسجدی خود پرداخت. شاید به همان دلیل، در سالهای پس از انقلاب منزوی ماند تا درگذشت. آثار فراوانی از وی برجای مانده و بنده هم شرح حال او را با مرور بر آثارش در کتاب جریانها و سازمان های مذهبی آورده ام. از همانها می شود فهمید که دایره نفوذ وی در آن زمان در حد خود قابل ملاحظه بوده است. این اواخر هم کارهای او در باره امام حسین (ع) توسط موسسه در قم تجدید نشر شد. از نظر فکر مذهبی، وحدت گرا بود و و نوعی نگرش اسلامی اما سیاسی و جهانی و اخوانی داشت و برای این کار طبعا فکر می کرد باید اصلاحاتی در دین هم صورت بگیرد. در هر حال آدم متفاوتی بود، از این بابت که خیلی سنتی نبود و در تهران، با آن فراخی فکر، تحت تاثیر اندیشه های جدید و تغییرات قرار داشت.
رسول جعفریان
این روزها کتابچه ای از وی با عنوان نوید اسلام، در میان آثار قدیمی یافتم. اثری که در سال 1333ش منتشر شده است. این زمانی است پس از دوره مصدق، دوره ای که رابطه دین و سیاست بسیار نزدیک شد و علمای زیادی، پس از تجربه مشروطه، دوباره داخل سیاست شدند. آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، زمینه این کار را فراهم کردند. پیداست که این تغییرات که فدائیان هم در ایجاد آن نقش داشتند، تئوری های تازه ای را در باب همکاری علما با حکومت می طلبید. نشانه های آن در مشروطه، همان طراز اول و نظارت مجتهدین بود که سالها بود فراموش شده بود. اما مهم تر از آن وضعیت عملی جامعه بود که علما دارای نقشی به مراتب فعال تر از دهه بیست و یا قبل از آن شده بودند. از نظر تئوریک و این که چه کسی حکومت کند، و جایگاه روحانیون کجاست، بحث هایی می شد. از همان پس از رفتن رضاشاه، هم کسروی و هم حکمی زاده این حرف را مطرح کردند که روحانیت قصد دارد حکومت را داشته باشد. اما بسیاری که به آنها پاسخ دادند از جمله سید نورالدین شیرازی گفتند که چنین قصدی ندارند.
به هر حال مقصودم آن است که در سالهای 1330 تا 1332 در ذهن بسیاری این مساله بود که رابطه علما با حکومت چگونه خواهد بود. کتاب «رسائل سیاسی دوره پهلوی» که سالها پیش دو مجلد از آن را منتشر کردم (و البته یک جلد آن که جلد سوم بود به دلیل پاره ای از رسائل از طرف ناشر کنار گذاشته شد) مروری بر این اندیشه ها دارد. اما اکنون می خواهم عرض کنم کتابچه نوید اسلام بیان تازه ای از آن اندیشه ها طی چند صفحه دارد. من به نظرم تعداد مفاهیم کلیدی که در این گزارش خواهد آمد با نگاهی که کمره ای دارد، حاوی برخی نکات تازه و تبیین جدید است. این متن برای کسانی مناسب است که افکار سیاسی - دینی که منجر به انقلاب اسلامی شد را دنبال می کنند. این که به هر حال خلق الساعه نبوده و تاملاتی در این باره بوده است. فارغ از این که این بیان یا بیان های مشابه، تا چه اندازه درست یا غلط باشد.
بحث وی در ترکیب حکومتی بین متخصصین و مجتهدین و نوع همکاری آنها جالب توجه است تا این حد که یک نظامی برجسته به مرجع تقلید کمک کند تا رساله اش را بهتر بنویسد و در شناخت موضوعات به وی کمک کند تا کار ضعیفی در نیاید. وی مجتهد آیین را در کنار مجتهد متخصص دو رکن اصلی اداره حکومت دانسته و معتقد است که در عصر غیبت، مجتهدین می توانند با همکاری مجتهدین متخخص در امور اقتصاد و دیگر مسائل، جامعه را اداره کنند. وی 313 نفر را نوعی مجمع و مجلسی می داند که از همین افراد تشکیل می شود تا جامعه را اداره کند. به نظرم مطالب بیش از این است و بهتر است خود دوستان گزارش زیر را از این بخش کتاب مرور کنند.

رسول جعفریان

کمره ای در این کتاب که اصل آن در باره بحث ظهور و مهدویت است عمدتا به پاسخگویی به پرسشهای رایج در باره عمر حضرت مهدی (ع) و تطبیق یا تقریب به ذهن آن با کشفیات علوم جدید و بحث های دیگر حدیثی در این باره می پردازد که به بحث فعلی ما مربوط نیست. اما در پایان ضمن سوالاتی که از ایشان شده و به آنها پاسخ گفته، بحثی هم در باره نواب امام زمان در عصر غیبت و حوزه اختیاراتشان و این که چطور با آنچه در این وقت ساری و جاری است می شود این بحث را دنبال کرد، مطرح کرده است.
از وی سوال می شود که بنابرین امروز چه باید کرد؟ او پاسخ می دهد: من نمی گویم چه باید کرد، و لیکن آرمانی دارم آن را به شما می گویم من آن را می گویم هرچه می شود بادا باد. آرمان دارم که متخصص جهان داری، با متخصص دینداری شرکت کنند و با سعی مشترک موجبات تقدم و پیشرفت مقاصد خود را در پرتو اسلام فراهم آرند تا پس از آن خود و جهان را مهیا کنند برای دولت بهیّه و همکاری آن سرآمد رجال. جهانداران مسلمین در وظیفه کار خود را نیکو بعهده بگیرند و متخصصین دینداری نیز کار خود را بعهده بگیرند و بدون تعلل کارها را انجام دهند، اما مجمعی تشکیل داده شود که همه فضلا و افاضل با یکدیگر تبادل فکری کنند و کارها را با تبادل نظر فیصل دهند و رای صادر از آن مجمع را حکم منبع گیرند آن را مقدمه کنگره اعلا بدانند. اسلام روزی این ملاء اعلی را عملی خواهد کرد....
آری روزی می آید که وزیر جنگ با مرجع تقلیدش شرکت در نوشتن رساله عملیه می نماید در عین سلحشوری.
سوال کننده بار دیگر می پرسد: این جواب مبهم بود. خوب بود بیشتر تفصیل می دادید و آیا این درست است که می گویند در زمان غیبت مرجع امور، نواب عامه امام علیه السلام هستند؟
ایشان پاسخ می دهد: البته درست است، ولی اولیاء اسلام دلتنگ نمی شوند، اگر وزیر جنگی در تایید این دولت بهیه کاری را بعهده بگیرد، و ولی غایب (عج) مکدر نخواهد شد اگر همه هیئت دولت به علاوه از تخصص خود مجتهد نیز گردند. هر کدام از رجال دولت شان خود را در قسمت خود داشته باشد و در پیرامون خود یا در پهلوی خود مجتهدی را نیز نشانده بانشد. ... چه مانع دارد که در جامعه اسلامیان برای اولوالامر هیئتی مرکب از متخصصین در هر جهت تشکیل دهند و همه به یکدیگر به نظر تتمیم و اتحاد نظر کنند؟ عالم مجتهد، با دکتر طب، با عالم اقتصاد، با عالم اجتماع با زعیم سیاسی مجمعی داشته باشند. هیچ کدام خود را مستغنی از دیگری ندانند، به آرای متبادل وظیفه یومیه مسلمین را که رساله عملیه باشد بنویسند. کار وضع رساله را تنها به عهده مجتهد آیین نگذارند که از جهت عدم توجه به موضوعات مورد حاجت دول و غفلت از ابتلای جهانی نقصی در رساله رخ دهد. یا از جهت عدم توجه به موضوعات اسلوب یا انشاء یا ترجمه باب اعتراض گشوده شود. اینان به او کمک کنند او هم ایشان را بپذیرد.
[گویا برخی به ایشان گفته بودند که مقصود از اولو الامر، معصومین هستند. ایشان می افزاید: ] شما اعتراض می کنید که اولو الامر تفسیر به ائمه معصومین (ع) شده، زیرا ما می دانیم که مقصود از اولو الامر ائمه معصومین اند علیهم السلام، ولی مراجعی که بعد از غیاب خود معین کرده اند صلاحیت آن دارند که پس از آنها - علیهم السلام - صاحب امر و نهی باشند. در حقیقت مراجع تقلید تالی تلو معصوم اند و به منزله ارکان اطاق شورایی هستند که یکتن از آنان موقتا رفته و کار واگذار به دیگران است. اینان اولو الامر، در درجه دوم هستند یا بگو، به امر او، اولو الامرند. مگر امام صادق ع به ابان بن تغلب نمی فرمود که ای ابان! من دوست دارم در مسجد کوفه بنشینی و به جای من فتوا بدهی؟ همین اولو الامریست. ارکان این اطاق در زمان توسعه اسلام هر کدام عهده دار یک جهت و متکفل یک قسمت هستند و چنان که مجتهد کار خود را که استنباط باشد در حد قدرت خود انجام می دهد، بایستی که افاضل دیگ رهم هر کدام کار خود را انجام دهند و در عین حال با سعی مشترک و نظر متبادل و به عبارت اخری، با تطبیق دادن نقشه خود با استنباط مجتهد آیین کارهای مسلمین را تعیین کنند. من به اندیشه دور و دراز تصور می کنم که این کار بشود. می توان تصور کرد که مساله طراز و مداخله پنج نفر مجتهد در مجلس شورای ملی مقدمه این کار و پله اول این امر گردد. اگر مجلس نزد علما بروند نه علما در مجلس بروند. شما می گویید که مجلس شورای ملی کجا و حکومت افاضل کجا، مجلس شورای ملی بازی است. من می دانم چنین است تا حدی، ولی همیشه بازی مقدمه جدی است. طفل دکانک از پی آن کرد / تا به دکان رسد چون مرد گردد.
وی در پاسخ این سوال که«چند مدت دیگر طول می کشد که دنیا صلاحیت ظهور او را داشته باشد» تفسیری تازه از سیصد و سیزده نفر به عنوان اعضای یک مجمع عالی شبیه به مجلس شورا با شعبات سیصد و سیزده گانه اصلاح امور داده می گوید: همین که سیصد و سیزده نفر از افاضل علماء و مجتهدین و وزاء اسلام تشکیل یک کنگره ای دادند و هر کدام در یک قسمت نظر در امور جهان داشت، و تمام امور جهان را تحت نظر گرفتند به قسمی که برای هیچ قسمت کسری نداشتند آن روز دولت علیه اسلام طلوع خواهد کرد. آن روز متخصص آبیاری و کشاورزی و عمران و درخت کاری هرچه را برای عمران ممالک اسلامی لازم دید نقشه می دهد. سپس به نفوذ مراجع دینی و فتوای آنها متمکنین اقدام می کنند و متخصص معادن در معرفی معادن و منابع و طرز استخراج آنها به مراجع دینی آگاهی می دهد و به امضاء و فتوای آنها معادن در دسترس عمومی می آیند. خلاصه آنچه در ضمن دعاء است «و اعمر اللّهم به بلادک» و موجب عمران ممالک اسلامی است حتی دام پروری و اصلاح نژاد و تسویه اراضی از جنبه اجتماعی متعلق حکم مجتهد خواهد شد. و آنچه مضمون این دعای دیگر است «و احی به عبادک» از موجبات حفظ الصحه و تیمارستان و بیمارستان و ازدواج اجباری به اجبار صحیح، و بخش سرمایه و تقسیم کار و صدها شوون دیگر همه متخصص مخصوص خواهد داشت که با مجتهد آیین همباز و همساز خواهند اقدام کرد. شعبات بی حد اصلاحات جمله در 313 شعبه در تحت نظر 313 متخصص فاضل و با آنها همه در تحت نظر مجتهد آیین اداره شود آنها از نفوذ او و از اطلاعات و علم آنها اجتماع را معمور می دارند. همه بزرگتر از این که اکنون هستند خواهند شد. شایسته خواهند بود که شمشیری به افتخار هر یک از ناحیه امام زمان ع فرود آید و بر آن کلمه مرموزی نشانه کار پر افتخار و پردامنه اش خواهد بود پیشرفت دنیا در اختراعات و تحول در اجتماعات به این سرعت برق آسا که دارد آن را نزدیک می کند.
وی در پایان با اشاره تغییراتی که علم در تحولات جاری اجتماع و محیط زیستی فراهم کرده می گوید: ما در باره اصلاح جهان اجتماع امروز با این نزدیکی فکرها و حسن تفاهم راجع به اسلام و برق هایی که از تحول رژیمها می زنند و کسر و انکساری که مسلکها با یکدیگر می کنند انتظار تفاهم زودتر داریم و زعمای اسلام را برای فکر در آینده می خوانیم و دعوت می کنیم.

رسول جعفریان


برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 527237

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 16
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۵:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
    2 0
    بسیار جالب بود. روحش شاد.
  • بی نام IR ۰۵:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
    1 0
    ولادتش درست است، ولادش نوشته شده
  • عبدالحسین طالعی IR ۰۶:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
    9 1
    متنی از ایشان اخیرا برای نخستین بار چاپ شد در فصلنامه سفینه شماره 49 با عنوان مرد وفا در مورد حضرت ابوطالب. وی بیان می کند که قصیدۀ لامیۀ ابوطالب سرود جوانان مسلمان در سه سال شعب ابی طالب بوده که روح حماسی به آنها می داده است. کمره ای در همان سالها به کشورهای اسلامی پیشنهاد می کند که شعب ابی طالب را به عنوان نماد مقاومت در برابر فشارها و تحمیل های مخالفان بازسازی کنند و مانند موزه به آن بنگرند. من طالعی به عنوان کسی که دهها نوشتار در مورد حضرت ابوطالب را در سه شماره ویژه ابوطالب در سفینه شماره 47 تا 49 ویراستم، می گویم که دیدگاه های مرحوم کمره ای تازگی خاصی داشت. روانش شاد.
  • بی نام A1 ۰۷:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
    22 1
    البته حالا اگر سر از خاک بر دارد در باره تجربه این حکومت با توجه به آرمانهایی که در ذهن داشته چه خواهد گفت؟ پیشرفت های اقتصادی با رشد متوسط در این 37 سال به 2/5 تا سه درصد؟ آیا زمینه ظهور فراهم شده است؟
  • بی نام A1 ۰۸:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
    0 1
    مرحوم كوه كمره اي اصالتا كجائي بودند؟ آذربايجان؟ طبعا خمین دیگه.
    • a FI ۱۱:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
      3 1
      جناب فکرمی کنم ایشون روباآیت الله حجت کوه کمره ای ازمراجع تقلید اشتباه گرفته باشی.
  • شمس تبریزی 1 A1 ۱۸:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
    0 5
    سلام. به نظرم لب مطلب ایشان درست است. به نظر من استنباط احکام کلی فقه فقط در توان فقیه مجتهد است و برای تطبیق کلیات به جزییات یا مصادیق، ایشان نیازمند همکاری و مشورت با متخصصان فن هستند. اما در نهایت باز این فقیه است که باید پس از مشورت و تفهیم شدن، حکم به تطبیق کلی با مصداق را صادر کند. متخصص باز در اینجا حداکثر نقش مشاور را دارد و توان صدور حکم را ندارد. آن بحث 313 نفر را که ایشان مطرح کردن، نپسندیم و توجیه هم نشدم. هر چه فکر میکنم نمی توانم حکومت امام ع را با حاکمیت فقیه قیاس کنم. ایشان گفتن «امام صادق ع به ابان بن تغلب نمی فرمود که ای ابان من دوست دارم در مسجد کوفه بنشینی و به جای من فتوا بدهی؟ همین اولو الامریست.»
    • جواد A1 ۱۲:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۸
      2 0
      فقیه در موضوع شناسی به کارشناسان و متخصصان دیگر نیاز دارد
    • شمس تبریزی A1 ۱۰:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۹
      0 1
      این فرمایش شما با آنچه که بنده عرض کردم یعنی تطبیق کلی به جزیی چه فرقی داره؟ تصور میکنم فقط از الفاظ متفاوتی استفاده کردیم وگرنه اصل مطلب یکی است. خدانگهدارتان
  • شمس تبریزی 2 A1 ۱۸:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
    0 5
    روایات را که میبینم و با هم مقایسه میکنم، چه روایات تصریحی و چه تلویحی نشان از آن دارند که اولی الامر چیزی فراتر از فتوا دادن است. افتا بخش کوچکی از اولی الامری است. ولی فقیه را اصلا اولی الامر نمی دانم. مجال بحثش اینجا نیست. صاحب امر به معروف و نهی از منکر بودن هم باز بخشی از اولی الامر بودن است. اولی الامر را خورشیدی میدانم که افتا فقط شعاعی از آن است. اما یه سوال. امام صادق به ابان گفت در مسجید بشین و فتوا بده. آیا ایشان به هدایت باطنی ابان را از لغزش در فتوا مصون نمی کرد؟ منظورم مشابه آن قضیه ای است که برای شیخ مفید اتفاق افتاد و ایشان به اشتباه فتوا داد و امام عصر خطای ایشان را گوشزد کرد.
  • شمس تبریزی 3 A1 ۱۸:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
    0 3
    میدانیم که شیخ مفید جزو نواب اربعه هم نبود. نواب اربعه به کنار. اما آیا در این عصر هم عنایتی را که امام به شیخ مفید داشت، به مراجع دارد و آیا اشتباه در فتوای ایشان را گوشزد میکند؟ با احتیاط می گویم باورش برایم سخت است. هر چند که مایل هستم بگویم غالبا خیر. بنابراین نمی توانم مورد ابان را با فقهای عصر حاضر قیاس کنم. با تمام اینها و علی رغم اینکه ابان مورد عنایت امام عصرش بود، باز هم معتقدم که ایشان منصب اولی الامری نداشت. یادداشت خوبی بود. ممنون. خدانگهدارتان
  • سعید A1 ۰۷:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۸
    1 0
    خداوند متعال به پیامبر اکرم امر به استشاره نموده و شاورهم فی الامر، معلوم است که عقل جمعی مد نظر است و این عقل جمعی همطراز وحی است و این همان است که هر آنچه عقل حکم کند شرع هم همان را می پذیرد و حکم خواهد کرد. خیلی پیچیده نیست بلکه پیچیده اش کرده اند که دایره نفوذ عقل را در حوزه دین کم رنگ کنند و تنها روایت و حدیث را مدار حکم شرعی بدانند. ایکاش امثال آخوند خراسانی ها مجال آن را پیدا می کردند که نظرات خود را برای افکار عصر امروزی بیان می کردند مرحوم کمره ای با این سخن و ایده خود اطلاق در نظر فقیه را نقض و آن را منوط به استشاره عقل جمعی کرده اند. براستی چرا امامان معصوم ع به حوزه ولایت و حکومت نپرداختند و حضرت امام ره مبنای خود را در ولایت فقیه، حکم عقلی دانستند؟؟
  • حسین A1 ۰۸:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۸
    1 2
    میرزا خلیل کمره ای مترجم اصول کافی واز علمای معاصر بود که بعداز حمایت از حکومت محمدرضاشاه مغضوب روحانیون طرفدارمرحوم خمینی قرار گرفت وی فقیهی روشن بین وآگاه بود .درمورد ولایت امر اینگونه نیست وخودامام صادق درین باب میگوید ما ائمهبگونه ای دیگر درزمینه هدایت امور حمایت میشویم حمایتی که برای فقیه نیست .امامطلقه بودن ولایت ازدیدگاه امام هم فقط مربوط به امور فقهی میشودونه عرفی فقیه ولایت مطلق دارد برای نظردادن درامور فقهی وگره گشایی وهمراه کردن آن اموربامسائل روز همانگونه که درموردشطرنج وماهی خاویاری ودیه زن ومرد وموسیقی وامثال این امور پس از قرن ها تحریم پدید آمد امادرموردامورعرفی حق اطلاق باقانون گذار است .
    • هاشمی A1 ۰۵:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۲
      1 0
      نوشته‌اید: «... بعداز حمایت از حکومت محمدرضاشاه مغضوب ...» فرد مذکور آیت الله محمدباقر کمره ای مدفون در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی است که در اوایل دهه 1370 شمسی از دنیا رفت و معاصر با مرحوم میرزا خلیل کمره‌ای بود. عالمی بزرگ بود ولی درکِ سیاسی درستی نداشت و ساده بود.
  • منصور US ۱۴:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۸
    1 0
    رو در رویی با دنیای نو از انقلاب صنعتی به بعد توفنده بوده و در سنوات اخیر توفنده تر . علما ی دینی به عنوان بخشی از گروه قدرت اجتماعی اقتصادی تلاش می کنند گفتمانی نوین یا شبه نوین بیافرینند که بتواند با دنیای نو تا اندازه ای سازگا ر باشد. پس عده ای از آنان شروع به تعبیر و تفسیر مدرن یا شبه مدرن از نقش حکومتگری اسلام می پردازند و به نو سازی دین دست می یازند. این تحول خود آغاز گر بحرانی جدید در تفسیر ماهیت و کارکرد دین می شود و بتدریج فرقه ها و گفتمان های جدید دینی پدید می آید و جامعه به آفرینشگری خود در نهاد سازیهای جدید می پردازد و آیه 118 سوره هود مصداق می یابد..ولو شاء ربک لجعل الناس امتا واحدتا ولایزالون مختلفین . و سرود سر دهند گر بدست هر یکی شمعی بدی .. اختلاف از گفتشان بیرون بدی.
  • عظیم پور A1 ۱۴:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۲
    1 0
    گاهی اوقات تعجیل در نگارش موجب بروز اشتباه می‌شود. کتاب نوید اسلام در اصل ترجمه کتاب بشارة الاسلام فی علامات المهدی علیه السلام اثر مصطفی کاظمی آل حیدر با ترجمه مرحوم آیت الله سید محمدحسن جزایری از شاگردان آیت الله کمره‌ای است و آیت‌الله کمره‌ای بر آن حاشیه نوشته که حواشی ایشان نیز در اصل تقریرات درس معظم له به قلم آقای جزایری است. باز دیگر نکته‌ای که در مقاله برادر ارجمند جناب آقای جعفریان سهواً اشتباه است تاریخ نگارش کتاب است. کتاب به همت مرحوم یدالله طیبی نائینی ابتدا در 1323 شمسی منتشر شده و از آن به بعد چندین چاپ مختلف منتشر شده است