هوای آلوده به سیاست

نیازی به اعلام هشدار سازمان‌های عریض و طویل و هزینه‌بری مانند شرکت کنترل کیفیت هوا و سازمان هواشناسی نیست تا بدانیم که هوای تهران و چندین شهر بزرگ دیگر، و البته شهرهای کوچک‌تری مانند عسلویه، آغشته به سم‌های مرگ‌آور است؛ بدخوابی‌های شبانه، سنگینی سرهامان به هنگام برخاستن از خواب، خاکستری بودن آسمان، سوزش چشم و گلوهامان، سرفه‌ها و گرفتگی سینه‌ها، و شنیدن خبر مرگ‌های ناگهانی یا بستری شدن‌ دوستان و آشنایان... گویای همه چیز است.

در این میان که ما بیمار می‌شویم و هزار هزار می‌میریم، مدیرانی که خود را "خدوم" و "مسوول" می‌خوانند، این هوای آلوده را «آب گل‌آلودی» یافته اند که «در آن می‌توان ماهی گرفت»! روزنامه‌ی شهرداری تهران در صفحه‌ی اول خود (1/10/94) تیتر می‌زند: «گزارش هزاران مرگ تدریجی»، و روزنامه‌ی دولتی ایران تیتر می زند که: «اقدامات شهرداران جهان برای مهار آلودگی هوا» (5/10/94). شهرداری، دولت را مقصر می‌داند و دولت، شهرداری را، و هر جناح قصد دارد در آستانه‌ی انتخابات مجلس نقطه ضعفی از حریف بگیرد.

واقعیت اما، این است که شهرداری تهران بزرگراه می‌سازد و خودروهای شخصی را به آمدن به میان شهر دعوت می‌کند؛ و دولت در این وانفسای بی‌پولی، یک میلیارد دلار اعتبار برای خرید خودروی شخصی تصویب می‌کند تا مدیران کارخانه‌هایی که باید جمع کنند و بروند دنبال کاری دیگر، باز هم بر سر کار بمانند و اعلام ضرر و زیان کنند؛ مردم به زیر بار ربا و اقساط بروند تا مثلا «بازار تقاضا تحریک شود»! شهرداری برای ریخت و پاش‌های بی‌شمارش (از بزرگراه سازی تا تعوض مکرر موزاییک پیاده‌روها، از نصب هر روزه‌ی بنرهای رنگ به رنگ تا چراغانی درختان شهر...) نیاز به پول دارد و این پول را با فروش فضای زیستی شهر و بستن راه ورود هوا از کوهستان یا غرب شهر فراهم می‌کند. دولت هم می‌خواهد آبروداری کند و دو سه تا کارخانه‌ی سم‌ساز را که به اشتباه خودروساز نامیده شده اند، و یا دو سه شرکت سرهم بندی کننده‌ی موتورسیکلت را که فریب‌کارانه شرکت تولیدی خوانده می‌شوند... سر پا نگاه دارد.

تجربه‌ی کاستن از آلودگی مرگبار شهرها، در جهان وجود دارد. راه‌های کم‌هزینه‌ای هم برای این کار  شناخته شده است؛ در راس این راهکارها، ایجاد محدودیت برای شدآمد خودروها و موتورسیکلت‌های شخصی است. در شهرهای بزرگ نباید بزرگراه ساخته شود؛ محدوده‌ی "طرح ترافیک" باید بزرگ‌تر و شامل موتورسیکلت‌ها هم بشود؛ روزهای تردد زوج و فرد باید همیشگی شود؛ ساعت کار تعمیرگاه‌‌ها وفروشگاه‌ها (که تا نیمه شب باز هستند) محدود شود؛ و در زمستان‌ها تعطیلی‌های سازمان‌یافته (مثلا شنبه‌ها یا پنج‌شنبه‌ها) برای اداره‌ها و مراکز آموزشی و اصناف، ضمن برقرار بودن طرح ترافیک،  اجباری شود تا شهر بتواند خودپالایی کند. با محدود شدن رفت و آمد خودروها و موتورسیکلت‌های شخصی، کارایی همین اتوبوس‌ها و تاکسی‌های موجود به شدت افزایش خواهد یافت و همه هم به سر کارهایشان خواهند رسید.

آقایان مدیران عزیز، شاید شما در اتاق‌هایی مجهز به دستگاه‌های پیشرفته‌ی تصفیه‌ی هوا زندگی می‌کنید(؟) اما ما چنین امکانی نداریم و می‌خواهیم بی‌هراس نفس بکشیم!

کد خبر 492879

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • آخانی RO ۰۱:۴۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
    1 0
    با سپاس فراوان از تحلیل درست و منطقی
  • طبعت دوست A1 ۱۱:۱۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
    0 0
    راه حل آسان به نظر می رسد. اما گویی کسانی که باید تصمیم بگیرند و خوشبختانه یا متاسفانه خود را مدبر و صاحب تدبیر می دانند، وقت عمل عاجزند. این از چه ناشی می شود؟ شاید سیاست زدگی، شاید حجم زیاد کار، شاید بی دست و پا شدن و ناکارامدی اقتصاد که موجب می شود آقایان فکر کنند با انتخاب هر یک از این گزینه ها این خر لنگ بارش روی زمین می ماند و رکود و بی کاری افزایش می یابد. اما راه هایی مثل تغییر ساعت کار ادارات و مدارس و کم کردن موقت آن نه تعطیلی کامل شاید راه گشا باشد. هر چند راه حل های اصولی مانند سرمایه گذاری روی زیربناهای ترافیکی و ... هم همچنان از امسال به سال دیگر محول می شود.