دوم مهرماه1389 آقای رسول جعفریان، در یادداشتی که به علم تاریخ تعریض داشت،نامی از جناب آقای خسرو معتضد آورد .

آقای جعفریان در نوشته خود به نشریه ای که مقاله جناب معتضد در جریان جشنهای 2500ساله شاهنشاهی نوشته بود اشاره کرد.[اینجا] بعد از آن هم آقای جعفریان نه در باره آقای معتضد چیزی نوشت و نه به پاسخهای او واکنش نشان داد.

اما آقای معتضد دست بردار نیست.گاه و بیگاه،بی ربط و با ربط،طعنه ای به آقای جعفریان دارد. حتی اگر از او سوال کنند چرا مدافع بی چون و چرای رئیس دولت دهم بوده،واجب می داند به رسول جعفریان هم تکه ای بپراند.

در همین هفته اخیر مجددا آقای معتضد در باره نشریه ای که در بالا به آن اشاره شد و حالا در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود ، به یک رسانه گفته اند:"آقایی هست به اسم رسول جعفریان که نمی‌دانم چه دشمنی‌ای با من دارد و به مقامی باورنکردنی هم رسید و رئیس کتابخانه مجلس شد. سه، چهار سال پیش ایشان گفت من یک وقتی مطلبی در روزنامه شاهنشاهی ایران دیدم که استاد معتضد که خیلی هم دوستش دارم متنی در مدح شاه نوشته بود. به جز جعفریان یکی دو نفر دیگر هم این حرف را زده‌اند که من پاسخ دادم و توی دهن اینها زدم."

فارغ از عبارت"توی دهن اینها زدم" که شاید به کاربردنش شایسته یک تاریخدان نباشد، ایشان آن مقاله خود را چنین توجیه کرده است:"آن زمان کارمند وزارت اطلاعات و گردشگری سابق (وزارت فرهنگ و ارشاد فعلی) بودم و وظیفه داشتیم با نشریاتی که دولت منتشر می‌کرد همکاری کنیم. من مقالات زیادی در «روزنامه شاهنشاهی ایران» نوشتم و درباره مورخانی که درباره ایران کتاب نوشته‌اند و چند مقاله درباره سلسله‌هایی که در ایران حکومت کردند. یکی از این مقالات درباره کوروش بود. سردبیر روزنامه آقای نبوی بود و گرایشات چپی داشت. او به عنوان سردبیر هم در مقالات ما دستی می‌برد‌؛ همچنان که الان هم این اتفاق در نشریات ما می‌افتد. ایشان چند سطر به اول مطلب من اضافه کرد و من هم عکس‌العملی نشان ندادم..."

از نگاه نویسنده این سطور،توجیه آقای معتضد قابل اعتناست و ایشان همین جواب را البته با شرحی بسیار مفصل همان 5سال قبل منتشر کرد[اینجا] و لابد بدلیل مستدل و مستند بودن و "نوی دهن زدن"،آقای رسول جعفریان رامتقاعد و ساکت کرد! ضمن اینکه در پایان همان جوابیه تاکید کرد:"این مبحث را پایان یافته می‌انگارم. معمولا به مطالبی از این قبیل پاسخ نمی‌دهم."

البته آقای معتضد در اظهارات اخیرشان ، سند تازه ای هم رو کرده اند که در دولت پهلوی جزو ممنوع القلم ها بوده اند و اسم ایشان در سند ساواک حتی بر نام آقای هاشمی رفسنجانی 7رتبه مقدم تر است. سندی که ایشان از آن سخن می گویند،حتما معتبر است و صدالبته این سوال هم که چطور 5سال بعد از انتشارمقاله ایشان در باره جشنهای2500ساله، این سند کشف شده، بی مورد است. اماسوال در باره نکته دیگری که در حرفهای آقای معتضد وجود دارد بی مورد نیست. ایشان ادعا کرده اند رسول جعفریان فردی مرفه است و پستهای متعدد دولتی داشته است.

این را اگر یکی از صدها سایت "زیرپله ای" و "بزن دررویی" ادعا کند باکی نیست، اما از آقای معتضد که همه کوچه پسکوچه های تاریخ ایران زمین را از چندهزارسال پیش تا کنون وجب به وجب گشته اند نمی توان بی سند قبول کرد. لابد ایشان لیست این سمتها و سند مرفه بودن رسول جعفریان را مانند آن عزیز کنار رفته  در جیب خود نگه داشته اند!

من تاریخدان نبستم اما شدیدا تاریخ خوان هستم و طبیعی است که با ملاحظه آثار تاریخ نگاران در باره شان قضاوت کنم. به عنوان کسی که تقریبا هر شب پای قصه های دوست داشتنی آقای معتضد که از شبکه دو پخش می شد،می نشست، توقع ادبیات زیباتر،تحمل بالاتر و انصاف بیشتر را دارم.

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 482858

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ناصر IR ۰۴:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۷
    ممنونواز نویسنده محترم... قسمت قصه ها رو خیلی خوب اومدین... به نظر من هم جناب معتضد بیشتر یک قصه گو ست تا تاریخدان
  • احسان IR ۰۴:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۷
    266 7
    یک مورخ باید واقعیات را بنویسد و وابسته به یک گروه و جناح خاصی نباشد در غیر این صورت نوشته های آن شخص ارزشی ندارند . متاسفانه آقای معتضد مورخ نیست و من زیاد به تاریخ ایشان اعتمادی ندارم.
    • بی نام IR ۰۹:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۷
      41 2
      منم همینطور
  • نخود همه آش IR ۰۹:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۷
    41 6
    آقای معتضد نوشته اید: « سردبیر روزنامه آقای نبوی بود و گرایشات چپی داشت. او به عنوان سردبیر هم در مقالات ما دستی می‌برد‌؛ همچنان که الان هم این اتفاق در نشریات ما می‌افتد. ایشان چند سطر به اول مطلب من اضافه کرد و من هم عکس‌العملی نشان ندادم» اگر این بنده خدا چپی بود که شما را با بیرون می انداخت، نه این که غلظت مداهنه در مقاله شما را بالاتر ببرذ.
  • احمد IR ۱۱:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۷
    36 1
    از کوزه همان برون تراود که در اوست ...
  • بی نام IR ۱۱:۳۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۹
    4 0
    متاسفم که هر افسانه سرایی خود را تاریخ دان میداند