در حال حاضر اصلاً معلوم نیست که مسیر دیپلماتیک موجود در خصوص سوریه نتیجه بخش خواهد بود یا خیر. آیا این مسیر دیپلماتیک منجر به برگزاری دور جدید مذاکرات خواهد شد، یا از سرگیری درگیری ها در سوریه، یا هر دوی آنها.

به گزارش واحد مرکزی خبر، پایگاه اینترنتی نشنال اینترست در گزارشی به قلم راس هریسون و الکس وطن خواه نوشت: 
منتقدان توافقنامه هسته ای ایران به این دلیل با آن مخالفت کرده اند که معتقدند این توافقنامه موجب تقویت رفتار بی ثبات کننده ایران در منطقه خاورمیانه خواهد شد. آنها می گویند لغو تحریم ها موجب دسترسی ایران به دهها میلیارد دلار پول می شود که این کشور از آن برای حمایت مالی از فعالیت های اخلال گرانه استفاده خواهد کرد، و بدین ترتیب قادر خواهد بود بلندپروازی های منطقه ای خود را بدون نگرانی از واکنش های تلافی جویانه آزادانه دنبال کند. 
این بدبینی چندان بی دلیل هم نیست. در پی امضای توافقنامه هسته ای، مداخله نظامی روسیه در سوریه افزایش یافت و به طور همزمان حمایت مسلحانه ایران از رژیم بشار اسد، رئیس جمهور سوریه دو چندان شد. اما روسیه در اقدامی که موجب تعجب بسیاری شد، همزمان با تقویت مداخله نظامی در سوریه، گام برداشتن در مسیر دیپلماتیک موازی را با حضور آمریکا، ترکیه، عربستان، انگلیس، مصر، آلمان، فرانسه، ترکیه، قطر و امارات متحده عربی آغاز کرد. برخلاف مذاکرات دیپلماتیک قبلی درباره بحران سوریه، این بار ایران نیز به مذاکرات دعوت شد. حضور ایرانی ها در این مذاکرات- بازیگر محوری در جنگ داخلی سوریه- بدون دستیابی به توافق هسته ای امکان پذیر نبود. همچنین در واقع اگر در نهایت راه حلی سیاسی برای بحران سوریه پیدا شود، توافقنامه هسته ای ایران در دستیابی به این راه حل نقش بزرگی ایفا کرده است. 
با اینکه منتقدان توافقنامه هسته ای در تهران و واشنگتن از اذعان علنی به این واقعیت خودداری می کنند، ارتباط بین این دو ابتکار دیپماتیک (توافقنامه هسته ای ایران و تلاش برای توافق برای حل بحران سوریه) را نمی توان انکار کرد. این بدان معنا نیست که توافقنامه هسته ای ایران همه مشکلات سوریه و دیگر مشکلات منطقه را حل خواهد کرد. اصلاً چنین تصوری ساده لوحانه است. اما غیرمسئولانه خواهد بود اگر نقش این توافقنامه تاریخی را در فراهم کردن زمینه مذاکرات فعلی درباره سوریه نادیده بگیریم. 
بنابراین سؤالی که مطرح می شود این است که امضای توافقنامه هسته ای ایران چه کمکی به مذاکرات فعلی درباره سوریه می کند؟ نخست اینکه، موفقیت گروه پنج به علاوه یک در دستیابی به توافقنامه هسته ای ایران نمونه ای است که نشان می دهد با هماهنگی و همکاری بین المللی می توان به راه حلی برای پایان دادن به درگیری های سوریه دست یافت. این همکاری قدرت های بزرگ جهان برای دستیابی به توافقنامه هسته ای ایران، موجب پررنگ تر شدن این واقعیت شد که با توجه به آشفتگی های موجود در خاورمیانه، هیچ کسی نمی تواند در این فضای کاملاً پرهرج و مرج پیروز باشد و این درگیری ها پیروز واقعی ندارد. درست است، تقویت مداخله نظامی روسیه در سوریه رنگ و بوی دوران جنگ سرد را با خود به همراه دارد، و ظاهراً این اقدام بر خلاف روح همکاری حاکم بر مذاکرات بین گروه پنج به علاوه یک و ایران است. اما اقدام روسیه در گشایش مسیر دیپلماتیک موازی، و دریافت پاسخ مثبت از آمریکا و اروپایی ها و کشورهای عربی و ایران، بدون پیشینیه مشارکت گروه پنج به علاوه یک در مذاکرات هسته ای ایران، بعید به نظر می رسید. 
همچنین حملات هوایی روسیه در سوریه چالشی برای نقش آمریکا در منطقه است و نوعی رقابت با برخی منافع مشترک به شمار می رود. در حالی که روسیه و آمریکا در یک سطح دشمن یکدیگر به شمار می روند، در سطح بالاتر در شکست دادن گروههای بر هم زننده ثبات منطقه همچون داعش، و احیای دولت سوریه در سطحی که امکان پذیر است، منافع مشترکی دارند. به عبارت دیگر، آمریکا و روسیه در مورد چگونگی دولت آینده روسیه اختلاف نظر دارند، اما در سطح بالاتر، منطق حاکم بر فضای مذاکرات هسته ای ایران و گروه پنج به علاوه یک، در مذاکرات درباره سوریه نیز حاکم است. این منطق این است که «بازی بزرگ» در خاورمیانه پایان یافته و نباید اجازه داد وضعیت موجود منجر به بی ثباتی بیشتری شود که آمریکا، روسیه و اروپا را نیز احاطه کند. 
علاوه بر این، به نظر می رسد هم روسیه و هم آمریکا این واقعیت را ملکه ذهن خود کرده اند که در منطقه ای آشوب زده و دستخوش تحولات، ائتلاف ها نمی توانند به اندازه دوران جنگ سرد مستحکم باشند، و در عوض این ائتلاف ها به طور مستمر تغییر خواهند کرد. با توجه به واقعیت های موجود در خاورمیانه، از جمله توافقنامه هسته ای به دست آمده بین ایران و گروه پنج به علاوه یک، مخالفت آمریکا با مداخله نظامی روسیه در سوریه الزاماً مانع از همکاری دو کشور برای پیگیری یک مسیر دیپلماتیک نمی شود. همچنین هر چند که احتمال آن کم است، اما همین منطق ممکن است در مورد بازیگران منطقه ای نیز صدق کند. این امکان وجود دارد که ایران و عربستان در عین حال که بر سر بیشتر مسائل منطقه ای اختلاف نظر دارند، در چارچوب مسیر دیپلماتیک سیاسی که روسیه فراهم کرده است، هر چند با بی میلی همکاری کنند. 
نکته دوم این است که توافقنامه هسته ای و اقدام قاطعانه و جسورانه ناگهانی روسیه در سوریه، ایرانی ها را وادار به تامل درباره رفتار خود کند. رژیم ایران مایل است توافقنامه هسته ای چه دستاوردی برای دستور کار و سیاست های منطقه ای این کشور داشته باشد؟ 
در سطح سیاسی، توافقنامه هسته ای که با حمایت حسن روحانی، رئیس جمهور و با حضور مقامات وزارت امور خارجه در مذاکرات به دست آمد، به دقت زیر نظر آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب قرار دارد. آیت الله خامنه ای در نهایت به طور مشروط با این توافقنامه موافقت کرد، اما گروههای تندرو ایرانی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنان به توافقنامه با دیده تردید می نگرند، و از قضا همین نیروهای تندرو هستند که حضور سیاسی و نظامی ایران در سوریه را هدایت می کنند. دولت روحانی بسیار بیشتر از رقبای داخلی خود در جناح تندروها حاضر به سازش بر سر سوریه است. 
همچنین بعید است که شاهد کشمکش جناح های میانه رو و تندرو بر سر موضوع سوریه باشیم. تندروها به همان اندازه که از محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، و این واقعیت که وی نماینده ایران در مذاکرات سوریه در وین است، بیزارند، هیچ چاره و راه دیگری جز این ندارند. آنها همچنین در گردباد توافقنامه هسته ای گرفتار شده اند و هیچ راهی جز همراهی با ابتکار دیپلماتیک روسیه در مورد سوریه ندارند. رها کردن کردن روسیه در مورد سوریه - به ویژه هم اکنون که نیروی هوایی روسیه از نیروهای زمینی در مبارزه با شورشیان ضد اسد پشتیانی می کند- گزینه مناسبی برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیست، و آنها هم به این واقعیت تلخ به خوبی واقفند. 
بنابراین احتمالاً آنان به ظریف و روس ها اجازه خواهند داند در حال حاضر به تنهایی این مسیر دیپلماتیک را طی کنند. اما فرماندهان سپاه که بخش عمده دستور کار منطقه ای ایران را پیش می برند، احتمالاً در کشورهایی چون یمن و عراق همان محدودیت هایی را که در مورد سوریه احساس می کنند، احساس نخواهند کرد، یا حتی در مورد نحوه روابط با عربستان این محدودیت ها را احساس نخواهند کرد. اگر فرماندهان سپاه روسیه را شریک ارزشمندی در سوریه قلمداد کنند، و آماده مشارکت در روند سیاسی گسترده تر بده بستان باشند، ممکن است نظرشان درباره دیگر کانون های حساس منطقه که دست ایران ممکن است در آنها بازتر شود، تغییر کند. بنابراین هنوز زود است بگوییم توافقنامه هسته ای نگرش منطقه ای ایران را تغییر داده است. این اتفاق زمانی رخ خواهد داد که روحانی و ظریف همانطور که در مذاکرات هسته ای موفق شدند، بتوانند در مذاکرات سوریه نیز توفیق یابند. اما هنوز قضاوت در این باره زود است. 
در حال حاضر اصلاً معلوم نیست که مسیر دیپلماتیک موجود در خصوص سوریه نتیجه بخش خواهد بود یا خیر. آیا این مسیر دیپلماتیک منجر به برگزاری دور جدید مذاکرات خواهد شد، یا از سرگیری درگیری ها در سوریه، یا هر دوی آنها. در هفته های آینده خواهیم دید که آیا میراث توافقنامه هسته ای ایران میراثی مثبت است یا منفی، و اینکه آیا این سازوکار می تواند برای حل دیگر مشکلات ظاهراً غیرقابل حل منطقه نیز مورد استفاده قرار گیرد یا خیر. 
308308

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 475794

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =