ایسنا نوشت: نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای تحت عنوان گزارش به مردم در مورد برجام، فرایند بررسی برجام در مجلس و اقدامات خود به عنوان یک نماینده در این زمینه را تشریح کرد.

 احمد توکلی بخش اول روایت خود را بر اساس پاسخ به این سوال‌ها که «در فرایند بررسی برجام در مجلس چه گذشت؟ بر سر سرمایه اجتماعی چه آمد؟ به عنوان یک نماینده چه کردم؟ » تنظیم کرده و برداشت‌ها و اعتقادات خود را درباره عملکرد وزیر امور خارجه، رییس سازمان انرژی اتمی، رییس مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و ... به شرح زیر آورده است:

این گزارش که طبق معمول برای شفاف شدن نحوه ایفای وظیفه خدمتگزاری مردم در مقام نمایندگی تقدیم می‌شود، گوشه‌هایی از این ماجرای تاریخی را نیز روشن می‌سازد که ثبت و انتشار آن‌ها خود وظیفه مستقلی است. در این قسمت کارکرد مجلس در این عرصه و اثر آن بر سرمایه اجتماعی و بخشی از اقدامات بنده در این ارتباط را ملاحظ می‌فرمایید. سه پرسش دیگر در قسمت پایانی پاسخ داده می‌شود.

روز یکشنبه 12 مهر 1394 در مجلس دو موضوع در ارتباط با برجام رخ داد: قرائت گزارش کمیسیون ویژه بررسی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و تقاضای دو فوریت برای طرح "اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام". مجلس به شدت متشنج شد و رئیس در اداره جلسه دچار مشکل بود. رفتارهای مغایر با شئونات نمایندگی مکررا صحنه‌هایی را رقم زد که به حیثیت مجلس آسیب جدی زد. چرا این گونه پیشامد؟ این صحنه‌های تلخ با کیفیت بدتری در روزهای یکشنبه 19 و سه‌شنبه 21 مهر94، حین بررسی کلیات و جزئیات طرح مذکور تکرار شد. چرا؟

داستان از نگاه یک هموطن که ماجرا را از صداوسیما و رسانه‌ها به طور مستقیم و غیرمستقیم پیگیری می‌کرد، گیج کننده، تأسف بار و سئوال برانگیز است. ملاحظه بفرمایید:

در 28 مرداد کمیسیون ویژه ای برای رسیدگی به برجام تشکیل می‌شود. اعلام می‌کنند که این کمیسیون با توافق همه فراکسیون‌ها با ترکیب 7 نفر از رهروان به مدیربت عملی آقای لاریجانی6 نفر از فراکسیون اصولگرایان به مدیریت آقای حداد و2 نفر از اصلاح‌طلبان برگزیده می‌شوند. در این میان رهبری بزرگوار ضرورت دخالت مجلس در تصویب یا عدم تصویب را یادآور می‌شوند و تأکید می‌کنند مبادا برجام اسباب تفرقه در کشور شود. هموطن تماشاگر صحنه تا اینجا گرچه از دولت علاقه‌ای به تمکین به قانون جهت تقدیم لایحه نمی‌بیند ولی ظاهرا در مجلس کارها دارد با وفاق کامل پیش می‌رود.

در روز یکشنبه 12 مهر، در حالی که نقوی حسینی دارد گزارش قوی و مستدل کمیسیون ویژه در نقد برجام را می‌خواند، طرحی با قید دو فوریت تقدیم صحن می‌شود. مخالفان مدعی می‌شوند که طرح جدای از نتایج گزارش تهیه شده است. در مسیر بررسی دوفوریت جنجالی به پا می‌شود. رئیس مجلس و برخی از جبهه پایداری یکدیگر را با دادن اخبار متفاوت تخطئه می‌کنند. آقای لاریجانی می‌گوید این طرح با هماهنگی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و دوستان فراکسیون اصولگرا تهیه شده و آنان تعهد سپرده بودند که نتیجه را امضاء کنند. اعتراضات پی‌درپی چند نماینده جبهه پایداری در ضمن اخطار و تذکر رئیس را به واکنش وامی‌دارد تا به راحتی وقت اخطار و تذکر ندهد. همین مسئله تشنج را دامن می‌زند. بجای نمایش همدلی و وحدت، مانور تفرقه به چشم می‌خورد؛ آن هم نه بین دولت و مجلس و نه بین اصلاح‌طلبان و اردوگاه اصولگرایان، بلکه بین خودِ اردوگاه به اصطلاح اصولگرا. دو فوریتی به رغم مطرح شدن از زبان بروجردی و دفاع لاریجانی و توکلی، رأی نمی‌آورد و پس از تصویب یک فوریت، طرح بر خلاف معمول، به جای کمیسیون ویژه، به کمیسیون امنیت ملی ارجاع می‌گردد.

کمیسیون فردای آن روز آن را با سرعت در یک جلسه تصویب می‌کند و اعلام می‌کند 200 پیشنهاد را بررسی و رد کرده است! گزارش کمیسیون امنیت ملی صبح یکشنبه 19 /07 /94 در صحن مطرح می‌شود. جنجال شدیدتر از هفته پیش است.

تلخ‌ترین قسمت، تخطئه متقابل رئیس مجلس و رئیس کمیسیون ویژه و دفاع بسیار هیجانی دکتر صالحی از خود و تیم مذاکره کننده و بیان تهدید دفن در بتن است. بالاخره کلیات طرح با 139 رای موافق و100 رای مخالف و 12 رای ممتنع از 253 نماینده حاضر در جلسه تصویب می‌شود. بحث در جزئیات به سه شنبه 21 /07 /94 موکول می‌گردد. آن روز آقای لاریجانی با تصلب سختی اجازه مطرح شدن هیچ پیشنهادی از 200 و اندی پیشنهاد چاپ شده را نمی‌دهد. در حالی که حق مسلم قانونی نمایندگان بود. با فشار لاریجانی ، طرحی که معلوم بود ده ها سال سرنوشت کشور را رقم می‌زند، طی حدود 20 دقیقه به تصویب می‌رسد! شورای نگهبان نیز با سرعت غیرمتعارف در این‌گونه موارد، فردای آن روز مصوبه مجلس را تأیید می‌کند. واقعا مردم حق دارند سرگیجه بگیرند!! سرمایه اجتماعی برباد رفته به دلیل این‌گونه رفتار توجیه ناپذیر حاکمان چگونه جبران می‌شود؟

به عنوان یک نماینده چه کردم؟

در 12 فروردین امسال طی نامه‌ای به آقای رئیس‌جمهور ضمن تشکر از زحمات آنان دو نکته را تذکر دادم یکی این که " بیانیه یا هر عنوان دیگری که به نتیجه مذاکرات داده شود، اگر برای ایران الزام‌آور باشد بعدا از قبول و اجرای آن گزیری نیست. این معنا در حقوق بین المللی امری پذیرفته شده است؛ بنابراین مراقبت جدی در این‌باره حیاتی است، تا خدای ناخواسته از مکر دشمن آسیبی به ایران عزیز نرسد." و دیگری ضرورت تقدیم نتیجه مذاکرات برای تصویب به مجلس بود.

یکشنبه 16 فروردین 94 دکتر ظریف برای ارائه گزارش از مذاکرات لوزان به کمیسیون سیاست خارجی آمده بود. آقای کریمی قدوسی نخستین نماینده‌ای بود که در اعتراض به مذاکرات در نوبت خود به آقای ظریف متعرض شد و خطاب به وی چیزهایی را از حضرت آقا نقل کرد که دکتر ظریف دو بار گفت دروغ است و در بار سوم از جایش برخاست و در حالی که می‌گفت من در جلسه ای که به آقا دروغ می‌بندند، نمی‌نشینم، قصد خروج کرد که با اصرار همکاران دوباره نشست. آقای کریمی هم با خواهش من و آقای نبویان ادامه نداد. افراد مختلف سخن گفتند. معمولا دوستان رهروان در دفاع و جبهه پایداری در مخالفت؛ از جمله برادرم آقای نبویان به استناد بیاناتی از رهبری آقای ظریف را به عدم رعایت نظرات ایشان متهم کرد. در انتهاء آقای کامران وقت خویش را به بنده داد. چون حملات به دکتر ظریف خیلی تند بود، برای آن که با روحیه آسیب دیده از کمیسیون نرود ابتداء از طرف خودم و حضار از زحماتش تشکر کردم و برجستگی های مهمی از مذاکرات را بیان کردم بعد به گفتن ضعف‌ها پرداختم. در عین حال از اظهار عقیده آزادانه برادران مخالف نیز دفاع کردم. در انتها خطاب به برادران پایداری اضافه کردم تصویری از رهبری که در کلام‌تان ارائه می‌شود رهبری ضعیفی است و با واقعیت اصلا نمی‌خواند. ظریف کیست که جرات کند خلاف آقا در این امر مهم کاری بکند؟ مگر می‌تواند؟ حتی اگر بخواهد. اینجا نه ظریف و نه هیچ کس دیگری جرات مخالفت با رهبری را ندارد! ماجرا به خوشی پایان یافت.

صبح روز بعد در یک ملاقات ده دقیقه‌ای دو مطلب را به دکتر ظریف عرض کردم؛ نخست گفتم شما که حرف تلخ دشمنان را با متانت گوش می‌دهی چرا دیروز بی‌صبری نشان دادی؟ وزیر خارجه باید سنگین‌تر از این باشد. قبول داشت. البته خستگی از سر و رویش می‌بارید. گفتم شاید دلیلش این باشد. تصدیق کرد و گفت بسیاری از شب‌ها بخاطر نگرانی از سنگینی مسئولیت خوابم نمی‌برد. دوم، پیشنهاد کردم که تمام مخالفانی را که مبنا دارند از حسین آقا شریعتمداری و مانند ایشان در رسانه‌ها و آقای نبویان و مانند وی از نمایندگان و همچنین از دانشگاهیان را زود دعوت کن و خواهش کن صریح حرف بزنند و تو خودت شنونده باش و اگر خواستی آخر کار کمی توضیح بده. این کار اولا عیوب کار شما را بر خودتان آشکار می‌کند؛ ثانیا روابط داخلی را تلطیف می‌نماید. استقبال کرد.

شش روز بعد از توافق وین، در 29 تیرماه شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 2231 را تصویب کرد. با این قطعنامه، شش قطعنامه تحریمی پیشین علیه ایران لغو مشروط شد که در واقع تعلیق بود. و در عین حال برجام را تصویب کرد. روز بعد، سه شنبه 30 تیر آقای دکتر ظریف به مجلس آمد و گزارشی از برجام و حواشی آن، از جمله قطعنامه 2231 تقدیم مجلس کرد. چهار سئوال نوشتم و برای رئیس جلسه، آقای لاریجانی فرستادم. این از حقوق نمایندگان است که سئوال خود را از مسئولانی که گزارش تقدیم مجلس می‌کنند به رئیس جلسه بدهند و او باید بخواند و پاسخ بخواهد. آقای لاریجانی سه تا را خواند و دکتر ظریف پاسخ داد. از جمله پرسیدم در حالی که لااقل 4 بار لفظ تعلیق صراحتا در برجام آمده است چرا آقای وزیر چند بار با تأکید گفتند تمام تحریم ها لغو شده است؟ با کمال تعجب وزیر محترم در پاسخ گفت: "اصلا تعلیق هیچ جا نیامده، در هیچ جای برجام تعلیق نیامده، هر کس تعلیق ترجمه کرده اشتباه کرده، هیچ جای برجام تعلیق نیامده. کلمه تعلیق وجود ندارد. لغو کرد . . . لغو، تمام شد." من کلمه انگلیسی suspend را در متن برجام با ماژیک برجسته کردم و چون خودم منتظر اجازه اخطار بودم، از آقای دکتر نجابت خواهش کردم برود آن‌ها را به دکتر لاریجانی نشان دهد. لاریجانی که مطمئن شد به نجابت گفت برو به ظریف نشان بده. آقای دکتر ظریف در واکنش به دکتر نجابت گفت من ندیده بودم! عذر بدتر از گناه. بالاخره نوبت اخطار به من رسید که طبق اصل 74 قانون اساسی در باره ضرورت تقدیم لایحه برای بررسی برجام اخطار دادم. رئیس مجلس در پاسخ گفت: این موضوع را در هیأت رئیسه بررسی خواهیم کرد. در جلسه یکشنبه بعد 04 /05 /1394 باز هم اخطار دادم که چرا دولت لایحه نمی‌دهد. و اضافه کردم : " بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری و قانون اساسی، دولت باید توافق را بررسی کرده و در هیات وزیران به تصویب رسانده و رسما به مجلس ارائه کند تا قابل بررسی باشد. . . باید توافق با دقت بررسی شود تا کاری کنیم که تحریم‌ها واقعا رفع شود." لاریجانی در پاسخ به این اخطار گفت: . . . حرف شما صحیح است و من قبلا نیز حرف شما را تأیید کرده‌ام ولی گزارش دادن وزیر به مجلس ایراد قانونی ندارد.

یک هفته پس از گزارش دکتر ظریف، در تاریخ 06 /05 /94 بر اساس مطالعه متن اصلی برجام نطقی در مجلس تقدیم داشتم. در این جا دستاورد بزرگ تسلیم غرب در برابر حق غنی‌سازی را ستودم و در باره دیگرخواسته برحق ملت که لغو تحریم های ظالمانه مقدم بر، یا همزمان با اجرای تعهدات ما بود، به روشنی نشان دادم که لغو اندکی از تحریم‌ها و تعلیق بقیه تنها پس از انجام 39 تعهد ایران انجام می‌گیرد و ابزار چانه زنی از دست‌مان می‌رود و هشدار دادم تعهدات بازگشت‌ناپذیر ایران خطرات جدی را متوجه منافع ملی می‌کند. در پاسخ از راه حل، ضمن تاکید مجدد بر لزوم تقدیم لایحه گفتم:

" • باید پیش از آن که قدرت چانه زنی را از دست بدهیم با هر تدبیری هست غرب بدعهد پیمان شکن را به لغو، نه تعلیق تحریم های ظالمانه وادار کنیم تا فشار بر مردم خوبمان کاهش یابد. در این راه باید به این دستور حکیمانه رهبری عمل کنیم که طی این دو هفته چند بار به الفاظ مختلف تکرار شده است. دستور این است :

" لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیش‌بینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود."

• در طول مذاکرات ۲۳ ماه گذشته طرف آمریکایی مدام تکرار کرده است گزینه نظامی روی میز است پرسش اساسی اینست که چرا این تهدید عملی نشده است؟ اگر توان دفاعی ایران مانعی مهم در این خصوص بوده، که قطعا چنین بوده است، آیا پذیرش محدودیتهایی، مانند آنچه در قطعنامه ۲۲۳۱ آمده، صلح و امنیت را برای کشور به ارمغان می‌آورد یا جنگ و ناامنی را؟ اینجانب هشدار میدهم پذیرش هرگونه محدودیت در حوزه دفاعی کشور، فرو ریختن سد استوار در برابر تحمیل جنگی دیگر بر ملت ایران است."

در 26 /05 /94 نامه‌ای خطاب به آقایان دکتر روحانی و دکتر ظریف نوشتم. در این نامه که خصوصی برای این دو برادر فرستاده شد، پس از ذکر جهت‌گیری‌های درست دولت، به صراحت تام اشکالات فرایند 23 ماهه را برشمردم. در مقدمه گفتم : " بررسی کلی و دقت در برجام و قطنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دو احساس متضاد را در یک مسلمان انقلابی وطن دوست برمی‌انگیزد." احساس سربلندی ناشی از تسلیم غرب دربرابر ایستادگی ملت برای کسب حق غنی سازی با ذکر مکرر عبارت " برنامه هسته‌ای ایران شامل غنی‌سازی" یک طرف است که قهرا بر نفوذ ایران در جهان و به ویژه در منطقه می‌افزاید. این، در کنار جلوه مصاف سیاسی یک به ششِ مذاکرات که نماد برجسته اعتماد به نفس ایران اسلامی بود، احساس عزت را بر می انگیزد.

طرف دیگر احساس سرافکندی ناشی از "تعهداتی است که با ادبیات ذیربط بر گردن گرفته ایم یا بالملازمه بر گردن ما بار می‌شود، در مقایسه با تعهداتی که آنان پذیرفته‌اند. در این عرصه نیز باور دارم برادران سعی داشتند گام گام پیش روند و وجب وجب پس بنشینند. ولی درعین حال نتیجه در برخی موارد آزاردهنده و بعضا غیرقابل فهم است".

نوشتم که اصرار دولت برای تعقیب راه دیپلماتیک، که به دنبال تلاش آمریکا برای مذاکره و نامه های اوباما به رهبر انقلاب و وساطت سلطان قابوس مطرح بود، و حمایت مشروط رهبری و هدایت ایشان را به همراه داشت و نیز راهبرد برد - برد که پیامش قبول نوعی بده بستان بود از مثبتات رویکرد دولت بود. از آن طرف، گره زدن اصلاح همه امور به مذاکرات و نتایج مفروض آن، که طمع و فشار دشمن را زیاد کرد، اشتباه بزرگی بود. "وقتی آقای رئیس جمهور به درستی ظریف و گروهش را در میدان منازعه ای نابرابر معرفی میکرد باید رجز میخواند نه آن که اظهار عجز و نیاز کند." چنانکه سران آمریکا ضمن مذاکره فرصت رجزخوانی را هیچگاه فرو نمیگذاشتند. اشتباه بعدی اظهار شعف غیر متعارف و تلقی بزرگترین پیروزی را در مردم ایجاد کردن بود. اشتباه سوم بی توجهی به تفاوت بین اختلافات داخلی بین گروه های مسلمان، و تخاصم با دول جنگ طلب و زیاده خواه بود که باعث شد تا بین تفاهم و ترک مخاصمه وصلح مسلح فرق گذاشته نشود. گفته معاون اول که "مذاکرات تفاهم را جای تخاصم نشاند، که به لطافت در برخی سخنان رئیس جمهور گرامی نیز وجود داشت، نادرست است که به همین دلیل واقع شده است. این اشتباه اعتقادی که احتمالا در پیدایش برخی نتایج تلخ برجام مؤثر بوده است، اگر اصلاح نگردد، در اجرای احتمالی آن آسیب های بیشتری درپی دارد." و میتوان معبر نفوذ آتی دشمن باشد. عدم بهره گیری از تمام ظرفیت ملی را اشتباه دیگر خواندم و پرسیدم " چه اشکالی داشت افراد با سابقه ای مانند آقایان محمد جواد لاریجانی، احمد جلالی و کمال خرازی از ابتداء تا انتها تیم را همراهی می‌کردند؟"

در ادامه این نامه بزرگترین گناه در این عرصه را عدم رعایت راستی و درستی در گزارش رسمی از ماجرا به مردم و نمایندگان مردم شمردم و به عنوان نمونه دو مورد از دعاوی رئیس جمهور و وزیر خارجه را مستند به برجام و قطعنامه تشریح کردم. نامه با چند پیشنهاد تمام میشود. بحمدالله سه چهار هفته بعد پاسخ دکتر ظریف صادر شده در تاریخ 22 /06 /94 را دریافت کردم. ظریف عزیز ضمن آن که برخی اشکالات را متواضعانه می‌پذیرد، سعی می‌کند آن‌چه را که سوءتفاهم می‌خواند، توضیح دهد و در مواردی نیز موفق می‌شود. این دو نامه را بعد از قرائت گزارش کمیسیون ویژه با توافق دکتر ظریف منتشر ساختم. تلاش‌های مربوط با طرح قانونی اقدام متقابل و ماجراهای مربوط را ضمن قسمت‌های دیگر خواهید خواند. در ادامه به این سه پرسش پاسخ میدهم : 1) قصه نقض عهد و واکنش هایش چه بود؟ 2)چرا به طرح مشروط کردن برجام رأی دادم؟ 3) چه اشکالاتی قانونی در مسیر پیش آمد؟»

27213

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 475465

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =