تو را به خدا اختلافات مذهبی را دامن نزنیم

داستان اختلاف برداشت ها و تفسیرهای دینی را باید در جایی کنترل کرد، یعنی خود علما و نویسندگان باید این کار را بکنند. اگر قرار باشد، هر کسی مدعی فهم دین باشد و برداشتی از آیه و حدیث و تاریخ بکند و نه فقط علما که خطبا و مداحان هم فتوا صادر کنند و در ضمن قدرت تحمل مخالف را هم نداشته باشد، آن وقت آشفته بازاری پدید خواهد آمد که امروزه روز بیش از هر زمان شاهدش هستیم. دود آن به چشم چه کسانی خواهد رفت؟‌ به چشم آنان که به هر دلیل در معرض قتل و غارت و تجاوز قرار می گیرند اما عده ای دیگر در خانه های امن خود نشسته اند. و حالا در آستانه روضه خوانی های محرم مراقب جان دیگران هم باشیم...

تنوع برداشت از منابع دینی و تفسیرهای مختلف از آیات و روایات و رویه ها و روش های متفاوت در فهم کلی دین، همه و همه زمینه اختلاف نظرهای مذهبی را پدید آورده است. این تنوع برداشت و تفسیر، در مورد آیات قرآن از یک طرف و احادیث از طرف دیگر، هم در حوزه عقاید و هم فقه یکسره وجود داشته و سبب بروز جدایی ها بوده است.
بحث تکفیر از آنجایی آغاز شده است که یک تفسیر و نظر از نظر فردی قابل قبول و از نظر دیگری مردود بود. در این باره، گاه عقیده مخالف، قابل تحمل و گاه غیر قابل تحمل بوده است.
تحمل ناپذیر بودن بسته به اهمیت آن مسأله در دین، طبعا و البته از نظر این شخص از یک طرف، و درگیر شدن دو طرف مخالف در یک منازعه و به تدریج قرار گرفتن آنها در یک شرایط سخت و بیرونی، مشکلات جدی را برای مسلمانان پدید آورده است.
ادیان همیشه این مشکل را داشته اند، چنان که ایدئولوژی های معاصر نیز گرفتار اختلاف نظر و تجدید نظر طلبی شده اند. این که مارکسیسم روسی و چینی و کوبایی با هم تفاوت داشته و استالینیسم و مائوئیسم از دل یک ایدئولوژی درآمده، همه شاهد این است که به هر حال بشر اختلاف برداشت دارد. مهم این است که راهی برای تفاهم فکری و تحمل عملی پیدا کند.
اما نسبت به اسلام و متون و نصوص آن، طی یک هزار و چهار صد سال، برداشت های متفاوت فراوان بوده و آنچه اهمیت دارد این است که به تدریج رو به فزونی گذاشته است. البته بخشی از اختلافات که زمانی مسأله ساز بوده، به تدریج فراموش شده اما بخش تازه ای آغاز و محل بحث شده است.
داستان نگارش رد و ایرادها و مناظراتی که در انواع و اقسام علوم دینی وجود داشته و دارد، یعنی هزاران عنوان کتاب و رساله که کسانی علیه کسان دیگر نوشته اند، به علاوه، اختلاف نظرهایی است که در تفاسیر قرآن و شروح احادیث آمده، همه و همه یک مجموعه متنوعی از معارف دینی فراهم آورده است.
این تنوع، در جریان مباحثات فرقه ای، و در ادامه، به دلیل درآمیختن آنها با مسائل زندگی و اجتماعی و قبیله ای نوعی مجادلات طایفه ای را ایجاد کرده که صرف نظر از اختلاف فکری، کینه توزیهای شگفتی را هم پدید آورده و از نظر روانی و اجتماعی به صورت مرزهای محکم و غیر قابل نفوذ و خشن در دو طرف درآمده است.
هر کسی برای خود شعائری انتخاب کرده و آنها هم علاوه بر اصل و فرع، یعنی اختلافات عقایدی و فقهی، شکل بیرونی آنها را با همدیگر متفاوت و متمایز کرده و گاه آنها را برابر هم قرار داده است. در اینجا، باید آنها رقابت را تجربه کنند، مسائل خود را به رخ بکشند، و اثبات کنند که هستند. هرچه این جریان نیرومند تر می شود، و پول برای آن هزینه می کند، بر طول و عرض و ارتفاع آن در عمق جامعه اسلامی افزوده می شود.
تا اینجا، نکته مهمی را نگفته ام، همه از این اختلافات کما بیش آگاهی داریم، و می دانیم که چه قدر در طول زمان زیاد شده است. اختلافاتی که سبب کشتارهای فراوان و آوارگی های بی حد و حصر شده و روزگار ما در حال تجربه یکی از بدترین ادوار آن است. ما در طول صد سال گذشته که کم و بیش از وقایع آن آگاهیم، به طور قطع مشکلی در این حد نداشتیم.

رسول جعفریان

قتل عام بیش از 1700 جوان سرباز شیعه در پایگاه اسپایکر توسط داعش به جرم اختلاف مذهبی در ژوئن 2014

رسول جعفریان

اکنون تنوع اختلافات مذهبی، نه فقط بین شیعه وسنی که بین سنی و سنی، از نوع وهابی و داعشی و صوفی و نقشبندی و بکتاشی و همه و همه شایع شده و بسیاری از آنها دیگری را واجب القتل می دانند. آن قدر که در سعودی علیه شیعه می نویسند، چند برابر علیه فرقه ها و مخالفان دیگر از اشخاص می نویسند و مرتب بر دامنه مجادلات می افزایند.
روشن است که مسائل سیاسی هم با این امور درآمیخته، اما شک نداریم که بسیاری از توده هایی که اسیر این مباحث می شوند، فارغ از سیاست، در اندیشه رستگاری اخروی هستند و با کشتن یا کشته شدن در این جبهه ها، رسیدن به فلاح را مد نظر دارند. از نظر آنها از این 73 فرقه، فقط یک فرقه بر حق است و آن هم خود آنها هستند. دیگران به دوزخ می روند و آنها به بهشت عزیمت می کنند.
نسل کشی های جاری در تاریخ دهساله گذشته عراق، فقط و فقط کشتن یک قلم 1700 جوان شیعه در یک پادگان به نام اسپایکر پس از تسلط داعش، نشانه خشونتی است که بر طبع این مردم غلبه کرده و رحم و مروت به طور کلی از میان آنان رخت بر بسته است. همه اینها به صرف اعتقاد مذهبی و اختلاف نظرهای دینی است. مسلما عراقی های مخالف، در فکر انتقام بوده و هستند و این مسأله تازه در اول راه است.
این مطالب را وقتی نوشتم که یک متن جالب از دوره صفوی از یک عالم شامی در باره اختلاف برداشت های دینی دیدم، عالمی که نکته جالبی را درست در زمینه اختلاف برداشت ها و آثار اجتماعی آن در متهم کردن به زندقه و الحاد نوشته و از خشم و نفرتی که بر اثر آن و با تحریک عالمان پدید آمده یاد کرده است.
شیخ حسین بن شهاب الدین کرکی، مردی حکیم، فاضل و عالم و شاعر و در عین حال طبیب بود. وی سالها در اصفهان زیست. سپس به حیدرآباد هند رفت و در حالی که 67 سال داشت در سال 1076 در آنجا درگذشت. آثاری در شرح نهج البلاغه، طب، و مسائل دینی و ادبی دارد. از جمله آثار او هدایة الابرار است. (روضات الجنات: 7/ 140)
کتاب هدایة الابرار الی طریق الائمة الاطهار او در باره بحث اجتهاد و تقلید است، و این از جمله مباحثی است که ضمن آن، مباحث جالبی در باره پیروی عده ای از عده دیگر مطرح می شود. مردم در این تقسیم بندی، دو دسته اند. مجتهد و مقلد. یک گروه رهبری می کنند و گروه دیگر تابعیت آنها را دارند. وقتی مجتهدان، متنوع و فراوان می شوند، و با توجه به این که هر کدام برداشت ها و تفسیرهای خود را دارند، کار قدری دشوار می شود. حل این معضل که اولا اختلاف میان آنها کم باشد و ثانیا کاری کنند که مقلدان به جان هم نیفتند، خیلی اهمیت دارد. همین تنوع مجتهدان که در ایران با توجه به استواری فرهنگ و تا حدی اخلاق تسامح کمتر مشکل زا بوده (هرچند اینجا هم کم نبوده) اما در بلاد عربی و بدوی به صورت یک امر وحشتناک درآمده است.
کرکی در این نوشته، تحلیلی از برداشت های مختلف از آیات قرآنی و احادیث، بدست داده، که جالب است. او در هر حال تأکید بر ثبات بر عقیده قدما و روش ارجاع محکمات به متشابهات دارد.
به نظر وی آیات توحید و تنزیه و عدل و نبوت و اصول عبادات که همه محکمات است و تشابه و تأویلی در آنها نیست. اما نسبت به سنت نبوی، ما هرچه داریم از اهل بیت است و آنچه داریم و درست است، مخالفان ما هم روایت کرده اند. محکمات قرآن را که توجه خواهیم کرد و متشابهات را هم به گفتار امامان باز می گردانیم.
وی توجه دارد که بر سر احادیث هم اختلاف نظر وجود دارد و می گوید از میان احادیث، آنچه در باب عقاید و احکام بدیهی دین است که اشکالی در آنها نیست. هر کدام مجمل است، جای دیگری مفصلش آمده است. آنجا هم باید یک جور محکمات و متشابهاتش را به همدیگر ارجاع داد و مشکلات را حل کرد.
به نظر حسین کرکی، مهم این است که مسائل و احکام بدست آمده را به خاطر توهمات و شک ها و خیالات، ترجیح بر یکدیگر ندهیم و واقعا مستدل بحث کنیم تا به ثبات بیشتری برسیم. به نظر وی، قدما در این زمینه از دقت بیشتری برخوردار بودند و باید به نظرات آنها احترام گذاشت.
او می گوید هر کسی که به نهج البلاغه و اصول کافی نگاه کند، متوجه می شود که می توان از متون نقل شده در آنها برداشت ها و تفسیرهای مختلف داشت، چون آن متون و نصوص، شرایط برداشت وجوه مختلفه را دارد، اما مهم این است که ما اخباری که قدما بر صحت آنها گواهی داده اند نگاه داریم و از درآمیختن با گروه های دیگری که برداشت های ما را جور دیگری خواهد کرد بپرهیزیم.
به نظر وی، یک فرد حکیم و دانشمند نباید این رویه را مبنا و معیار استنباط احکام قرار دهد، زیرا مفاسد زیادی دارد که ناشی از اختلافاتی است که منشأ آنها «تفاوت افهام و العقول» است. یعنی عقلها و فهم ها متفاوت است و هرچه زمینه را برای آنها باز کنیم، تنوع بیشتر می شود.
وی سپس به اختلافات جاری زمان خودش یعنی دوره صفوی یعنی حوالی سالهای 1050 تا 1070 می پردازد. و این که این تنوع برداشت ها، در زمان ما سبب فتنه ها و عدوات میان عالمان شده و این که هر کدام دیگری را تخطئه و رد می کند: «كما تراه في زمننا هذا من الفتن و العداوات بين أهله ممن ينسب الى العلم، و تخطئة كل واحد لصاحبه» وی می گوید این وضعیت به حدی بد شده که علما از حد خارج شده و همدیگر را به الحاد و زندقه متهم می کنند.
به نظر وی تنها ترس آنها از توده مردم که رهایشان کنند، یا گرفتار سخت گیری حکومت ها شوند، سبب شد که در این باره کوتاه بیایند. اگر جز این بود که هراس از مردم و حکومت دارند، فرمان به قتل مخالف و منازع خود می دادند.
به نظر وی، این به ویژه در باره کسانی است که در یک شهر هستند و هر کدام خود را واجب الاطاعه می دانند: « لسعى كل واحد منهم في قتل من خالفه أو نازعه خصوصا اذا كانوا في بلد واحد لاعتقاد كل واحد منهم انه واجب الطاعة، و ان خلافه خروج عن الدين». تعبیر «واجب الاطاعه»‌ دانستن هر یک خود را و این که منشأ چه مشکلاتی است، بسیار نکته با اهمیتی است.
به نظر کرکی اگر همه اینها به اصل نصوص دینی وفادار باشند، این رفتار را نخواهند کرد. مشکل اصلی به نظر وی «حب ریاست» و «تک روی در حق و باطل» تفسیر کردن است. به نظر وی این یک کار دنیوی و خارج از دین است: «و ذلك أمر دنيوي خارج عن الدين». (هدایة الابرار الی طریق الائمة الاطهار (ع)، ص 198 ـ 199 چاپ نجف، 1396 ق)

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 468967

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 24
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • p A1 ۱۸:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    18 1
    عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت/ چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
  • محسن IR ۱۹:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    60 6
    تا وقتی از دین برای حکومت کردن انسان بر انسان دیگر به هر طریق استفاده شود این تقابل ها وجود دارد. ولی اگر مبلغان دین بدور از تعصب و تحمیل عقاید و ماندن در آداب و سنن گذشته و اجتناب از اموری که با پیشرفت علم به صورت خرافه درآمده، اخلاقیات انسانی را گسترش دهند آرامش به انسانها بازگشته و جنگی در نخواهد گرفت.چیزی نیست جز فکر و اندیشه بد.
  • بی نام A1 ۱۹:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    8 15
    اصلا همین اختلاف های دینی و مذهبی جز مسائل اصلی بود که استعمار از آن سو استفاده کرد و ایران را تکه پاره کرد.
  • رضا IR ۱۹:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    1 22
    تو رو خدا برا مردم فقط یه امام حسین مونده . تو رو خدا با سیاست قاطی نکنید .
  • شمس تبریزی IR ۲۰:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    8 19
    سلام حاج آقا. بنده نظر خودم را عرض می کنم. تا زمانی که یه آدم مذهبی به عقاید مذهبی بنده کار نداشته باشه و بذاره کار خودم را کنم و نخواد به من یاد بده که توحید چیه،شرک چیه، بدعت چیه، مخلصش هم هستم و کاری به کارش ندارم. لکم دینکم ولی دین. اما اگه بخواد برای حقیر کلاس بذاره و مزاحم کارهای من بشه، چاره ای ندارم جز اینکه برای دفع آزارش، متقابلا به آزارش بپردازم و این هم از طریق بازگو کردن نقطه ضعفهای عقیدتیش هست که جنابعالی اسمش را میذارین دامن زدن به اختلافات، اما بنده اسمش را میذارم دفاع مشروع. عزاداری های شما مقبول درگاه حق. خدانگهدارتان
  • بی نام IR ۲۱:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    1 9
    اونی که تو عکس داره با خونسردی و تفریح وار شلیک میکنه ایا بخاطر اختلافات عقیدیتی یا برداشتهای متفاوت از حدیث و کتاب دست به این کار میزنه؟ به نظر شما این ادم درست تو این لحظه داره به چی فکر میکنه؟ مقایسه کنید با المانی یهودی، یهودیفلسطینی، صرببوسنیایی، افریقاییافریقایی، عربکرد، کردترکمن.
  • بی نام IR ۲۱:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    32 4
    بیتعارف هیچ اموزه دینی نمیشناسم یعنی در جامعه شناخته شده نیست که توی یه همچین موقعیتی مانع وجدان فرد برای شلیک بشه. خوب وقتی فکر میکنی این ادمها عاقبتشون جهنمه چه فرقی میکنه بکشی یا به مرگ طبیعی بمیرن. فقط چون شیعه ها کشته میشن خونتون بجوش اومده؟ خداییش اگه سنی بودن هم همین طور جوش میخوردید؟ اگه جواب مثبته بگید به کدوم ارزش رایج اخلاقی در جامعه؟ حرف من دراوردی و بازی با کلمات هم قبول نیست
    • بی نام A1 ۰۶:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
      10 1
      درسته ولی عزیز کی گفته معلومه ناراحت می شیم مردم جانشان از دست برود مسلمان و مسیحی و زرتشتی و ... ندارد
    • شمس تبریزی IR ۰۹:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
      14 1
      بی نام عزیز شما در تحلیل انصاف نداشتین. فرمودین اگه سنی ها هم کشته میشدن همینطور خونتون به جوش می امد؟ قربون شما برم. فلسطینی ها شیعه هستن که 37 ساله داریم جوششون رو می زنیم؟ بوسنیایی ها شیعه بودن که براشون جوش زدیم؟ اگر موضوع شیعه بودن در میان بود که باید در مناقشه آذربایجان و ارمنستان تمام و کمال جانب آذربایجان را می گرفتیم و سفارت ارمنستان را می بستیم. در قضیه یمن آیا طرف یمنی شیعه اثنی عشری هست که طرفشون رو گرفتیم؟ در قضیه اشغال افغانستان توسط شوروی چه طور؟ اکثر افغان ها که سنی هستن. چه دلیلی داشت که با شوروی درگیر بشیم که در وانفسای جنگ به ما موشک اسکاد نده؟ دوست عزیز یه کمی انصاف هم در تحلیل خوبه. یا حق
    • بی نام IR ۱۴:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
      8 1
      قربون هر دوتون برم من برخورد شخصی رو نمیگم. شما شاید از سربریدن یک مرغ هم حالتون بد بشه. هدف از این برخوردم اینه که هشدار بدم ما در اموزشهای عمومی و خلاق عمومی ارزشی که بتونه این اعمال رو نسبت به هر انسانی که باشه، محکوم کنه. بارها و بارها دیدم که مردم حول میشن برن دعوا تماشا کنن، از مرد پیر و جون بگیر تا زن و بچه. ولی خدایی بندرت دیدم کسی دعوت به عدم خشونت در دعوا سر هرچی باشه بکنه. خدایی این که ریختن خون یه ادم مثل کشتن تمام ادمهاست نقل نادقیقم رو ببخشید چه جایگاهی در رفتار ما با دیگری غریبه و آشنا، عرب و ترک و ... سنی و یهودی ... داره؟
  • سلمان خان A1 ۲۱:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    23 2
    جناب جعفریان عزیز با توصیه اخلاقی وسفارش حتی التماس کار به جایی نمیرسد انجا که دین فقط دین نیست وقتی دین با شیر نفت ورسانه واسلحه گره میخورد....راه حلی جز حکومت عرفی وسپردن دین به اهلش انهم درجایگاه ارشاد خلق نیست ضمن اینکه عامل همه اختلافات مذهبی حاکمان بودند ونه مردم. حکما ول کنند مردم باهم مشکلی ندارند
  • امید IR ۲۲:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    12 1
    متاسفانه خود مجتهدین سکوت کرده اند و مقلدین به یکدیگر توهین میکنند اگر هر مجتهد به مقلدین خودش دستور احترام به مذاهب و ادیان دیگر بدهد کشتارها میخوابد مفتیان شیعه و سنی مراقب این خونریزیها باشند خدای واحد از انها خواهد پرسید
  • بی نام IR ۲۲:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
    16 8
    اتفاقا بذار دامن بزنن، همه ي تندروها رو همديگه رو بكشن، تا عده آدم سكولار زنده بمونن شايد اونجوري اوضاع خاور ميانه بهتر شد، مثل جنگ هاي مذهبي در اروپا، بالاخره گذشته اروپا آينده ماست
    • بی نام IR ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
      6 2
      سکولاری و تندروی که تو خون ادمها نیست که با مردنشون تموم بشه اگه بود که افغانستان باید سکولارترین کشور دنیا میشد. اینقدر ساده لوح نباشید. در ضمن اگر کشتن و کشته شدن ایرادی نداره، شما چی رو میخوای حل کنی؟
  • بی نام IR ۰۲:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
    6 14
    در زمان صفویه و قاجاریه که بحث تقریب مذاهب برای شیعه مطرح نبود و مثل سعودی در امروز که وهابیت را ترویج می کند و به فکر تقریب نیست، صفویه و قاجاریه هم به فکر ترویج تشیع بودند و به تقریب فکر نمی کردند، ازدواج موقت و صیغه ترویج می شد زیرا می گفتند که اهل سنت با ازدواج موقت و صیغه مخالفند لذا ما شیعیان باید صیغه و ازدواج موقت را ترویج کنیم تا تفاوت و فرق ما با اهل سنت روشن باشد اما الآن که تقریب مذاهب را ترویج می شود، هر چند ازدواج موقت هنوز حرام و رسماً ممنوع نشده است ولی عملاً مورد منع غیررسمی است و اگر روزی خدا نکرده دوباره قدرت به دست اینهایی که مخالف تقریب هستند بیفتد اولین کارشان به تقلید از صفویه ترویج رسمی صیغه برای مخالفت با اهل تسنن است زیرا می گویند فقط یک سنی مذهب مخالف صیغه شیعه است
  • بی نام IT ۰۳:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
    4 8
    در زمان صفویه و قاجاریه که بحثی از تقریب مذاهب نبود و درگیری نظامی بین ایران و عثمانی وجود داشت، بسیاری از اصول مسلم مذهب شیعه ترویج می شد شاید دلیل آن این بود که می خواستند خط قرمز روشنی بین مذهب تشیعه و تسنن وجود داشته باشد، در حالیکه الان بدلیل تقریب مذاهب بعضا مشخص نیست تفاوت مذهبی تشیع و تسنن در چیست؟ اگر تسنن ازدواج موقت را حرام می دانند که الان ما هم این کار را ترویج نمی کنیم، در حالیکه در زمان صفویه مسائلی که جزء اختصاصات تشیع بود منع نمی شد و ترویج هم می شد لذا انگیزه ای برای شیعه شدن در مردم ایجاد می کرد ولی الان ما برخی احکام فقهی که جزء مسلمات تشیع است را بطور غیر رسمی منع می کنیم، چگونه است سعودی ظرف صدسال اینقدر توسعه یافت؟ چرا ما طی ۳۷ سال انقلاب نتوانستیم تشیع را توسعه دهیم؟
  • عباس IR ۰۵:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
    2 4
    سلام، اگرعلماءشیعه وسنی ودیگر فرق اسلامی در کنار هم بنشینند و باهم در خصوص اختلافات با ادله ومستندات بحث کنند وتعصبات جاهلی که مانع رسیدن به حقیقت است را دور بریزندوعادلانه بحث وقضاوت کنند مطمئنا اختلافات ودشمنیها ازبین خواهد رفت. تعصبات ووخودرا برحق دانستن واز موضع بر حق صحبت کردن بحثها را به نتیجه نمی رساند بلکه برای رسیدن به نتیجه باید بیطرف بود وبراساس اصول منطق واستدلال بحث کرد.گمراهی مقلدان بدنبال گمراهی علما است وگرنه مقلدانی که خود آشنایی به علوم دینی ندارند و پیرو هستندبه اندازه علمایشان گناهکار نیستندو این وظیفه سنگین علمااست که بار هدایت وگمراهی مقلدانشان را بردوش می کشند. اگر علماء در موضع وحجره خود بنشینندوبدون تعامل فتوا دهند وضعیت مسلمانان روز بروز از این که هست بدتر خواهد شد.
  • بی نام A1 ۰۵:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
    11 2
    جنگ هفتادودوملت همه راعذربنه چون ندیدندحقیقت ره افسانه زدند.آقایون سیاسیون درهرلباس وهرموقعیت وقتی کم میارن ازتوده بی هویت ومداح ... استفاده میکنن همین نتایج روبایدانتظارداشته باشن
  • بی نام A1 ۰۶:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
    4 0
    کاملا درست گفته اند. این تفسیرها یک کار دنیوی و خارج از دین است و مردم باید به خودشان کمی زحمت دهند و کمی در قرآن اندیشه کنند تا با چشم بسته دنبال هر تفسیری ندوند.
  • بی نام A1 ۰۶:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
    2 10
    اسراییل عاشق تفرقه و جنگهای مذهبی بین مسلمین است.
  • بی نام EU ۱۵:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
    5 3
    یک موج رسانه‌ایژورنالیستی حول داعش پدید آمده وکاملا پیداست که ایشان متأثر از این موج هستند.مراجعه به تاریخ می‌کنند ولی تصویرشان ناقص وجانبدارانه است. بی رودربایستی کارهایی که صفویه در هرات و تبریز مرتکب شدند دستکمی از داعش نداشت. فلذا لطفا ازلفافه‌های سیاسی خارج شویم ورک وپوست‌کنده یکراست برویم سر اصل مطلب: آیا خیزش اسلام‌گرایی وقدرت سیاسی رو به فزونی دنیای عرب برای ما فرصت است یا تهدید وچگونه تهدید را به فرصت تبدیل کنیم یا دستکم از سر راه آن کنار برویم؟
  • بی نام IR ۱۵:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
    5 2
    جناب جعفریان دعا کنید به بلوغ برسیم بلکه عقلایی از اینسو وانسو خطر کنند واز تهمت ها نهراسند و حتی اماده تهاجم افراطیون باشند ودو بال گسسته شده امت بلا زده را به خرد گرایی فرا خوانند. قطعا بزرگانی در اردوگاه سنی وشیعه برای ایفای این نقش وجود داارند. اینکه غربیها از بازار اشفته که که به دست خود مسلمانان ایجاد شده است سود ببرند وسیاست های خویش را عملی کند بسیار طبیعی است. به قول ان بزرگ میان شیعه علوی وسنی محمدی اختلافی نیست مشکل میان شیعه صفوی وسنی اموی است
  • بی نام IR ۱۶:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۶
    5 1
    من نمیدونم این اختلافات از کجا شروع شد ولی منه سنی رو به همون قبله ای نماز میخونم که برادر شیعه ام میخونه همون خدا کتاب و پیامبری رو قبول دارم که برادر شیعه ام قبول داره همینکه میگیم به اختلافات دامن نزنید یعنی تائید کردیم اختلافی وجود داره نوع وضو گرفتن یا نماز خواندن که نشد اختلاف .مسیحیت 126فرقه هستن که اختلافات بسیار اساسی با هم دارن ولی تا حالا شنیدین یه سیلی تو گوش هم بزنن؟
    • بی نام A1 ۰۵:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۸
      2 1
      جنگ تمام نشدنی کاتولیک وپروتستان هادرایرلندشمالی نمونه برخورددوفرقه مسیحی است