با این حال کیهان در سرمقاله خود با عنوان « چند پرسش درباره مدل رفتاری دولت » نوشته است: آیا سرنوشت تلخ و غمبار 307 مفقود، ارزش آن را نداشت که آقای رئیسجمهور یا دست کم وزیر خارجه، سفر تشریفاتی نیویورک را لغو کنند و پیگیر این مسئله مهم ملی باشند؟! آیا درخواست ملاقات با وزیرخارجه سعودی که رد شد یا زدن روبان کوچک مشکی به کت برخی اعضای هیئت دیپلماتیک، فشار به رژیم مقصر سعودی برای پاسخگویی درباره سرنوشت مفقودان این جنایت است؟ یعنی مثلاً رقم 476 نفر باید به چند نفر افزایش مییافت تا دولت و وزارت خارجه، ماجرا را مسئله حیاتی و امنیت ملی حساب کنند و به خاطر اهمیت ماجرا بسیج شوند؟ بسنده کردن به روبان مشکی و چند اظهار تأسف در مصاحبهها کجا و سرنوشت چندصد شهروند و خانوادههای ماتم دیده و نگران آنها کجا؟ متأسفانه در چنین صحنههایی غالباً زبان رئیس دولت و وزارت خارجه کاملاً کوتاه و منفعل است. اما به محض اینکه برخی مسئولان دولتی میخواهند در سیاست داخلی و با ارکانی نظیر مجلس یا حتی سیاستهای کلی نظام تعامل داشته باشند، بوی استبداد رأی و خودکامگی و بیاعتنایی به مشام میرسد. سرنوشت مذاکرات هستهای از بیانیه لوزان تا توافق وین و سپس شتابزدگی و دستپاچگی برای اجرای آن حتی پیش از پایان موعد 90 روزه برای رسیدن به روز تصویب، شاهدی بر این مدعاست. وزارت خارجه به واسطه فشارهای برخی اجزای دولت، مجلس را در ماجرای لوزان و سپس توافق وین کاملاً جا گذاشت در حالی که موظف شده بود برای رعایت قواعد و لوازم همدلی با منتقدان وارد گفتوگو شود. تکذیبهای اولیه درباره فکتشیت آمریکاییها به تدریج جای خود رابه تأیید برخی واقعیتها که متضمن عبور خسارت بار از برخی خطوط قرمز منافع و مصالح ملی بود، داد.
{سخنان معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رییس جمهوری درباره بازگشت رئیس جمهور برای حضور در مراسم انتقال پیکر جانباختگان منا را اینجا بخوانید.}
2727