گواهی علمی بدون نقطه گذاری کلمات به خط شیخ بهایی + تصویر

متنی در دو صفحه به خط شیخ بهایی و البته بدون نقطه است که به عنوان اجازه و گواهی علمی برای یکی از شاگردانش نوشته است.

آنچه در پی می آید اجازه ای است از شیخ بهایی (م 1030) و به خط او برای یکی از شاگردانش با نام کمال الدین محمد کاظم گیلانی تنکابنی که در سال 1011برای او نوشته شده است، اجازه ای که بدون نقطه نوشته شده است.
در باره ارتباط علمی محمد کاظم گیلانی با شیخ بهایی اطلاعاتی در ذریعه: 3/84 آمده و اشاره شده که به دستور شیخ بهایی کتابی را شرح کرده و به نام شاه عباس مُصدّر ساخته است. این کتاب در باره علم نجوم بوده است.
از محمد کاظم جیلانی اجازه ای برای یکی از شاگردانش به نام ملک عزالدین تونی می شناسیم که روی نسخه از قانون الادراک فی شرح تشریح الافلاک»‌ در سال 1030 نوشته است (تراجم الرجال: 3/475).
اجازه حاضر به خط شیخ بهایی روی نسخه ای از فهرست شیخ طوسی آمده که در کتابخانه مجلس (2857) نگهداری می شود.
نسخه مزبور قدیمی و طبعا مربوط به سال 1011 یا پیش آز آن است، اما گویا به طور ایام ناقص شده و بخش تکمیلی آن (از میانه شرح حال شریف مرتضی به بعد) بعدها در 1211 دوباره نویسی شده است. دوباره نویسی هم کار شیخ احمد احسایی است.
در اجازه حاضر وی با تأیید مقام علمی جیلانی و ستایش از او، اجازه روایت کتاب فهرست شیخ طوسی را به وی داده و در ادامه گفته است که اجازه روایت سایر آثار شیخ طوسی را هم با همان سندی که در آغاز کتاب الاربعین خود به شیخ برای روایات آن کتاب آورده، دارد.
در این اجازه تأکید شده است که او باید در دادن اجازه به دیگران شرایط اهل درایه، یعنی دانشمندانی که در این زمینه تخصص داشته و شرایطی را مطرح و مقرر کرده اند رعایت کند.
چنان که می دانیم اجازه نوعی گواهی علمی است که همراه با تأیید وثاقت اخلاقی شخص بوده است.
شیخ بهایی در پایان می گوید که وی این اجازه را هم شفاها و هم کتبا نوشته و سپس نام خود را «محمد مشهور به بهاءالدین عاملی» با تاریخ 20 شوال 1011 است ذکر نموده است. (اگر جایی را اشتباه خوانده ام دوستان یادآوری کنند)

متن اجازه

الثقة بالله وحده:
قرأ علیّ الاخ الاعز الافضل شمس سماء الافادة و غرة سیما الافاضة المولی الذکی الالمعی اللوذعی الصفی الوفی، ذو الطبع الوقاد و الذهن النقاد، مولانا کمال الدین محمد کاظم الجیلانی التنکابنی، ادام الله تعالی افضاله، و کثر فی علماء الفرقة الناجیة امثاله، جملة وافیة من کتاب الفهرست لشیخ الطائفة و رئیسها ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی قدس الله تربته و رفع فی معارج الخلد رتبته، و قد اجزت له ان یرویه بتمامه و کماله عنی بطرقی الواصلة الی مؤلفه کما احتوی علیه سند الحدیث الاول من کتاب الاربعین الذی الفته بعون الله سبحانه بل اجزت له وفقه الله لارتقاء اعلی درجات الکمال أن یروی عنی جمیع مؤلفات الشیخ المشار الیه لابرحت سحائب الرضوان متقاطرة علیه فلیرو ذلک لمن شاء مشترطا علیه شرایط الروایة المقررة عند اهل الدرایة. قال ذلک بلسانه و حرره ببنانه اقل الانام محمد المشتهر ببهاالدین العاملی تجاوز الله عن سیئاته فی االعشر الاوسط من شهر شوال سنة 1011 حامدا لله مصلیا


رسول جعفریان



با سلام
اتفاقا امروز صبح بیشتر در اطراف موضوع فکر میکردم. حتما بررسی هایی انجام شده است که بنده بی خبرم ولی همین سنخ یا گونه به اصطلاح ادبی آن صرف نظر از جنبه سبک شناسی اش نمونه و شاهد بسیار خوبی است از متن و بطن داستان و دیدگاه مدرسی معرفت دینی و مبین تداوم آن سنت، مقصودم این است که فی المثل در مورد مذهب کاتولیک میگویند که آن یک مذهب یا نحله یا مرامی است که بحث و فحص را نه تنها مجاز بلکه جزوی از لوازم کار میداند و کنکاش در باب الهیات و اخلاقیات را منبعث از تفسیر می شمارد، و از این رو آن مذهب را به اصطلاح انگلیسی teaching church می گویند (بر خلاف مثلا مذهب ارتدکس در همان آئین مسیحیت که اگر نگوئیم یکسره بلکه تا میزان زیادی باب تفسیر و تاویل را مسدود کرده است و تنها به تلقین و تکرار کفایت میکند -- مثلا در صومعه های بعضا بزرگ ارتدکس از آن چیزی که ما سنت مدرسی داریم خبری نیست ، چه در قبل و چه اکنون). حال باید دید که در کلام تسنن نیز چنین برداشتی موجه و مجاز بوده است یا خیر و اصلا چیزی که ما اجازه میگوئیم وجه صدور داشته است یا عالما و عامدا خیر. از دیدگاه آموزشی و به تبع اولی بحث تداوم تاریخی گفتمان آموزشی و معرفتی این موضوع انشای اجازه کاملا داستان را از درون نشان میدهد و بررسی انواع آن چه کمی و چه کیفی می تواند گشاینده بحث های بسیار جالبی باشد (مثلا تنوع و تعداد اجازه ها و نیز اجازه های فقهی یا صرفا روایت یا صرفا تفسیر و امثالهم). و حتما هم کارهایی صورت گرفته که بنده بی خبرم، بهر صورت اگر هم صورت گرفته باشد طرح و بیان آن از قلم شیوا و روشن شما و اشرافی که به انواع آن دارید و دیدگاه تاریخی که اهلش هستید مسلما تازگی و ارزش ویژه ای میتواند داشته باشد. اگر اشتباه نکنم آقای متحده در اوایل کتاب ردای پیامبر نکاتی در این باب آورده است ولی بررسی تاریخی و تطور و انواع آن کار خود آن دوست است.
می بخشید جمعه صبحی مصدع شدم.
با ارادت (ع. قیصری)
بعد التحریر:
ر همین ارتباط و جدای از سطح علمی آقایان مثلا صدور فتاوی و اجازات را میتوان به تعبیری در همان راستای بحث خطو ربط که سابق صحبتش را داشتیم به حساب آورد -- یعنی نحوه انشا و اقتصاد و ایجاز متن و تلگرافی بودن آن و احیانا زبان دار بودن یا  عامدا مبهم بودن آن، به تعبیری اینهمبیانگر نوعی خط و ربط است. در یک مقیاس گسترده تر که شاید به کل داستان این قبیل متون مربوط باشد شاید بتوان اذن و اجازه اهل تصوف را هم افزود. البته نکنه ای که شما اشاره فرموده بودید و خود میتواند بخش جالبی از کار باشد اجازات شفاهی است و فکر میکنم غالبا اعتبار آنها در گرو وجود یک یا بیشتر شاهد معتبر بوده باشد. در واقع شاید در مورد صوفیه همان لفظ اذن به خودی خود مبین شفاهی بودن آن است.
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 453507

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 11
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهراد A1 ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
    29 0
    جناب جعفریان میشه توضیح بدید چرا بدون نقطه مینوشتن؟؟
  • بدون نام ۱۰:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
    1 21
    اين نوشته كه پر از نقطه هست! منظور چي بود
    • بی نام A1 ۱۳:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
      3 1
      شما نقطشو بی من نیشان بده
  • بی نام RO ۱۱:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
    4 4
    نامه بی نقطه ای نامه ای که در ان از کلمات دارای نقطه استفاده نشده باشد مانند تفسیر سواطع الالهام که تفسیر کامل قرآن است ولی این نوشته ، نوشته هایی است که نقطه کلمات آن گذاشته نشده است گاهی مواقع علامه طباطبایی نیز این گونه می نوشتند که البته کار خاصی نیست و بیش از هر جیز به تمرین نیاز دارد
  • بی نام A1 ۱۳:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
    6 0
    دوستان کامنت گذار قبل از کامنت گذاشتن دقت کنید به عنوان: بدون نقطه گذاری توجهتون رو به واژه «گذاری» جلب می کنم. یعنی کلمات نقطه دارد ولی در تحریر اجازه نقطه ها گذاشته نشده که در آن زمان بین عالمان مرسوم بوده و این مسئله خواندن این اسناد را امروزه برای ما دشوار می کند.
  • بی نام A1 ۱۵:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
    6 2
    دکتر جان؛ چجور خوندی این سند رو؟ دمت گرم بابا
  • بی نام A1 ۱۵:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
    4 1
    اولین قرآن ها و متون تاریخی عربی هم بدون نقطه و اعراب بودند و همین باعث پدید آمدن برخی تفاوتها شده است.
  • علی A1 ۱۷:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
    3 0
    نوشته ...الاخ الاعز شما نوشتین ...الاخ العز
  • مهدی A1 ۱۰:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۳
    2 1
    باسلام مجدد درانتهای اجازه نامه ، درتاریخ آن ، فی العشر الاوسط صحیحه نه فی العشرین ودرعبارت متقاطره علیه وله ، احساس میکنم اوردن له مناسب نباشه چون علیه آمده الا اینکه این کلمه چیه ، شیخ میفرمایند که شما مجازهستید که به دیگران هم اجازه دهید ولی مشروط..؟
  • مهدی A1 ۱۲:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۳
    2 1
    باسلام بعداز فکر زیاد احتمال میدهم عبارت چنین باشد متقاطره علیه فلیرو ذلک لمن شا مشرطا جسارت حقیر را ببخشائید
  • احمد IR ۱۵:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۳
    2 1
    روی سنگ مزار شیخ بهایی سال فوتش 1011 نوشته شده ولی شیخ خبرآنلاین 1030 نوشته.بیابید پرتقال فروش را