اطهره نژادی *

همین چند روز قبل داستان «هلیا» و «هستی» در رسانه‌ها منتشر شد. همان دو کودکی که پدرشان دوران محکومیت خود را می‌گذراند و مادر آن‌ها به سختی با ماهی ۴۵۰هزارتومان باید بتواند از پس زندگی برآید. این دو کودک تنها بچه‌هایی نیستند که سرپرست خانواده آن‌ها در زندان به سرمی‌برد. در چندماه اخیر از سوی معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری برای پایش مسائل و مشکلات خانواده زندانیان و معدومان از زندان‌های مختلفی بازدید کرده‌ام.

کودکان بسیاری هستند که علاوه بر پدرشان، مادرشان نیز برای تأمین معاش گرفتار گروه‌های قاچاق موادمخدر شده و در نهایت به زندان افتاده‌است. آن‌ها این شانس را هم نداشته‌اند که در رسانه‌ها مطرح شوند. در چنین شرایطی حتی اگر گزارشی هم به ما نرسیده باشد ما براساس وظیفه سازمانی خود، باید به همه اقشار زنان توجه داشته‌باشیم. از دختران دانش‌آموخته دانشگاه‌ها گرفته تا دختران بازمانده از تحصیل در نقاط مرزی کشور، از زنان مدیر و کارآفرین گرفته تا زنان آسیب دیده و آسیب پذیر.

اما به طور خاص وقتی درخواست حمایت از طرح توان‌افزایی اقتصادی خانواده‌های زندانیان از سوی انجمن حمایت از خانواده‌های زندانیان به دست ما رسید با کنجکاوی بیشتری نسبت به سایر طرح‌ها، به ارزیابی مسئله پرداختیم. به اعتقاد من خانواده‌های زندانیان و معدومان دو روی یک سکه هستند. یا می‌توانند بخشی از سرمایه‌های انسانی و اجتماعی جامعه باشند یا می‌توانند پتانسیل آسیب باشند. اینکه در بازی روزگار، کدام نقش را داشته باشند به نقش و به توان ما در تشخیص مسئله و بهره‌گیری از این نیروی انسانی آسیب دیده و نیازمند حمایت مادی و معنوی در جامعه برمی‌گردد.

به هر حال، با ندیده گرفتن این بخش از جامعه، هرچند تعداد کمی باشند، احتمال افزایش آسیب‌ها بیشتر می‌شود و از طرفی آیا واقعا خانواده هم باید محکوم تلقی شود؟

وقتی به دایره تکرار می‌نگریم که ابتدا سرپرست خانواده به زندان افتاده و بعد می‌بینیم همسر او برای تأمین معاش دوباره به همان چاهی افتاده که سرپرست خانواده افتاده است و در این دایره تکرار شاهد ورود فرزند ارشد به زندان هستیم باید از خود بپرسیم که آیا این شرایط اجتماعی و حاکم بر زندگی آن‌ها نیست که چنین رویدادی را رقم می‌زند؟ درست که بنگریم مشکلات این خانواده‌ها از تأمین معاش شروع می‌شود تا آموزش و بهداشت فرزندان، و بعد اشتغال و میزان اعتماد اجتماعی.

در چنین شرایطی حمایت‌های مقطعی با سرانه‌های بسیار پایین، در جامعه پر تغییر و تحول ما، هیچ مشکلی را برطرف نمی‌کند. باید توجه داشته باشیم که انسان‌ها کرامت دارند و باید با یک برنامه‌ریزی هماهنگ، برای رفع مشکل و حل مسئله گام برداشت. باید تسهیلات و حمایت‌ها در جهت توان‌افزایی خانواده‌های زندانیان و معدومین به کار گرفته شود تا در یک فرایند طراحی شده، پس از گذشت مدتی از حمایت‌های هدفمند، خانواده‌ها به استقلال کافی برسند و بتوانند براساس ایده‌های خود، در جهت بهبود وضع زندگیشان اقدام کنند. در این خانواده ها باید کارکرد جدید خانواده بدون حضور سرپرست اصلی، مورد توجه قرار گیرد، توان افزایی براساس قابلیت‌های هر یک از افراد و پتانسیل جمعی افراد خانواده باشد و اقدامات حمایتی مبتنی بر وضعیت خاص خانواده ها انجام شود.

به همین دلیل و برهمین اساس است که وظیفه داریم تلاش کنیم تا همه دستگاه‌ها در این کار همراه شوند و این مهم محقق نمی‌شود مگر آنکه در برنامه‌های کلان نظیر برنامه‌های پنج‌ساله مطرح و برای حمایت‌های مؤثر به نهادهای مختلف تکلیف شود. البته این حمایت‌ها دو جنبه مادی و معنوی دارد. صرف وقت، همفکری و سعه صدر می‌طلبد و همینطور بودجه‌هایی که اگرچه خیلی زیاد نیست ولی اگر روی هم گذاشته شود ، می‌تواندبه شکل هم‌افزا هزینه شود.

معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی معاونت حوزه زنان و خانواده ریاست‌جمهوری

۴۷۴۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 452508

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • عابدی A1 ۱۸:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۹
    0 0
    با سلام لطفا از مسؤلان شهرک آزمایش بپرسید من که برای دفترچه تاکسی باید گواهینامه پایه 2 بگیرم چرا انقدر در حق ما ظلم میکنن؟کجای دنیا تو 2 ساعت از 80 نفر با خاور امتحان میگیرن؟چرا باید برای امتحان مجدد یک ماه صبر کنیم؟چرا تو هر دوره فقط به اندازه انگشتان دست قبولی داره؟بخدا مردم هزار جور گرفتاری دارن.تورو خدا یه ذره بیشتر وقت بذارید.30 ملیون وام گرفتم تاکسی خریدم به امید اینکه روزی حلال ببرم خونم ولی 6 ماهه نمیتونم ازش استفاده کنم.میرم کارگری تا قسط ماشین عقب نیوفته.تورو خدا زمان امتحان مجدد پایه 2 رو کم کنید.یک ماه خیلی زیاده بخدا.خواهش میکنم به دادمون برسید