مهر ماه سال ۵۷ شمسی در تاریخ مطبوعات ایران با یک اتفاق ثبت شده است؛ «اعتصاب سراسری روزنامه‌نگاران کیهان، اطلاعات و آیندگان»

الهه خسروییگانه: صبح روز ۱۸ مهرماه ۵۷، کارکنان و روزنامهنگاران روزنامه اطلاعات و کیهان تک و توک وارد تحریریه میشدند تا مقدمات آمادهسازی و چاپ روزنامه فردا را آماده کنند. 

روزهای پرتنشی است و روزنامهنگاران تحت فشار. روزی نیست که دستوری از بالا نرسد. کشور در التهاب است و خبر فراوان اما روزنامهنگاران برای انتقال اخبار با مشکلات بزرگی مواجه هستند. سانسور امان همه را بریده است. 

هنوز کار شروع نشده و مثل همیشه در تحریریه آدمها مشغول صحبت درباره اخبار و اتفاقات هسند که در باز می‌شود و غریبهای با لباس نظامی پا به تحریریه روزنامه اطلاعات می‌گذارد. در روزنامه‌ی کیهان هم وضع به همین منوال است. سکوت همه جا را فرا می‌گیرد. غریبه سراغ سردبیری را می‌گیرد. یعد معلوم می‌شود که حکومت نظامی وقت تصمیم گرفته دو افسر ارشد (یک سرگرد و یک سرهنگ) را در تحریریه دو روزنامه بزرگ پایتخت (اصلاعات و کیهان) مستقر کند تا از این به بعد همه مطالب و تیترهای روزنامه را پیش از چاپ کنترل کنند.

 کسی باورش نمیشود که کار به این جا رسیده باشد، اما این اتفاق افتاده. فرد نظامی شروع به سئوال پرسیدن می‌کند: کی شروع به کار میکنید؟ از چه ساعتی صفحات را میبندید؟ روزنامه کی تحویل چاپخانه داده میشود؟ وضعیت پخش در تهران و شهرستان چطور است؟» غریبه پشت سر هم سوال میکند و هیچ کس به او پاسخ نمی‌دهد. کم کم صدای روزنامهنگاران درمی‌آید. دلیلی ندارد یک غریبه آن هم نظامی در چند و چون کار و روال عادی روزنامه قرار بگیرد. آن هم غریبهای که میگوید از بالا دستور دارد مطالب روزنامه را سانسور کند. 

کار به جای باریک کشیده می‌شود. کم کم غریبه به سمت در خروجی راهنمایی میشود. دست آخر مرد تصمیم می‌گیرد تحریریه را ترک کند. او به سمت در می‌رود و می‌گوید: «باز هم خدمت میرسم.»

اعتصاب مطبوعات

همه عصبانی می‌شوند. تحمل این یکی دیگر از توان همه خارج است. پرسش«چه کنیم؟» دهان به دهان میچرخد که ناگهان در دوباره باز می‌شود و این بار یک نفر دیگر وارد تحریریه می‌شود. این یکی میگوید که قبل از چاپ باید حتما حتما روزنامه را ببیند و اگر مطلبی مشکل داشت باید تحت نظر او عوض شود. این بار هم کار بالا می‌گیرد. تحریریه زیر بار نمی‌رود. 

فردای آن روز ۱۹ مهر، باز دوباره سر و کله مرد نظامی پیدا می‌شود. میگوید به استناد دستوراتی که دارد باید خط به خط روزنامه را کنترل کند. اعضای سردبیری جلوی مرد نظامی می‌ایستند: «به هیچ عنوان مطالب در اختیار شما قرار نخواهد گرفت و ما هیچ نوع کنترلی را نخواهیم پذیرفت.» یکی از اعضای سردبیری مرد را به یاد سخنرانی‌ چند وقت پیش نخستوزیر می‌اندازد. آنجا که درباره آزادی مطلق مطبوعات و عدم وجود سانسور صحبت کرده بود. 

آب پاکی روی دست مرد ریخته می‌شود«ما زیر بار هیچ کنترلی نمیرویم.» مرد می پرسداین حرف آخرتان است؟ و بعد گوشی را برمی دارد و با رییسش تماس می‌گیرد و می‌گوید که سردبیری روزنامه کنترل یا مشورت را از هیج مرجعی نمیپذیرد. 

مرد که می‌رود این بار همه دست از کار می‌کشند. خبر که به کارکنان اداری و فنی می‌رسد آنها هم کار را رها می‌کنند و همه یک جا جمع می‌شوند اتفاقی بزرگ در حال رخ دادن بود؛ «نخستین اعتصاب مطبوعات در تاریخ ایران». 

این اتفاق، تنها در روزنامه اطلاعات رخ نداد. روزنامه نگاران روزنامه کیهان هم با همین وضعیت مواجه شده بودند. به همین دلیل خیلی زود دو روزنامه رقیب شانه به شانه هم تصمیم گرفتند اعتصاب کنند. اعتصابی که چهار روز طول کشید و باعث شد حکومت پهلوی دست از سانسور مطبوعات بکشد. 

البته آن موقع رادیو و تلویزیون سراسری ایران دست به جعل می‌زند و روایتی متفاوت از آنچه گذشته را ارائه می‌کند. طبق نوشته روزنامه اطلاعات رادیو و تلویزیون در بخش‌های خبری اعتصاب کارکنان روزنامه اطلاعات و کیهان را به دلیل مشکلات صنفی عنوان می‌کند. خبری که با واکنش روزنامه‌نگاران مواجه می‌شود: «اما در اخبار ساعت دو بعدازظهر رادیو موضوع اعتصاب کارکنان موسسه اطلاعات و واحد مطبوعاتی کیهان که نظیر همین ماجرا در آن تکرار شده بود چنان عنوان که برای شنونده این توهم را به وجود می‌آورد که انگیزه اعتصاب ناگهانی تقاضای صنفی یعنی امور مالی، اداری، استخدامی و به طور کلی مسائل داخلی بوده است. برای رفع این شبهه اعضای تحریری دو روزنامه با یاری اعضای قسمت‌های فنی و اداری مبادرت به انتشار اعلامیه‌ای در مورد انگیزه واقعی اعتصاب، یعنی سانسور کردند.» با این حال چاپخانه‌ها این اعلامیه را منتشر نمی‌کنند و کار گره می‌خورد: «قرار بود این علامیه با استفاده از امکانات فنی روزنامه چاپ و منتشر شود لیکن گفته شد: چاپ چنین اعلامیه خلاف رویه و مقررات مربوط به چاپخانه است و در صورت چاپ برای قسمت چاپخانه‌های اطلاعات و ایرانچاپ مضایقی پیش خواهد آمد، چاپ آن متوقف ماند. ناگزیر این اعلامیه به صورت پلی کپی تکثیر و منتشر شد.» 

اعتصاب این دو روزنامه، همچنان ادامه می‌یابد و به روزنامه‌های دیگر هم سرایت می‌کند:‌ «اعتصاب عصر روز چهارشنبه دامنه وسیع‌تری گرفت و سرانجام برای آنکه مردم از علت عدم انتشار روزنامه مطلع شوند تصمیم گرفته شد که خواست‌های اعتصابیون را در چند ماده تنظیم و منتشر کنند و این کار شد و مردم تهران کم و بیش از آن اطلاع حاصل کردند و جریان اعتصاب نیز به اطلاع سندیکای نویسندگان و خبرنگاران رسید ولی قبل از آن سندیکاهای کارگران و کارکنان اداری اطلاعات و کیهان به اعتصابیون پیوسته بودند و جریان اعتصاب جنبه عام‌تری پیدا کرد. به همین جهت عصر روزن چهارشنبه نمایندگان اعتصابیون در موسسه به هم پیوستند  خواسته‌های خود را که همان خواسته منتشر شده و جداگانه دو موسسه بود، به طور مشترک تنظیم و منتشر ساخته و از صبح فردا با حضور در یک جلسه خاص یک کمیته ده نفری که در آن همه گروه‌های و از جمله روزنامه آیندگان که از همان شب به اعتصابیون پیوسته بود و مخصوص سندیکای نویسندگان به نمایندگی تمام مطبوعات انتخاب شدند و مذاکرات با دولت را مستقیما در دست گرفتند و از این مرحله به بعد مذاکرات توسط این کمیته انجام گرفت.» 

سندیکا وارد می‌شود

همزمان با حضور غریبه در تحریریه روزنامه اطلاعات، اتفاق دیگری در کاخ نخست‌وزیری در حال رخ دادن بود. اعضای سندیکای نویسندگان و خبرنگاران به دفتر نخست‌وزیر رفته بودند تا با جعفر شریف‌امامی دیدار کنند و درباره وضعیت مطبوعات و فشاری که حکومت به روزنامه‌نگاران می‌آورد سخن بگویند. 

محمدعلی سفری دبیر سندیکا گزارش مفصلی از این دیدار را در دو روز بعد از پایان اعتصاب در اطلاعات منتشر کرده است. آنها رفته بودند تا با رایزنی فشار بر مطبوعات را کم کنند و اتفاقا قول‌های مساعدی هم گرفتند اما بی‌خبر بودند که درست در همان زمان ماموران سانسور با حضور در تحریریه‌ها فریاد همه را درآورده‌اند.

دیدار با نخست‌وزیر میسر نمی‌شود. او به خاطر معرفی وزیر بهداری جدید در کاخ نخست‌وزیری حضور نداشت و اعضای سندیکا با وزیر مشاور او در امور اجرایی دیدار کردند. در این دیدار سندیکای روزنامه‌نگاران ۱۸ خواسته از دولت مطرح می‌کنند. خواسته‌هایی چون کان لم یکن کردن پیش نویس لایحه مطبوعات، الغاء قانون فعلی مطبوعات و آیین‌نامه خبرنگاران و خبرنگاران عکاس و تدوین یک نظام مطبوعاتی مترقی بر اساس اصول قانون اساسی که متضمن آزادی‌های مطبوعاتی و تضمین‌های مربوط به عدم مداخله قوه مجریه (وزارت اطلاعات و دستگاه‌های دیگر) در امور مطبوعات باشد، واگذار کردن امور حرفه‌ای و صنفی به سندیکا و امور جزائی به قوه قضاییه. برای تحقق این خواسته‌ها نیز یک هفته به دولت وقت داده شده بود. وزیر مشاور تمام این خواسته‌ها را منطقی می‌داند و قرار می‌گذارد که هر چه زودتر امکان دیدار با نخست‌وزیر را برای اعضای سندیکا فراهم کند.

همچنین سندیکا موفق می‌شود برای ساعت ۶ بعدازظهر روز دوشنبه ۱۷ مهر از نخست وزیر وقت بگیرد. اعضا خواسته‌های خود را مطرح می‌کنند و تصمیم گرفته می‌شود طرح لایحه مطبوعات که از سوی وزارت اطلاعات و جهانگردی برای بررسی همگانی منتشر شده بود متوقف گردد و طرح قانون جدید مطبوعات به وسیله سندیکای نویسندگان و خبرنگاران تهیه شود تا پس از بررسی‌های لازم و طی مراحل تصویب قانونی به مورد اجرا گذاشته شود.  

محمدعلی سفری در گزارش خود می‌نویسد:‌ «با انتشار این اطلاعیه تصور عمومی این بود که مقدمات کار مذاکرهسندیکا با دولت خاتمه یافته است در حالی که درست در همان لحظات مشکلات بزرگ در حال شکل گرفتن بود. زیرا به محض این که نگارنده پا به سالن هیات تحریریه روزنامه اطلاعات گذاشتم مواجه با یک بحران شدید شدم. همه دوستانم دست از کار کشیده بودند و بهت زده به اتاق هیات سردبیری چشم دوخته بودند:‌در آن اتاق غیر از دوستان تحریری یک نفر دیگر هم نشسته بود که لباس نظامی به تن داشت. مطلب فورا برای من روشن شد و دیگر نیازی به توضیح دوستان نداشتم. فورا به وسیله تلفن نخست وزیری را گرفت و خواستم با نخست وزیر و یا وزیر مشاور در امور اجرایی تماس بگیرم ولی متاسفانه ممکن نشد. بعدا فهمیدم که قبل از ورود من به تحریریه اطلاعات موضوع را به اطلاع آقای نخست وزیر رسانده بودند.»

روزنامه‌نگاران تصمیم می‌گیرند که قطعنامه‌ای درباره اعتصاب و وضعیت خود منتشر کنند. حالا روزنامه «آیندگان» هم به اعتصاب پیوسته است. در این قطعنامه که «قطعنامه مشترک نویسندگان، کارکنان اداری و کارگردان فنی روزنامه‌های آیندگان، اطلاعات و کیهان» نام گرفت آمده: «به رغم ادعای رییس دولت مبنی بر عدم حضور سانسور در مطبوعات متاسفانه مطبوعات ایران به ویژه روزنامه‌های کثیرالانتشار عصر و صبح کماکان تحت فشار سانسور و خفقان آزاردهنده‌ای از سوی مقامات دولتی و انتظامی هستند. از سویی وزیر اطلاعات و جهانگردی در پی سخنان رییس دولت مبنی بر عدم وجود سانسور مطبوعات در گفتگوهای رادیو تلویزیونی خود پیاپی از عدم حضور سانسور در مطبوعات سخن می‌گوید و در عین حال اظهار امیدواری می کند که در یک فضای بدون سانسور و خفقان صحبت از مطبوعات آزاد داشته باشیم لکن همه این گفتگوهای نمایشی هیچگاه از قوه به فعل در نیامده‌اند و نویسندگان مطبوعات ایران کماکان تحت فشار مستقیم عناصر دولت هستند و به ویژه روزنامه‌های ایران هر روز صبح دستورالعملی درباره چاپ، عدم چاپ، انتخاب تیتر و موضوع و حتی با تعیین اندازه‌های حروف و ستون همچنین قلب واقعیت‌های موجود دریافت می‌کنند. با چنین دستورالعمل هر روزه‌ای نویسندگان روزنامه‌های می‌کوشند که زیر بار تحمیل‌های وزارت اطلاعات، فرمانداری نظامی و به طور کلی عوامل قوه مجریه نروند لکن فشا ر به حدی است که متاسفانه در این فضای مسموم هیچگاه نمی‌توان مطبوعات منزه و سالمی به پیشگاه ملت شریف ایران عرضه کرد و هرچند که نویسندگان می‌کوشند که واقعیت‌ها را به چاپ برسانند توسط مقامات دولتی و انتظامی طی تماس‌های حضور و تلفن‌های پیاپی تهدید می‌وشند. در این فضای آلوده نویسندگان کوشیده اند شریف باقی بمانند اما این حفظ شرف ظاهرا به مقامات دولتی و انتظامی سخت گران می‌آید. تا آنجا که بالاخره صبح روز چهارشنبه نوزدهم مهرماه ۱۳۵۷ فرمانداری نظامی تهران و حومه با فرستادن دو مامور با درجه سرگردی و سرهنگی به روزنامه‌های کیهان و اطلاعات تصمیم می‌گیرد که دقیقا چاپ روزنامه‌های کثیرالانتشار عصر ایران را زیر نظر داشته باشند و چاپ هرگونه مطلب و عکسی با نظر مستقیم آنان انجام بگیرد. ورود ماموران نظامی به روزنامه‌های کیهان و اطلاعات حدود ساعت ۹ صبح یعنی درست هنگام فعالیت کار تحریری سبب می‌شود که نویسندگان، خبرنگاران، عکاسان و دیگر کارکنان ادار یو فنی موسسات کیهان و اطلاعات تصمیم به واکنش بگیرند واز دادن خبر و انجام کار روزانه خودداری کنند و قلم‌ها و ابزار کار را به عنوان اعتراض به موجودیت مستقیم سانسور از سوی فرمانداری نظامی زمین گذارند…»

و این چنین می‌شود که روزنامه اطلاعات بعد از ۵۱ سال و کیهان بعد از ۳۷ سال انتشار مداوم روز ۱۹ مهرماه برای نخستین بار منتشر نمی‌شوند. 

در قطعنامه‌ای که منتشر شده خواسته‌های روزنامه‌نگاران چهار بند تنظیم شده است. خواسته‌هایی چون اعلام لغو کامل سانسور مطبوعات از سوی دولت، عدم دخالت و اعمال نفوذ مستقیم و یا غیر مستقیم قوه مجریه و کلیه دستگاه‌های وابسته در امر تهیه خبر و گزارش … تضمین امنیت و مصوینت سیاسی و شغلی جامعه مطبوعات و تعهد دولت به صورت رسمی و کتبی تا در اولین شماره روزنامه‌ها منتشر شود و از طریق رادیو و تلویزیون نیز اعلام گردد. 

اعتصاب مطبوعات
امضاکنندگان این قطعنامه نیز کسانی چون محمد ابراهیمیان، محمد بلوری، رضا تیموری، ابوالفضل حقیقی، سیف‌الله رسولی‌نیا، جواد طالعی، محمد عتیق‌پور، محمدعلی علی‌اکبری، منوچهر فاضل، بیژن قوامی شیرازی، آصف کریمی، فیروز گوران و حمید معینی هستند. 

اعتصاب چهار روز طول می‌کشد و در این مدت مذاکرات فشرده‌ای بین نمایندگان مطبوعات و دولت در جریان است. لحظات نفس‌گیرند و هیچ کس از موضع خود کوتاه نمی‌آید اما سرانجام روزنامه‌نگاران پیروز می‌شود. اعتصاب نتیجه می‌دهد و دولت از موضع خود عقب‌نشینی می‌کند. 

وقتی به تحریریه اطلاعات خبر پیروزی می‌رسد فضای عجیبی در تحریریه حاکم می‌شود. گزارشگر روزنامه اطلاعات در گزارش خود از این اتفاق نوشته است: «شنبه ساعت ۷ بعدازظهر خبر موفقیت مذاکرات نمایندگان سندیکاهای سه‌گانه با نخست‌وزیر تلفنی اطلاع داده می‌شود. ما پیروز شدیم. در تحریریه گروهی می‌گریند، گروهی فریاد می‌زنند. همه در حالتی عجیب به سر می‌برند. قلم پیروز شده است.»

حاصل این خوشحالی و حس خوب تیتر یک روزنامه فرداست: «اعتصاب مطبوعات به پیروزی کامل رسید.» 

طی مدت اعتصاب آدم‌های زیادی همراهی خود را با اعتصاب روزنامه‌نگاران اعلام کرده‌اند. نویسنده گزارش اعتصاب در روزنامه اطلاعات درباره پیام‌ها و این که چه کسانی آنها را فرستاده‌اند در گزارش خود مفصل نوشته و از همراهی شخصیت‌هایی چون علی اصغر حاج سید جوادی، دکتر سنجابی، شمس آل‌احمد، سیمین دانشور و کانون نویسندگان ایران و خبرگزاری رویترز، فرانسه، روحانیون، بازار تهران و … خبر می‌دهد. 

در بخش‌هایی از این گزارش آمده: «تلفن زنگ می‌زند. آقا شمس است. شمس آل‌احمد و از «جنبش» زنگ می‌زند: جای جلال خالی که ببیند. جای جلال خالی که شما را ببیند. عزیزان من! هرگز گمان نمی‌کردم این همه پرشکوه، این همه دلنشین، در میهن بزرگ و عزیز جاری شوید…» 

بر اساس این گزارش، از بازار تهران هم افرادی به روزنامه اطلاعات سر می‌زنند: «حاج محمود مانیان، از سوی جامعه بازاریان تلفن کرده است، هنوز صدای گرم او که آوایهمدلی و همراهی است در گوشم زنگ می‌زند که همراه با رفقایش با دسته‌های گل سر می‌رسد:‌برادران نویسنده، کارگر و کارمند ما، بازاریان تهران گوش به فرمان شما هستند. اگر مشکلی داشتید از هر نظر ما در خدمت شما هستیم.» 

جمعی از روحانیون نیز به همراه یک روزنامه‌نویس فلسطینی به «اطلاعات» سر می‌زنند: «جمعی از روحانیون هم به دیدن‌مان می‌آیند و همراه با آنان یک روزنامه‌نویس فلسطینی با نام عمران عدنان بوهشام که در روزنامه «السفیر» می‌نویسند آمده است. روزنامه‌نگار فلسطینی شعری کوتاه از سالم جبران را می‌خواند.» 

سیمین دانشور هم پیام می‌دهد: «خانم سیمین دانشور استاد ارجمند و فاضل نیز برای نویسندگان مطبوعات پیامی به این شرح فرستاد: «تمام احترام و ستایش من نثار کسانی که از آزادی بیان و قلم دفاع می‌کنند. به عقیده من وظیفه هر نویسنده و هر دست‌اندرکار قلمی است که از منطق عدالت آزادی، حق و حقیقت دفاع کند.» 

همچنین خبرگزاری‌های رویترز و اسوشیتدپرس هم هر روز خبر اعتصاب را به تمام جهان مخابره می‌کند و خبرنگاران دیگر خبرگزاری‌های خارجی نیز با حضور در تحریریه‌ روزنامه‌های اطلاعات و کیهان ضمن اعلام همراهی اخبار این اعتصاب را مدام مخابره می‌کنند. 

با پیروزی اعتصاب دفتر روزنامه اطلاعات پر از گل و پیام تبریک شده است. تلفن مدام زنگ می‌زند و آدم‌ها و نهادهای مختلف پیام تبریک خود را می‌دهند. کانون نویسندگان یکی از آنهاست: «کانون نویسندگان ایران صضمن اعلامیه‌ای مبارزه مطبوعات را ستوده است. در اعلامیه همدردی کانون نویسندگان ایران به چگونگی مبارزه مطبوعات اشاره شده و در پایان آن گفته شده: «کانون نویسندگان ایران قویا و در نهایت خوشبختی تصمیم نویسندگان و کارکنان اداری و کارگردان چاپخانه روزنامه‌های کیهان و اطلاعات را به مبارزه در راه آزادی و شرف قلم و آزادی نشر و مبادله اخبار و فع کامل سانسور مطبوعات تایید می‌کند و با اطمینان به کوشش و پایداری همگان در راه حق و حقیقت پیروزی قطعی آنان و همه دست‌اندرکاران مطبوعات کشور را صمیمانه آرزو دارد.» 

۵۷۲۴۴

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 449139

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 13 =