۰ نفر
۱۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۰

به‌نظر می‌آید دیو تحریم که چنگ و دندان نشان می‌داد و از شهروندان قربانی می‌گرفت در بند شد و به خواب فرو رفت.

محمدرضا معادیخواه

به‌نظر می‌آید دیو تحریم که چنگ و دندان نشان می‌داد و از شهروندان قربانی می‌گرفت در بند شد و به خواب فرو رفت.این بار نه با جنگ که با گفتگو و دیپلماسی. شاید این طور دیگر حمام خونی درکار نیست که کسی رویین‌تن شود و سخن از مرگ دیو هم نیست که خیال‌ها آن‌چنان راحت باشد که بخواهیم به زندگی قبل بازگردیم.امیدواریم که چالش با این دیو همۀ ما را مجاب کرده‌باشد که اگر افرادی معتقدند مبارزه با برخی دیوها راهش از خون و برکشیدن شمشیر نمی‌گذرد از سر جبن و ترس نیست. این افراد خوب می‌دانند که هربار که سر از دیوهایی این‌چنین جدا کنی از نو نه یک سر که دو سر خواهد رویید و چنان‌که آن دوسر را قطع کنی با چهارسر روبرو می‌شوی. برای همین هم هست که باید این دیوها را خواب کرد.

اما تحریم هر چه که نداشت لااقل غول نفت را یا یهتر بگویم غول انتظارات ما از درآمد نفت را توی چراغ حبس کرده بود. حالا این نگرانی هست که مباد با به خواب رفتن دیو عادت‌های شوخ‌چشمانه‌مان به‌جای راه تغییر و تدبیر راه بازی با چراغ را در پیش گیرد و به‌جای آن‌که تعبیر خواب‌ها و رؤیاهای‌مان را در تلاش و کار و عقلانیت و انضباط جستجو کند در این خیال بیافتد که غول رامستخدم تحقق رؤیاهای‌مان کرده و این‌گونه غول فرصت یابد تا از چراغ بیرون بیاید. غولی که هربار از چراغ بیرون آمده و خواسته آرزوی توسعه و پیشرفت کشورمان را فراهم کند، آن‌قدر خرابکاری از او سرزده که دچار کابوسی آشفته شده‌ایم و عطای آرزوهایی را که برآورده ساخته به لقایش بخشیده‌ایم و به چاره‌جویی افتاده‌ایم که چه‌طور دوباره آن را به چراغ بازگردانیم و فهمیده‌ایم چرا همیشه آخرین آرزوی صاحب چراغ جادو این است که غول دوباره در چراغ اسیر شود.

به‌نظر می‌آید مهمترین اتفاقی که با وجود درآمدهای حاصل از منابع طبیعی و از جمله نفت رخ داد این بود که دولت‌ها توانستند بدنامی و زحمت جمع‌آوری خراج را با درآمدی سهل‌الوصول جایگزین کنند و به‌جای آن‌که رو در روی مردم بایستند و مالیات بگیرند، فشار حاصل از هزینه‌های بلندپروازانۀ خود را به‌صورتی غیرمستقیم و از طریق پدیده‌هایی شبیه تورم به مردم تحمیل کنند. با این روش البته دولت‌ها به مسیری افتادند که ظاهرش استغنا از اطلاعات مربوط به کسب‌و‌کار بود اما باطنش ناآگاهی و اطلاعات و آمار نادرست و در عصری که «اطلاعات» اهمیت ویژه‌ای در تعریف قدرت دارد اگرچه ظاهرش اقتدار دولت‌ها بود اما باطنش از پوشالی بودن اقتدار دولت‌ها خبر می‌داد. مسیری که باعث شد هرکس که کسب‌و‌کار و درآمدی شفاف داشت با پرداخت تمام و کمال مالیات مجازات شود و هرکس راه اقتصاد غیررسمی را پیش می‌گرفت «سپر مالیاتی» داشته‌باشد و دولت اهرمی مهم برای هدایت اقتصاد را نیز از دست بدهد.

به نظر می‌آید عبرت‌آموزی از این مسیر معیوب و بازگشت و تکیه به درآمدهای مالیاتی یکی از شاه‌کلیدهای مهار غول چراغ باشد و همچنان‌که در ابرپروژه‌های وزیر محترم اقتصادی و امور دارایی در ابتدای سال 94 و در شرایط تحریم تعریف شده‌بود باید همچنان نیز در اولویت‌های اقتصادی باقی بماند تا از این مسیر دولت هشیار بماند که درآمد «کسب‌و‌کار»ها چه میزان برایش مهم است و نسبت به «محیط کسب‌و‌کار» و دیگر ابرپروژه‌هایی که در این حوزه تعریف شده‌است، احساس تعهد و مسؤولیت و انگیزه کند به‌ویژه اگر براساس پایداری چنین درآمدی دست به استقراض و فراهم‌کردن سرمایۀ لازم و ضروری برای توسعه بزند. موضوعی که تا اندازه‌ای ما را با ابرپروژۀ وزارت اقتصاد و دارایی درخصوص نظام تأمین مالی یعنی «متوازن‌سازی و روزآمدسازی نظام تأمین مالی کشور» مربوط می‌کند.

یک آسیب دیگر درآمدهای نفتی نیز این بود که بی‌هیچ زحمتی پول ملی ما دربرابر پول سایر کشورها قدر پیدا کرد و سبب شد به‌جای آن‌که کشورمان کارخانۀ مولدی برای تولید باشد، فروشگاه مصرف تولیدات سایر کشورها شود. نمی‌خواهم فریاد خودکفایی سردهم یا مصرف کالای خارجی را خیانت قلمداد کنم و تجارت را به‌جای بده-بستان، بستان و بستان تعریف کنم. اما نمی‌توان انکار کردکه این آسیب باعث شد شایستۀ مصرف کالاهایی شویم که واقعاً امکان آن وجود داشت که برای مصرفش به شکل دیگری برنامه‌ریزی کنیم و نگاهمان را از این واردات مخرب به یک بازرگانی سالم و متوازن بچرخانیم. در این‌جا نیز البته جدای از موضوع محیط کسب‌و‌کار که کلید رقابت‌پذیر ماندن بنگاه‌های ایرانی است سیاست‌گذاران پروژه‌ای دیگر تعریف کرده‌اند: «توسعه و تسهیل تجارت فرامرزی با ایجاد پنجره واحد تجاری».

شاید یکی از راه‌هایی که می‌شود دریافت پول نفت باید کجا هزینه شود این باشد که بنشینیم و فهرستی از آرزوهایمان هنگام خوردن کفگیر درآمد نفتی به ته دیگ را فهرست کنیم و حالا که مجدداً راه دستیابی به این درآمدها تسهیل شده این روزگار را و فهرست «ای کاش‌»های دورۀ رونق درآمد نفتی را به فراموشی نسپاریم.جمع‌بندی این‌که باید چه کرد و چه طور غول را مهار و رام منافع و اهداف کشور نمود البته از عهدۀ یک فرد خارج و قطعاً از حوزۀ دانش نگارنده بیرون است. در این حوزه اساتید آگاه و توانمندی اظهار نظر نموده‌اند که قطعاً مسموع واقع شدن توصیه‌هایشان بسیار مهم خواهد بود. آن‌چه به ذهن نگارنده می‌آید این است که چنانچه گفتگوها حول افکار دولتمردان و تیم اقتصادی دولت شکل بگیرند و تلاش شود تا با این افکار ارتباط برقرار شود می‌تواند مسیر حصول نتیجه را تسهیل کند به‌ویژه که تا امروز با تیمی اقتصادی که تا این حد بتوان به شنوا بودنشان اعتمادکرد روبرو نبوده‌ایم. امید که با رفع تحریم‌ها هوای بازی با چراغ به سرشان نزند. 

*دانشجوی دکترای مدیریت مالی دانشگاه علامه طباطبایی 

3939

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 442354

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =