خبرگزاری خبرآنلاین - علی کربلایی/
پاسخ ها مثل یک تکه چمن روشن هستند. وقتی مدافعان در مقابل شگردهای فرا انسانی مهاجمان درمیمانند دست به خشونت میزنند . فوتبال ما را به سمت یک مسئله کلیدی سوق می دهد: وقتی سازمان یافته باشید، برای به نمایش گذاشتن ظرافتها و اغواگریها فرصت بیشتری دارید.
ژرفای فوتبال، مستعد پذیرش برداشتهای عمیق ماست، آن گاه که خُبث عقیدتها از طلعتهای کژ هویدا میشوند.
چرا انگشت ها به سمت ماشه ها می لغزند؟ چرا خشونت به میدان می آید؟ جوابی وجود دارد که مثل تر و تازگی یک گل زنده است: «دست های خالی در برابر پرنده های فراغ بال کم می آورند.»
اسلحه ی یک مدافع فوتبال، تکلها و خطاهای خشن اوست. جایی که مرگ آفرین ترین حادثه، ظرافت ناب یک تکنیک باشد، در دسترس ترین اسحله، خشونت است.
سوارز گاز می گیرد و پپه لگد می زند. در حالت کلی از لحاظ ظرفیت روانی، پذیرش یک حریف منسجم برای کسی که تمهیدی نیاندیشیده دشوار است. وقتی زبان حال یک مدافع، بعد از لایی خوردن که نمایان ترین وجهه ضعف به شمار می رود، مترنم به مقال «مرا با من ِ من ، بسیار کارست» نباشد، غرور او زخم می خورد. او سعی میکند به هر نحوی که شده اعصاب حریف را متزلزل کند، بلکه به این وسیله بتواند او را تا سطح بی کیفیت و ملال آور خود پایین بیاورد و سپس با استفاده از این شرایط، در جنگ بی موضوعیتی که همیشه جان های شریف در آن بازنده اند، کار خودش را بکند.
بازیکنان در تقابل های رو در رو، وقتی داشتهای ندارند که بتوانند آن را در برابر حریف به کار بندند، از روی غریزه، فرم روانی دلخواه خود را وارد ابعاد بازی می کنند. باید یاد گرفت که برنده یک رقابت برابر، «بی رحم نیست»، او تنها از ظرافتی استفاده میکند که به لطف عقل و منطقی که تمرین را پیشنهاد می کند به دست آورده است. خوب است که در جای جای ورزشگاهها تابلوهایی با چنین عناوینی نصب کنند: «لطفا اینقدر رمانتیک زل نزنید!»
41258
نظر شما