به نظرم بهتر بود اگر ایران قائل به اهمیت و سطح تاثیر گذاری آمریکا در تحولات بین المللی بود قبل از آنکه وارد مذاکرات هسته ائی با 5+1 شود باید نحوه تعامل با آمریکا را بصورت راهبردی طراحی میکرد که چگونه مشکلاتش را با آمریکا بطور مرحله ائی کاهش داده و به تدریج از بین میبرد تا بتواند به راحتی و طی یک روند کوتاه و میان مدت به تثبیت موقعیت منطقه اش بپردازد.
خیلی نیاز به حافظه تاریخی نیست همین چندی پیش بود که دی ان ای شناس بزرگ آمریکائی خانم وندی شرمن که معاون وزارت خارجه آمریکا و از اعضای تیم مذاکره کننده این کشور نیز هست در جواب سناتورهای آمریکایی که چرا به روحانی رئیس جمهور ایران اعتماد میکند گفت که "من به کسانی که با آنها در مذاکرات دور یک میز مینشینم اعتماد نمیکنم، ما میدانیم فریبکاری بخشی از دی ان ای (ایرانیان) است". این دیدگاه آمریکائیها به ایران است ولی از ایران می خواهند به آنها اعتماد کند! طبق این نقل قول، آمریکائیها اصل خود در مذاکرات را عدم اعتماد به طرف ایرانی گذاشته اند و لذا آنقدر شرایط را به تدریج سخت کرده اند تا بخیال خود تفاهم را دو قبضه کنند. البته اگر آمریکا دنبال تفاهم به معنای واقعی بود شاید میشد با طراحی یک راهبرد متوازن در ایامی که دو دولت ایران و امریکا تا حدی علاقه نسبی به پشت سر گذاشتن مشکلات دو کشور داشتند فارغ از کارشکنی دیگران به سر و سامان دادن این مشکلات بپردازند.
اصولا" یکی از راه های کشف روند آتی امور نگاه به مسائل از دیدگاه طرف مقابل است. نیازی نیست که لزوما" آن دیدگاه درست باشد فقط کافی بود هر از گاهی تیم مذاکره کننده ایرانی از لباس خویش خارج و خود را بجای یکی از طرفهای مقابل می گذاشت تا مسئله را از جنبه های گوناگون و مخصوصا" از دیدگاه طرفهای موثر مقابلش ببیند. اما در چنین فضائی به نظر میرسد متاسفانه طرف های دخیل در رابطه ایران و آمریکا از دو سال گذشته بدون راهبرد مشخصی برای از بین بردن این بی اعتمادی و یا کاهش سطح و میزان آن وارد یکی از مراحل دوران ساز خود در سیاست خارجی شده اند که تاثیرات فراوانی بر زندگی و سطح رفاه مردم ایران و حتی منطقه دارد. اگر به مقوله بالا بحرانی هویتی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا که به ان نام بهار و یا بیداری عربی یا اسلامی داده شد نیز اضافه کنیم اشتباه راهبردی دو کشور به مراتب خطرناکتر به نظر میرسد. طوفانی دریائی از سمت مدیترانه به سوی سرزمینهای خشک و نفت خیز که آمریکا با تمام توان تلاش کرد بر موج آن سوار شود تا هم امنیت رژیم صهیونیستی و هم عبور انرژی از این منطقه را بهتر تضمین کند. اما اگر واقعا" قرار بود دو کشور در یک روند دراز مدت به تشنج زدائی و شناخت قدرت یکدیگر و تعامل مثبت به منظور کاهش تنشهای منطقه ائی بپردازند بهتر بود امر خطیر بازگشت اعتماد بین دو کشور ابتدا از طریق محافل مطالعاتی، علمی و نخبگی دو کشور دنبال می گردید تا کار دی ان ای شناسی که یک امر تخصصی است به دیپلماتها سپرده نشود، اما متاسفانه و به اشتباه تا کنون چنین زمینه و فضائی برای موسسات تحقیقاتی فراهم نشده و دولت از میزان نقش و تاثیر گذاری آنها غفلت کرده است!
منبع: روزنامه شرق مورخ 15.4.94
نظر شما