به گزارش روابط عمومی نمايش «فهرست»، محمد شیروانی پس از سخنان رضا ثروتی درباره او و دو فیلمساز دیگر(سهراب شهید ثالث و پرویز کیمیاوی)گفت : « من یک ماهی میشود که به دلیل بحث پیشآمده برای فیلمهایم کمی با مشکل بینایی مواجه شدم، اما واقعاً الآن نمیخواهم چشمهای خیسم را شما تماشاگران عزیز ببینید، یکجایی است که آدم در مرحلهای است که به سیم آخر میزند و ترجیح میدهد کاری را برخلاف میل خود انجام دهد اما من هیچ صحبتی نمیکنم تا جمعه (29 خرداد) که دلایلم را خواهم گفت که چرا تمامی فیلمهایم را بر روی سایت شخصی خودم بهطور رایگان در دسترس عموم قرار دادهام، ولی من میمانم در این مملکت و خودکشی نخواهم کرد.»
رضا ثروتی هم با گلایه از وزارت ارشاد گفت که امشب برای من شب عجیبوغریبی است، من سه فیلمساز را همیشه در زندگیام ستایش کردهام و خواهم كرد. سه فیلمسازی که اتفاقاً باوجود درخشش خیرهکننده در آثارشان، هميشه در منظر عموم مهجور ماندهاند، اولینِ آنها سهراب شهید ثالث است که با تمام نبوغ ذاتیای كه داشت، در اوج پختگي به علت شرايطي كه تنگنظران و دشمنان آن دوره ]پیش از انقلاب[برايش رقم زدند، با افسردگي از ایران عزیمت کرد وزندگی خود را با خودکشی به سرانجام رساند، دومینِ آنها پرویز کیمیاوی است، همان سازندهی بیبدیل «مغولها»، که سالهاست به خاطر عدمحمایت و منزوي شدن، دیگر فیلمي نمیسازد.»
او افزود: «آقاي ارشاد میدانستی كه سازندهی فيلم «اوكي مستر» كه مبارزه بافرهنگ غربي را چندين دهه پيش از شما آغاز كرده بود، در شب بزرگداشتش در خانهی هنرمندان، تنها من و سه نفر ديگر به استقبال حرفهایش رفته بوديم و در سالن حضور داشتيم و دو نفر از جمع ما، در انتهاي صحبتهایش از او پرسيدند: شما نسبتي با مسعود كيميايي نداريد؟ و او حیرتزده و عصباني فرياد زد: من پرويز كيمياوي هستم، کيمياوي.»
ثروتی ادامه داد: «سومینِ آنها که در این جمع حضور دارد و بعد از 18 فیلمی که در طي اين سالها ساخته و باوجود تمام نبوغی که در طي اين سالها با بدعت و طنازي تمام در آثارش ارائه داده، چند ماهي ست كه علیرغم روحیهی ذاتیاش، افسرده و خانهنشین شده، هنوز مجوز اکران به هیچکدام از آثار تولیدشدهاش داده نمیشود و من متأسفم برای شخصِ شما و برای آقایان ارشاد در سالهای پیش، که گويا با فرامينِ نخ نمايي كه در سالها دور براي هنر تجویزشده است، آثار هنرمندان را ارزيابي میکنند و گويا مطلقاً متوجه مسئله زمان نيستند، حالا كه BBC و manoto و دهها شبكه خصوصی آنسوی آبها حاضرند باقیمتهای اندكي فیلمهای سانسور شده و حذفشده را بخرند و پخش كنند، حالا كه فيلمسازانِ دسته چندمي ايراني در آنسوی مرزها پا بر گردن مقدسات ما میگذارند و با سرمايه و حمايت از سوي غرب، قصد تابوشكني دارند! شما موظفي آقاي ارشاد از فیلمساز داخلیات حمايت كني!»
او تأکید کرد:«بايد به فيلمسازي كه در كشورش مانده و باوجود همه سختیها، تلاش میکند به قواعد مميزي تو احترام بگذارد، بها دهي و او را بهطور كل از جامعهات حذف نكني؛ چراکه يك کژ سلیقگی و سو تفاهم يك كارمند دونپایهی ارشاد، میتواند هوچي گراني را در عرصهای وارد كند كه نه خودتان بتوانيد از آن بيرون بياييد و نه هنرمندان.»
ثروتی با طرح این پرسش که مگر وزارت ارشاد قول نداده بود كه مميزي را به صنفهای هنري انتقال دهد تا هنرمندان خودشان يكديگر را اصلاح كنند، گفت:« ما میدانیم كه سانسور در هرکجای دنيا هست و هر جا به شكلي و طريقي، ما به تابوهاي مذهب و سنت كشورمان احترام میگذاریم، اما نه به ذهن بيمار محافظهکاری كه خيال میکند، شستشوي يك پيرمرد مرده بر صحنهی تئاتر يا سينما بار جنسي به همراه دارد! آقاي ارشاد نمیبینی در اين فضاي بسته و تنگ چگونه هنرمندانی كه میباید الگوهاي انساني و رفتاري مناسب را به مردم ارائه دهند، بيمار شدهاند و براي بقا يكديگر را میدرند و بر اجسادِ هم راه میروند؟! آقاي ارشاد؛ سالهاست كه نخبههای این مملکت را نادیده میگیرند و با حرکتهایی ناپسند باعث میشوند یک هنرمند با تمام نبوغش رو به نابودی قدم بردارد و از خلق کردن آثارش، صرفنظر كند. میخواهی هنرمندت پا به فرار بگذارد و در آنسوی مرزها، عقدهمندانه و اغراقآمیز به مقدسات و تابوهاي كشورت حمله كند و در اين جنگ رسانهای با هیاهوی کرکنندهتری ، عقايد راديكالش را بدون در نظر گرفتن ظرفيتِ يك جامعهی مذهبي و سنتي ارائه دهد؟! آقاي ارشاد میدانی دست رنج بيست سال را به شكل استفادهی آزاد در سایتها قرار دادن يعني چه؟»
او افزود:«آقاي ارشاد، هیچ هنرمندي در هيچ كجاي دنيا، تا به امروز نتوانسته و نمیتواند با اثر هنریاش انقلابي برپا كند، نتوانسته و نمیتواند ایدئولوژی کسی را تغيير دهد، خيالتان تخت باشد كه درصدي هم نمیتواند مثل کتابهای آموزشي دبستان عمل كند، ما اساساً و اصلاً قادر به تغيير انساني نیستیم، حداقل در آثارمان، چون همهی آنچه كه آدمها از قرنها پيش میدانند را در قالب اثري هنري موشكافي میکنیم و از زاویهی ديگري به آنها نگاه میکنیم، مثلاً میگوییم قضاوت نكنيد، دروغ نگوييد كه مگر كسي هست كه به اين امور واقف نباشد، ما میتوانیم تنها يادآوري كنيم، براي انسانهای هميشه فراموشکار، براي خودمان از چه میترسید؟ آقاي ارشاد مخاطب آثار هنري نسبت به آدمهای يك جامعه اندکاند، و مخاطب آثار تجربي كه هميشه هنر هر سرزميني را گامي به جلو میبرند؛ اندکتر، از چه میترسی؟ مگر نه اينكه مخاطبين اين آثار بيشتر از هر قشر ديگري خود را در معرض رسانه و اخبار قرار میدهند، مگر آمار مخاطبين هنري كشورت را نداري؟ چيزي جديدي قرار نيست از منظر امور سياسي و اعتقادي كشور، از سوي ما به آنها بيان شود، مگر انكار میکنید كه باوجود رسانه و جهانِ اينترنت و انبوه شبکههای خارجي، نمیتوان جلوي حرفها و نقدهاي سياسي را گرفت؛ كه به اعتقاد من اگر هنرمند، سطح مطالبي را كه ارائه میدهد در سطح آن رسانهها پايين بياورد، اثرش شتابزده، احساسگرایانه ، شعاري و تاریخمصرف دار است و بهزعم من کوچکترین، او اساساً هنرمند نيست. جو زدهای است كه میخواهد در هياهوي کوتولهها، چند صباحي قهرمان باشد. قهرماني شجاع در فضاهاي مجازي، اما توخالی و مضحك؛ دون کیشوت وار در جنگ با آسیابهای بادي. چراکه از امري سخن میگوید كه همهی مردم به آن واقفاند و دارند آن شرايط را زندگي میکنند، در اين ميان هنرمند، مثل منورالفكرهاي مرفهي میشود كه از آنسوی آبها، براي ما نسخه میپیچند و دارو تجويز میکنند. آقاي ارشاد امشب شب تولد کسی است که با تمام بیمهریهای اين سالها، چه از سوي هنرمندان و چه از سوي دولتمرداني چون شما، همیشه فعالیت و پويايي خود را ادامه داده است و از پا نیفتاده! محمد شیروانی سالهاست با تمام تن و جانش، با گوشت و استخوانش، به خلق آثاری کمنظیر، براي تاريخِ هنر سرزمينم پرداخته است. آقاي ارشاد من نه بهعنوان يك هنرمند، كه بهعنوان مخاطبِ آثارش، نمیخواهم دست رنجش را مفت و مجاني از اينترنت، صاحب شوم، نمیخواهم نابغهای ديگر فرار كند و متواري شود، من نمیخواهم نخبهای ديگر، در غربت، به «طبيعت بیجان» بپيوندد، آقاي ارشاد؛ بگذار محمد شیروانیها بمانند و كار كنند و تا زماني كه زنده هستند ستايش شوند و حمايت، نه آن زمان كه مثل هميشه اولين دستهگلها از سوي شما و همكارانتان، به نشانيِ گور و بدنهای بیجانشان در بهشتزهرا ارسال میشود.»
«فهرست» روایت رهبر ارکستری است که درصدد ساخت قطعهای برای مردگان است؛ قطعهای که او را به انزوا میکشاند و با مردگانش مواجه میکند.
همچنین نمایش به دراماتورژی، طراحی و کارگردانی رضا ثروتی و تهیهکنندگی پیمان قدیمی در تالار حافظ ساعت 21 (روبروی تالار وحدت) به روی صحنه میرود.
5757
نظر شما