۰ نفر
۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۰
بالا گرفتن تب تمدن اسلامی در میان ما

شعار تمدن اسلامی و رسیدن به آن به صورت یک شعار عمومی در آمده است. خاستگاه این شعار چیست و تا چه اندازه واقعی است؟ آن هم درست در وقتی که ضربتی دیگر از سوی داعش بر این تمدن نواخته می شود و جایگاه ما در دنیا باز هم دستخوش مشکلات می گردد

نخستین بار غربی ها کلمه «تمدن اسلامی» را به کار بردند و آن را برای مجموعه ای از فرهنگ و علم و تمدن که در دنیای اسلام تولید شده اطلاق کردند. آنها با توجه به مخطوطات اسلامی، تصحیح و چاپ آنها، توجه خاص به نسخه های آثار مربوط به طب و نجوم و عجایب المخلوقات و غیره، به کشف چیزی پرداختند که نامش تمدن اسلامی گذاشتند. پس از آن بود که ما با خواندن آثار آنها از تمدن اسلامی و محتوای آن که تا آن زمان تنها یک پوسته نازکی از آن برایمان مانده بود آشنا شدیم. در ادامه البته خودمان هم به کشف خودمان پرداختیم که البته ادامه دارد و معمولا قوی هم نیست.
در ضمن، پیش و پس از مشروطه، متوجه عقب ماندگی مان از غرب شدیم و در رساله های سیاسی بی شمار شروع به نقد وضع فعلی و همزمان با ستایش گذشته اعم از اسلام و ایران کردیم. در این باره هزاران صفحه مطلب در نشریات و رسالات دوره قاجاری منتشر شده است. آن آثار در تقویت فکر تجدد در دوره پس از مشروطه بسیار موثر واقع شد و عصر رضا شاه برای تحقق همان تجدد بود که ما را به غرب برساند.
اما در میان نویسندگان ما، ستایش از گذشته به صورت یک اصل درآمد و برای همه مقبول واقع شد. این مسأله برخاسته از نوعی حس نستالژیک بود که دنبال مستندات می گشت و در این میان به نوشته های فرنگیان یا شبه فرنگیان استناد می جست.
یک زمانی نویسندگان مذهبی، وقتی می خواستند از گذشته مسلمانان ستایش کنند، یک خط در میان می گفتند «گوستاولوبون می گوید...»، در این باره گاهی هم از جرجی زیدان، مسیحی مصری مطالبی نقل می شد که مسلمانان چنین و چنان بوده اند.
در میان آثاری که در باره تمدن اسلامی نوشته شده، کار آدم متز که با عنوان تمدن اسلامی در قرن چهارم توسط مترجم برجسته کشورمان آقای علیرضا ذکاوتی عرضه شد، یکی از بهترین کارهاست که البته بیش از صد سال از زمان نگارش آن سپری شده است.
در همین سالها، گهگاه کتابی هم در داخل نوشته شده که نمونه های فراوان و اغلب با ادبیات ستایشی و تمجیدی و کمتر انتقادی نوشته شده است. البته گاه در باره علل عقب ماندگی هم در این آثار بحث می شد و شاید در این سالها کتاب آقای زیبا کلام با عنوان ما چگونه ما شدیم، نوعی نگاه انتقادی به گذشته داشت که سعی کرده بود از آن بحث های صوری گذشته در باره علل عقب ماندگی یک گام جلوتر برود.
همزمان با شروع دولتی که به نام سازندگی نامیده شد، شعارهایی برای ساختن ایران آن هم بعد از یک دهه خرابی های جنگ و مسائل دیگر، به تدریج برخی متوهم شده و فکر کردند که عصر جدیدی را در ایجاد تمدن اسلامی آغاز کرده اند. اینها درست و بدون آن که پایه های اساسی یک تمدن را بشناسند، بحث تقلید از مالزی و طرح ژاپن اسلامی را مطرح کردند، شعارهای که مشابه آن در آغاز دهه پنجاه برای رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ داده شد. آن زمان شاه بدون آن که توجه کند فرانسه از چه انقلاب و چه دوران سخت و با چه ادبیات و دانشمندانی به این نقطه رسیده، می خواست در یک دهه ره سیصد چهارصد ساله غرب را طی کند.
البته در این میان، روشن نبود و نیست که قرار است محور این تمدن ایران باشد، یا دنیای اسلام. گاهی از تمامی دنیای اسلامی و پیشرفت های گذشته آن صحبت می شود، گاهی از ایران سخن به میان می آید و برخی توهم آن دارند که یک قوم هفتاد میلیونی با یک زبان محدود که پشتوانه علمی جدی هم ندارد، می خواهند یک تمدن بزرگ ایجاد کنند.
جالب است که اینان ادعای تحکم این تمدن بر تمامی تمدن اسلامی دارند و میراث آن را هم منحصر به خود می دانند.
سادگی است کسی تصور کند این مطالب که اینجا نوشته می شود به معنای نفی سهم تمدن ایرانی در مجموعه تمدن اسلامی و حتی جهانی نیست، بحث از توهم این است که یک درصد یا دو درصد بخواهد مدعی صددرصد بشود.
آن دوران گذشت تا آن که در دولت اصلاح طلبان غربی ها از جنگ تمدن ها گفتند و اینجا از گفتگوی تمدنها شد. این شعار مورد استقبال قرار گرفت و هزینه هایی هم برای آن شد اما یک توجه منطقی به واقعیت موجود تمدن اسلامی و ایرانی، کمتر صورت گرفت. در واقع ابزارش هم نبود و نیست که بخواهد چنین توجهی صورت گیرد. به علاوه که نزاع تمدنها که همیشه وجود داشته و دارد، و این که یکی بر بقیه غلبه کند یا رنگ عالم را به خود اختصاص دهد، نیاز به زمینه ها و پیش زمینه های فراوانی دارد که اصلا نمی تواند حتی در صد سال و یا با فشار و تزریق پول و یا توصیه و نصیحت ایجاد شود.
یک تمدن نیاز به خرد شدن استخوان نسلهای زیادی دارد که با وقت گذاشتن، ذره ذره بر علم و دانش و تمدن افزوده اند و آن هم نه در یک شاخه بلکه در همه شاخه ها کوشیده اند و مهم تر از همه در سایه یک دانش حقوق که پاس حق همه فرهیختگان و افراد متفاوت اندیش را که می توانند راهی به آینده بگشایند فعالیت مستمر داشته اند. چیزی که حتی فهم آن برای برخی دشوار است، کسانی که سالهاست برای احیای تمدن اسلامی کتاب می نویسند و می خواهند یک تنه، یک صد و پنجاه کتاب در باره تعداد متفکر و نویسنده با اندیشه های متفاوت و البته یک تنه بنویسند و یک شبه تمدن اسلامی را زنده کنند.
حالا تب تمدن اسلامی چند سالی است بالا گرفته و شاید قریب ده سال است که در زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیلاتی برای تمدن اسلامی ایجاد شده است. به تدریج بسیاری از موسسات بازار یاب که دنبال جذب شهرت و پول هستند بحث ایجاد نشست ها و همایش های تمدن ساز را طرح کرده اند و هر روز هم بر تعداد آنها افزوده می شود.
می توان گفت که اگر یک روزی روسای مملکت از پیش و پس از انقلاب از رسیدن به دروازه های تمدن سخن می گفتند حالا در هر گوشه و کناری و در ادبیات اغلب سخنرانان برای دهن گرمی هم که شده، یادی از تمدن اسلامی می شود. در حالی که به طور جدی حتی یک تلاش قابل ذکر برای شناخت بنیادهای همین تمدن از دست رفته هم نمی شود تا بشود درست به آن افتخار کرد. حالا این درس به مرز یک درس عمومی برای همه دانشجویان هم رسیده است که باید ولو به صورت انتخابی آن را بگیرند و با گذشته درخشان خود آشنا شوند.
قریب به همین مضمون و با سابقه ای بیشتر از تب دایرة المعارفی نویسی هم می توان سخن گفت که دو سه دهه است مملکت را گرفته و تبدیل به برندی برای کلاس گذاشتن شده است. تشکیلاتی ایجاد می شود، عضو هئیت علمی استخدام می کند و هر صبح به او تکلیف می کند مدخلی بنویسد و اصلا متوجه نیست که کار مدخل نویسی در یک موضوع، مربوط به متخصصی است که سالها در باره آن موضوع تدریس و تحقیق کرده و کتاب و مقاله نوشته است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 423995

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 24
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۸
    6 2
    چرا هیچکس اسم کسی را که اولین بار به اهمیت مسأله تمدن اشاره کرد، نمی آورد؟
  • بی نام A1 ۰۳:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    68 2
    لطفا بفرمایید جای این داعش در این تمدن اسلامی در کجاست؟
  • بی نام IR ۰۵:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    6 16
    تمدن اسلامی باظهورصفویه طومارش درهم پیچید
    • بی نام A1 ۰۶:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
      15 5
      نه اون کار عثمانیها و پان ترکها بود، عزیزم.
    • بی نام A1 ۰۹:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
      6 9
      ماقبل ازصفویه ابوریحان رازی خواجه نصیرنظام الملک بوعلی سیناحافظ سعدی مولوی داشتیم بعدازصفویه غیرازدانشمندان لبنانی که به ایران آمدندچه کسی راهمطرازقبلی هاداشتیم وبه عثمانی چه ربطی داره
    • امین A1 ۰۹:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
      10 2
      پس از صفویه در حوزه علم ملاصدرا که از همه ی فلاسفه پیش از خود در اسلام برتر است، فیض کاشانی و دیگران و در شعر چون ذکر کرده اید، صائب تبریزی، کلیم کاشانی، هاتف اصفهانی و در هنرهای دیگر الی ماشاالله. طومار ابن سینا و فارابی و مانند ایشان را صفویه در هم نپیچید بلکه چند قرن پیش از صفویان، غزالی در هم پیچید. هرچند او هم دلایل قابل توجهی داشت. از لحاظ تاریخی هم صفویه پس از دوران انحطاط از هر لحاظ و ملوک الطوایفی بر سر کار آمد و قطعا اوضاع پس از آغاز صفویه بسیار بهتر از پیش از آن است.
    • بی نام A1 ۱۵:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
      2 1
      آقای امین نامدارانی که برشمردم درکلاس جهانی نامدارندوگرنه درهرجامعه ای شاعروفیلسوف وهنرمندوجوددارد
    • امین A1 ۰۶:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۰
      2 0
      به هر حال کسانی که بر شمردید و در کلاس جهانی نامدارند بین 2 تا 5 قرن 200 تا 500 سال پیش از روی کار آمدن و تثبیت صفویه می زیسته اند و لازم است ارتباط انحطاط آن دو جریان فکری را با صفویه معلوم بفرمایید؛ نه اینکه جایگاه دانشمندان و شعرایی را که بر شمردید یادآوری فرمایید. کسانی که بنده نام بردم چه در هنر و ادبیات و چه در علم و فلسفه پس از صفویه مکاتبی خلق کرده اند که البته به دلایل سیاسی در دسترس جریان غالب فکری در غرب قرار نگرفته و لذا جهانی نشده اند. وگرنه فیلسوفی مانند ملاصدرا از هم دورگان غربی خود چیزی کم نداشته که در مواردی پیشرو بوده است اما راهش بی رهرو مانده که آنهم دلایلی به جز تأثیر صفویه دارد.
  • بی نام A1 ۰۵:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    4 10
    تابعین سید حسن تقی زاده معتقدند برای پیشرفت باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شد و آن تمدن را الگو قرار داد اگر چه در ظاهر نتوانند به خاطر مصالحی ما فی الضمیر خود را ابراز دهند و مجبور باشند فریبکارانه منویات اسلاف خود را در لفافه بیان کنند. البته همان عاقبت اسلافشان در انتظارشان خواهند بود.
  • بی نام US ۰۶:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    5 1
    در دوره خلفاي اموي در دوره خلفاي عباسي در دوره صفويه در دوره خلفاي عثماني در دوره قاجاريه . لطفا تمدن اسلامي را بنويسيد كي بوده است و كجا بوده است .
  • بی نام IR ۰۷:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    9 6
    مطلب خوبی بود. حالا فرض کنیم در زمانی که دین مردمان اسلام بود دانشمندان بزرگی هم در شرق ظهور کردند. اصولا من نمی فهمم این پیشرفت علمی چه ربطی به اسلام داشت که نامش را گذاشته اند تمدن اسلامی. اگر پیشرفت علمی به دین مربوط است که مسیرتمدن مسیحی صحیح تر از تمدن اسلامی بوده و بهتر است آنرا احیا کنیم. حالا اگرفرض کنیم که تمدن اسلامی داشته ایم باید ببینیم چرا دچار سقوط شده؟ بودم بودم که شرط نیست بلکه مهم اینه که چی هستم و چه اشکالاتی دارم که از دنیای علمی عقب افتاده ام. اینهم باز به دین ربط ندارد.
  • رضا IR ۰۷:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    54 1
    نمی دونم چرا هیچ کس از قرن یکم و دوم اسلامی حرفی به میان نمیاره؟ همیشه اون قسمت تاریخ پرش داریم
    • بی نام A1 ۰۸:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
      14 3
      به این دلیل پرش داریم که همه چیز سوزانده شد و از بین رفت و همه تاریخ و دانشی که سال ها جمع شده بود نابود شد. مغولی عرب حمله کرده بود. به قول فردوسی مارخوار اهرمن چهره.
  • امین A1 ۰۹:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    7 6
    بنده کارم مطالعه متون اسلامی و عرب است و با کارهای ارزشمند آقای جعفریان هم از جمله در کتابخانه مجلس آشنایی کافی دارم. اما نمی دانم علت این خصومت ایشان با آثار ایران در تمدن اسلامی چیست. تأثیر ایران بر تمدن اسلامی قطعا بسیار بنیادی و بسیار بیش از یکی دو درصدی است که ایشان می گویند. این مسأله اصلاً ربطی به نژادپرستی و توهم ندارد. تمدن اسلامی بسیار وامدار تمدن ساسانی و از آن سو یهودیت، مانویت، مسیحیت غرب و غیره است. از حیث تکنولوژی و ساختارهای اجتماعی و حکومتی نیز عمیقا وامدار ایران عصر ساسانی و ایرانیان پس از اسلام است. پایه های تفکر شیعی نیز بویژه بسیار نزدیک به تفکر پیش از اسلام است. متأسفانه اندیشمندان ما هنوز بهره ای از مدرنیته نداشته، "پست مدرن" می شوند و البته بازار گرمی هم دارد.
  • بی نام A1 ۱۱:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    4 2
    دریک مقطعی ازتاریخ و پیش ازحمله مغول در منطقه خاورمیانه به علوم تجربی ، پزشکی، نجوم و ریاضیات توجه شد و موجب پیشرفتهای تحسین برانگیزی شد.این یک واقعیت هست اما یک سوال دارم. این پیشرفتها چه ربطی به دین اسلام داره که اسم تمدن اسلامی رو روی اون دوران میگذارید؟
    • بی نام A1 ۱۳:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
      2 3
      تمام دانشمندان وبزرگان آن دوره موردنظرشماپایه شخصیتشان اسلامی بودبوعلی سیناخواجه نصیرنظام الملک حافظ مولوی سعدی بن مایه فکریشان ازاسلام نشات گرفته است
    • دانشجو A1 ۱۴:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
      3 2
      این توجه به علم و دانش و حکمت که نمود آن تاسیس دار العلم ها و دار الحکمه و بیت الحکمه ها بود تجویز مستقیم قرآن و رسول و ائمه بود. اگر بی طرفانه در متون مقدس اسلامی قرآن و احادیث معتبر از ائمه هدی ع سیری کنیم به وضوح دعوتی عام به سوی علم و حکمت و دانش و خرد و تفکر را می بینیم. دین اسلام، نرم افزاری بود که ذهن میلیون ها مسلمان را اداره می کرد و این نرم افزار به صورت مدام، دستور به دانش و علم دوستی و حکمت و خردورزی می داد. وزراء و صاحب منصبان و حاکمان حداقل برای این که در مقابل چنین مردمانی فرهیخته فرهیخته ناشی از علم و حکمت دوستی و این هم ناشی از دعوت اسلام کم نیاورند، مدام به تاسیس کتابخانه و دانشگاه و بیمارستان و ... می پرداختند. اسلام و قرآن علت تحول فرهنگ بود و فرهنگ علت همه چیز.
  • بی نام IR ۱۵:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    7 2
    یه روز از اسلام مکتب بیرون می کشند. یک روز تمدن ازش استخراج می کنند. اسلام دین است. باوربفرمایید.
  • سلمان خان IR ۱۶:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    7 3
    احتمالا اقای جعفریان رنسانس فرهنگی وعلمی اروپا را زمینه ساز انقلاب صنعتی میدانند وهمگان میدانند رنسانس دراروپا چیزی نبود جز محدود کردن کلیسا سکولاریسم واومانیسم وازانجا بود که انسان غربی اعتمادبه نفس پیدا کرد وبرده مذهب نبود وهمگان دیدند انچکه شد
    • دانشجو A1 ۱۰:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۱
      1 3
      رنسانس چیزی به جز آشنایی اروپا با علوم روز که از قضا از مسلمین بود و متعلق به تمدن اسلامی بود نبود. موتور محرک رنسانس، ترجمه آثار علمی از زبان عربی به زبان های اروپایی بود. پس رنسانس در واقع بعثت اروپا و جدا شدن آن از جهل و استفاده از نور علم بود. نور علمی که فروزاننده آن اسلام و تمدن اسلام و دانشمندان مسلمان بودند. از این رو، رنسانس اروپا را می توان امتداد بعثت نبوی در مغرب زمین البته نه در اسم بلکه در رسم و شیوه دانست.
  • بی نام A1 ۱۶:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    3 0
    برداشتم این بوده که تمدن اسلامی نداریم، حالا چرا میخواید تمدن ایرانی بهش وصل کنید؟
  • روح الله IR ۱۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
    4 0
    مکانیسم تلاش و حرکت ما برای دستیابی به بنیان های تمدن مان چیست؟ چرا این مکانیسم طراحی نمی شود و به کسانی که عالمانه و صادقانه این امر را دنبال می کنند ارائه نمی شود؟ کاش کسی پیدا شود و یک بار و برای خدا هم که شده از سخن گفتن درباره لزوم احیای تمدن و بی توجهی مسئولین و... بگذرد و به راه و روش و نظریه پردازی بپردازد. به نظرم اینگونه جریانی احیاگر پدید می آید.
  • قلی A1 ۰۶:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۰
    2 0
    این بنده خدا که حرف حساب میزند چرا همه اینقدر قاطی کردند مزاجشان بهم ریخته؟ خب اگه متوهم نبودیم که الان باید اونی که مدعی هستیم میبودیم. توهم یعنی اینکه چیزی نباشی یا نداشته باشی و تظاهر کنی یا فکر کنی هستی و اری که نیستیم و نداریم. در گذشته هم الله اعلم ما که تاریخ خواند ان هم همه جورش، نقش همه را دیدیم. هر چند خودم به تفاخر نژادی پایبند نیستم و منظورم از همه همه مردم این سرزمینها است حال شما هر جور میخواهی تقسیمشان کن
  • رضاا RO ۲۱:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۰
    5 0
    این تصویر؛ که تمدن شکوفا در آن طرف است و ما از این طرف با فکر و دانش و فلان و بیسارمان میتوانیم به آن برسیم، تصویری کاذب است جامعه انسانی با توافق شکل نمیگیرد، بلکه این محاسبات هم تنها صورتی از زندگی بشر هستند و ما هرچه کنیم، توانایی رهایی از این ظرف را نداریم و نمیتوانیم بعنوان پی بنای تمدن از آن استفاده کنیم.