چه جذابیت پنهانی در این جشنواره سواحل کوزوات فرانسه وجود دارد؟ در این ایامی که سینمای ایران در افول شدیدی به سر می برد و به اعتراف تقریبا قریب به اتفاق اهالی خودش ، یکی از ضعیف ترین جشنواره های فجر تاریخ خود را سپری کرد و در اکران نوروزی هم با افت چشمگیر مخاطب حتی نسبت به سال گذشته مواجه بود، چه توجیهی برای این مسافرت ها و چتربازی ها و جشنواره دیدن ها وجود دارد؟

 

دوره ای دیگر از جشنواره فیلم کن به پایان رسید و کاروان عریض و طویل سینمای ایران مانند هر سال با یک جایزه جنبی در یک بخش جنبی این جشنواره و البته طبق معمول همراه کارنامه ای مبهم و نامشخص از حضور در  بازار آن ، به وطن بازمی گردند. (یاد زمانی می افتیم که ورزش ایران مانند امروز در اوج نبود و مثلا همراه یک تیم 3-4 نفره وزنه برداری ، یک هیئت 30-40 نفره همراه می شد!)

 کارنامه ای که سالهاست همچنان در ابهام به سر می برد. یعنی از حدود 30 سال پیش وقتی برای نخستین بار نمایندگان بنیاد سینمایی فارابی در بازار فیلم کن سال 1985 شرکت کردند. از آن تاریخ تا به امروز علیرغم حضور پر و پیمان هیئت های نمایندگی از موسسات و نهادهای مختلف دولتی و خصوصی در بازار کن و دیگر غرفه های خرید و فروش جشنواره های مشابه ، اما دریغ از یک گزارش یا بیلان و یا ارائه میزان فروش فیلم های ایرانی که گویا در این بازارها توسط طرف های ایرانی عرضه می شوند!  چه در آن زمان که تنها بنیاد فارابی بود که یکه و تنها شرکت می کرد و چه در سالهای بعد که آن حضور و شرکت محدود تبدیل به کاروان شد و بعد شکل پاویون گرفت و کم کم آن قدر گسترده شد که اینک از آن به چتر سینمای ایران تعبیر می شود!!!

 

 طرفه آنکه همین به اصطلاح چتر سینمای ایران که گویا با هزینه چند صد هزار یورویی از کیسه ملت و جیب بیت االمال برپا می شود، در 3-4 روز ابتدای بازار کن امسال (که معمولا اصلی ترین روزهای یک بازار محسوب می شود) از نمایندگان این سینما خالی بوده و خاک و ماسه های سواحل کوزوات فرانسه را نوش جان می کرده است؟! گویا اعضا و مسئولین و شرکت کننده های غرفه های موسسات سینمایی و رسانه ای ایرانی آنقدر سرگرم تماشای فیلم ها شدند که بازار و ماموریتی را که به خاطرش عازم کن شده بوده اند را پاک فراموش کردند! ای کاش چنین شور و شوقی برای بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر که همین ماه پیش در تهران برگزار شد هم وجود داشت تا سالن های آن جشنواره خالی از تماشاگر ، خاک نخورد!!

به هر حال در طول این سالها ، دریغ از یک برگ یا ورقی که در آن روشن شود این غرفه ها و بازارها چه دستاوردی برای سینمای ایران داشته اند؟ معلوم نیست چه اتفاقاتی می افتد، چه مذاکراتی و با کدام موسسات و کمپانی ها و استودیوها انجام می پذیرد؟! کدام فیلم ها فروش می رود و کدام فیلم ها خواستار ندارند؟ کدام غرفه ها موفق هستند و کدام نیستند؟! این چه راز سر به مهری است که حدود 30 سال است، حتی اهالی سینمای ایران از دانستنش محروم هستند؟! این چه مذاکراتی است که حتی فکت شیت های رایج هم برایش منتشر نمی شود؟!! اگر موفقیتی در این مذاکرات حاصل می شود، چرا سخنی از این موفقیت ها به میان نمی آید و اگر توفیقی حاصل نمی شود (که براساس شواهد و قرائن موجود این فرض دومی به یقین نزدیکتر می نماید) پس دیگر این کاروان کشی هر ساله چه صیغه ای است؟!!!

چه جذابیت پنهانی در این جشنواره سواحل کوزوات فرانسه وجود دارد؟ در این ایامی که سینمای ایران در افول شدیدی به سر می برد و به اعتراف تقریبا قریب به اتفاق اهالی خودش ، یکی از ضعیف ترین جشنواره های فجر تاریخ خود را سپری کرد و در اکران نوروزی هم با افت چشمگیر مخاطب حتی نسبت به سال گذشته مواجه بود، چه توجیهی برای این مسافرت ها و چتربازی ها و جشنواره دیدن ها وجود دارد؟

اصلا در شرایطی که یکی از مهمترین کمبود ها و کاستی های سینمای ایران ، دور افتادگی آن  از مردم و انقلاب و آرمان ها و ارزش هایش تلقی می شود، شرکت در جشنواره ای که هیچ قرابتی با آن آرمان ها و باورهای مردمی ندارد، چه معنایی دارد؟ برای اینکه فاصله جشنواره فوق را با چشم اندازی که حداقل هر سال از سوی مسئولین سینمایی برای آینده سینمای ایران ترسیم شده و در آن اندیشه و باورها و ارزش های اسلام و ایران و انقلاب اسلامی اولویت نخست محسوب می گردد، روشن تر شود ، نگاهی اجمالی به آنچه در کن 2015 افتاد می اندازیم:

شصت و هشتمین دوره جشنواره فیلم کن که یکشنبه شب با اعلام برگزیدگانش به پایان راه خود رسید را برخلاف تبلیغات رایج و البته مانیفست خود جشنواره که قرار بود حامی سینمایی مستقل و هنری در مقابل غول هالیوود و سینمای آمریکا باشد می توان در واقع آمریکایی ترین دوره جشنواره فوق دانست. گو اینکه براساس آمار ، در طول تمامی این شصت و هشت دوره،  فیلم های آمریکایی با فاصله ای زیاد نسبت به رقبا و با  19 بار ، بیشترین سهم را در کسب نخل طلا و جایزه بزرگ جشنواره کن داشته اند و پس از آن ایتالیا با 12 بار  و فرانسه با 11 بار در رتبه های بعدی قرار دارند و اگرچه همه ساله این هنرپیشگان و دست اندرکاران فیلم های آمریکایی هستند که برروی فرش قرمز ، بیشترین توجه را به خود جلب کرده و بازار کمپانی های مد و لباس و لوازم آرایش (گردانندگان اصلی جشنواره) را داغ می کنند (از بازیگران فیلم "جنگ های ستاره ای" گرفته تا "شرک" و روبرتو رودریگز و اژدهای دست آموز و ... ) و اگرچه سال گذشته هنرپیشگان قسمت سوم فیلم "بی مصرف ها" ( همچون سیلوستر استالون و آرنولد شوارتزنگر و بروس ویلیس و هریسون فورد و ... ) با تانک برروی همین فرش قرمز رفته و همه حیثیت و اعتبار هنری جشنواره کن را به مضحکه گرفتند و البته قبل از آن بسیاری از مخاطبان جشنواره ، جلوی هتل همین حضرات تجمع کرده بودند و در انتظار عکس و امضاء لحظه شماری می کردند!!

اما در کن شصت و هشتم اگرچه نام های گوناگون از کشورهای مختلف را در میان کارگردان ها رویت  کردیم ، اما تقریبا 70 درصد فیلم های حاضر در بخش مسابقه اصلی جشنواره را یا فیلمسازان آمریکایی یا کمپانی های آمریکایی ساخته بودند و یا بازیگران معروف آمریکایی در آن بازی می کردند. به جز فیلم های "کارول" و "دریای درختان" که به طور مستقیم ساخته کاگردانان آمریکایی همچون تاد هینز و گاس ون سنت بودند، بسیاری از فیلم ها را کمپانی های آمریکایی همچون واینشتاین ، وایلد بانچ ، لاینز گیت ، رود شاو ، فیلم فور ، سلکت ساندنس و ... حمایت می کردند و بازیگرانی مانند ریچل وایز ، جین فاندا ، مایکل کین ، هاروی کایتل ، کالین فارل ، امیلی برانت ، جاش برولین ، بنسیو دل تورو ، جان تورتورو ، مایکل فاسبیندر ، جسی آیزنبرگ ، گابریل بایرن ، سلما هایک و تیم روث حتی در فیلم های ظاهرا ایتالیایی یا فرانسوی و یا بلژیکی و مکزیکی بازی داشتند و بعضا تهیه کننده فیلم های مربوطه بودند.

اما برگزار کنندگان جشنواره کن به نمایش همین بازیگران برروی فرش قرمز هم رضایت ندادند و به بهانه های مختلف، دیگر هنرپیشگان و عوامل فیلم های آمریکایی را به روی این فرش محبوب! کشاندند ، از جولیان مور (که گویا سال گذشته جایزه اش را دریافت نکرده بود)  تا روبی ویلیامز و اندی مک داول و تا پدر مایکل جکسن که حضور بی دلیلش باعث شگفتی بسیاری از خبرنگاران و حاضران در جشنواره شد!!!

به جز اینها تبلیغات اصلی رسانه ها و خود جشنواره از جمله برروی فرش قرمز ، بیشتر پیرامون فیلم های پرهزینه آمریکایی مانند "مکس دیوانه: جاده خشم" ساخته جرج میلر و "خارج داخل" ساخته پیت داکتر متمرکز بود که اگرچه در بخش خارج از مسابقه جشنواره شرکت داشتند اما حتی بالاترین امتیازات را از منتقدین دریافت کردند. به علاوه فیلم های وودی آلن و مارک آزبورن و باربه شرودر و بالاخره فیلم پر سر و صدا و اسراییلی ناتالی پورتمن (هنرپیشه معروفی که خود نیز اسراییلی است!) درباره تاریخ اسراییل براساس خاطرات آموس از اسراییلی!!

و نکته جالب اینکه علیرغم چند سال گذشته بازهم برخلاف قوانین جاری جشنواره که  تا قبل از نمایش در جشنواره کن ، فیلم های بخش مسابقه نبایستی در هیچ جشنواره و نمایشی اکران شده باشند، ولی بازهم این قانون مهم جشنواره های گروه A ، توسط آمریکایی ها وتو شد و به سیاق سالهای گذشته چند فیلمی که توسط کمپانی های آمریکایی حمایت شده و یا توسط بازیگران و هنرپیشه های مشهور هالیوود تهیه شده بودند، علیرغم اکران قبلی در بخش اصلی مسابقه جشنواره کن به نمایش گذارده شدند. مانند فیلم "قصه قصه ها" که با بازی و تهیه کنندگی سلما هایک همزمان با نمایش در کن ، به اکران عمومی هم درآمد یا فیلم "مادر من" ساخته نانی مورتی که با بازی و تهیه کنندگی جان تورتورو و حمایت کمپانی الکمی آمریکا حدود یکماه پیش از جشنواره در برخی سینماها به نمایش عمومی درآمده بود اما بازهم در بخش مسابقه جشنواره کن پذیرفته شد!

ضمن اینکه فیلم جنجالی "مکس دیوانه : جاده خشم" که به اصطلاح گل سرسبد کن امسال بود ، همزمان با نمایش در یک سالن این جشنواره در 70 کشور و صدها سالن سینما در سراسر دنیا به نمایش عمومی درآمد! در حالی که از یک هفته قبل از آن در لس آنجلس و بلژیک و جاماییکا اکران عمومی شده بود!!

برای اولین بار دو آمریکایی یهودی یعنی برادران کوئن ریاست هیئت داوران را برعهده داشتند که در کنارشان گیلرمو دل توروی مکزیکی (که البته در هالیوود فیلم می سازد) و سینا میلر (هنرپیشه فیلم هایی مثل "فاکس کچر") ، جیک جیننهال (دیگر بازیگر معروف آمریکایی) هم حضور داشتند. یعنی اکثریت هیئت داوران را آمریکایی ها تشکیل می دادند و در مقابل آنها سوفی مارسوی فرانسوی و رزی دی پالمای اسپانیایی و خاویر دولان کانادایی و روکی ترائوره (آهنگساز مالیایی) چندان تاثیر نداشتند. از همین روی اگرچه نخل طلا را را به ژاک اودیار فرانسوی دادند که به هر حال یکی از کمپانی های رابرت ردفورد یعنی "ساندنس سلکت" آن را حمایت کرده ولی جایزه بزرگ جشنواره (که در حد همان نخل طلا به حساب می آید) براساس اغلب پیش بینی ها به فیلم هلوکاستی "پسر شائول" رسید که پیش از این چند نمونه مشابه در سینمای هالیوود داشته است. ضمن اینکه جوایز فیلم همجنس گرایانه "کارول" از تاد هینز ، همچنین "کرونیک" مایکل فرانکو با شرکت تیم روث از کمپانی برادران واینشتاین (جایزه بهترین فیلمنامه)، "خرچنگ" فیلم آخرالزمانی یورگوس لانتیموس با بازی ریچل وایز و و کالین فارل (جایزه هیئت داوران) ، "قاتل" از هسیائو هسین هو (بهترین کارگردانی) ، تقریبا 90 درصد پیش بینی ها را تحقق بخشید.

انتخاب فیلم "ناهید" که از ضعیف ترین فیلم های جشنواره فیلم فجر سال گذشته ارزیابی شد و اغلب منتقدین و اهالی سینما بر سر این موضوع متفق القول بودند (از همین روی نام آن در هیچکدام از انتخاب های و برگزیدگان در هیئت های مختلف داوری و نشریات گوناگون سینمایی نیامد) ، از میان فیلم هایی مانند "رخ دیوانه" ، "من دیه گو مارادونا هستم" ، "در دنیای تو ساعت چند است؟" ، "روباه" ، "مزار شریف" و ... که از نظر بسیاری از منتقدان و کارشناسان ، فیلم های شاخص جشنواره سال گذشته به شمار آمدند ، در خوش بینانه ترین نگاه ، یک کج سلیقگی از سوی مدیران و هیئت انتخاب جشنواره کن بود که مجددا نشان داد در انتخاب فیلم ها ، چندان وجه هنری و سینمایی فیلم ها اهمیت ندارد! گو اینکه سالهاست این خصوصیت غیر سینمایی و غیر هنری جشنواره فیلم کن روشن شده است.

یکی از تاریخی ترین شرمندگی های جشنواره کن که به قول یکی از منتقدین تا ابد گریبانش را رها نخواهد ساخت ، این است که نخل طلا  یا جایزه بزرگ و یا جایزه ویژه هیئت داورانش در طول این سالها هرگز به فیلمی از اینگمار برگمان (یکی از هنری ترین فیلمسازان تاریخ سینما) تعلق نگرفت و هنگامی که مدیران جشنواره در پنجاهمین سالگرد این جشنواره خواستند شرمندگی تاریخی خود را جبران کرده و جایزه "نخل طلای نخل طلاها" را به برگمان اهداء نمایند، فیلمساز فقید سوئدی نپذیرفت و عطای کن را به لقایش بخشید. همچنانکه نخل طلا و یا جایزه بزرگ این جشنواره به اساتید تاریخ هنر سینما مانند روبر برسون، ژان رنوار ، یاساجیرو ازو ،کارل تئودور درایر ، ساتیا جیت رای ، کنجی میزوگوچی، چارلز چاپلین ، رنه کلر ، ژان پی یر ملویل، فرانسوا تروفو ،ژان کوکتو ، آندری تارکوفسکی ، کریستف کیسلوفسکی و ...خیلی های دیگر  هم نرسید. اما نه آنها که نخل طلا و یا جوایز دیگر  جشنواره کن را در طول این شصت و هشت دوره دریافت کرده اند به این اعتبار در پانتئون سینما و اساتید آن جای می گیرند و نه امثال فیلمسازان مهمی که نامشان برده شد و هرگز نخل طلا و یا جایزه بزرگ کن را دریافت نکردند ، نامشان از پانتئون اساتید تاریخ سینما بیرون می آید. به قول معروف آنکه غربال در دست دارد از پس کاروان می آید...

 

بعد التحریر:

فیلم "ناهید" آنقدر حتی در میان مدیران و برگزار کنندگان جشنواره کن مهجور و ناآشنا بوده که هنوز برروی وب سایت رسمی جشنواره ، در ذیل عکس سرکار خانم ساره بیات(هنرپیشه فیلم) نوشته شده : آیدا پناهنده !! گویا برگزار کنندگان جشنواره آنقدر درگیر قوانین حاشیه ای مانند پوشیدن اجباری کفش پاشنه بلند برای خانم ها جهت عبور از فرش قرمز یا لزوم زدن کراوات یا پاپیون برای مردان جهت حضور در سالن اصلی یا ممنوعیت عکس سلفی و یا ... بوده اند که حتی به خود زحمت نداده اند نام صحیح شرکت کنندگان در بخش های مختلف جشنواره شان را سوال کنند!!!

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 419783

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 14 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمدعلی RO ۲۱:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۴
    0 0
    تا زمانیکه کارگردانان مستقل مهجور واقع میشن انتظار سینمای گل و بلبل نداشته باشید.