به گزارش خبرآنلاین مطابق نوشته های تاریخی، امام سجاد(ع) پس از شهادت پدر در ايام اسارت و در شرايط اختناق، امامت را به عهده گرفت که اين شرايط سخت تا پايان امامت وى ادامه يافت. از همین رو ایشان براى تبيين معارف اسلام و برپاداشتن شجره اسلام و زنده نگه داشتن مشعل معنويت، از سلاح دعا استفاده كرد. اگرچه عنوان صحيفه، دعا و نيايش است اما از موضوعات مبارزاتى و سياسى نیز تهى نيست.
در ادامه مطلب با اشاره به قسمت هایی از دعاهای صحیفه سجادیه روش غیرمستقیم امام برای مطرح کردن مسائل سیاسی، تغییر سنت پیامبر و حقی که از اهل بیت غصب شده را مرور می کنیم.
* دعاى چهل و هشتم
«اللّهُمّ إِنّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِكَ فِي الدّرَجَةِ الرّفِيعَةِ الّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزّوهَا، وَ أَنْتَ الْمُقَدّرُ لِذَلِكَ، لَا يُغَالَبُ أَمْرُكَ، وَ لَا يُجَاوَزُ الْمَحْتُومُ مِنْ تَدْبِيرِكَ كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنّى شِئْتَ، وَ لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَيْرُ مُتّهَمٍ عَلَى خَلْقِكَ وَ لَا لِإِرَادَتِكَ حَتّى عَادَ صِفْوَتُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ مَغْلُوبِينَ مَقْهُورِينَ مُبْتَزّينَ، يَرَوْنَ حُكْمَكَ مُبَدّلًا، وَ كِتَابَكَ مَنْبُوذاً، وَ فَرَائِضَكَ مُحَرّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِكَ، وَ سُنَنَ نَبِيّكَ مَتْرُوكَةً.
خدايا اين مقام [خلافت و القاء خطبه و اقامه نماز عيد] مخصوص خلفاي تو و برگزيدگان تو، و اين پايگاههاي مخصوص امناء تو ـ در درجه رفيعي که ايشان را بدان اختصاص دادهاي ـ از طرف غاصبين دستخوش سلب و نهب گشته است، و تقدير کننده آن تويي. فرمان تو مغلوب نميگردد، و از تدبير قطعيت هرطور بخواهي و هر زمان که بخواهي تجاوز نميشود. و به سبب امري که تو آن را بهتر ميداني چنين تقدير فرمودهاي، و تو در آفرينش و اراده خود متهم نيستي، و کار اين سلب و نهب تا آنجا گسترش يافته که برگزيدگان و خلفاي تو مغلوب و مقهور و مسلوب الحق شدهاند، در حالتي که حکم تو را تبديل يافته و کتاب تو را دور افتاده و واجباتت را از طريقههاي تو، تحريف شده و سنتهاي پيغمبرت را متروک ميبينند.»
حضرت در اين دعا به صراحت از مسايل زير كه جنبه سياسى دارد ياد مى كند:
الف) مقام خلافت مخصوص خلفا و اصفياى الهى است.
ب) مقام خلافت مورد يورش و غصب قرار گرفته است.
ج) احكام خدا تبديل گشته و كتاب خدا مورد غفلت قرار گرفته است.
د) واجبات الهى تحريف شده است.
ه) سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله) متروك گشته است.
* دعاى چهل و هفتم
«رَبّ صَلّ عَلَى أَطَايِبِ أَهْلِ بَيْتِهِ الّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِكَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ، وَ حَفَظَةَ دِينِكَ، وَ خُلَفَاءَكَ فِي أَرْضِكَ، وَ حُجَجَكَ عَلَى عِبَادِكَ، وَ طَهّرْتَهُمْ مِنَ الرّجْسِ وَ الدّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِيلَةَ إِلَيْكَ، وَ الْمَسْلَكَ إِلَى جَنّتِكَ.
پروردگارا، رحمت فرست بر پاکيزهتران از اهل بيت او که ايشان را برای - قيام به امر خود برگزيدهای، و خزانه داران علم، و نگهداران دين، و جانشينان خويش در زمين، و حجتهای خويش بر بندگان خود قرار دادهای، و ايشان را به خواست خود از پليدی و آلودگی يکباره پاک کردهای، و وسيله توسل به خود و راه بهشت خود ساختهای.»
«اللّهُمّ إِنّكَ أَيّدْتَ دِينَكَ فِي كُلّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ، وَ جَعَلْتَهُ الذّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذّرْتَ مَعْصِيَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ، وَ أَلّا يَتَقَدّمَهُ مُتَقَدّمٌ، وَ لَا يَتَأَخّرَ عَنْهُ مُتَأَخّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللّائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ. اللّهُمّ فَأَوْزِعْ لِوَلِيّكَ شُكْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيْهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِيهِ، وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً.
خدايا تو در هر زمان دين خود را بوسيله پيشوائی تأييد فرمودهای که او را برای بندگانت به عنوان علم و در کشورهايت بجای نورافکن بر پا داشتهای: پس از آنکه پيمان او را به پيمان خود در پيوسته، و او را وسيله خشنودی خود ساختهای و طاعتش را واجب کردهای. و از نافرمانيش بيم دادهای، و به اطاعت فرمانهايش و به باز ايستادن در برابر نهيش و سبقت نجستن بر او و واپس نماندن از او فرمان راندهای پس او نگهدار پناهندگان، و ملجأ مؤمنان، و دستاويز متمسکان، و جمال جهانيان است. خدايا پس ولی خود را به شکر آنچه بر او انعام فرمودهای. ملهم ساز. و ما را همچنان به شکر نعمت وجود او ملهم فرمای، و او را از جانب خود سلطنتی ياری دهنده عطا فرمای، و درهای کاميابی و پيروزی را به آسانی بر او بگشای.»
در زمانى كه اهل بيت (عليهم السلام) در فشار به سر مى بردند و اميرمومنان علیه السلام بر فراز منبرها لعن مى شد، حضرت در دعاى چهل و هفتم (دعاى روز عرفه) به مسايل مهم زير اشاره مى كند:
الف) مقام امارت و رهبرى از آن اهل بيت (عليهم السلام) است.
ب) ائمه (عليهم السلام) از هر پليدى پيراسته و شايسته وساطت بين خالق و خلق اند.
ج) دين به وسيله امام منصوب از سوى خداوند تقويت مى شود.
د) خدا اطاعت از ائمه را واجب ساخته است.
* دعاى چهاردهم
«يَا مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلّمِينَ وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَاجُ فِي قَصَصِهِمْ إِلَى شَهَادَاتِ الشّاهِدِينَ. وَ يَا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِينَ وَ يَا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظّالِمِينَ قَدْ عَلِمْتَ، يَا إِلَهِي، مَا نَالَنِي مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَكَهُ مِنّي مِمّا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، بَطَراً فِي نِعْمَتِكَ عِنْدَهُ، وَ اغْتِرَاراً بِنَكِيرِكَ عَلَيْهِ. اللّهُمّ فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ خُذْ ظَالِمِي وَ عَدُوّي عَنْ ظُلْمِي بِقُوّتِكَ، وَ افْلُلْ حَدّهُ عَنّي بِقُدْرَتِكَ، وَ اجْعَلْ لَهُ شُغْلًا فِيمَا يَلِيهِ، وَ عَجْزاً عَمّا يُنَاوِيهِ.
اي کسي که اخبار شاکيان بر او پوشيده نيست. و اي کسي که در شناخت حقيقت اخبار ايشان به گواهيهاي گواهان احتياج ندارد. و اي کسي که: يارياش به ستمزدگان نزديک است و اي کسي که مددکاريش از ستمگران دور است. تو خود دانستهاي اي معبود من آنچه را که فلان فرزند فلان در اثر غرور و بياعتنايي به عذاب و کيفري که تو مقرر داشتهاي از من هتک کرده، از آنگونه امور که تو او را از آن منع فرمودهاي. خدايا پس بر محمّد و آلش رحمت فرست و ستم کننده بر من و دشمن مرا، با نيروي خود از اجراي ستم درباره من باز دار، و با قدرت خود تندي تيغ دشمني او را از من فرو کاه و او را در کار خود مشغول دار، و در برابر آنکه با او معارضه ميکند ناتوان ساز.»
اين دعا سراسر شكوه از ستمگران است كه در نظر آن حضرت مصداقى جز حكام وقت ندارد.
* دعاى بيستم
«اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ لِي يَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِي، وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِي، وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي، وَ هَبْ لِي مَكْراً عَلَى مَنْ كَايَدَنِي، وَ قُدْرَةً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِي، وَ تَكْذِيباً لِمَنْ قَصَبَنِي، وَ سَلَامَةً مِمّنْ تَوَعّدَنِي، وَ وَفّقْنِي لِطَاعَةِ مَنْ سَدّدَنِي، وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي.
خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست: و مرا بر کسی که در بارهام ستم کند دستی و بر آنکه با من مخاصمه کند زبانی، و بر آنکه عناد ورزد پيرویئی قرار ده. و در برابر آنکه با من مکر کند مکری و بر آنکه مرا مقهور خواهد قدرتی، و بر آنکه مرا عيب کند و دشنام گويد تکذيبی، و از کسی که مرا تهديد کند سلامتی بخش و به اطاعت کسی که مرا براه صواب آرد و پيروی کسی که مرا ارشاد کند، موفقدار.»
حضرت در اين دعا از خداوند مى خواهد او را از سلطه ستمگران نجات بخشد و پيروزش سازد.
* دعاى چهل و نهم
«فَكَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَى عَلَيّ سَيْفَ عَدَاوَتِهِ، وَ شَحَذَ لِي ظُبَةَ مُدْيَتِهِ، وَ أَرْهَفَ لِي شَبَا حَدّهِ، وَ دَافَ لِي قَوَاتِلَ سُمُومِهِ، وَ سَدّدَ نَحْوِي صَوَائِبَ سِهَامِهِ، وَ لَمْ تَنَمْ عَنّي عَيْنُ حِرَاسَتِهِ، وَ أَضْمَرَ أَنْ يَسُومَنِي الْمَكْرُوهَ، وَ يُجَرّعَنِي زُعَاقَ مَرَارَتِهِ.
پس چه بسا دشمني که شمشير عداوتش را بر من برهنه ساخت، و دم تيغش را براي من تيز کرد، و سرنيزهاش را به قصد جان من تند ساخت، و زهرهاي جانکاهش را براي کام من در آب ريخت، و مرا آماج تيرهاي بر کمان نهادهاش قرار داد، و چشم مراقبتش از من نخفت، و در دل آورد که گزندي به من رساند، و تلخابه مرارت خود را به کامم افشاند.»
حضرت در اين دعا از فراوانى دشمنانش و از برنامه هاى حساب شده آنان جهت آزار و حتى قتل امام به خدا شكوه مى كند.
/6262
نظر شما