روزنامه شرق مصاحبه ای را با حسین مرعشی منتشر کرده که بخشهایی از آن را می خوانید:

یکی از مباحثی که این روزها خیلی به آن پرداخته می‌شود، شفافیت هزینه‌های انتخاباتی است. برخی از مقامات دولتی مثل آقای ترکان یا وزیر کشور هم درباره ضرورت این موضوع تأکید دارند، لزوم ورود به این مسئله چیست؟ 
این موضوع در تمام دنیا مطرح است. دولت‌ها برای اینکه مجالس سالمی شکل بگیرند و جریان حاکم بر مجالس جریان سالم و قابل‌اعتمادی باشد، تأکید دارند که نباید بین صاحبان قدرت مالی و نمایندگان مجلس که قدرت تقنینی دارند، پیوند سازمان‌یافته‌ای وجود داشته باشد. در غیراین‌صورت فساد گسترش پیدا کرده و نهادینه می‌شود. لذا در همه دنیا افراد و شرکت‌ها - حتی آنهایی که تحت‌کنترل بورس هستند - فقط تا مقدار معینی مجاز هستند به احزاب کمک کنند. در ایران بعد از انقلاب، اما چون فضای انقلابی حاکم بوده، تا دوره‌هایی، پول نقش تعیین‌کننده نداشت و فضای ارزشی بر انتخابات حاکم بوده است. همچنین نامزدها هم بیشتر نیروهای انقلابی و با سابقه ایثار و جهاد بودند که وارد عرصه رقابت می‌شدند. درنتیجه پولی در انتخابات هزینه نمی‌شد. اما به‌تدریج «نقش پول» در انتخابات ایران در حال تبدیل‌شدن به نقشی کارساز است. بنابراین اساسا طرح این موضوع درست است. ما درباره این موضوع تابه‌حال در قوانین سکوت نکرده‌ایم. مجلس در گذشته در این‌باره تلاش‌هایی داشته است. مثلا محدودکردن تبلیغات به استفاده از نوع خاصی پوستر یا تراکت یا ممنوعیت کارناوال‌های انتخاباتی، تلاش‌هایی بوده است تا بر شاخص‌های هزینه‌ای اثر گذارد. اما اینکه نماینده‌ها مجبور باشند منابع هزینه‌شان را به صورت رسمی ارائه کنند و این موضوع قابل‌کنترل باشد، به نظر من کار خوبی است. 
موضوعی که مطرح است، همین بحث فساد و راه‌های جلوگیری از آن است... .
البته در اینجا باید تأکید کنم که اگرچه با این موضوع در مجموع موافقم، ولی این موضوع در فضای سیاسی یک بحث فرعی است و نباید آن را در دسته موضوعات اصلی بررسی کرد. ما با دو موضوع بسیار‌مهم‌تر روبه‌رو هستیم. اولین موضوع، فرصت‌دادن به سلیقه‌های مختلف برای حضور در انتخابات و دیگری لزوم بررسی صلاحیت‌ها در چارچوب قانون است. موضوع دوم هم نقش احزاب در انتخابات است. هنوز از این دو موضوع عبور نکرده‌ایم. اینکه احزاب هزینه‌های انتخاباتی‌شان را شفاف کنند و افرادی که به آنها کمک می‌کنند و نحوه تأمین منابع مالی آنها روشن شود، اگرچه خوب است اما یک موضوع فرعی است. تلاش برای زدوبند، ناشی از نبودن فضای رقابت و نقش کم‌رنگ احزاب است. مسائل مالی هنوز از نظر من موضوع دست‌سوم محسوب می‌شود و ما باید قبل از آن تکلیف رقابت در فضای انتخابات را مشخص کنیم و به احزاب نقش بدهیم. در گام بعدی احزاب باید هزینه‌هایشان را مشخص کنند و انضباط مالی هم داشته باشند. 
اما همان مناظره شما با آقای کلهر در سال ٨٤ به‌نوعی سرآغاز شکل‌گیری دوقطبی فساد و تبعیض و ضدفساد و تبعیض بود. 
اصلا ما بحثمان در آن مناظره این نبود. نوارش هم موجود است. (با خنده) 
منظور صحبت من این است که در این هشت سال جریان احمدی‌نژاد سعی کرد خود را نماد مبارزه با فساد معرفی کند... .
 ولی فاسد‌ترین دولت ایران را ساخت. 
بله. آنها سعی کردند در این هشت سال توپ را به زمین طرف مقابل بیندازند و رقیب خود را متهم کنند، آن‌هم به‌خاطر همین موضوعی که شما می‌گویید درجه سوم است، این در حالی است که همین موضوع در این هشت سال به‌نوعی اهمیت درجه یک پیدا کرده است. 
 ببینید منشأ این فساد مجلس نبوده؛ هرچند مجلس هم کوتاهی زیادی کرده، ولی منشأ این فساد دولت بوده و فسادهای بزرگ در دولت قبل رخ داده است. تنها نکته مهم پول‌های کثیف، اظهارات وزیر کشور بود که بعدا حرفش را پس گرفت؛ حالا یا در بیان اشتباه کرده بود یا نخواست حرفش را ادامه دهد. 
می‌خواهم بگویم ریشه این فساد‌ها در نبود رقابت و احزاب نیرومند و پاسخ‌گو است. آقای احمدی‌نژاد آمد این گل‌ها را به سر کشور زد و رفت. (با خنده) چه کسی الان پاسخ‌گو است؟ مگر می‌شود یک فرد بدون شناسنامه بتواند رئیس‌جمهوری ایران شود و بعد هم هرگلی خواست به سر کشور بزند و برود و کسی هم مسئولیتش را نپذیرد؟ الان اصولگرایان مسئولیت دولت آقای احمدی‌نژاد را می‌پذیرند؟ جبهه پایداری می‌پذیرد؟ چه کسی مسئولیت آن را می‌پذیرد؟ می‌خواهم بگویم جریان‌ها، اگر ریشه‌دار و پایدار باشند چون می‌خواهند همیشه در صحنه باقی بمانند و برای یک روز و دو روز فعالیت‌های مقطعی، کار نمی‌کنند، خود به خود مسئله فرق می‌کند.  اساسا مشکل این بود که همه نیروهای جناح اصلاح‌طلب یا چپ سابق از صحنه سیاسی حذف شدند. جناح اصولگرا هم در مجلس در مقابل دولت منفعل بود. در چنین شرایطی یک شازده‌ای آمده و برای خود اختیارات تام هم فرض می‌کرده است؛ هر کسی را دلش می‌خواسته برای وزارتخانه‌های حساس می‌گذاشته، با هر سطحی از صلاحیت، و بعد تصمیم گرفته تا با پول‌های کشور بازی کند؛ یعنی دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار به فردی بدهد که وجودش ٢٧٠ هزار تومان هم نیارزد. اینها همه ناشی از خلأ فضای رقابت سیاسی و نبود بازیگران اصلی سیاست در صحنه است. 
به عنوان نمونه برای شفاف‌سازی هزینه‌ها در حزب کارگزاران چه برنامه‌ای دارید؟ اصلا هزینه‌های حزب از کجا تأمین می‌شود؟ 
هزینه‌های ما خیلی محدود است، عمدتا متکی بر حق عضویت است. اما در انتخابات مشخص است که کمپین‌هایی را ایجاد کرده و از هواداران خود منابع مالی لازم را جذب می‌کنیم. به‌هرحال، هر حزبی خاستگاهی دارد و سیاست‌هایی را پیگیری می‌کند که بخش‌هایی از جامعه از آن نفع می‌برند. بنابراین کسانی که منتفع می‌شوند، کمک می‌کنند؛ این یک روال طبیعی است. 
در نظام نظارتی ما؛ چه در بخش پولی و چه در بخش مالی باید ضوابطی تعیین شود که افراد و شرکت‌ها تا چه میزان از سود و منابعشان را مجاز هستند به احزاب بدهند. ما در این زمینه خلأ قانونی داریم. قبل از آن باید یه یک نکته هم توجه داشته باشیم؛ آن هم فرار مالیاتی است که در ایران خیلی زیاد است. به عنوان نمونه، حجم زیادی از گران‌ترین ماشین‌های دنیا در تهران وارده شده است که تنها عده‌ای از آن استفاده می‌کنند. 
خب اینها پول آن را از کجا به دست می‌آورند؟ خیلی از آنها ممکن است اصلا پرونده مالیاتی نداشته باشند. به عنوان نمونه گفته شده است ٣٠ میلیارد دلار در ایران کالای قاچاق وارد می‌شود. اگر این میزان کالای قاچاق را با تعرفه ٣٠ درصد حساب کنیم، معنی این سخن این است که ٩میلیارد دلار درآمدی که باید به دست دولت برسد، به دست کسانی می‌رسد که برخلاف قانون، کالا وارد کشور می‌کنند. بنابراین بی‌انضباطی‌های مالی، فرار از مالیات و فرار از قوانین مسئله و موضوعی بسیار پررنگ و جدی است. حالا در این بی‌انضباطی، چند میلیارد هزینه‌های انتخاباتی گم می‌شود. 
یا به عنوان مثال دیگر دولت الان درگیر بحث یارانه‌هاست و حدودا ماهی چهارهزار میلیارد تومان یارانه پرداخت می‌کند، این در حالی است که از سطح در آمد افراد اطلاعات کافی ندارد؛ یعنی به راحتی نمی‌تواند یارانه پردرآمدها را حذف کند. در حالی که مجلس چند بار این اختیار را به دولت داده است. 
این عدم‌اشراف به میزان درآمد افراد ناشی از یک خلأ نظارت و ازهم‌گسستگی مالی در کل نظام اقتصادی ایران است. حالا در این بین کل هزینه‌های انتخاباتی مجلس مگر چقدر می‌شود؟! ٣٠٠ نماینده به صورت میانگین نفری ٢٠٠ میلیون هم هزینه کنند، چقدر می‌شود؟! 
بعضی‌ها هم یک میلیارد هزینه می‌کنند! 
بعضی‌ها هم ١٠ میلیون ندارند که هزینه کنند. ٣٠٠ تا ٢٠٠ میلیون تومان می‌شود، ٦٠ میلیارد تومان. این عدد در مقابل این فرار مالیاتی و گمرکی عدد قابل توجهی نیست. ٦٠ میلیارد تومان به دلار می‌شود، ٢٠ میلیون دلار. این در حالی است که یک نفر دو میلیارد و ٧٠٠ میلیون دلار نفت کشور را برده و پولش را نداده است. 
شما در خرم‌آباد به همین موضوع بابک زنجانی اشاره کردید. آنجا گفتید مقامات دولتی می‌خواهند با بابک زنجانی دیدار داشته باشند ولی این موقعیت فراهم نمی‌شود. قاعدتا چون کسانی مثل آقای جهانگیری در حزب هستند شما باید اطلاعاتی داشته باشید، که البته بخشی از آن را عمومی کرده‌اید. ممکن است جزئیات بیشتری را بگویید. 
شما باید از دولت سؤال کنید! 
اما شما دست‌کم به بخشی از موضوع اشاره کرده‌اید.
علت اینکه من بحث را باز کردم، برای این بود که شما خبرنگاران از مقامات دولتی بپرسید. می‌خواهم به این اشاره کنم که ممکن است پول‌هایی به اسم انتخابات به کام اشخاص برود و اصلا وارد انتخابات نشود؛ یعنی افراد به اسم انتخابات، پولی را از شرکتی بگیرند و بگویند به نامزدها دادیم ولی قبل از اینکه به دست آنها برسد، حیف‌ومیل شده باشد. یا مثلا کاندیداهایی باشند که پول را برای انتخابات بگیرند، ولی آن را برای زندگی شخصی‌شان خرج کنند. اینها فساد است. من نمی‌گویم فساد وجود ندارد بلکه منظور من این است که وقتی در کشور هر مقدار که بخواهید پول جابه‌جا شود، مثلا وقتی ٣٠ میلیارد دلار حجم پول کالاهای قاچاق است، حالا ٢٠ میلیون دلار هزینه انتخابات را کجای دلتان می‌خواهید بگذارید؟! وقتی در کشور بدون کنترل، پول می‌تواند جابه‌جا شود و ردیابی نمی‌شود... 
یعنی شما می‌گویید اینها در اولویت هستند نسبت به هزینه‌های انتخاباتی؟ 
خیر. می‌خواهم بگویم وقتی آبکش، چنین سوراخ‌های گشادی دارد، چگونه می‌توانید چند سوراخ تنگ را ببندید، بالاخره از یک جای دیگر نشتی به وجود می‌آید. به‌هرحال نمایندگی مجلس قدرت است یا نیست؟ البته که قدرت است. شما باید کاری کنید که صاحبان صلاحیت به مجلس بروند. نماینده مجلس گاهی روبه‌روی وزیر می‌ایستد و از او سؤال می‌پرسد، اما به دلایل خاص سؤالش را پس می‌گیرد. این مسائل در گذشته نبود، ولی چرا الان وجود دارد؟ چون ارزش‌های واقعی کنار گذاشته شده‌اند. ارزش واقعی، سلامت نفس است، پاکی، صداقت و کم‌هزینه‌بودن است. ما این ارزش‌های واقعی را کنار گذاشتیم و فضا را به کسانی دادیم که آسیابشان همه‌چیز را آرد می‌کند! 
 در کشوری که فقط هزینه کالای قاچاق ٣٠ میلیارد دلار است، یا یک قلم اختلاس‌های بانکی آن عددی مثل دو هزار میلیارد و سه هزار میلیارد تومان است و یا در بحث بدهکاران بانکی با چند هزار میلیارد تومان معوقه مواجه است؛ در کشوری با چنین بی‌انضباطی مالی، ٦٠ میلیارد تومان یا صد میلیارد تومان هزینه‌های مجلس واقعا چه جایگاهی دارد؟ در چنین شرایطی حالا آقای ترکان مدام فریاد بزند که این موضوع باید اصلاح شود. کسی که از جیب شخصی خود یک میلیارد تومان برای یک نماینده هزینه می‌کند، فردا که او به مجلس می‌رود انتظار دارد دو میلیارد تومان به او برگردانده شود. 
 بنابراین آن نماینده باید قوانین را طوری تصویب کند؛ یا با این وزیر وارد چانه‌زنی شود یا با آن وزیر درگیر شود، همین موضوع سرمنشأ این بی‌اخلاقی‌هاست. 
بازمی‌گردم به آن سخن ابتدایی خودم؛ یعنی اینکه سومین راه‌حل، کنترل هزینه‌های انتخاباتی است. راه‌حل اول ایجاد یک فضای کاملا رقابتی در انتخابات است که لازمه آن کاستن نقش نهادهای نظارتی برای کنترل صلاحیت‌هاست. دومین راه‌حل نقش‌دادن به احزاب است. 
این موضوع مبتلابه در چند سال اخیر بوده و تغییری هم نکرده است. در چنین شرایطی نمی‌توان موضوع درجه سوم از نظر شما را موردتوجه قرار نداد. 
 وقتی آبکش ١٠ سوراخ این‌چنینی دارد، چگونه می‌شود سوراخ یک سانتی را کنترل کرد. وقتی یک فرد می‌تواند چند ١٠ میلیارد تومان درآمد را به‌دور از سازمان مالیاتی کسب کند و آن را برای زندگی شخصی یا انتخابات خرج کند؛ موضوع این است که باید چاره‌ای اندیشید که اوضاع از این بدتر هم نشود. 
من با شما موافقم که یک حزب بیاید این کار را انجام دهد و گزارش مالی ارائه کند. ولی فردی که خارج از حزب است چطور؟ اصلا ما موافقیم و اولین حزبی خواهیم بود که گزارش خود را ارائه خوهیم داد. در این میان یک نفر پیدا شود که مورد حمایت چند نفر بسازوبفروش هم باشد و آنها بدون آنکه پولی را به ستاد آن نامزد بریزند، به فقرای آن حوزه انتخابیه بدهند. آیا می‌شود این موضوع را کنترل کرد؟! 
می‌خواهم بگویم وقتی در اقتصاد، این امکان وجود دارد که فردی که درهیچ جا نامش ثبت نیست، فقط راه می‌رود و زمین خرید و فروش می‌کند، یا دلالی می‌کند و مجوز می‌گیرد، می‌تواند میلیاردها پول به دست بیاورد و در هر راهی هم آن را هزینه کند یا می‌تواند پورشه بخرد یا برود در یک حوزه انتخاباتی برای یک نفر، یک میلیارد خرج می‌کند و او را به مجلس بفرستد و از قِبل آن هم استفاده کند، چگونه می‌خواهد کنترل صورت بگیرد؟ 
اینها واقعیت‌های بد جامعه ماست. ما باید اول فضای سیاسی خود را با سیاست صیانت کنیم. کنترل با سیاست یعنی سیستم رقابت حزبی؛ یعنی وجود احزاب مسئول. وقتی شرایط سیاسی، صیانت شد، بعد از آن خیلی خوب است که بگوییم احزاب مسائل مالی خود را هم شفاف کنند. 
برای انتخابات پیش‌رو اگر قرار باشد جناح اصلاح‌طلب فهرست واحدی ارائه دهد، شما خودتان مایل هستید هزینه‌های آن را اعلام کنید؟ 
اصلا مشکلی نیست. ضمن اینکه ما هزینه زیادی نخواهیم کرد. موضوع اصلی ما وحدت است که چارچوب‌های آن به لحاظ تئوری و نظری آماده شده است. همه افراد، احزاب و جریان‌های اصلاح‌طلب توافق کرده‌ایم که در هر حوزه انتخابیه‌ای نیروهای فعال، اجماع و کاندیداهای اصلاح‌طلب و میانه‌رو را انتخاب کنند. با ستاد آقای روحانی هم چنین تفاهمی وجود دارد. کلید پیروزی ما وحدت ماست. وقتی نیروهای سیاسی فعال، روی نامزدی توافق کرده باشند، دیگر نیاز به هزینه زیادی نیست. در هر حوزه انتخابیه‌ای، نیروهای محلی هزینه‌ها را تأمین خواهند کرد. حتی ما حاضریم پیشاپیش اعلام کنیم چه هزینه‌ای پیش‌بینی کرده‌ایم و از کجا تأمین خواهد شد. 
به هماهنگی با ستادهای آقای روحانی اشاره کردید. اینها ستادهای باقیمانده از انتخابات ریاست‌جمهوری هستند؟ سازوکار این هماهنگی چگونه است؟ 
در هر حوزه انتخابیه‌ای نمایندگان احزاب، نمایندگان مجلس، مدیران ادوار حوزه انتخابیه و فعالان سیاسی اجتماعی را دورهم گرد می‌آوریم؛ حاصل این اقدام، اجتماع جامع و کاملی از نیروهای اصلاح‌طلب و میانه‌رو می‌شود که انتخابات را پیگیری می‌کنند. ما در تهران فقط سیاست‌گذاری می‌کنیم. در استان‌ها، هم داوری، نظارت و هماهنگی برعهده نیروهای استانی است. اصل کار دست حوزه‌های انتخابیه است؛ یعنی در اصل محلی خواهد بود. 
نقش احزاب چقدر است؟ 
نقش احزاب در حوزه انتخابیه کاملا پررنگ است. 
تا امروز چند درصد پیشرفت کرده‌اید؟ 
در همه مراکز استان‌ها هیأت‌های هماهنگ‌کننده شکل گرفته‌اند. هم اکنون هم در حال ورود به حوزه‌های انتخابیه هستند تا اجتماعات محلی را تشکیل بدهند. 
از انتخابات‌های گذشته شما از جذب نیروهای معتدل اصولگرا هم استقبال کرده بودید، این در حالی است که این جریان به طور مدام هرگونه ائتلافی با اصلاح‌طلبان را رد می‌کنند.  
ما نگفته‌ایم ائتلاف می‌کنیم. من همیشه حرفی که به دوستان اصولگرا می‌زنم این است که حضور آقای روحانی در عرصه سیاسی کشور با شعارهای اعتدالی، این فرصت را فقط برای تجدید حیات اصلاح‌طلبان فراهم نکرده است، بلکه فضا را برای تجدید حیات اصولگرایان هم فراهم کرده است. خوب است که اصولگرایان هم از شعارهای اعتدالی دولت و فضایی که دولت فراهم کرده استفاده کنند، به صحنه بیایند و اجازه ندهند که صحنه به دست جبهه پایداری و نیروهای تندرو بیفتد. 
ولی علنا دارند به این سمت می‌روند. 
به هر حال ما ترجیح می‌دهیم به جای اینکه جبهه پایداری رقیب ما باشد، جبهه متحد اصولگرایان با شعارهای اعتدالی با ما رقابت کند. اصولا ما باید به سمتی برویم که چه، ما برنده شویم چه رقیبمان برنده شود، کشور برنده باشد. یک سیاست‌مدار ملی نمی‌تواند صحنه سیاسی را طوری طراحی کند که اگر خودش برنده شد، بشود صد و اگر خودش بازنده شد بشود صفر؛ نگاه بین صفر و صد نگاه واقعی نیست. 
ولی جناح مقابل این دیدگاه را ندارد و از حضور اصلاح‌طلبان نگران شده است. 
آنها اشتباه می‌کنند. همین که ما شعار می‌دهیم که قدرت ما قدرت رقیب است، آنها هم باید این را بفهمند؛ زمانی نیرومند می‌شوند که ما نیرومند باشیم. درصحنه‌نبودن ما آنها را هم از صحنه حذف می‌کند و کار را به دست نیروهای بی‌ریشه می‌اندازد. 
از انتخابات مجلس چهارم تا امروز تجربه گرانبهایی اندوخته‌ایم. از نظر من دولت روحانی شرایطی ایجاد کرده که اصولگرایان اصیل و معتدل به صحنه برگردند، اصلاح‌طلبان هم با یک چهره میانه‌رو در صحنه باشند. روابطی که بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان میانه‌رو شکل می‌گیرد، روابطی است که منافع آن متوجه دولت، ملت و همه نظام خواهد شد. 
به نظر شما این اصولگرایان میانه‌رو در میان جریان اصولگرایی چه طیف‌هایی را شامل می‌شوند؟ 
آقای لاریجانی، ناطق نوری، مرتضی نبوی و باهنر. 
اما آقای باهنر دائم بر این طبل می‌زند که ما در مقابل اصلاح‌طلبان به سمت اصولگراهای تندرو می‌رویم. 
این اشتباه تاکتیکی ایشان است وگرنه آقای باهنر از چهره‌های میانه‌رو است. البته این را هم بگویم که حرف آقای باهنر، طرفی نخواهد داشت. چون هر چقدر هم این حرف‌ها را بزند، آنها در حذف آقای باهنر جدی هستند. 
جریان آقای احمدی‌نژاد و پایداری در مراکز استان‌ها خیلی فعال شده‌اند. 
جریان آقای احمدی‌نژاد، جریان تمام‌شده است. شانسی به لحاظ حمایت مردمی ندارد و اساسا جریان تلقی نمی‌شود. اینها آدم‌هایی هستند که فقط مثل خود احمدی‌نژاد رویِ آنها زیاد است! 
به هر حال در صحنه هستند. 
من می‌گویم آقای احمدی‌نژاد و یارانش یک کرسی در مجلس نخواهند داشت. این را یادداشت کنید و بعد از مجلس می‌بینیم! 
چقدر مطمئن هستید؟ بر اساس آمار می‌گویید؟ آیا رصد کردید؟ 
من با قاطعیت کامل این حرف را به شما می‌زنم. اولا عبور آنها از شورای نگهبان سخت خواهد بود... آقای احمدی‌نژاد ضربه و لطمه‌ای که زده، هیچ‌کس در تاریخ ایران نزده است. این واقعیت بسیار روشن و تلخ تاریخ ماست. 
آقای مرعشی، این مطلب را براساس اطلاعاتی که دارید به ما می‌گویید؟ 
بله. تحلیل من برپایه اطلاعات من است و دوم اینکه اگر از فیلتر شورای نگهبان هم عبور کنند، با توجه به خسارتی که آنها به مردم زدند و مردم با همه رگ و پوست و خونشان آن را درک کردند در انتخابات ساکت نمی‌نشینند. اگر آنها وارد انتخابات شوند، صحنه انتخابات به یک صحنه اطلاع‌رسانی دقیق از کارکرد بسیاربسیار خسارت‌بار آنها تبدیل خواهد شد و اگر آبرویی هم داشته باشند، آن هم از بین خواهد رفت. 
بازسازی حزب به چه مرحله‌ای رسیده است؟ 
در ٢٥ استان، شورای استانی تشکیل شده است و به صورت نیرومند و قوی گام‌های تکمیلی را هم برمی‌داریم. 
تغییر و تحول در سیاست‌های حزب بر چه اساسی صورت گرفته است؟ این سیاست درهای باز که انتخاب کردید و محدوده بسته کارگزاران را به روی اقشار و توده‌های مردم باز کرده‌اید، گویا نشان از تغییر رویکرد حزب است. 
کارگزاران همیشه در قامت یک حزب ایده‌پرداز و تأثیر‌گذار در عرصه سیاست‌های یک کشور حضور داشته است. الان داریم وارد سازمان‌دهی سیاسی هم می‌شویم. 
این یک نوع تغییر فاز است؟ 
خیر، ضرورت است. بر اساس ضرورت‌ها، شرایطمان طوری است که می‌توانیم حزب را در کنار نقش اصلی و محوری خود در سازمان‌دهی هم مؤثر کنیم. 
*کارگزاران را همیشه به آقای هاشمی منتسب می‌کنند. اما بر اساس روندی که طی سال‌های اخیرشکل گرفته، شما خیلی به رئیس دولت اصلاحات نزدیک شدید. ایشان هم نماینده گرایشی از اصلاح‌طلبی است که با مرام سابق کارگزاران جور در نمی‌آید. 
شما تغییرات روش و منش آقای هاشمی را مطالعه کرده‌اید؟ 
یعنی تغییر منش حزب، ناشی از تغییرات آقای هاشمی است؟ 
خیر. نه اینکه ناشی از آن باشد. اصولا سیاست یک پدیده پویا بوده و ایستایی ندارد. هرگز از شخصیتی مثل آقای هاشمی یا از حزبی مثل کارگزاران نباید این انتظار را داشته باشید که بر یک مدار ثابت حرکت کند. هم آقای هاشمی و هم کارگزاران با زمان حرکت می‌کنند و امسال سال ١٣٩٤ است، سال ١٣٧٤ نیست! 
*یعنی تغییرات آقای هاشمی باعث تغییرات در حزب شد؟ 
مجموع تغییرها مؤثر بوده است. تغییر شرایط سیاسی دنیا، نگرش مردم، آقای هاشمی و خود حزب، همه تأثیر‌گذار بوده است. ما سال ٧٤ تأسیس شدیم ولی در حال تکامل هستیم. 
حضور آقای ناطق در جریان اصلاح‌طلبی چقدر محتمل است؟ هرچند اصولگرایان همواره این موضوع را تکذیب می‌کنند. 
آقای ناطق از اصولگرایان اصیل و میانه کشور است و نقش بسیارمهمی در متحدکردن جریان‌های اصولگرایی دارد. 
یعنی شما به آقای ناطق به عنوان ظرفیت نگاه نمی‌کنید؟ 
ما از برگشت و حضور آقای ناطق در انتخابات آینده حتما استقبال می‌کنیم. ممکن است در بستن فهرست ایشان را هم موردتوجه قرار دهیم، ولی درباره این موضوع جدی بحث نشده است. اساسا ما اگر بخواهیم یک جبهه اصولگرای نیرومند و میانه‌ای در مقابل خودمان داشته باشیم، فکر می‌کنیم آقای ناطق شایسته‌ترین فرد برای چنین جایگاهی است.

17302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 418791

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 0 =