۰ نفر
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۰
جنگ خاندان پادشاهی عربستان و غلبه توهم

تغییرات در عربستان ناشی از تداوم جنگ طلبی عربستان در منطقه و تعمیق جنگ داخلی بین شاهزادگان عربستانی است؛ جنگ‌طلبی ای که نه به دلیل توانمندی و قابلیت نظامی عربستان بلکه بدلیل پایه و اساس توهمی آن بسیار خطرناک است.

عین‌اله سوری*

پادشاه عربستان بامداد چهارشنبه گذشته در اقدامی غیرمنتظره دست به تغییرات وسیعی در ترکیب آینده پادشاهی این کشور زد و طی آن مقرن بن عبدالعزیز ولیعهد را برکنار و محمد بن نایف را به عنوان ولیعهد اول و فرزند جوان و بی تجربه خویش محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد دوم معرفی نمود. این تغییرات آنقدر گسترده تلقی شده اند که برخی عربستان قبل و بعد از این تغییرات را با یکدیگر متفاوت معرفی کرده اند.

پادشاهان و ولیعهدهای عربستان سعودی تا کنون همگی پسران عبدالعزیز، بنیانگذار پادشاهی سعودی بوده اند و این اولین بار است که یکی از نوه های ملک عبدالعزیز ولیعهد شده آنهم در شرایطی که هنوز یکی از فرزندان ذکور نامبرده در قید حیات است. محمد بن نایف ۵۵ ساله ولیعهد جدید از نوادگان خاندان قدرتمند "سدیری" است .این خاندان هفت پسر داشت که ملک فهد پادشاه اسبق عربستان بزرگترین آنها بود که به « آل فهد » مشهورند.

برخی مقرن را ولیعهد دوران گذار تلقی می کردند اما هیچ کس انتظار نداشت که او با این سرعت از مقام خویش برکنار گردد. انجام این تغییرات در اولین ساعات بامداد صورت گرفته که خود بیانگر اقدامی شبه کودتا می باشد به همین دلیل کمتر کسی انتظار دارد که در مسئله تغییر خط واگذاری قدرت پادشاه، «شورای بیعت» به صورت با معنایی مورد مشورت قرار گرفته باشد.

مطابق روال معمول گذشته تغییرات این چنینی در عربستان سعودی قاعدتا بایستی در مشورت با امریکا صورت گرفته باشد. در این چارچوب، به سختی بتوانیم نقش امریکا در معرفی عادل بن جبیر به عنوان وزیر خارجه عربستان را نفی نماید معهذا با وجود شخصیت امریکایی محمد بن نایف بعید می نماید که برکناری مقرن به سفارش امریکا صورت گرفته باشد. این امر بیشتر ناشی از جنگ قدرت در داخل عربستان ارزیابی می گردد تا هدایت امریکا.

عربستان بدلایل مختلف عصری را که تحت هدایت امریکا عمل می کرده را سپری شده تلقی می نماید. در چهار سال گذشته بارها شاهد بوده ایم که پادشاه عربستان سعودی در داخل و خارج تصمیمات غیر منتظره ای را اتخاذ نموده است. ممکن است برخی از این تصمیمات متضمن تامین منافع امریکا هم باشند ولی لزوما به معنای هدایت و دستور امریکا نمی باشند.

تصمیمات چهار سال گذشته عربستان بیشتر بیانگر یک عدم تعادل افراطی و فقدان یک چتر سیاسی و امنیتی است که عربستان قبلا تحت لوای آن هدایت می شده و عمل می کرده است. این چتر اکنون وجود خارجی ندارد یا تصور تصمیم گیرندگان عربستانی چنان است. به همین دلیل است که ما در گذشته نه چندان دور با تصمیمات و سیاست های متناقض عربستان مواجه هستیم .امری که جدید می باشد آن است که سرعت ، گستره و اندازه خطاهای نظام تصمیم گیری عربستان در حکومت صد روزه سلمان افزایش بی سابقه ای یافته است.

سنت پادشاهی عربستان مبتنی بر اجماع و پرهیز از اتخاذ تصمیمات بزرگ و ناگهانی بوده است . اگر تغییری هم لازم بوده سرعت آن به صورتی ملال آور بسیار کند بوده است. این امر زمانی بیشتر معنا و اهمیت می یابد که بدانیم سیستم پادشاهی عربستان هم غیر روزآمد و هم بیمار است. اکنون تصمیمات سلمان استاندارد های پیش گفته را دچار تغییر نموده است.

مقرن تبعیت خویش از افراد جدید را اعلام کرده اما در مورد کناره گیری یا برکناری خویش سخنی به میان نیاورده است . او بخاطر اینکه زاده یک برده یمنی بوده «بُز  گر خاندان حاکم» بحساب می آمد اما هرگز صلاحیت او برای مقام پادشاهی عربستان مورد تردید واقع نشده است. در تاریخ سیاسی آل سعود هیچ ولیعهدی این پست را ترک نکرده بود.

پدر محمد بن نایف ولیعهد جدید، خود از بنیانگذاران پادشاهی عربستان بوده و از جمله مرتجع ترین فرد این خاندان قلمداد می‌شد. محمد بن نایف ولیعهد جدید، فرزند ذکوری ندارد تا او را به عنوان ولیعهد معرفی نماید. ظاهرا همین امر به سود محمد بن سلمان خواهد بود. ولی با روشی که پادشاه جدید و فرزند جاه طلبش در پیش گرفته اند، او امید چندانی برای حفظ پست خویش و رسیدن به پادشاهی عربستان نمی بیند.

محمد بن سلمان در سه ماه گذشته شاهزاده ای ظالم، بی تجربه و جاه طلب نشان داده است. او اگر چه پست ریاست دیوان امیری را رها کرده اما مطمئنا دسترسی به پادشاه را کنترل خواهد نمود. وی علاوه بر جوانی و بی تجربگی، بر خلاف بسیاری از شاهزادگان سعودی در غرب تحصیل نکرده است لذا نمی تواند کاندید امریکائیها برای پست ولایت عهدی باشد.

عادل الجبیر که پیشتر سفیر عربستان در واشنگتن بود جانشین سعود الفیصل کهنه کار در وزارت خارجه شده است. انتصاب او به این پست بیشتر به این خاطر مورد توجه قرار گرفته که او هیچ نسبتی با خاندان حاکم ندارد. او در آمریکا تحصیل کرده و مدرک کار شناسی ارشد در رشته روابط بین الملل از دانشگاه جورج تاون واشنگتن دریافت کرده است. وی ساختار  سیاسی  امریکا را بیش از ساختار سیاسی کشور خویش می شناسد و در جریان تجاوز جاری عربستان به یمن به یکی از سخنگویان اصلی این تجاوز تبدیل شد. او نمی تواند تصمیم گیرنده مهم و پایداری در ساختار سیاسی عربستان باشد . شاید دلیل انتصاب او نجات روابط غیر همسوی امریکا و عربستان در شرایط جاری باشد.

مسئله مهم اکنون وضعیت متعب بن عبدالله و پست مهم او به عنوان فرمانده گارد ملی عربستان است. دو برادر او -حاکمان مکه و ریاض -قبلا توسط سلمان از مقام خویش برکنار شده اند. هر دوی آنها از جمله طرفدارن اصلاحات بطئی ملک عبدالله در عربستان بودند.

ظاهرا تغییرات جاری با هدف پیشبرد پادشاهی محمد بن سلمان صورت گرفته اما بعد از مرگ سلمان و با فرض پادشاهی محمد بن نایف هیچ ضمانتی در تداوم ولایتعهدی محمد بن سلمان وجود ندارد.

بطور کلی در کوتاه مدت نتیجه این تغییرات تقویت خط سیاسی پادشاه، تقویت موضع سدیریها، نقض روش و منش حاکم قبلی و فاصله گرفتن و دور شدن از خط سیاسی او و مهمتر از همه تداوم جنگ طلبی عربستان در منطقه و تعمیق جنگ داخلی بین شاهزادگان عربستانی است. این جنگ طلبی نه به دلیل توانمندی و قابلیت نظامی عربستان بلکه بدلیل پایه و اساس توهمی آن بسیار خطرناک است.

کارشناس ارشد روابط بین‌الملل

5252

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 413524

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 8 =