عضو جامعه روحانیت مبارز گفت: برخی افراد می گویند که با احساس تکلیف شرعی پا به عرصه انتخابات گذاشته اند اما در عمل به وحدت یک جریان به حق ضربه می زنند، آنها در حقیقت احساس تکلیف شیطانی دارند.

مریم محمدپور: اگرچه تا برگزاری انتخابات مجلس دهم حدود 10 ماه باقی مانده است اما تکاپوی جریان های سیاسی برای کسب کرسی های بیشتر مجلس شروع شده است. تعداد فعالان سیاسی که در عرصه انتخابات حاضر می شوند معمولا بیشتر از تعداد صندلی های پارلمان است و در این راستا جریان های سیاسی باید برای ارائه لیست مورد حمایت خود باید دست به انتخاب بزنند اما عموما کسانی که می گویند با احساس تکلیف شرعی پا در عرصه سیاست گذاشته اند، حاضر به ترک این عرصه نیستند و همین می شود که در انتخابات اخیر لیست های متعدد منتسب به یک جریان منتشر می شود که گاهی در بین آنها نامی از نامداران جریان سیاسی دیده نمی شود.

در این راستا حجت الاسلام حسن ابراهیمی، عضو جامعه روحانیت مبارز در گفت و گو با خبرگزاری خبرآنلاین از بروز احساسات که قید «شرعی» به خود گرفته اند، انتقاد می کند.

مشروح گفت و گوی خبرآنلاین با حجت الاسلام ابراهیمی در ادامه می‌آید:

در بحبوحه هر انتخاباتی صدای افرادی شنیده می شود که می گویند با احساس تکلیف شرعی پا به میدان گذاشته اند، و معمولا هم حاضر نیستند به راحتی پا پس بکشند و تا آخر ماجرا حضور دارند. تعریف شما از تکلیف شرعی در امر سیاست چیست؟

امر سیاست از دیانت خارج نیست. مرحوم مدرس فرموده بودند سیاست، عین دیانت و دیانت عین سیاست است. در یک کلام هر چیزی که دین اقتضا کند، سیاست ما در دل آن قرار دارد و چیزی جدای از آن نیست. سیاست نیز به معنای اداره کردن امری است، خواه اداره یک خانواده باشد، خواه شهر باشد و خواه کشور که هر کدام سازوکار خود را دارد.

اما تکلیف شرعی یعنی وقتی فردی می خواهد در عرصه ای ورود پیدا کند، شناخت کافی از خود داشته باشد و بداند که ظرفیت لازم را برای حضور در آن عرصه دارد، یعنی از نظر ایمان و تقوا به گونه ای باشد که اقتدار و امکانات نظام او را به انحراف نکشاند. طبیعت انسان به گونه ای است که به محض به قدرت رسیدن، احساس خودبزرگ بینی در او بروز می کند. در نتیجه می خواهد همه چیز در اختیار او باشد، رای، رای او باشد و فرمان، فرمان او باشد و البته این اقتضای طبیعتش است، لذا لازم است که در درون او تقوایی وجود داشته باشد تا در چنین شرایطی، تقوای درونی بتواند از سرکشی های ذاتی او جلوگیری کند. به طور خلاصه چنین فردی دارای تعهد است.

نکته دیگر اینکه فرد مورد نظر باید توان انجام کار را داشته باشد، به این صورت که اگر در سمت مدیریت اجرایی است، توان اجرایی درخوری داشته باشد و اگر در سمت مدیریت فکری است در حوزه فکر، علم و اندیشه توانمندی های لازم را داشته باشد. این دو نکته در مجموع همان چیزی که به آن تعهد و تخصص می‌گویند. حال اگر کسی تعهد و تخصص را همزمان داشته باشد این فرد در همه سطوح و در هر پستی می تواند ایفای نقش کند، از رئیس جمهور مملکت گرفته تا یک مدیر میانی.

این تعهد و تخصص همان چیزی است که از آن با نام تقوای سیاسی یا تقوای مدیریتی یا تقوای کشورداری یاد می شود که بر مبنای آن افراد احساس تکلیف شرعی برای حضور در عرصه سیاسی می‌کنند.

گاهی این احساس تکلیف شرعی با منافع حزبی و گروهی گره می خورد. این گره خوردگی برای اخلاق سیاسی در کشور مفید است یا برعکس آن، خطرناک است؟

اگر انتخابات استانی شود چاره ای به جز حضور گروهی در این عرصه نیست. هیچ راهی وجود ندارد. یعنی افراد بدون سابقه حزبی و فعالیت تشکیلاتی نمی توانند در انتخاباتی که استانی شده حضور پیدا کند، چرا که امکان معرفی خود را ندارد. چنین افرادی قطعا بازنده بازی انتخابات خواهند بود. لذا چه بخواهیم و چه نخواهیم، وابستگی‌های گروهی و حزبی افزایش می‌یابد.

و این امر برای آینده سیاسی کشور مفید است؟

در چنین شرایطی اگر احزاب دارای تعهد و تخصص باشند یعنی منافع ملی و منافع دینی برایشان اولویت داشته باشد، بسیار مطلوب و عالی است. یعنی وابستگی های اعتقادی، اخلاقی و علمی را تقویت می کنند تا فردی شرایط کاندیداتوری را پیدا کند، این امر نه تنها بد نیست بلکه خیلی هم خوب است. اما اگر چنانچه تحزب و تشکلایت گرایش های خاص داشته باشند و وابستگی به منابع ثروت و قدرت منهای تعهد داشته باشند، طبیعی است که از هر پول و امکاناتی استفاده می کنند و در نهایت ممکن است به بسیاری از انحرافات کشیده شوند.

در زمان لیست بندی‌های حزبی برای حضور در عرصه انتخاباتی، احساس تکلیف ها زیاد می شود و افراد حاضر به ترک میدان نمی شود، حتی گاهی باعث می شود آرا توزیع شده و یک جریان به هدف مورد نظرش نرسد، معیار شناخت این احساس تکلیف چیست؟

اینها در قالب احساس تکلیف شرعی طرح می شوند اما در حقیقت هوای نفسانی هستند یعنی فقط شعار احساس تکلیف است. در کجای شرع گفته شده است که به بهانه احساس تکلیف، به وحدت جریانات به حق ضربه بزنیم؟ اگر احساس تکلیف واقعی باشد وحدت جریانات به حق را باید بر منافع شخصی ارجحیت بدهد. نمی شود وحدت را از بین ببریم و بگوییم احساس شرعی داشته ایم این تکلیف شیطانی است که از درون قدرت خواهی  و منفعت جویی فردی تراوش می کند.

فکر می کنید از این منظر انتخابات مجلس دهم چگونه رقم بخورد و اصولگرایان به وحدت برسند و بتوانند لیست واحد ارائه دهند؟

باید انتخابات پیش بیاید و اصولگرایان امتحان خود را پس بدهند. این جریان مدعی است که هم تعهد دارد و هم تخصص اما باید در عمل دید که این تعهد و و تخصص در جهت منافع ملی نظام مقدس جمهوری اسلامی است یا خیر؟ با شعار که نمی شود؛ مخصوصا حالا که قسم هم می خورند و خیلی راحت دست روی قرآن می گذارند و مدعی هم هستند که هیچکس از ما دلسوز تر نیست اما آیا در واقعیت هم همین است؟

در این شرایط چقدر با وضعیت مطلوب فاصله دارند؟

فاصله خیلی زیاد است تا زمانی که بتوانیم تکلیف شرعی واقعی را احساس کنیم. اما واقعیت این است که جامعه ما شیخ انصاری یا ملاصالح مازندرانی ندارد که اگر وضعیت مشابه پیش بیاید شیخ انصاری بگوید که در زمانی که من طلبه بودیم او سابقه بیشتری داشت، و وقتی سراغ ملاصالح مازندرانی بروند، بگوید: نه، وقتی شیخ در حوزه بوده، من از حوزه خارج شدم، او از من آماده تر است. این احساس تکلیف شرعی است. آیا جامعه ما به این جا رسیده است که واقعا تشخیص بدهد اگر فردی از او بهتر و اثرگذارتر است و منافع کشور را بهتر درک می کند، کنار برود؟ هر وقت به اینجا رسیدیم جامعه تقوا محور خواهیم داشت.

جامعه رای دهندگان چطور؟ آیا به این تقواسنجی رسیده است که احساس تکلیف شرعی واقعی را تشخیص دهد؟

ملاک های شرعی وجود دارد که می توان بر اساس آن عمل کرد.

29213

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 412021

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =