۰ نفر
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۲
ساعت ساز تبریزی در پانصد سال پیش!

ساعتی که یک تبریزی در سال 945 هجری ساخته بود چگونه کار می کرد؟

 یک ایرانی و به احتمال زیاد از اهالی تبریز، در نیمه اول قرن دهم هجری، موفق به ساخت ساعتی شده است که یک فرنگی ونیزی با نام مایکل ممبره از آن به شگفتی افتاده است؛ ساعتی مجهز که در سال 945 هجری در تبریز به رؤیت این فرنگی رسیده و چگونگی کار آن را گزارش کرده است.

ای کاش یک مورخ ایرانی آن را دیده و گزارش کرده بود، اما حیف که اساسا تاریخ نگاری ما تنها ثبت احوالات سلطان و حاشیه او بوده است. این در حالی است که اگر وصف همین فرنگی نبود، الان همین مقدار اطلاع را هم از آن نداشتیم.

فقط یک نکته، و آن این که ما در صنعت و فن خود، درست مانند علوم تجربی و طبیعی و نجوم و ریاضی خود، تا آنجا که مسیر علمی را پیش رفته ایم و الگویمان بیرونی بوده است، به هدف زده ایم، اما از وقتی که شبه متفکران ما ریاضی و نجوم را با عرفان و ملکوت درآمیخته اند و درست از وقتی که دانش طبیعی را با سنت های مقدس درآمیختیم و به قول نصر از آن «سنت» درست کردیم، (او موافق و ما هم مردد) راه را بر دانش بستیم که البته نه، علم دین را هم ضایع کردیم.

سلف ما، در بسیاری از اوقات، به اسم فلسفه، فیزیک یونانی را داخل متافیزیک کردند و یکی از پیچیده ترین درآمیختگی های عجیب و غریب را که عالی ترین فیلم های هالیودی امروزی هم با درآمیختن معنا و ماده و معجزه و شگفتی و .... نمی توانند شکل آن را درست کنند، ایجاد کردند.

نمونه اش ابن عربی است که در کتاب فتوحاتش ساختمانی از معرفت ساخت که از هر جای علوم بشر، از آنچه از هند قدیم بود، تا یونان باستان، یا افکار مصری و بابلی و غیره و غیره، چیزی برگرفت و داخل آن کرد، چنان که همزمان گویی از همه علوم استمداد شده است تا تعریفی از جهان معرفتی کشفی او بدست آید.

روشن است که قصدم سبک کردن کار این عارف بزرگ نیست، بحثم در باره درهم آمیختن تمامی علوم جاری برای ساختن یک عرفان است که همزمان نشانی از افلاک، ریاضیات، طب قدیم، آیه و حدیث، داستان، مکاشفه و همه چیز در آن بود تا یک سیستمی خلق شود. به عبارت دیگر، اگر ما در جای خود علم تجربی و صنعت را پیش می بردیم بدون این که بخواهیم از آن فلسفه و فال و خرافه درست کنیم، مسلما به مقصود رسیده بودیم و دین و معارف والای دینی را هم آلوده به آن افکار نکرده بودیم.

ساعت این تبریزی مثال جالبی است، آن هم در یک زمان بسیار حساس، درست وقتی که غرب پا در مسیر پیشرفت گذاشته و ما هم بستر مختصری برای رشد داشته ایم، به دلیل هم درآمیختگی ها، درجا زدیم.

به نظر می رسد، این تبریزی ساعتی ساخته بود که اگر به صورت طبیعی پیش رفته بود، شاید ما از سویس امروز جلوتر بودیم، اما او میانه کار دست به ترکیب زده و ساخته خود را ابزاری برای فال بینی قرار داده راه را به بیراهه تبدیل کرد.

این گزارش در نشان دادن این صنعت که یک سوی آن دانش و صنعت تجربی است و سوی دیگر آن خرافات و بیهودگی، بسیار عالی است.
رسول جعفریان

مایکل ممبره که حامل نامه ای از ونیز برای طهماسب بود، گزارش سفر خود را نوشته و از جمله در باره تبریز و دیدنی های آن می نویسد:

«در آن ماه خادمی از قره خلیفه مرا در تبریز به خانه ای در میدانی برد که در آنجا نقاره می زدند. هنگامی که از این خیابان رد می شدم، من خانه ای را دیدم که در آن ساعتی قرار داشت که ساخت دست پیرمردی ایرانی با ریشی سفید بود. ساعت در جعبه ای چوبی و منقش ساخته شده بود و درازی آن چهار ذرع و پهنای آن دو ذرع بود. در وسط و بالای این جعبه، زنگی کوچک بود، و از آن چوبی بیرون می آمد و سر هر ساعتی زنگی می زد. در جلوی این جعبه پیکره دو سوار با نیزه، هر یک به اندازه یک مرغ، و دو قوچ، هر یک به اندازه یک موش صحرایی گذاشته شده بودند. هنگامی که ساعت می زد، دو سوار، نیزه به هم می زدند و قوچه ها کله شاخ بهم می زدند. این کارها توأم با هم و به تعداد شماره زنگ ساعت انجام می گرفت. هنگامی که ماه می گرفت، ساعت زنگ می زد.»

تا اینجا همه چیز علمی و در عین حال هنری است. اما دنباله ماجرا:

«در این ساعت دهانه ای بود که از آنجا زنان و مردان بخت خود را می جستند. آنها به این دهانه، سکه ای مسی که «آلتون»‌ خوانده می شود، می گذاشتند. و این سکه پایین می رفت و بلافاصله صدایی شنیده می شد و دری باز شده، اژدهایی درآمده و از دهانش توپ آهنی کوچکی بیرون می انداخت. پایین این در، درِ دیگری باز می شد و جانوری گربه مانند بیرون می آمد، و توپ مذکور در دهان گربه می افتاد. سپس در طرف دیگر جعبه درِ دیگری باز می شد و ماری بیرون می آمد و از دهانش تکه ای کوچکی کاغذ با نوشته ای روی آن بیرون می انداخت. آنها کاغذ را خوانده و آنچه رویش نوشته شده بود، فال آنها حساب می شد. من نیز فال خود را گرفتم. بر کاغذ من نوشته شده بود که بزودی ثروتی بزرگ به من خواهد رسید و من هنوز منتظرم.

نویسنده می افزاید:

من از استاد ساعت ساز پرسیدم که آیا تاکنون شبیه این ساعت را دیده است و یا او ساختن این را از کسی آموخته است؟ او گفت که هرگز چیزی شبیه آن ندیده و از کسی هم ساختن آن را نیاموخته است ولی این را فقط در کتابها یافته است (سه سفرنامه، ص 229 ـ 2130).

ملاحظه می فرمایید که تلاش این تبریزی صنعتکار در ساختن ساعت، در حالی که می توانست مسیر درستی را در پیش گیرد، ابزاری برای فال گیری شده و ضمن آن که فرنگی مزبور را به شگفتی واداشته، همزمان وادار به زدن یک طعنه هم کرده است.

 رسول جفعریان

رسول جعفریان

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 410337

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 19
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • امیر تبریز اوغلی A1 ۱۷:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    تبریز همواره شهر اولینها بوده است
    • بی نام A1 ۱۸:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
      یعنی اینهمه حسادت به تبریز
    • بی نام A1 ۲۰:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
      حسادت نیست. حس طبیعی نسبت به خود برتر پنداری است.
    • امیر تبریز اوغلی IR ۰۵:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
      تاریخ گویای حقیقت است
  • بی نام IR ۱۷:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    ساعت یک وسیله مدرن است، برای جامعه مدرن. وقتی جامعه مدرن نیست ساعت به چه درد میخورد؟ ساعت حرکت قطار و ماشین را با ساعت تعیین میکردند. حرکت اسب و قاطر با طلوع و غروب خورشید قابل تنظیم بود.
  • اکبر IR ۱۸:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    من خودم تبریزی ام الان که آخره
  • اورمیه A1 ۱۸:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    کلمه آلتین که در متن آمده ترکی بوده و معنایش طلا می باشد.
  • بی نام A1 ۱۸:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    71 29
    یک تبریزی هنرمند پیدا بشه از روی این توصیف، یک همچو ساعتی بسازه. البته این دفعه بدون فال گیری.
  • بی نام A1 ۱۹:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    البته شهر تبریز در آن سالها یعنی تقریبا حدود 1500 میلادی چهارمین یا پنجمین شهر بزرگ دنیا بود که اگر در اینترنت هم جستجو کنید این مطلب رو پیدا می کنید و ساخت یک ساعت شاید در آن زمان چیز عجیبی نبود ایران بعدها از نظر علمی عقب ماند
    • بی نام A1 ۰۶:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
      13 29
      در سال 1500 فقط در گوشه ای از دنیا به نام شبه قاره هند ,دستکم ده شهر بزرگتر از تبریز بوده.بسیاری از این شهر ها حتی از تبریز امروز نیز بزرگتر بودند.چگونه ادعا می کنید که تبریز در آن سالها چهارمین یا پنجمین شهر بزرگ دنیا بوده؟به قول خودتون یه سرچی در اینترنت بزنید.
    • بی نام A1 ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
      3 6
      چهارمین یا پنجکین شهر ایران شاید. ری، نیشابور و اصفهان اون موقع خیلی بزرگتر از تبریز بودن.
  • بی نام IR ۱۹:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    29 57
    سلام حاج آقا. میگم دستتون درد نکنه با این نوشته ها..... ان شاءالله که موفق باشید!!
    • بی نام 3 AE ۲۱:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
      24 2
      جالب بود
  • سجاد IR ۲۰:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    45 3
    خوب از ساعتش استفاده ای نمیشده. بنده خدا مجبور شده هزینه ساختش رو با فال گیری از مردم بگیره. کارش خیلی هم منطقی و هوشمندانه به نظر میرسه.
  • سید IR ۰۳:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
    27 0
    کسی از این ساعت خبری نداره که الان کجاست؟
  • اصلاحی A1 ۰۴:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
    58 4
    سلام این هم برگی از افتخارات ایرانی یا شاسین اذربایجان
  • بی نام IR ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
    24 1
    نوشته اید: "...اگر وصف همین فرنگی نبود، الان همین مقدار اطلاع را هم از آن نداشتیم." والله اگر این فرنگی ها نبودند،الان هم هیچی نداشتیم
  • گیو US ۱۷:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
    22 3
    پس رولکس ایرانیه در اصل نه سوئیسی.
  • بی نام US ۱۸:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
    8 23
    از آقای جعفریان بعید بود که فلسفه رو کنار خرافات قرار بدن