حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مسجدجامعی در یادداشتی با توجه به وضعیت کنونی پیش آمده میان ایران و عربستان به بررسی چگونگی تحلیل و برداشت اعراب از ایران پرداخته است.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مسجدجامعی
ایران سالها است که یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین کشورهای منطقه پرالتهاب و پرشر و شور خاورمیانه است اما در ایام اخیر، حداقل از نظر دیگران اعم از کشورهای منطقه و یا قدرتهای جهانی، به نفوذگذارترین کشور باثبات این منطقه آشوب¬زده تبدیل شده است. هم¬اکنون این یک واقعیت است، اما در کنار آن واقعیت دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه در حال حاضر خصومتی شگرف و گسترده علیه آن به وجود آمده که متأسفانه در حال پیشروی و عمق¬یابی است.

یک بررسی سطحی از رسانه¬های عربی اعم از مکتوب و غیرمکتوب، این نکته را به خوبی روشن خواهد کرد و مهمتر مطالبی است که توسط افراد عادی در ذیل مقالات نوشته می¬شود و یا توسط آنان در رسانه-های سمعی و بصری بیان می¬گردد که اکثریت قریب به اتفاق آن منفی و بلکه بسیار منفی و کینه¬توزانه است. بدون شک ایران در طی دوران جدید تا بدین پایه از نظر دیگران قدرتمند و تأثیرگذار نبوده است، اما تا بدین حد هم مورد اتهام و سوءظن و دشمنی قرار نگرفته است و به هر حال این به سود ما و متحدان ما و اصولاً به سود منطقه¬ای که عمیقاً به توسعه در ابعاد مختلف نیاز دارد، نیست.

این داستان را دلائل فراوان و پیچیده¬ای است. از تاریخی و سیاسی گرفته تا مذهبی و فرهنگی و تا قومی و طائفی. اما یکی از مهمترین¬ها و تعیین¬کننده¬ترین¬هایش ناشی از نوع نگاهی است که اصولاً اعراب به ما دارند. این نگاه در ذات و درون خود متفاوت است با واقعیت، البته این نگاه در طی حوادث سالیان اخیر به مراتب منفی¬تر و خصمانه تر شده است، اما مسئله این است که تلقی آنان نسبت به ایران از ابتدای دوران معاصر بسیار متفاوت با واقعیت آن بوده است.

حال باید دید این نگرش چیست و تحت تأثیر چه عواملی است؟ تلاش می شود با نهایت اختصار به مهمترین عوامل اشارت رود. اهمیت بحث بدان علت است که بدون درکی درست و همدلانه نمی¬توانیم خصومت و بدبینی انباشت¬شده موجود را کاهش دهیم و زمینه روابطی سالم¬تر و محترمانه¬تر را فراهم آوریم.

1. اصولاً ما و اعراب تاریخ جدید را به دو گونه تجربه کرده¬ایم. علیرغم برخی اشتراک¬های این دو تجربه، اما در نهایت دو گونه بوده¬اند. البته این هست که کشورهای مختلف عربی نیز تجربه یکسانی با تمدن جدید ندارند. کشورهایی چون مصر و سوریه و لبنان از اواخر قرن هیجدهم با این تمدن آشنا شده-اند و کشورهایی همچون شیخ¬نشین¬های خلیج فارس، به جز بحرین، بعد از جنگ دوم و عمدتاً پس از دهه شصت، از عمق تاریخ به روزگار معاصر شلیک شده¬اند. اما به دلائل مختلف تجربه آنان به ویژه در آنجا که به شکل¬دهی هویت¬شان راجع می¬شود از یکدیگر عمیقاً متأثر بوده و در نتیجه این تجربه تا مقدار زیادی یکسان است.
صرف نظر از تاریخ متفاوت، صرف این دو تجربه متفاوت ما را با خصوصیات متفاوتی شکل داده است. بخش مهمی از مشکلِ درک متقابل، به همین جریان بازمی¬گردد و البته این واقعیت در طی دهه¬های اخیر به سوی واگرایی بیشتر میل کرده است. اشتباه کسانی از طرفین که پیوسته به وحدت و اتحاد دعوت می¬کنند این است که چنین تصور می¬کنند اعتقاد دینی به تنهایی قادر به همگرایی است. حال آنکه این دعوت اگر با درک متقابل و همدلانه و سایر اقدامات عملی همراه نباشد، بیشتر به واگرایی می¬انجامد.
نکته اساسی در اینجا این است که اصولا ما دو گونه هستیم و تصورهای متفاوتی داریم: از جهان معاصر و واقعیت¬هایش، از غرب و آمریکا و ویژگی¬هایش، از سیاست بین المللی و منطقه¬ای و الزاماتش، از حکومت و مشروعیت و نهادهایش، از دخالت در امور داخلی و مصداق¬هایش، و بالاخره از تاریخ و تمدن اسلامی و سهمی که ملت¬های مسلمان در تکوین آن داشته¬اند، از عدالت و قدرت و عموم مفاهیم کلیدی. بخشی از مشکلات از همین¬ دو گونه بودن است.
به هر حال مسئله این است که هم ما آنان را بر اساس اصول و مفاهیم خود ارزیابی می¬کنیم و هم آنها ما را با توجه به اصول فکری خویش درمی¬یابند.

2. هویت عربی و هویت ایرانی شکل گرفته در دوران معاصر دو گونه است، حتی در آنجا که به هویت اسلامی این دو باز می¬گردد. چرا که جایگاه و اهمیت اسلام در تکوین این دو هویت متفاوت است. در یک جا اسلام به مثابه یک میراث قابل افتخار که کلاً عربی¬اش قلمداد می¬کنند، لحاظ میشود و در جای دیگر اسلام به مثابه یک اعتقاد و ایدئولوژی، اگرچه در اینجا هم اسلام نقشی و بلکه نقش مهمی در پردازش هویت ملی ایفا میکند، در آنجا کم و بیش همه چیز با اسلام آغاز می¬شود و در اینجا اسلام بخشی از تاریخ قلمداد می¬گردد.
اشتباه نشود سخن در صحت و عدم صحت این دیدگاه نیست، مسئله عملا چنین شکل گرفته است، نه تنها در تلقی خود این دو گروه، بلکه تلقی سایر مسلمانان و بلکه غیرمسلمانان نیز چنین است. مضافاً که هویت عربی یادشده تقریباً به طور یکسان تمامی اعراب را در بر می¬گیرد و حتی مسیحیانش را. خواه در تکوین تمدن اسلامی به واقع سهمی داشته باشند چون مصریان و سوریان و یا هیچ سهم قابل ذکری نداشته باشند همچون قطریان و اماراتیان.
اهمیت مسئله بدان علت است که این تصور اولاً مبنای تعریف خویشتن خویش است و ثانیاً عموم انتظارات و توقعات را تعیین می¬کند، همچنانکه کیفیت برخورد با دیگران را توضیح می¬دهد. با توجه به این تعریف وطن عربی قلمرو جغرافیایی وسیعی را دربرمی¬گیرد و مهمتر آنکه بنا به تعبیر خود آنان هر گونه اقدامی را که از نظر آنان دخالت در امور داخلی اعراب معنی شود، برنمی¬تابد. خاصه اگر از جانب ایران باشد. و اصولاً این مقابله با ایران است که می¬تواند آنان را از هر گروه و صنفی که باشند، هم¬داستان و همراه کند.

3. تلقی اعراب از ما ذاتاً تاریخ¬مند است، اعم از آنکه نگاهی مثبت بدان داشته باشند و یا منفی. آنها ایران معاصر را دنباله ایران هخامنشی، ساسانی و صفوی می¬بینند. همچنانکه حدیث نبوی «اگر علم در ثریا باشد کسانی از مردم فارس بدان دست خواهند یافت» عموماً در حافظه و ذاکره حداقل نخبگان پیوسته حضور دارد. این یک واقعیت است.
مشکل در اینجا است که این حافظه تاریخی به سرعت می¬تواند مثبت و یا منفی شود. در بعد منفی آن که هم¬اکنون فراوان و توسط همگان به کار می¬رود این است که ایران امروز دارای همان ویژگی و تمایلات امپراطوری¬های قدیم است و در پی نیل بدان است. لذا هر حرکت و اقدامی را در چارچوب توسعه¬طلبانه و بدبینانه آن درمی¬یابند. از آن می¬هراسند و این ترس را می¬پراکنند و به این ترتیب حسن نیت خود را در خدمت به آرمان¬های عربی اثبات می¬کنند.
به همین دلیل است که هر گونه اشاره و یا نیم¬اشاره¬ای از جانب ایران را که بتواند به تجدید امپراطوری گذشته تفسیر شود، آنان را به واکنش¬های تند وامی¬دارد.


4. مشکل دیگری که بیشتر به ما راجع می¬شود تا آنان، بیش از حد سیاسی فهمیدن مسائلی است که به سیاست خارجی بازمی¬گردد. افکار و رسانه¬های گروهی در ایران به گونه ای است که هر نوع حرکت و اقدام کشورهای منطقه را ناشی از اراده و دخالت خارجی و به ویژه غربی و آمریکایی می¬بیند. حال آنکه بسیاری از مسائل موجود در منطقه ریشه داخلی دارد و اگر احیاناً مورد استفاده و یا سوءاستفاده طرف غربی قرار می¬گیرد به دلیل وجود از درون برآمده آن است. واکنش ما در قبال این مشکلات که ناشی از باور ما است، بازخوردی را موجب می¬شود که متناسب با واقعیت نیست و این اوضاع را پیچیده¬تر و مدیریت¬ناپذیرتر می¬کند.


5. به احتمال فراوان «تئوری توطئه» در نزد اعراب بیشتر و مقبول¬تر است. به گونه¬ای که هر اقدامی از جانب ایران را ناشی و حاکی از توطئه¬ای که غربیان با کمک ایرانیان علیه آنان تدارک دیده¬اند، می¬پندارند. در ایام مذاکرات ایران و 1+5 در لوزان مقالاتی در رسانه¬های عربی منتشر شد مبنی بر اینکه نامزدی دختر جان کری، وزیر خارجه آمریکا، با یک پزشک جوان ایرانی موجب تمایل وی به ایرانیان در طی مذاکرات، جهت انتقام¬کشی از اعراب شده است. نکته دیگر استفاده از عنوان «خلیج فارس» در پیام کوتاهی بود که جان کری به مناسبت نوروز برای ایرانیان ارسال کرده بود. در این مورد نیز مقالاتی نوشته شد و استفاده از این عنوان را دلیلی بر همکاری با ایران برای ضربه زدن به عربها تلقی کرده بود. مهمتر، کامنت¬هایی بود که در ذیل این نوع مقالات آمده بود که عموماً در تأیید نویسندگانش بود.


6. صرفنظر از عواملی که یاد شده با کمال تأسف هم¬اکنون عامل بسیار مؤثر دیگری وجود دارد که عملاً تأثیرگذارتر از عوامل یادشده است که عبارت است از مفاهیم و اصطلاحاتی که بسیاری از اعراب در مورد ایران و ایرانیان به کار می¬برند.
مجموعه¬ای از رقابت¬های سیاسی و فرهنگی و مذهبی به ویژه از دهه شصت قرن بیستم به بعد موجب پیدایش چنین اصطلاحاتی شد، که ناشی و حاکی از نوعی نژادپرستی، کینه¬توزی و عقده¬گشایی است. از «قادسیه» گرفته که بیش از همه توسط صدام به کار می¬رفت و هنوز هم در ادبیات سیاسی و رسانه¬ای جایگاهی دارد تا «عجم» و «فرس مجوس». حال آنکه ما هیچگاه آنان را با تعابیری همچون «بت¬پرستان جاهلی و بربری» خطاب نکرده¬ایم.

این درست است که ایران قبل از اسلام، زرتشتی بوده است، اما بهر حال این به مراتب بافضیلت¬تر از بت-پرستی حاکم بر جامعه عربی بود. همچنانکه ایران آن ایام صاحب تمدنی بزرگ و قابل افتخار بود و بسیار متفاوت با جاهلیت حاکم بر شبه جزیره العرب که حتی دختران خویش را زنده به گور می¬کردند و فاقد هر نوع مدنیتی بودند و قرآن کریم از آن به عنوان جاهلیت یاد می¬کند.
متأسفانه این اصطلاحات هم¬اکنون به وفور توسط اصحاب سیاست و رسانه به کار می¬رود و تأسف¬بارتر اینکه بیشتر توسط روحانیون و شخصیت¬های دینی با تمایلات سلفی، و بعضاً اخوانی، استعمال می¬شود. در دنیای امروز چنین هتّاکی¬هایی علیه یک ملت دیگر عملاً وجود ندارد و به ویژه مقامات دینی حتی در بدترین شرایط مخالفان خود را این چنین نمی¬نامند و احساسات مردمی را این¬گونه علیه آنان تحریک نمی¬کنند. بیان اینان نسبت به ایران و ایرانیان نه تنها بی¬ادبانه، بلکه به واقع خجالت¬¬آور است و به دلیل تشویق و تحریض به بدبینی و نفرت قومی و نژادی، حتی قابل پیگیری حقوقی است.

هم اکنون عموم شخصیت های دینی جهان امروز مردم را به طرد و نفی افکار ضد قومی و ضد نژادی فرامی خوانند، حال آنکه اینان خود بزرگترین داعیان و مبلغان چنین اندیشه¬هایی هستند. آیا این چیزی جز عقب ماندگی فکری، فرهنگی و اجتماعی است؟
به هر حال عواملی که این تلقی را شکل و جهت می¬دهد به مراتب بیشتر و پیچیده¬تر است. به ویژه در حال حاضر که شیخ¬نشین¬های ثروتمند جنوبی شبکه رسانه¬ای عظیمی ایجاد کرده¬اند که بیشترین سهم را در جهت¬دهی به افکار عمومی جهان عرب دارند. حال اینکه در مقابل این موج تبلیغاتی وسیع و بی¬امان چه باید کرد، مسئله مستقلی است که در فرصتی دیگر بدان خواهیم پرداخت.

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 409170

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 12
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۳:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
    من غرب مسیحی را به عرب مسلمان ترجیح میدم. شما هر طوری می خواین فکر کنید. فکر میکنم خیلی از مردم ایران هم اینطوری می اندیشن. ما از اعراب نه چیزی آموختیم و نه چیزی خواهیم آموخت. همیشه هم عامل دردسر برای ایران بودن. آخرین آن هم همین حمله صدام هست که تمام کشورهای خلیج فارس به استثنای عمان، و مصر و اردن با صدام هم پیمان شدن
    • ساده A1 ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
      5 27
      البته به جزاعراب شیعه .
    • بی نام A1 ۱۰:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
      26 0
      مصر و اردن هم بودند .
  • بی نام IR ۰۳:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
    50 7
    العراب اشد كفرا و نفاقا .... من نميگم قرآن كريم ميگه
  • محمد A1 ۰۴:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
    6 50
    باسمه تعالی مطلب جالبی بود. برام خیلی خودم جالب بود که وقتی آقا می گوید که الان غرب به مذاکره با ایران احتیاج دارد نه ایران به آنها، مشخص می شود که چرا رهبرمون این جمله را گفتند. یکی از دلایل این است که وقتی ما با غربی هایی که سالها به ما ظلم کرده اند بر سر حقوق مسلم خودمون مذاکره می کنیم یعنی اولا بخشی از تهمت های آنها را پذیرفته ایم و ثانیا سایر مسلمانان سطحی ای که این رفتار برایشان قابل درک نیست را از خودمان دور کرده ایم. شاید اگر نتیجه بگیریم که کاهش قیمت نفت توسط عربستان اسما مسلمان و حمله او به یمن از نتایج مذاکرات و این سبک امتیاز دهی بوده است خیلی نتیجه بی راهی نیست. لطفا چاپ بفرمایید.
    • کاظم A1 ۰۹:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
      10 2
      دوست عزیز شما از اصل داستان جلو زدی . هر اقدامی در دستگاه دیپلماسی و امنیتی با آگاهی و تایید مقام رهبری صورت میگره . ما نمیتونیم جزیره باشیم . باید با دنیا تعامل داشته باشیم . منصفانه قبول کنیم که ما هم حرکات تحریک کننده ای انجام دادیم . البته شرایط و اعمال طرف مقابل رو نباید نادیده گرفت . به هر حال الان شرایطی مهیا شد که بازیگران صحنه قدرت به نحو محترمانه تری با یکدیگر تعامل داشته باشند . عربستان هم در این بازه زمانی به فکر قدرت منطقه ای خودش است و خیلی غیر منطقی نیست . حالا کاری با رگ و ریشه های صهیونیستی حکام عرب نداریم .
  • بیژن IR ۰۴:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
    33 6
    چقدر موجز و آموزنده و آگاهی دهنده بود ولی از این مطلب آموزنده تر ضرب المثل از بیخ عرب است اگر از معنای این مثل سر در بیاوریم به این باور میرسیم که تازیان دارای هیچ منطقی نیستند و حرف حساب هم سرشان نمیشود ولی یک چیز را خوب میفهمند وآن هم زور است پس باید بهشان فهماند
  • مهدي IR ۰۵:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
    28 25
    زماني كه پيامبر دست خود را به دوش سلمان زد و گفت از اين پس اين قوم اسلام را به ثريا ميرساند كم كم اين مصداق نمودپيدا خواهدكرد ما براي هر چه زوتر رسيدن به اين فرايند به چند فاكتر نياز مبرم داريم 1 جمعيت بايد افزايش يابد در قسمت شيعه نشين2بايد بين دانشگاهها وصنعت يك رابطه جدي رخ دهد تا علم تئوري به مرحله عمل زوتر راه پيدا نمايد3بايد در خارج كردن نفت از كل اقتصاد كشور ونيزعدم خام فروشي معادن همت بسيار جدي وتصميمات جديتر اتخاذ گردد4مديريت وفرهنگ سازي مصرف آب در كشاورزي وشرب بايد زوتر كليد بخورد5بزگترين كار دولتمردان ونخبگان ما بايد بر فرهنگ سازي قرار گيرد در تمامي زمينه هاي ارزشي كه اين مهمترين فاكتور از اين فاكتورهاست چون نوع نگاه وانديشه وخوراك مغزي وعملي مردم را تعيين ميكند
  • مجید A1 ۰۷:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
    17 10
    سلام متاسفانه با اینکه این آقا روحانی است ولی مسئله اصلی را فراموش کرده اقایان باور کنید نه عجم بودن یا عرب بودن نیست اصل مشکل مذهب اینها چون ایران سردمدار تشیعه با ما مشکل دارند چون شیعه هستیم این وهابیون با ما دشمنی دارند چرا اینها با پاکستان افغانستان مثل برادر خودشان رفتار می کنند با اینکه اختلاف زبانی دارند چرا پول وکمک نظامی برای سیستانو بلوچستان می فرستند اصل مشکل اینها با چون شیعه هستیم
  • شورانگیز A1 ۰۷:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
    23 5
    اونجوری که حافظه تاریخی ما یاد میدهد پیامبر اکرمص از نسل حضرت ابراهیمع بوده و خود حضرت ابراهیم هم متولد بابل میباشد و از اعراب حجاز نبوده است که الان اعراب حجاز پیامبر را از نسل خودشان بدانند در ثانی کشوری که در زمان ظهور پیامبر فقط 6 نفر در کل سرزمینش توانایی خواندن و نوشتن داشتند حق اظهار نظر در مورد کشور بزرگ ایران را ندارد ثالثا" ایران تنها کشوری است در دنیا که در تاریخ تمدنش مردم سنگ و چوب را نپرستیده اند و بت پرستی دین رایج مملکت نبوده است و در آخر اینکه این رفتار شما انسان را به یاد حرکات کودکان بازیگوشی میاندازد که پس از دست گل به آب دادن پشت سر بزرگترشان قایم میشوند شما هم در حال حاضر پشت سر آمریکا و اروپا قایم شده اید واین تا زمانی است که شما نفت دارین وبعد....
  • بی نام KW ۰۸:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
    13 9
    ما هيچ رابطه اى با عربستان نميخواهيم ابو لهب هيچوقت با ايران فارس و شيعه خوب نبوده و نميخواهد خوب باشد تا ظهور دجال و ظهور امام زمان روحى لهو الفداء
  • بی نام IR ۱۱:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۶
    28 4
    فکر نون باشید که خربزه ابه به نظر شما اگر ایران اسرائیل رو به رسمیت بشناسه و با امریکا و اروپا وارد مذاکره بشه و میانجی اشتی بین لبنان و فلسطین و اسرائیل بشه و مسئله قدس وجنگ های بی فایده حل بشه بهتره یا همین سیاستی که داریم نتیجه بهتری داره .چرا نباید راه های دیگری رو امتحان کنیم .به نظر شما ایران قوی تر نخواهد شد؟ایا کشورهای عربی به خود اجازه توهین به ایران میکنند ؟تحریمهای کمرشکن باعث سو استفاده کشورهای فرصت طلب از ایران شده .باید از تعصب بیهوده پرهیز کرد جوانان ما به خاطر مشکلات موجود به بیراهه رفته اند و دختران و پسرانی که باید اینده این سرزمین رو بسازند درگیر مشکلات هستند که همه در جریان هستند.ما باید به فکر منافط مردم و کشور خود باشیم