انتشارات‌ «خیام» جزو نخستین ناشرانی است که تاثیر شگرفی در عرصه ادبیات معاصر ایران داشته است.

الهه خسروی یگانه: اگرچه نام بیژن ترقی، با ترانه‌های ماندگاری چون «آتش کاروان» یا «برگ خزان» پیوند خورده است و اگرچه او چهره‌ای شاخص و مطرح در تاریخ ترانه‌سرایی ایران است، اما خاستگاه اصلی او، خانواده‌ای بود که نشر و کتاب جزو ارکان اصلی زندگی‌شان به شمار می‌رفت. 

پدربزرگ او حاج شیخ باقر کتابفروش، در زمان ناصرالدین‌شاه تاجر کتاب بود. هم کتابفروشی بزرگی داشت و هم ناشر بزرگی بود. کتاب‌هایش چاپ سنگی بود و از ناشران مطرح دوره ناصری. 

پسر او محمدعلی ترقی اما موسس انتشارات خیام است. او که کار کتاب را از پدر و برادر آموخته بود، در ۱۳۳۵ و در خیابان ناصرخسرو انتشارات خیام را تاسیس کرد. 

به گفته بیژن ترقی، پدرش به این دلیل نام خیام را برای انتشارات خود برگزید چون معتقد بود تمام جهان ایران و ادبیاتش را با خیام می‌شناسند. آن هم به واسطه ترجمه فیتز جرالد از اشعار خیام که باعث معرفی این شاعر به جهان شده بود. در روایت بیژن ترقی شاعر و ترانه‌سرای مشهور و پسر محمدعلی ترقی گذاشتن اسم «خیام» برای انتشارات با مشکلاتی روبرو شد: «پدرم می‌گفت چون می‌دیدم مردم دنیا ما را به خیام می‌شناسند، گفتم ما هم اسم او را بگذاریم روی کتابفرشی‌مان. منتها یک مشروب‌فروشی بیست قدم بالاتر از ما بود که اسمش میکده یا میخانه خیام بود. از پدر به یاد دارم که می‌گفت روز دومی بود که مغازه افتتاح شده بود، مرحوم وحید دستگردی (شاعر) آمد و تاسیس کتابخانه را به پدرم تبریک گفت و پرسید چه اسمی می‌خواهی بگذاری روی کتابفروشی؟ گفتم تصمیم دارم اسمش را بگذارم خیام، اما این جا یک مشروب‌فروشی به همین نام هست که نمی‌دانیم با آن چه کنیم. گفت شما اسم خیام را بگذارید من می‌روم و به هر قیمتی شده اسم مشروب‌فروشی را عوض می‌کنم.» سرانجام هم تلاش‌های وحید دستگردی به ثمر می‌نشیند. 

انتشارات خیام، یکی از ناشران پیشرو و مترقی آن زمان به حساب می‌رود. درست مثل نام فامیل موسس آن. رابطه بسیار نزدیک محمدعلی ترقی با شاعران به نام دوره خود از جمله شهریار و نیما، دفتر نشر انتشارات خیام را به پاتوقی برای اهل ادبیات تبدیل کرده بود. از نیما و شهریار گرفته تا امیری فیروزکوهی. 

اما یکی از مهم‌ترین کارهای انتشارات خیام، ایجاد ارتباط فرهنگی بین ایران و هند بود. در زمانه‌ای که اکثر دواوین شاعران و آثار کلاسیک ادبیات پارسی، نخست، در هند به چاپ می‌رسید، محمدعلی ترقی، بارها و بارها به هند سفر کرد. نخستین بار در ۳۵ سالگی، از طریق بندرعباس راهی بمبئی شد. با گروهی از ادبا و علاقمندان ادبیات پارسی آشنا شد و کتاب‌های چاپ ایران را در اختیار آنان قرار داد. در همین سفر بود که با داعی‌الاسلام وزیر و مشاور فرهنگی نظام حیدرآباد که خود مولف فرهنگ نظام بود آشنا شد. کسی که با تاسیس نهادی به نام «ایران‌کده» در هند خدمت بزرگی به ایرانیان مهاجر می‌کرد. بدین ترتیب کتابفروشی و انتشارات خیام تبدیل شد به جایی که کتاب‌ها و آثار چاپ شده در هند را به فروش می‌رساند. بزرگانی مثل سعید نفیسی و دیگر کسان، برای یافتن نسخه‌ای از دیوان صائب یا کلیم کاشانی، به کتابفروشی خیام می‌رفتند و البته دست خالی هم برنمی‌گشتند. 

از سوی دیگر همین رابطه باعث شد که بیژن، با آن ذوق و قریحه و البته تسلطش به شعر به سراغ تحقیقات ادبی و تصحیح و چاپ بسیاری از دواوین شعرا برود. تصحیح و چاپ دیوان صائب تبریزی یکی از این کتاب‌ها بود که به همت بیژن ترقی و مقدمه امیری فیروزکوهی توسط انتشارات خیام منتشر شد. دیوان کلیم کاشانی و تذکره حزین لاهیجی از دیگر آثاری بودند که بیژن ترقی آنها را تصحیح و منتشر کرد. 

چاپ کتاب «فرهنگ آنندراج»، «حبیب السیر»، «روضه الصفا»، «تاریخ طبری»‌قسمت مربوط به ایران، «تاریخ ملوک شبانکاره»، «تاریخ ایران مشیرالدوله»، «تاریخ زندگی شاه اسماعیل صفوی»، «نسب‌نامه خلفا و شهریاران»، «فرهنگ‌های خیام»، چاپ «تفسیر قرآن منظوم صفی علیشاه» و .. نیز از دیگر آثاری بودند که توسط انتشارات خیام منتشر شدند. 

بیژن ترقی در گفت‌وگو با عبدالحسین آذرنگ و علی دهباشی که در کتاب « تاریخ شفاهی نشر» منتشر شده درباره کتاب «فرهنگ آنندراج» می‌گوید:‌«جوان که بودم روزی سه کتاب با قطع بزرگ به اندازه شاهنامه روی میز دیدم. از پدرم پرسیدم این‌ها چیست؟ گفت این «فرهنگ آنندراج» است. این اسم به نظرم خیلی عجیب می‌آمد. پدرم گفت «انن» نام بوداست و «راجه» یعنی شاه، امیر، یعنی راجه‌ای به نام آنن. گویا این راجه به یکی از فضلای زمان خودش به نام محمد پادشاه،‌ می‌گوید که برای یافتن معنای یک لغت چقدر در فرهنگنامه‌های مختلف جستجو کنم، آیا تو می‌توانی لغات همه فرهنگ‌ها را در یک کتاب جمع کنی؟‌و او این کار را می‌کند و حدود صد سال پیش این فرهنگ فارسی تالیف می‌شود... از پدرم پرسیدم هزینه سنگین چاپ و کاغذ این فرهنگ را از کجا می‌آوری؟ لبخندی زد و به تلفن اشاره کرد. گفتم منظور شما چیست؟ گفت شنیده‌ام این تلفن‌ها را هفده هزار تومان می‌خرند. این را می‌فروشم و با پولش فعلا کاغذ آن را تهیه می‌کنم، متعاقبا گفت بابا جان ما که تلفنچی نیستیم، روزی یکی دو تا تلفن می‌زنیم. خوب، می‌رویم بیرون از مغازه تلفن می‌زنیم. و تلفن را فروخت و با پولش کاغذ «فرهنگ آنندراج» را خرید.» 

از خاندان ترقی، حالا شادرخ ترقی، پسر شاهرخ ترقی، در انتشارات خیام فعال است. او درباره فعالیتش در حوزه نشر می‌گوید:‌ «من از ۱۵ سالگی به صورت جدی مشغول کار نشر شدم اما تا پیش از آن پدرم همیشه مرا به مغازه می‌برد. یادم هست عمویم درباره دیوان صائب و تصحیح آن حرف می‌زد و از رابطه نزدیک شهریار با پدربزرگم می‌گفت. شما می‌دانید که نخستین دیوان شهریار و نخستین مجموعه شعر نیما یوشیج را پدربزرگ من منتشر کرد.» 

شادرخ ترقی همچنین می‌گوید که به واسط همین ارتباطات نزدیک بین انتشارات خیام و ادبای صاحب نامی چون ملک‌الشعرای بهار و ... بود که بیژن ترقی به سمت شعر و شاعری کشیده شد.

اما حال انتشارات خیام این روزها چندان خوب نیست. کتاب‌های این ناشر در هشت سال دولت احمدی‌نژاد مجوز نمی‌گرفت از جمله رباعیات خیام. شادرخ ترقی در این باره می‌گوید:‌«چند سال پیش دیدم ما اگرچه انتشارات خیام هستیم ولی هیچ کتابی از خیام نداریم. رییس یا معاول انستیتو پاستور که به دو زبان انگلیسی و فارسی تسلط داشتند اظهار تمایل کرد که رباعیات خیام را به انگلیسی را ترجمه کند. این خانم رباعی انگلیسی گفت. یعنی برعکس دیگر مترجمان که برداشت و استنباط خود از شعر خیام را به نثر ترجمه می‌کنند او رباعی انگلیسی سرود. با این حال کتاب با این که سه سال و نیم برای آماده‌سازی‌اش وقت گذاشتیم، همچنان مجوز نگرفته.» 

اما شادرخ ترقی می‌گوید که در نظر دارد دوباره این انتشارات قدیمی را فعال کند. انتشاراتی که با نام بزرگان بسیاری در عرصه ادبیات گره خورده است. 

57۲۴۴

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 409166

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =