تابستان آینده شاهد صدمین سالگرد تولد اینگرید برگمن، یکی از بزرگترین ستاره‌های هالیوود و سینمای اروپا خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در صدمین سالگرد او مراسم مختلفی برگزار خواهد شد.

دو مستند جدید درباره او ساخته خواهند شد و یک نمایش تجلیل از اینگرید برگمن نیز وجود دارد که توسط دخترش ایزابلا روسلینی ترتیب داده شده و بر پایه اتوبیوگرافی او و ارتباطش با روبرتو روسلینی به وجود آمده است. این نمایش در پنج شهر کلیدی زندگی اینگرید برگمن ترتیب داده می‌شود: استکهلم، رم، پاریس، لندن و نیویورک و شامل خود ایزابلا روسلینی و همچنین جرمی آیرونز و فنی آردنت می‌شود. علاوه بر این، برگمن به عنوان چهره پوستر رسمی امسال فستیوال کن معرفی شده است.

این دیوید او سلزنیک تهیه‌کننده فیلم «برباد رفته» بود که اولین بار متوجه شد چه چیزی برگمن را تا این حد خاص می‌کند - و همچنین چندی از کیفیت‌های او که بعدها باعث شد کارگردانانی از آلفرد هیچکاک گرفته تا روسلینی مجذوب او شوند. سلزنیک او را به هالیوود آورده بود تا در فیلم بازسازی انگلیسی زبان سال 1939 فیلم سوئدی «Intermezzo»‌ نقش‌آفرینی کند.

دیوید تامپسون بیوگرافر سلزنیک می‌نویسد که این تهیه‌کننده اهل ایالات متحده ابتدا حساس می‌کرد اشتباه بزرگی کرده است. برگمن خیلی قدبلند بود. اسمش خیلی آلمانی به نظر می‌رسید. دوست نداشت یک بازسازی گرتا گاربویی هالیوودی انجام دهد که به او زرق و برق جدیدی ببخشد؛ به جای اینکه به رییس‌های استودیوهای هالیوودی اجازه دهد تصویری جدید از او خلق کنند ترجیح می‌داد به سوئد بازگردد. اما سلزنیک ناگهان متوجه شد که نکته اصلی همینجاست. این بازیگر «طبیعی» بود. این دقیقا همان نکته‌ای بود که او را از تقریبا تمام ستارگان دیگر آن دوران متمایز می‌کرد که پشت آرایش و نورپردازی سنگین پنهان شده بودند. فقط کافی است چند گزارش مطبوعاتی درباره برگمن بخوانید و این کیفیت دست‌نخورده او می‌درخشد. او زیبا بود اما به نظر شیفته قیافه خود نمی‌رسید. ستون‌نویس‌های خبرچین می‌نوشتند: اینگرید از ناخن‌های رنگ‌کرده خوشش نمی‌آمد و از کلاه خریدن متنفر است. آن‌ها از نحوه شوخ‌طبعانه اقرار کردن این بازیگر از اینکه نقطه ضعفش خوردن هر چیز و همه چیز است، شوکه شده بودند.

استیگ بیورکمن کارگردان سوئدی فیلمی جدید درباره این بازیگر با عنوان «اینگرید برگمن - به گفته خودش» ساخته که قبل از اکران شدن در سوئد در روز بیست و هشتم ماه آگوست، در ماه می در فستیوال کن پیش‌نمایش بین‌المللی خود را خواهد داشت. این فیلم مستند قول فراهم کردن بینشی جدید و صمیمی درون زندگی و مسیر حرفه‌ای کاری برگمن را به بینندگان می‌دهد. ریشه این پروژه در ملاقاتی بین بیورکمن و ایزابلا روسلینی در فستیوال فیلم برلین دیده می‌شود. آن‌ها سر میز شام نشسته بودند و بدون درنگ روسلینی رو به بیورکمن کرد و از او پرسید: یک فیلم درباره مامان بسازیم؟ این کارگردان هم مسلما فکر کرد ایده بسیار خوبی است و به این ترتیب دسترسی کامل به آرشیوهای اینگرید برگمن، که در دانشگاه وسلین واقع در کنتیکات نگهداری می‌شود، پیدا کرد. برگمن از دوران کودکی، دفترچه خاطرات و نامه‌های نوشته‌شده خود را نگه داشته بود. او همچنین فیلم‌های خانگی درست کرده بود و تعداد بی‌شماری عکس گرفته بود.

یوستوس ساموئل برگمن، پدر برگمن که وقتی او 13 سال داشت، از دنیا رفت هم یک هنرمند و عکاس بود. اینگرید هم که تک فرزند بود، همیشه یکی از موضوع‌های عکس‌برداری مورد علاقه او بود. او یک دوربین فیلمبرداری قرض گرفت تا از اینگرید فیلمبرداری کند. بیورکمن که شگفت‌زده شده بود توانست در آن آرشیو فیلم‌های صامت از اینگرید در سنین 3، 5، 8 و 10 سالگی پیدا کند. اولین خاطرات برگمن صاف و ساده و حتی تا حدودی کودکانه هستند. بیورکمن می‌گوید او تمام مقاله‌های دوران دبیرستانش را هم نگه داشته بود، از جمله یکی از آن‌ها که «اگر دختر داشتم چطور او را بزرگ می‌کردم» نام داشت.

برگمن طی روزهای اولیه‌اش در هالیوود با شوق فراوان درباره چهره‌های محبوبی که با آن‌ها ملاقات می‌کند می‌نویسد و به دقت نقد آثار خود را دنبال می‌کند. آلیسیا ویکاندر بازیگر جوان سوئدی که بیورکمن او را به یک برگمن مدرن شباهت می‌دهد مسئولیت روایت فیلم را بر عهده دارد و خاطرات و نامه‌های برگمن را می‌خواند.

مستند دوم که توسط فرانچسکو پاتیرنو ساخته شده و «برگمن و ماگنانی: جنگ آتشفشان‌ها» نام دارد، به دوران پردردسر ترک گفتن هالیوود توسط برگمن و رفتن به ایتالیا نگاه می‌کند. او از بازی کردن در فیلم‌های مصنوعی هالیوودی خسته شده بود و هالیوود را به عنوان یک قفس طلایی می‌دید. به این ترتیب بود که او به روسلینی نوشت: اگر یک بازیگر سوئدی می‌خواهید که به خوبی انگلیسی صحبت می‌کند، آلمانی‌اش را فراموش نکرده، فرانسوی‌اش خیلی قابل درک نیست و از ایتالیایی هم فقط تی‌آمو را بلد است، پس من آماده‌ام که بیایم و یک فیلم با شما بسازم.

آن‌ها با هم شش فیلم ساختند اما رابطه‌شان موجب شد ازدواج او با دکتر پیتر لیندستروم به پایان برسد و بحث‌های بسیاری را به وجود آورد. برگمن به خاطر رفتاری که از نظر رییس استودیوها رسواکننده بود مورد انتقاد قرار گرفت و در کنگره لایحه‌ای مطرح شد که طبق آن بازیگرانی که «محکوم به بی‌اخلاقی و هرزگی» بودند نمی‌توانستند روی پرده‌های بزرگ آمریکا ظاهر شوند. ناگهان ستاره «کازابلانکا» متوجه شد که تبدیل به عنصر نامطلوب هالیوود شده است. فیلم «استرومبولی» سال 1950 که اولین فیلم او با روسلینی بود تبدیل به فیلم پرفروش بین‌المللی شد اما در بخش‌های بزرگی از ایالات متحده دیده نشد. اما برگمن نگذاشت نقدها او را پایین بکشند و اعلام کرد زندگی شخصی‌اش به هیچ‌کس ربطی ندارد. همانطور که فیلم نشان می‌دهد، همکاری برگمن با روسلینی منجر به پایان رابطه این کارگردان با آنا ماگنانی، بزرگترین ستاره کشور ایتالیا نیز شد.

با وجود اینکه برگمن بعدها به نحوی نمادین هنگام بردن دومین جایزه اسکارش برای فیلم سال 1956 «آناستازیا» توسط هالیوود «بخشیده» شد، رابطه‌اش با آن هیچ‌وقت درست نشد. برگمن احتمالا تنها بازیگر زنی است که توانست در سیستم هالیوود دهه 1940 موفق شود، اما در عین حال در دنیای بسیار آزادتر و طبیعی‌تر سینمای اروپا نیز به همان اندازه احساس راحتی می‌کرد. نسل جوان‌تر ممکن است نام او را نداند اما مسلما او را بلافاصله برای نقشش در مقابل همفری بوگارت در «کازابلانکا» خواهد شناخت.  

منبع: ایندیپندنت/ 3 آوریل / ترجمه: مازیار معتمدی

5757

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 408334

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام RO ۱۰:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۱
    20 1
    یکی از با احساس ترین بانوان تاریخ سینما
  • بی نام A1 ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۱
    0 0
    واقعا مترجم بهتري نتوانستيد گير بياوريد .
  • میترا A1 ۱۳:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۱
    1 0
    اگرچه اودری هپبورن و الیزابت تیلور و امثالهم از رقبای اینگرید برگمان بودند، ولی یک استاندارد فوق بازیگری در اینگرید وجود داشت. نمونه اون رو میشه تا حدودی در سرکار خانم گوهر خیراندیش مشاهده کرد.
    • سروان رنو EU ۰۵:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
      0 0
      آفرین. مثال خوبی زدید.
  • بی نام A1 ۲۰:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۷
    1 1
    من دیوانه ی بنگرید هستم