حسین موسویان می گوید برای پیشبرد دیپلماسی عمومی باید دیپلمات های ایران در کشورهای مختلف شهامت نشست و برخواست و گفتگو با رسانه ها را داشته باشند، البته لازمه این کار این است که به جای پرونده سازی برای آن فرد از اقداماتش تقدیر شود. هفته نامه صدا در شماره پایان س

هفته نامه صدا در شماره پایان سال خود ، حسین موسویان را به عنوان چهره - ایده سال ۹۳ در حوزه دیپلماسی معرفی کرده است. به همین مناسبت گفتگویی هم با دیپلمات پیشین وزارت خارجه انجام داده است. مشروح این مصاحبه پیش روی شماست.

اساسا ديپلماسي عمومي امروزه چه سهمي در پيشبرد سياست هاي كشورهاي جهان اول ايفا مي كند؟

واقعیت این است با توجه به تغییراتی که طی سالها و شاید دهه های اخیر رخ داده، تغییرات مهمی هم در معادلات قدرت و همچنین دیپلماسی در صحنه بین الملل رخ داده است. بر این اساس سهم دیپلماسی عمومی اگر بیشتر از دیپلماسی رسمی نباشد، حداقل به همان میزان اهمیت دارد. در اثر تغییراتی که رخ داده امروزه تسخیر افکار عمومی جهان مهمترین هدف قدرتهای جهانی برای تحقق اهداف شان در دیپلماسی است. اتفاقی که شاید پیشتر اینگونه قابل پیش بینی نبود و نمی شد چنین اهمیتی را برای دیپلماسی غیر رسمی و عمومی قائل شد. اما به هر ترتیب این اتفاق امروز افتاده و با توجه به اهمیت روزافزون توجه به افکار عمومی شاهد هستیم که رقابت سنگینی برای به دست گرفتن اذهان عمومی میان بازیگران مختلف شکل گرفته است.

آقای دکتر با توجه به تغییراتی که شما به آنها اشاره کردید، در دنياي امروز چه ابزارهايي براي پيگيري ديپلماسي عمومي موفق مورد نياز است؟ به عبارت دیگر پیش نیازهای لازم برای اینکه بتوانیم در این عرصه موفق ظاهر شویم چیستند؟

طبیعی است که فضاهای متعددی برای این امر وجود داشته باشد و در نتیجه حضور در هر یک از آنها می توان زمینه ساز موفقیت شما در آن مجموعه ای که به آن اشاره کردیم شود، اما به طور کلی اگر بخواهم به سوال شما پاسخ دهم باید عنایت داشت که رسانه های جمعی شامل تمام شبکه های اجتماعی همچون توییتر و فیس بوک، مهمترین ابزار دیپلماسی عمومی در عصر حاضر به شمار می روند. البته بدیهی است رمز موفقیت این ابزار، داشتن برنامه و توان نفوذ است. اینکه شما با چه زبان و منطقی با افکار عمومی جهان حرف بزنید، فوق العاده تعیین کننده خواهد بود و در نتیجه می تواند به موفقیت آمیز بودن یا نبودن شما در آن عرصه منتج شود.

تصور رايج در ايران بر اين است كه ديپلماسي عمومي هم در همان چارچوب ديپلماسي رسمي و دولتي تبيين مي شود، حال آنكه چنين نيست و این باورها نمي تواند چندان مفيد به فايده باشد، چرا جمهوي اسلامي ايران نتوانسته از چنين ظرفيتي بهره مند نشود؟ به عنوان مثال ايرانيان پر تعدادي در جاي جاي جهان به ويژه امريكا حضور دارند و مي توانند با تشكيل يك اجتماع منسجم منفعت فراواني براي ايران و نظام جمهوری اسلامی ایران، به همراه بياورند، اما اين مهم محقق نشده است، دليل اين مسئله را در چه مي دانيد؟

دلیل این مسئله این است که مجموعه دستگاههای مسئول کشور از ابتدای انقلاب تاکنون به این مهم اهتمام جدی نداشته اند. حالا این یا بخاطر ضعف درک درست است یا ضعف برنامه ریزی و مدیریت و یا هر دو. مثلا هیچ دولتی یک برنامه عملیاتی جدی برای ایجاد لابی ایران در آمریکا نداشته است. شما اخیرا دیدید که نخست وزیر اسراییل علیرغم مخالفت کاخ سفید در کنگره سخنرانی کرد و در حد یک رییس جمهور آمریکا هم مورد تشویق قرار گرفت. حالا تصور کنید که چرا یک بار هم حتی به ذهن کسی خطور نکرده که یک مقام ایرانی با کنگره آمریکا حرف بزند. منافقین مثل مور و ملخ در کنگره آمریکا ریخته اند.اعراب معاند روزانه دهها تماس و جلسه با اعضاء کنگره دارند، اما در نقطه مقابل؛ دست اندکاران ما یا در خوابند و یا جرات اقدام ندارند یا اگر هم بخواهند، قادر به انجام آن نیستند. همین وضع در مورد مراکز علمی و آکادمیک و رسانه ها و دانشگاههای آمریکا هم وجود دارد. از یک درصد ظرفیت ایرانیهای مقیم آمریکا هم استفاده نمیشود. در حالی که پرواضح است هر یک از این موارد می تواند امتیازات و فرصت های فراوانی را برای پیشبرد سیاست خارجی و همچنین به طور کلی منافع ملی کشور پدید آورد. اما چه می توان کرد که متاسفانه میدان جنگ را کاملا برای دشمن خالی گذاشته ایم.

با توجه به اينكه ايران ضريب نفوذ چنداني در رسانه هاي بين المللي ندارد، اين نقطه ضعف چگونه قابل ترميم و پوشش است؟ چرا که مثلا تعداد شبکه های انگلیسی زبان ما که در مقایسه با رقبای خارجی قابل قیاس نیستند و طبیعی است که با پرس تی وی و العالم و هیسپان تی وی که همه آنها هم انگلیسی زبان نیستند نمی توان به جنگ سی ان ان و بی بی سی و ... رفت.

برای حل این مسئله اول باید به دنبال این باشیم که عده ای برای حرف زدن با رسانه های جهانی سازماندهی و تربیت کنیم. دوم اینکه از باز کردن درهای کشور برای رسانه های جهان نهراسیم. درها را باز کنیم تا بیایند وحقیقت را ببینند، با مردم حرف بزنند و همینطور با مسئولین. یقین داشته باشید در چنین شرایطی نه تنها تهدیدی متوجه کشور ما نمی شود بلکه ذهنیت و تصویری که در اذهان عمومی جهانی نسبت به ایران شکل گرفته هم تغییر می کند. شما تصور کنید خبرنگاری که در گوشه ای از جهان نشسته و بدون اینکه ایران را دیده باشد نسبت به وضعیت سیاسی ایران گزارشی ارائه می دهد، حال اگر همان فرد به ایران بیاید و از نزدیک تعاملات اجتماعی و سیاسی ما را رصد کند باز هم همان قضاوت را خواهد داشت؟ حتما پاسخ منفی است. سومین موضوعی که در این راستا باید مورد توجه قرار داد این است که دیپلماتهای ما در اکثر کشورهای جهان شهامت نشست و برخاست و گفتگو و رفاقت با رسانه ها را داشته باشند و دستگاههای مسئول هم دیپلماتها را برای این کار حمایت و تشویق کنند نه اینکه تلاش و دلسوزی دیپلمات باعث پرونده سازی علیه او شود. اینها حداقل کاری است که میشود کرد. حال اینکه ما رسانه های تاثیرگذار بین المللی درست کنیم ، پیشکشمان.

در دولت های نهم و دهم، اقاي احمدي نژاد بر public diplomacy تاكيد ويژه اي داشتند، اما آن رويه نتوانست چندان موفقيت آميز باشد و برعکس اثر بدتری بر شکل گیری تصویر جامعه جهانی نسبت به واقعیت ایران داشت. دلیل این موضوع را در چه می دانید؟

آن دیپلماسی عمومی اثر منفی داشت. همین یک کلمه نفی هولوکاست، میدان دیپلماسی عمومی را برای اسراییل باز کرد و 8 سال علیه ایران تبلیغ کرد. ما اگر دیپلماسی عمومی را نمیفهمیم یا بلد نیستیم، بهتر است که کاری نکنیم که جبهه دیپلماسی عمومی دشمن را تقویت کنیم. متاسفانه اتفاقی که در هشت سال دولت نهم و دهم افتاد در آن چارچوب قابل تحلیل و تبیین است و در نتیجه همانطور که شما اشاره کردید نه تنها دست آوردی برای ما به همراه نداشت که حتی باعث بدتر شدن ذهنیت ها نسبت به ایران هم گردید.

به عنوان آخرین سوال و در مقام جمع بندی، اساسا ما چرا بايد به مقوله ديپلماسي و توسعه آن در فضاي بين المللي ارج نهيم؟

ما اگر خواهان موفقیت در دیپلماسی هستیم باید روی دیپلماسی عمومی سرمایه گذاری کنیم. دیپلماسی رسمی بدون دیپلماسی عمومی مثل ماشین بدون موتور یا بدون چرخ است. با دیپلماسی عمومی چنان فضایی علیه شما میسازند که کسی حاضر نیست حتی با شما مذاکره کند. چرا امروز همه دنیا در مورد خطر بمب هسته ای ایران صحبت میکنند در حالیکه ایران نه سلاح هسته ای دارد و نه بدنبال سلاح هسته ای است. اما می بینید هیچ کس در مورد اسراییل که 400 بمب هسته ای دارد و معاهده ان پی تی را هم نمی پذیرد و هیچ بازرسی از آژانس هم راه نمیدهد، یک کلمه هم حرف نمیزند. این بخاطر سرمایه گذاری و قدرت اسراییل در دیپلماسی عمومی و ضعف و درماندگی ایران در دیپلماسی عمومی است.

29308

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 404484

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =