سید حمید میرهادی: کتاب «رو در رو با اصغر فرهادی» توسط «انتشارات روشنگران و مطالعات زنان» نوشته اسماعیل میهندوست به تازگی وارد بازار شده است. کتاب گفتگویی مفصل با فرهادی راجع به دوران زندگی حرفهای اوست که البته اولین اثری است که به طور مستقل، کامل و مفصل به زندگی کارگردان صاحب اسکار سینمای ایران میپردازد. اسماعیل میهندوست در این گفتگو درباره کتاب خود و یکی از مهمترین فیلمسازان دهه اخیر سینمای ایران توضیح میدهد. متن این گفتگو در زیر میآید.
انگیزه و هدف شما برای پرداختن به موضوع اصغر فرهادی، آن هم در قالب گفتگو چه بود؟
این کتاب به زندگی حرفه ای اصغر فرهادی می پردازد و نه زندگی شخصی او. اصغر فرهادی را زمانی به عنوان سوژه کتاب خود انتخاب کردم که هنوز شهرت جهانی فعلی را نداشت. به عبارتی اینطور نبود که بعد از اشتهار او و دریافت جایزه اسکار به سراغش رفته باشم تا شهرت وی باعث توجه به این کتاب شود. در دوران فعالیت مطبوعاتی ام دو گفتگو با او برای ماهنامه تخصصی «صنعت سینما» درباره فیلمهای «شهر زیبا» و «چهارشنبه سوری» انجام داده بودم و همان زمان به این نتیجه رسیدم که اصغر فرهادی آینده درخشانی دارد و علیرغم کارنامه اندک ولی پربارش از پتانسیلی برخوردار است که کتابی در مورد او آماده شود و اکنون خوشحالم که پیشبینی ام بیراه نبود.
اصغر فرهادی گام به گام نشان داد که استحقاق وضعیت و جایگاه فعلی را دارد. هنگام گفتگو در مورد «چهارشنبه سوری» موضوع انتشار کتاب را باخودش مطرح و با استقبالش شروع به کار کردیم. جلسات متعددی گذاشتیم ولی به دلیل مشغلههای حرفهای که هم او و هم من داشتیم، به سرانجام رسیدن کتاب طول کشید.
انگیزه دیگر به سابقه تدریس من برمی گردد. مخاطبین نقد شفاهی فیلم، سینماگران حرفهای و دانشجویان سینما هستند. آنها از بررسی فیلمهای او و خواندن گفتگو که بعضا متمرکز بر بحثهای تخصصی کارگردانی است میتوانند نکات جالب توجهی از منظر کارگردانی و شیوههای بیانی سینما بگیرند. به تدریج این هدف گسترش پیدا کرد. این کتاب علاوه بر دانشجویان سینما، سینماگران از حوزهها و تخصص های مختلف، اعم از فیلمبرداران، بازیگران، صدابرداران، طراحان صحنه و... مورد توجه قرار گرفته است. یک صاحب اندیشه غیر سینمایی و یک بیننده عادی نیز میتواند نکاتی جذابی در صحبتهای کتاب پیدا کنند . البته من عمدا به سراغ زندگی خصوصی او نرفتم و این کار را درست نمیدانستم زیرا اعتبار و شهرت فرهادی مربوط به کارهای حرفهای او میباشد.
به جای گفتگو میشد با توجه به سابقه نقد نویسی ام کتابی راجع به تکتک فیلمهایش بنویسم اما فقر شیوه گفتگوی اصولی و پویا و کمبود گفتمان دیالوگ به جای مونولوگ در جامعه انگیزه مضاعف من برای آماده سازی این کتاب بود. گفتگو برخلاف تکگویی شرایطی فراهم میکند که دو طرف تریبون مساوی داشته باشند و یکطرفه پیش قاضی نروند. حرفها توام با بده و بستان شکل گرفته بحثها چالشی و پویا شوند و قضاوت را بر عهده مخاطب بگذارند. این جنبه میتوانست کتاب را منحصر به فرد کند. ویژگیای که حتی گفتگوی مکتوب نیز فاقد آن است. این را هم تاکید می کنم که با وجودی که ممکن است در برخی فرازها اختلاف نظر حادی بین ما ایجاد شده باشد، شخصیت اصغر فرهادی را از جنبه ظرفیت نقدپذیری اش تحسین می کنم.
آنچه می خواستید از خلال گفتگوها حاصل شد؟
آثار فرهادی در کل مورد علاقه من هستند، هر چند بنا به سلیقه شخصی، برخی فیلمها را ممکن است بیشتر دوست داشته باشم. از خلال بحث های کتاب تلاش کردم فضایی فراهم شود که اصغر فرهادی، ناگفتههای خویش را درباره فیلمهایش بیان کند.
نکته ای را باید حتما تاکید کنم دیدن فیلمهای فرهادی شرط لازم برای خواندن کتاب است و در غیر این صورت، مخاطب ازصحبتها دریافت اندکی خواهد داشت. فصلبندی کتاب بر مبنای آثار فرهادی است. در خلال گفتگو، نکات ناگفتهای درباره انگیزهها، محتوا، مضمون و موضوعات فنی و ساختاری فیلمهای او بیان شده که بعضا ممکن است برداشتهای جدیدی را نزد مخاطبان دامن زده و رغبت و انگیزه تماشای مجدد فیلمهایش را باعث شود.
این کتاب با قالب گفتگو نوشته شده لذا تحت عنوان تاریخ شفاهی یا مستندنگاری میگنجد. آیا کتاب رو در رو با اصغر فرهادی، غیر از جذابیتهای فرهنگی و هنری برای علاقمندان به سینما، میتواند بازگوکننده فضای اجتماعی معاصر که در فیلمهای وی تبلور یافته باشد؟ آیا گفتههای اصغر فرهادی، نشانگر بخشی از تاریخ سینمای اجتماعی این کشور و جهانبینی اصغر فرهادی است؟
در سینمای مستند گونهای به نام «پرتره» مطرح است. این کتاب را میتوان پرترهای مکتوب از زندگی حرفهای فرهادی دانست. البته مخاطب در خلال گفتگو با نکتهبینی خود میتواند به شمایی از شخصیت فرهادی نیز دست پیدا کند. فرهادی درباره موضوعات اجتماعی فیلمها و همچنین دیدگاههای کلی خود را میگوید. بعضی منتقدان معتقد بودند ساخت جدایی نادر از سیمین میتوانست زودتر از «شهر زیبا» بیفتد ولی چرا در مقطع تاریخی کنونی و پس از مسائل اجتماعی سالهای اخیر رخ داد؟ ظاهراً میتواند بیربط تلقی شود ولی اگر فصل «جدایی نادر از سیمین» را در آن کتاب بخوانید در مییابید در هیچ مقطع زمانی دیگری چنین فیلمی نمیتوانست ساخته شود. «جدایی نادر از سیمین» آیینهای از مسائل اجتماعی، تحولات و چالشهای جامعه بود. اگر به المانهای فیلم توجه کنید در مییابید بازتاب تحولات اجتماعی ایران است.
اصغر فرهادی از «رقص در غبار» تا «گذشته» سیر خاصی را طی نموده است. این سینماگر در اوج موقعیت حرفه ای اش به خارج کشور رفته و یک فیلم استاندارد حرفهای ساخته است. از خلال گفتگوها میتوانید سیر تحول و تطور موقعیت اجتماعی این سینماگر را دریابید. یکی از انگیزههای من در انتخاب اصغر فرهادی این بود که او را در نقش سخنگوی اکثریت خاموش جامعه میدیدم. این سینماگر خاستگاهی خارج از تهران دارد و تلاش کرده با اتکا به قابلیتهای خود به سطوح حرفهای کشوری و بعد جهانی برسد. هیچ گاه از رانتهای معمول و شبکه ارتباطات مافیایی استفاده نکرده و تریبونها و امکانات گسترده فیلمسازی در اختیارش نبوده است. او به اتکای استعداد و تلاش خود به چنین موقعیتی رسیده و این یکی از دلایلی بود که ترغیب شدم چندین سال وقت خود را به وی اختصاص دهم.
در بین مجموعه کتابهای سینمایی که از قدیم تاکنون در ایران چاپ شده، «رو در رو با اصغر فرهادی» چه جایگاهی دارد و میخواهد کدام جای خالی را پر نماید؟ گفتگو با یک چهره ملی، چه مخاطبی را از پشت ویترین کتاب فروشیها به سمت خود جذب میکند؟ کمی درباره جنبههای سرگرمکننده آن برای مخاطب عام نیز بیشتر توضیح دهید.
مخاطب عام اگر فیلمهای فرهادی را ندیده جذب کتاب نمیشود ولی ویژگی منحصر به فرد آثار فرهادی همین بوده که بین مخاطب خاص و عام، چه در داخل و چه در خارج کشور، تعادل برقرار نموده است. بعضی سینماگران ایران در جشنوارههای اروپایی مورد توجه قرار میگرفتند ولی در داخل ایران فیلمهایشان اکران نمیشد یا مورد استقبال گسترده قرار نمیگرفت. بسیاری از سینماگران فقط در داخل شناخته شدهاند. اصغر فرهادی توانست بین مخاطب عام و خاص و مخاطب داخلی و خارجی آشتی برقرار کند. هر کسی از ظن خود جذب فیلمهای وی میگردد. این کتاب نیز به همان ترتیب برای هر کدام از مخاطبان جاذبههای خاص خود را دارد. اکنون در صدد ترجمه کتاب به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی هستم زیرا مخاطب خارج کشور نیز او و فیلمهایش را میشناسد و علاقمند به مطالعه کتاب خواهد بود.
ویژگی این کتاب سرزندگی و پویایی بحث هاست. از زاویه مسائل سینمایی هم، سعی شده از رویکردهای ژورنالیستی (به معنای منفی آن) پرهیز شود. این کتاب قرار است پیامی فراتر از فیلمها به مخاطبان جدی سینما منتقل کند؛ بخصوص که به مباحث تخصصی مثل انتخاب حرکت و زاویه دوربین، هنرپیشگان و ترفندهای کارگردانی نیز اشاره شده است. اینها برای سینماگران به صورت غیرمستقیم به منتقدین سینما و همکاران من پیام میدهد که فقط به مضمون فیلمها توجه نکنند. متأسفانه در اغلب گفتگوها تنها به داستان فیلم میپردازند.
بیان سینمایی و بیان هنری از طریق اجزای کوچکتری مثل دکوپاژ، میزانسن، طراحی صحنه و نوع فیلمبرداری نمایان میشود. اینکه چرا فرهادی در یک فیلم از دوربین روی دست استفاده میکند و در فیلم دیگر روی پایه و نکاتی اینچنینی برای مخاطبان و منتقدین حرفهای سینما آموزنده است.
بحث های کتاب نوعی نقد شفاهی نیز به شمار میرود. من با بضاعت و دانش خود به فیلمها میپردازم و نکات ناگفته و چراییها را مطرح میکنم. و سعی می کنم به مبحث چگونه بیان کردن در سینما دامن بزنم.به گمان من در اثر هنری مهمتر از «چه گفتن»، «چگونه گفتن» است. در گفتگوها تلاش نمودم «چگونه گفتن» را به مخاطب انتقال دهم.
چقدر چینش گفتگوها و عکس ها در کتاب به هدف اصلی شما کمک کرده است.
موضوع صحبت ما راجع به سینما است ولی کتاب، جنس نوشتاری دارد. من تلاش کردم چیدمان کتاب نیز متناسب با بیان سینمایی دارای دکوپاژ باشد. هم عکسهای فیلمها، هم عکسهای گفتگو را متناسب با مطالب عرضه شده آوردهام تا کتاب جذابیت بصری پیدا نماید. عکسها صرفاً حالت تزئینی ندارند. چه زمانی که او درباره ساخت سریال و فیلم کوتاه در زمان نوجوانی خود میگوید و چه فصلهای مختلفی که راجع به هر فیلم توضیح میدهد، عکسهایی متناسب با همان فضا درج شدهاند که سیر تحول اصغر فرهادی، هم از لحاظ فیزیک، هم نوع لباس پوشیدن را نشان میدهد. بسته به مخاطب، هر کسی دریافتی از آنها خواهد داشت و زمینه برای استفاده هر کسی از مطالب کتاب وجود دارد.
6060
نظر شما