یک کارشناس مسائل اروپا در گفتگو با خبرآنلاین از تاثیر راهپیمایی سران در خیابان های پاریس می گوید.

سعید جعفری - راهپیمایی که رئیس جمهور فرانسه آن را انقلاب دوم این کشور خواند با حضور گسترده مردم و همچنین سران کشورهای مختلف جهان برگزار شد. روندی که نشان می دهد جهان تا چه اندازه از اتفاقات مجله شارلی ابدو متاثر است. هرچند ملاحظه در خصوص چرایی حضور افرادی چون نتانیاهو در این صف فراوان است. اما سوال این است اساسا چنین اقداماتی می تواند رویه افراط گرایی در اروپا و جهان را کنترل کند. دکتر یاسر نورعلیوند معتقد است این اقدامات تنها در صورتی که به پایه ای برای طرح ریزی اقدامات آتی تبدیل شود تاثیرگذار خواهد بود، در غیر این صورت راهپیمایی پاریس را باید در حد یک اقدام نمادین و سمبلیک ارزیابی کرد. در ادامه مشروح گفتگوی خبرآنلاین با کارشناس مسائل اروپا را می خوانید:

ريشه اصلي تضادهاي ديني و نژادي در اروپا و به‌ویژه فرانسه را در چه ميدانيد؟ آیا مهاجرين نتوانسته­اند در جامعه جديد حل شوند يا جامعه جديد نخواسته آن‌ها را بپذيرد؟

ریشه این تضاد که در واقع می ­توان از آن به‌عنوان تضاد هویتی نام برد این است که به دلایلی فرهنگ میزبان نمی ­خواهد و یا نمی ­تواند فرهنگ میهمان را با تمام ویژگی های آن بپذیرد و در طرف مقابل نیز فرهنگ میهمان در برابر پذیرش گزاره ­های فرهنگی میزبان مقاومت می­کند. در این راستا، تحلیل­گران غربی هشدار داده­ اند که اگر مسلمانان مهاجر در فرهنگ غربی جذب و هضم نشوند شاهد گسترش اسلام در اروپا و در واقع اسلامیزه شدن اروپا در دهه­ های آتی خواهیم بود. این حساسیت زمانی اهمیت بیشتری می­ یابد که بدانیم نرخ رشد جمعیت مسلمانان در اروپا مثبت و نرخ رشد جمعیت خود اروپاییان در اکثر کشورهای اروپایی منفی است. کشورهای اروپایی از دهه 1990 به این‌سو سیاست چندفرهنگ­ گرایی را با هدف جذب بلندمدت مهاجران در فرهنگ خودی در دستور کار قرار دادند. این سیاست که در عمل به حاشیه­ نشینی مهاجرین به‌ویژه مسلمانان در شهرهای بزرگ اروپایی و تبعیض علیه آنان منجر شد، تضادهای هویتی میان فرهنگ میزبان و میهمان را دوچندان کرد. به‌طور مثال گزارش­ها در فرانسه در طول این سال­ها نشان می­دهد که مسلمانان در اشتغال، در مدارس و دانشگاه­ها و در هنگام دسترسی به خدمات عمومی در مکان­ هایی مانند تالارهای شهر، بیمارستان­ها، فروشگاه­ها و بانک­ها همواره با تبعیض روبه‌رو بوده ­اند. حوادث 2004 در مادريد، 2005 در لندن و ترور ئتوونگوگ در نوامبر 2004 در آمستردام هلند تردیدی در مورد شکست سیاست چندفرهنگی اروپایی باقی نگذاشته. این حوادث بهانه خوبي شد براي تشديد رويکردهاي منفي به اسلام و مسلمانان و تصويب قوانين ضد اسلامي همچون قانون منع پوشيدن روسري يا بستن برقع در کشورهاي اروپايي. به‌عنوان نمونه در رأس اين كشورها فرانسه سياست‌‌هاي ادغام مهاجرت را بر مبناي اين رويكرد قرار داد كه تازه‌واردها بايد در جامعه فرانسه ادغام شوند و هرگونه مدل سياست­گذاري چندفرهنگي مبني بر قبول تازه‌واردها به‌عنوان اجتماعات يا گروه‌ها رد گردد. در هلند از دهه 1990 مدل سياست‌هاي چندفرهنگ ­گرایی اقليت‌ها مورد انتقاد واقع شد و سياست‌هاي ادغام مهاجران مستلزم يادگيري تازه‌واردها درباره جامعه هلند (آموزش زبان هلندی و تطبيق با ارزش‌هاي جامعه هلند) در دستور کار قرار گرفت. به‌طورکلی در همه كشورهاي اروپايي بحث­ها و اقدامات گسترده­ای در خصوص مقررات مرتبط به روسري، امامان جماعت، مدارس اسلامي و مساجد (وسعت، سبك معماري، جاي آن در شهر)، افراط ­گرايي و توهين به مقدسات جریان پیدا کرد. به‌عنوان نمونه بحث‌های مرتبط به ممنوعيت روسري در فرانسه و دلايل اصلي قانون سال 2002 در ممنوعيت علائم ديني و مذهبي در مدارس عمومي فرانسه را می­ توان به نوعي واكنش دولت اين کشور در برابر تقاضاهاي مسلمانان مبني بر هويت متفاوت و احترام به حقوق اقلیت­ها ارزیابی کرد. همه این اقدامات نه‌تنها به ادغام مسلمانان و پذیرش فرهنگ میزبان از سوی آنان منجر نشده است، بلکه از سوی آنان به‌عنوان تحقیر، بی ­احترامی به مقدسات و تبعیض درک شده و مقررات و قوانين تصویب‌شده بر ضد اسلام و مسلمانان در كشورهاي اروپايي نوعي آگاهي و بسيج مسلمانان ساکن اين کشورها براي تجميع و اعلام خواسته­ هايشان به‌منظور تأمين نيازها و دفاع از منافعشان را در پی داشته است که نوع افراطی و لجام‌گسیخته آن را می ­توان در حادثه شارلی ابدو مشاهده کرد.

تأثیر اين اقدامات بر جریان‌های دست راستي اروپايي را چگونه ارزیابی می کنید؟

این احزاب تلاش می­کنند تا با پیوند زدن مشکلات و بیماری­های اجتماعی به مهاجران و موظف ساختن آن‌ها به پذیرش آداب و رسوم کشورهای میزبان، نظر رأی‌دهندگان را به خود جلب کنند. این احزاب به دنبال حوادث مادرید و لندن از احساس ترس و آسیب ­پذیری حاصل از حملات تروریستی بهره بردند و مسلمانان را به‌عنوان تهدیدی علیه امنیت و ارزش­های کشورهای اروپایی معرفی کردند. برخی کارشناسان بر این باورند که تداوم مهاجرت به اروپا و پررنگ شدن حضور مسلمانان دستاویزی برای احزاب راست افراطی و پیروزی آن‌ها در انتخابات پارلمانی کشورهایی همچون فرانسه، سوئد، نروژ، فنلاند، مجارستان، ایتالیا، دانمارک و هلند شده است. جبهه ملی فرانسه هشدار داده ­است که مسلمانان این کشور به اجتماعی بزرگ­تر از مؤمنان وفادارند که تهدیدی علیه حاکمیت ملی فرانسه محسوب می ­شوند. به گفته مارین لوپن رهبر این جبهه، در فرانسه 6 میلیون شهروند مسلمان وجود دارد که در سال‌های اخیر به این کشور آمده ­اند. اگر این مسلمانان به‌رغم شهروندی فرانسوی خود احساس وابستگی به موجودیت دیگری داشته باشند، بسیار خطرناک خواهند بود. درحالی‌که لفاظی‌های احزاب راست پوپولیست باعث تشویق عدم تساهل در قبال مسلمانان و دیگر اعضای اقلیت شده است، شهرت این احزاب و گرایش فزاینده مردم به آن‌ها باعث شده تا احزاب سیاسی دیگر نیز مواضع سخت‌گیرانه‌تری در خصوص مهاجرت اتخاذ کنند. این امر در بسیاری از موارد باعث به ­وجود آمدن سیاست­های مهاجرت سخت‌گیرانه‌تری شده است.

به نظر شما روال تقابل و تنش ميان جریان‌های ضد مهاجر و مهاجرين به كجا می‌رسد؟

تجربه نشان داده است که افراط گرایی، رادیکالیسم را به دنبال دارد. به‌هرحال کشورهای اروپایی باید مهاجرین را که بعد از جنگ جهانی دوم به این‌سو در اروپا حضور داشته‌اند و نسل­های سوم و چهارم آن‌ها در اروپا زاده شده­اند را به‌عنوان یک واقعیت اجتماعی بپذیرند. این مهاجرین که عمده آن‌ها مسلمان بوده و به‌عنوان نیروی کار ارزان نقش بسیار مهمی در بازسازی اروپای بعد جنگ داشتند، خود را شایسته چنین برخوردهای تحقیرآمیزی نمی­دانند و اگر نسل­های اول و دوم آن‌ها خود را هنوز مهاجر می­دانند، نسل­های سوم و چهارم که زاده اروپا هستند خود را اروپایی می­دانند، البته یک اروپایی مسلمان. بنابراین هرگونه رفتار تحقیرآمیز و تبعیض ­آمیزی از سوی آنان به بی‌عدالتی تعبیر شده و با پاسخ­هایی از اعتراض مدنی تا اقدامات افراط‌گرایانه مواجه خواهد بود.

چه راهكارهايي براي كنترل اين روند خطرناك به نظرتان می‌رسد؟

تجربه نشان داده است که سیاست­های ادغام، اخراج مهاجران و یا طرد و جداسازی آنان سیاست­های منسوخی است که نه‌تنها کمکی به حل مسئله نمی­کند، بلکه بخش­های بیشتری از مسلمانان ساکن در اروپا را به سمت افراطی­ گری سوق می ­دهد. به نظر می ­رسد کشورهای اروپایی راهی جز این ندارند که فرهنگ و هویت مسلمانان را به رسمیت بشناسند و به آن احترام بگذارند. اگر کشورهای اروپایی توهین به مقدسات اسلامی را نماد آزادی بیان به‌عنوان یک عقیده دمکراتیک می­دانند، مسلمانان اروپا و جهان نیز به‌عنوان یک عقیده دینی توهین به مقدسات خود را به اسم آزادی بیان به‌هیچ‌وجه برنمی­تابند و این همان تضاد هویتی است که در ابتدای بحث به آن اشاره کردیم. درواقع، باید گفت اگر سیاست چندفرهنگ ­گرایی در معنای واقعی آن یعنی به رسميت شناختن تفاوت­هاي فرهنگي، رفتار عادلانه و احترام­آميز با اعضاي همه فرهنگ­ها، به رسمیت شناختن کثرت و تعدد مذاهب و نحله­ های فکری گوناگون، و در حیطه رفتارهای اجتماعی احترام به حقوق مخالفین و عقاید آن‌ها در کشورهای اروپایی به‌درستی اجرا می ­شد، شاید اکنون شاهد این‌گونه رفتارهای افراطی نبودیم.

راهپيمايي سران كشورهاي مختلف در پاريس را چگونه ارزيابي می‌کنید؟ آیا چنين اقداماتي می‌تواند در حل بحران مفيد باشد؟

این‌گونه اقدامات را بیشتر می­ توان در جهت همبستگی با سران و مردم فرانسه و همدردی با آنان ارزیابی کرد. اگر این اقدام، مقدمات نشست­ هایی با موضوع مبارزه با تروریسم و افراط گرایی و روش­های عملی مقابله با آن را فراهم کند و منجر به همگرایی بیشتر کشورها در مقابله با این پدیده شود می­ تواند سودمند باشد، در غیر این صورت یک حرکت سمبلیک و دیپلماتیک بوده و در همان سطح نیز قابل ارزیابی است.

ايران نمی‌توانست در اين موضوع حضور فعال‌تری داشته باشد؟

با توجه به اینکه دور بعدی مذاکرات هسته­ ای در پیش است و فرانسه به‌عنوان یکی از اعضای 1+5 مواضع سرسختی در قبال کشورمان در پیش‌گرفته است، جمهوری اسلامی ایران می­توانست با همبستگی بیشتر از طریق اعلام همکاری در مبارزه با تروریسم و افراطی­ گری، صدور بیانیه و یا حتی حضور نمادین یکی از مقامات کشور در راهپیمایی سران در پاریس از این مواضع سرسختانه بکاهد. به‌هرحال این دست حوادث در جهان سیاست، همواره در خود ظرفیت­ هایی را برای بهبود و گسترش روابط میان دولت­ها به همراه داشته است که بهره­برداری از آن هوشمندی سیاست خارجی کشورها را نشان می­دهد.

49308 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 394858

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =