کنترل و زیر نظر قرار گرفتن مراکز اسلامی و خیریه تحت نظر کشور های عربی خصوصا عربستان ،قطر وامارات در کشور های غربی برای مبارزه جدی با تروریسم ضروری ست.متحدان چک سفیدی که هر کاری صلاح بدانند انجام میدهند.ریشه بسیاری ناهنجاری های سیاسی ، امنیتی و اجتماعی در همین مراکز تند رو و خشونت پرور نهفته است که به پادگان های آموزشی تروریست ها و اعزام به عراق،سوریه ودیگر نقاط خاورمیانه و اینک اروپا و آمریکا تبدیل شده اند.

کشته و مجروح شدن تعدادی از روزنامه نگاران و افسران پلیس و مردم بیگناه طی 3  روز گذشته که عصر جمعه  در پاریس  به اوج خود رسیدو متعاقبا وحشت عمومی از افزایش حملات تروریستی در این کشورو سراسر اروپا باردیگر بحث قدیمی "مبارزه با تروریسم، چرا،چگونه وبا چه ابزاری؟"را پیش کشانده است. شاید سوال مضحکی به نظر برسد عمدتا به این دلیل که از خود می پرسیم مگر مبارزه با تروریسم چرا و اما واگر میخواهد؟بله درست متوجه شده اید ، ما با آپارتاید در مبارزه با تروریسم روبرو هستیم والا طرح چنین سوالی بی معنا بود.اکنون که با یکی از فجیع ترین جنایات سازمان یافته در پاریس روبرو شده ایم ،متاسفانه چهره کریه این آپارتاید خود را آشکار تر نشان داده است.آیا این به آن معناست که جهان آزاد و متمدن قادر به مقابله با شوم ترین میراث خود طی یکصد سال گذشته نیست؟بی شک اگر تروریسم را به عنوان یک پدیده تصوری قابل مدیریت ونه یک ضایعه جهانی واقعی که باید جراحی و قطع شود بپذیریم،آنگونه که جرج بوش وبلر پس از واقعه 11سپتامبر  وحمله به عراق بر  آن اصرار و پرچم مبارزه با تروریسم خود خوانده را بلند کردند ،متاسفانه بابد گفت پاسخ به این سوال مثبت است. آقایان بوش وبلر به عنوان رابین هود های عصر مدرن ، پس 11سپتامبر وحمله به عراق به همه ما وعده جهانی امن تر ،آسمانی آبی ترو یک زندگی رویایی برای فرزندان مان در کنار آلیس در سرزمین عجایب را دادند.اما متاسفانه متوجه نشدیم آقای رییس جمهور و مقام نخست وزیربه هیچ وجه از اعتبار اخلاقی لازم وکافی برای چنین مبارزه ای برخوردار نیستند و واگذاری تمامی سهم مبارزه به این دو از آن دست اشتباهاتی بود که جبران ضایعات آن فعلا امکان پذیر نیست. صحنه های خون ریزی و جنایت و تروریسم سازمان یافته در خاورمیانه و افعانستان را ببینید.گزارش هیات تحقیق چیلکوت 2011 که اوایل ماه مه سال گذشته در بریتانیا منتشر شد را مشاهده کنید، آنگاه با عمق فاجعه ایی که اکنون با آن روبرو شده ایم مواجه خواهید شد. روزنامه دیلی تلگراف در شماره 18 مه سال گذشته خود در برسی این گزارش نوشت "دیوید کامرون با اعلام اینکه نتیجه یک تحقیق دراز مدت در باره جنگ عراق تا پایان سال 2014 منتشر خواهد شد سعی کرد نگرانی های 'سر جرمی هیوود'عالی رتبه ترین کارمند نخست وزیری را در باره تاثیر گزارش چیلکوت و مکالمات تونی بلر و بوش بر اعتباربلر را بر طرف کند"دیلی تلگراف تصریح کرد"برنارد جنکین رییس کمیسیون مجلس عوام تهدید کرده هیوود را به دلیل این کوتاهی عمدی به مجلس فرا خواهد خواهند".شاید برای مبارزه با تروریسم پیش رو در جا زدن و گذشته را عاریه گرفتن کمکی به ما نکند ،ولی احتمالا وقت آن رسیده از دایره تنگ نگاه به جنایات سیاسی با انگیزه های مذهبی خارج و با ترور نه به مثابه یک تصور قابل مدیریت که به عنوان ضایعه ای دردناک واقعی نگاه کنیم.

واقعیت آنست که تروریسم بسیار دهشناک و بی رحمی که اکنون باآن مواجه هستیم هم به لحاظ ساختار وهم به لحاظ انگیزه با آنچه تا کنون تجربه شده ماهیتا متفاوت است.اروپا تا پیش از این اگر با تروریسم اجتماعی مواجه بود و موفق به مبارزه با آن شد ،دلیلش آن بود که با تروریست هایی کاسب که کار خود را حرفه ای و به مثابه یک شغل می نگریستند مواجه بود .کارلوس،بادر،ماینهوف،ابو نضال،فرانچشینی و...هر چند اقدامات خود را قالب گرو ه های سازمانی با پوششی مارکسیستی انجام میدادند، اما توجیه های ایدیولوژیک و نمایندگی از صدها میلیون هم عقیده چندان تعیین کننده ماهیت اقدامات و جنایتاش نبود.اما امروز با چنین ساختار ی روبرو نیستم ، بلکه برعکس با عده ای جنایتکار متکی بر بر باوری هایی غلط اما به غایت خطرناک و غیر قابل کنترل روبرو شده ایم که جامعه جهانی را به مبارزه طلبیده اند.اما 5 مولفه دامنه این مخاطرات و تغییر باورها و رویکردها ی تروریسم ایده محور را به گونه ای نگران کننده افزیش یا در آستانه آن قرار داده و عمیقا موجب نگرانی شده است:

اول،محدود و گزینه ای قلمداد کردن این مخاطره در مرز های اروپا و آمریکاست.این محدودیت موجب شده رهبران اروپایی و ایالت متحده تصور کنند وظیفه مبارزه با تروریسم تنها وظیفه آنهاست و دیگران باید تابع باشند.

دوم ،متهم کردن یک گروه،گرایش ،دین و مذهب به دست داشتن در این جنایات است. ارتباط بر قرار کردن میان جنایات گروهی از شهروندان و اتباع خودی با دین و مذهب آنها از چه منطقی برخوردار است؟البته این سوالی ست که فکر میکنم بهتر است ابتدا آقایان بلر و بوش به آن پاسخ دهند ؛آنگاه که پس از وقایع 11 سپتامبر و جنگ عراق آشکارا از جنگ صلیبی نوین یاد و بر آتش تعصبات و گرایش های مذهبی دامن زدند. اینکه اقلیتی امروز مسلمان و فردا قومیت و مذهبی دیگر در اروپا و آمریکا را بلافاصله در هر اقدام تروریستی به اعتبار سر دادن شعاری مذهبی متهم معرفی کردن،مشکلی را حل نمی کند و ماشین جنگ با تروریسم را در جای خود متوقف خواهد کرد_که کرده است.

سوم،مخاطره کنونی ضرورت مبارزه بدون تبعیض و فراگیر با تروریسم ایدیو لوژیک در دو عرصه سیاست داخلی و دیپلماسی بین المللی را به فراموشی سپرده است.در حالی که همکاری جهانی از یک سو و با مساعدت و همکاری طلبیدن جامعه بزرگ مسلمانان و رهبران آنها یا دیگر اقلیت ها از سوی دیگر برای مقابله با آنچه که به غلط به نام آنها تمام میشود دیگر نه یک انتخاب که یک ضرورت گریز ناپذیر سیاسی ، اجتماعی و امنیتی ست .

چهارم،قدرت گرفتن روز افزون گرو هایی ضد مهاجران و اقلیت ها به یک نگرانی جدی تبدیل شده. اکنون حدود4 هفته است گرو های ضد مهاجران در شهر های آلمان دست به تظاهرات نژاد پرستانه می زنند،مراکز مذهبی در استکهلم و آلمان و دانمارک مورد هجوم قرار میگیرند؛ در بریتانیا گروه های نژاد پرست میتینگ راه می اندازند و در پاریس خانم لوپن با همدستان راست گرایش بر تنفر نژادی دامن میرنند. بی شک راستگرایان فرانسوی به خرج خانم لوپن برای آنچه در جنایت پاریس رخ داد جشن شادی می گیرند و خواهند گفت"دیدید حق با ما بود".این یک آنارشی تمام عیار به رهبری راستگرایان خواهد بود که نتیجه ای جزایجاد تنفر داخلی میان گروه های اجتماعی با شهروندان عادی به ارمغان نخواهد آورد. با استانداردهای لوپن ، یوناس اوکه لوند و یا آبراهامسون آیا قرار است اروپا اقلیت های مذهبی و قومی را به دریا بریزد؟بی شک در کنار مبارزه با افراط گرایی، مقابله و کنترل این گروه های سیاسی که نگران کننده آماده اشغال کرسی های پارلمان اروپا نیز میشوند یک ضرورت امنیتی اجتناب ناپذیر ست.

پنجم؛ کنترل و زیر نظر گرفتن جدی مراکز اسلامی و خیریه تحت نظر کشورهای عربی خصوصا عربستان،قطر و امارات در کشور های غربی ست .متحدان چک سفیدی که هر کاری صلاح بدانند در جوامع اروپایی و آمریکایی انجام میدهند، حتی به گروگان گرفتن امنیت، آزادی و آسایش شهروندان. ریشه بسیاری از ناهنجاری های مذهبی و اجتماعی که طی 10 سال گذشته واکنون مشاهده میکنیم در همین مراکز اسلامی سازماندهی شده تندرو ست . تازه ترین ناهنجاری امنیتی آنها آموزش های قتل وکشتاربا توجیه مذهبی ودر نهایت اعزام تروریست(مانند یکی از همین تروریست های پاریسی)به عراق ،سوریه وسایر نقاط خاورمیانه است. آیا چشمان خود را بسته ایم؟.این جوانان تروریست محصول کدام مراکز مذهبی و خیریه فعال هستند که به دلیل رابطه صمیمانه با اعراب محافظ کار و طلبکار از نظارت بر آنها خودداری میشود؟ اما تاوان آن را شهروندان عادی و در این مورد مسلمانان پس میدهند. بسیاری از جوانان سرخورده از شرایط اجتماعی و خانوادگی ناشی از مهاجرت در گذشته ویا به هر دلیل اجتماعی دیگربه این مراکز مذهبی و خیریه پناه می آورند و چون طعمه ای در برابر رهبران افراطی این مراکز قرار می گیرند که بارزترین آنها در همین بریتانیا یافرانسه قابل مشاهده است ،آقای کامرون راه دور نروید و شما آقای اولاند!.گزارش های سازمان امنیت و همکاری اروپا شمارافراطیون مذهبی اعزام شده به خاورمیانه و پیوستن آنها به دولت موسوم به اسلامی داعش و سایر گرو های تروریستی مانند جبهه النصر را طی 15ماه گذشته بین 3 تا 5 هزار نفر تخمین زده است. اما منابع امنیتی اروپا این میزان را بین 13 تا 15 هزار نفر برآورد میکنند که نشان دهنده عمق فاجعه امنیتی پیش روست. این افراطیون محصول خالص بسیاری از این مراکز مذهبی و خیریه هستند که با پول هنگفت اعراب محافظه کار و خلا ء های قانونی نظارت بر مرکز آموزش،مذهبی و خیریه ،تربیت شده وچون بمبی قوی به درون جامعه رها میشوند.پاره ای گزارش ها حکایت از آن دارد که گردش مالی و نقل وانتقالات بانکی این مراکز پوششی خیریه و مذهبی بین نیمه اول سال 2011 تا نیمه اول سال2013چیزی در حد 500تا 700 میلیون یورو بوده است. رقم شگفت آوری ست.باید وا

قع بین بود. ما با واقعیاتی در بن بست روبرو شده ایم که راه گریزی از آنها وجود ندارد.شاید که نه،حتما زمان آن رسیده جامعه جهانی برای یک بار هم که شده در پوشش یک همکاری بدون تبعیض برای بقاء خود با هدف مقابله ریشه ای با خطرناک ترین پدیده ضد بشری و دشمن تمدن وجهان آزاد متحد شود .تا آنجا هم که به آقای دبیر کل سازمان ملل مربوط می شود به جای همدردی و محکومیت، ابتکار عمل مبارزه با تروریسم را با همکاری مشترک رهبران سیاسی جهان و رهبران مذهبی که از اعتبار بالایی در میان پیروانشان برخوردارند در دست بگیرد . او و سازمان ملل شاید نتوانند همه اجزای جامعه جهانی را با هم آشتی دهند اما قادرند با همه اختلافات سیاسی و مذهبی آنهارا به یکدیگر نزیکتر کنند. این ترسی مشترک با هدف مشترک است.تروریسم نه مرز میشناسد،نه اخلاق ، نه اصول و نه مذهب.

matinmos@gmail.com

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 394387

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد A1 ۱۹:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۹
    6 0
    انصافا عالی.
  • بی نام IR ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۹
    0 0
    براستی. ترور از کجا شروع شد ¿¿¿ خیلی ساده است زمانی که تحمل مخالف خود را نداشته باشی و بر نظر خود اسرار کنی .
  • بی نام FR ۲۳:۱۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۹
    0 0
    عاملان ترور از هر گروهی باشند به ضرر مسلمانان مهاجر اروپا تمام خواهد شد، مسلمانان و فرزندانشان مشکوک شناخته شده و فقط کارهای پست به آنها داده خواهند شد، بانکها وام نخواهند داد، فرزندانشان در مدارس و دانشگاهها مورد اهانت قرار خواهند گرفت وآنها مجبور خواهند شد اسم اسلامی خود را عوض کرده و ادیان دیگری را انتخاب کنند، "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو"
  • ایوب پارسه A1 ۰۴:۲۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۰
    0 0
    رهبری فرموده بود در همون ابتدای ظهور داعش که شر اینها به خودتون برمیگرده.اقای اولاندو دیگر هم پیمانان تروریست، این مشتی ست نمونه خروار .منتظر بیشتر از اینها باشید.
  • بی نام IR ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۰
    0 0
    عامل اصلی مورد پنجم است
  • بی نام IR ۱۰:۱۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۰
    0 0
    کیا یادشون هست جریان لیبی و بیچاره کردن مردمش توسط ناتوی کثیف و همین اولاند؟؟؟ اینهمه بشار اسد و قذافی گفتند و هشدار دادند که توی بازی ترکیه و تروریست های ضدتمدن نیفتید چرا کسی گوش نکرد که نتیجه ش بشه این؟ مگه همین اقای اولاند نبود که میگفت من برای حمایت از ازادی شما بخونید تروریسم نمی تونم منتظر سازمان ملل بمونم خب این همون ازادی هست دیگه ازادی القاعده ای
  • بی نام A1 ۱۹:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۰
    0 0
    ساده انگارانست كه پرچم ميارزه با تروريسم را بدست كشورهايي بدهيم كه خود در پس پرده از بدنام كردن اسلام و تمدن هاي كهن مرتبط و شكوفا شده با ان بجهت جلوگيري از گسترش نفوذ يك دين ابراهيمي و القاي خودباختگي و سنت زدگي به پيروان و شهروندان اين ممالك و توجيه نظامي گري خود در سطح جهان سود ميبرند. راه حل سادست خشكاندن ريشه اين گروهها ممنوعيت پخش رسانه هاي هوادار انها تحت تعقيب قرار دادن حاميان اين گروهها و فشار ب دولت هاي سازگار و حامي اين گروهها براي مقابله با انها. اما انچه روشن است اگر هم قرار باشد كاري در اين زمينه انجام شود در دقيقه نود خواهد بود چرا كه دول غربي ماهي خود را از اين اب گل الود خواهند گرفت. در هر قاره يك گروه تند رو را به عنوان يك گروه اسلامي تند رو الم كرده اند تا مردم ادامه
  • بی نام A1 ۱۹:۴۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۰
    0 0
    ادامه به دين منتسب به اين گروهها بدبين و بيزار كنند . چگونه است كه در مدت چند ماه ميتوانند تحريم هايي كمرشكن را عليه يك دولت اعمال كنند ولي نميتوانند يك گروه كوچك تروريستي مانند بوكوحرام در افريقا را بعد از گذشت چند سال از فعاليت ان سركوب كنند؟ چرا در برخورد با داعش اغماض ميكنند و گاهي يكي به در و يكي به تخته ميكوبند چرا سازمان هاي بين المللي عملا همان بيانيه ها و قطعنامه هاي الزام اور خود را جهت برخورد با اين گروه ها بيخيال شده اند؟ و چرا هاي بسيار ؛ حقيقت اين است سياست جنگ تمدن ها را اغاز كرده اند و در وحله اول اسلام را در مقابل همه تمدن هاي مردم نهاد و اديان الهي قراد داده اند. اعراب خليج فارس خصوصا سلفي ها به عنوان خط دهنده اين گروهها تنها نقش سربازي جان بركف را براي دول سلطه طلب بازي
  • بی نام IR ۱۶:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
    0 0
    تروریسم یعنی امریکای وحشی زورگوی غیرمتمدن