محمدجواد ظریف میگوید توافق خیلی نزدیک است و مخالفین با خوشحالی تیتر هیچ نزنند، اما مخالفین روند حصول به تفاهم را دشوار و پر چالش میدانند. جنیفر ساکی و مرضیه افخم در یک روز از برگزاری دور بعدی مذاکرات در دسامبر خبر میدهند و احتمال حصول توافق تا ماه مارس را محتمل میدانند. نادر انتصار میگوید بعید است تا مارس این توافق حاصل شود، مگر اینکه همچنان گفتگوهای سطح بالا و پشت پرده میان دو طرف در جریان باشد. رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی گزینه کوبایی شدن ایران را محتملتر از برداشته شدن همه تحریمها میداند. تحریمهایی که در قالبها و چارچوبهای مختلفی علیه ایران به تصویب رسیده و برداشتن و تعلیق هر یک از آنها سازوکارهای حقوقی و سیاسی فراوانی را میطلبد.
در روزهای پایانی مذاکرات وین کمتر کسی پیشبینی میکرد گفتگوها هفت ماه دیگر تمدید شود و اکثر کارشناسان و تحلیلگرانی که در وین حضور داشتند از شنیدن این خبر متعجب شدند. آیا شما هم از ادامه مذاکرات تا اوایل تابستان متعجب شدید یا انتظار شنیدن چنین خبری را داشتید؟
خیر من متعجب نشدم و با حرفها و گزارشهایی که از رسانههای مختلف منتشر میشد قابل پیش بینی بود که پیمان نهایی امضا نخواهد شد و برای ما خیلی عجیب نبود و انتظارش را داشتیم که باز هم گفتگوها تمدید شود. ولی بههرحال همیشه این امید بود که در دقایق پایانی تغییری رخ دهد و توافق نهایی امضا شود که این اتفاق نیفتاد.
البته روی موضوع تمدید اتفاقنظر نسبی وجود داشت اما کمتر کسی پیشبینی میکرد که این تمدید هفتماهه و اینقدر طولانیمدت باشد. منظور من هم از پیشبینی شما این تمدید طولانی است. نظر شما در مورد آن چیست؟
طبق اعلامهایی که شده اگر قرار بر امضای توافق نهایی باشد، این قرارداد زودتر از این به امضا میرسد و تا آن زمان طول نخواهد کشید. اما این دوره را تا اوایل تابستان باز گذاشتهاند که زمان داشته باشد. اما اگر مثلاً ما شش ماه دیگر هم سپری کردیم و توافق به دست نیامده باشد، دیگر میتوان اذعان کرد که توافق نهایی امضا نخواهد شد و اختلافاتی که میان طرفین است بهاندازهای جدی است که احتمال رسیدن به توافق را به کمترین حد ممکن رسانده است.
مذاکرات و گفتگوها بسیار فشرده پیش رفت و آقای کری هم پس از پایان مذاکرات و در کنفرانس خبری اعلام کردند که پیشرفتهایی ایجادشده و ایدههای جدیدی برای حل این مسئله مطرحشده است. این ایدهها چقدر جدی است و میتواند بنبستهای گفتگوها را بشکند؟
هرچقدر بیشتر با هم حرف زدند ایدههای تازهای که آقای کری هم از آنها سخن گفت، مطرحشده و به پیشرفت مذاکرات کمک کرده ولی تا جایی که ما میدانیم اختلافات عمیقی که مهم هم هست همچنان وجود دارد. از جمله اینکه ایران چه تعداد سانتریفیوژ داشته باشد، وضعیت اراک و فردو چگونه باشد و تحریمها چگونه برداشته شود. ایران هم میخواهد از عملی شدن وعدههای طرف مقابل اطمینان حاصل کند. چرا که با طرفی مذاکره میکند که انتخابات میاندورهای را باخته و کمتر از یک ماه دیگر کنگره و سنای آمریکا کاملاً در اختیار مخالفین آقای اوباما قرار می گیرند. تعداد زیادی از سناتورهایی که انتخاب شدهاند مخالف آقای اوباما و مخالف هرگونه امتیاز دادن به ایران هستند. اینها نفوذ زیادی دارند و میتوانند از هر پیمانی که دولت با ایران میبندد جلوگیری کنند. ایران این نگرانیها را دارد و اتفاقاً قابلفهم هم هست. دیگر اینکه هر قولی که آقای اوباما بدهد مواردی هستند که این رئیسجمهور داده و هیچ دلیلی ندارد، رئیسجمهور بعدی آمریکا هم به آنها عمل کند. تا آنجایی که مشخص است هیچوقت این توافقنامه بهصورت تعهدنامه امضا نخواهد شد که به سنا برود و سنا هم به عنوان تعهد بینالمللی آن را امضا کند. اینها چه بهصورت کتبی و چه شفاهی تنها در حد قول باقی می ماند و هیچ دلیلی وجود ندارد رئیسجمهور جدید خود را ملزم به اجرای آن بداند. من نمیدانم در این هفت ماه چگونه میتوانند این مسائل را حل کنند ولی اگر واقعاً میخواهند موضوع را حلوفصل کنند، تنها همین هفت ماه زمان در اختیار دارند، چرا که اگر این هفت ماه هم سپری شود به جاده آخر این رئیسجمهور میرسیم و باز هم شانس حصول به توافق کمتر میشود.
آقای کری در نشست مطبوعاتی پس از پایان مذاکرات وین 8 وقتی موضوع به بحث مجلس سنا و نوع ارتباط دولت و قوه مقننه در خصوص این تمدید رسید کاملاً به لکنت زبان افتاد و از نمایندگان دوستانه درخواست کرد اجازه دهند دولت این مسیر را ادامه دهد. تقابل میان دولت و کنگره را چگونه میبینید؟
مخالفان آقای اوباما خیلی زیاد هستند و بیشتر هم خواهند شد. بعضیها میگویند در تاریخ آمریکا اگر رئیسجمهوری با کشور دیگری قراردادهایی امضا کرده و قولهایی داده رسم بر این بوده که رئیس جمهور بعدی که سر کار میآید حتی اگر مخالف آن قول و قرار باشد برای اینکه به حیثیت آمریکا لطمه نزند و وجهه آمریکا خدشهدار نشود آن قولها را اجرا میکند. اگر تاریخ هفتاد سال اخیر آمریکا را مطالعه کنیم میبینیم که این مسئله تا اندازه زیادی درست است ولی مواردی هم بوده که رئیسجمهور بعدی، قولهایی که رئیسجمهور قبلی به کشور دیگر داده را زیر پا گذاشته است. بنابراین ما نمیتوانیم به امید اینکه آمریکا و رئیسجمهور بعدیاش مجبور خواهند بود قولهای اوباما را اجرا کند باقی بمانیم. من فکر میکنم این تصور بیشتر یک خوشبینی بیش از اندازه است. در چارچوب سیاست آمریکا و به ویژه سیاست کنونی این کشور که تضادها بین دو حزب خیلی عظیم است و شکافهای بزرگی در ساختار سیاسی آمریکا دیده میشود، من اصلاً خوشبین نیستم که رئیسجمهور بعدی آمریکا به قولهای اوباما وفادار باشد. حتی اگر جانشین اوباما یک دموکرات به نام هیلاری کلینتون باشد. بنابراین صحبتی که شما کردید که آقای کری به لکنت زبان افتاد دلیلش کاملاً طبیعی است و آن این است که جوابی ندارد به این سؤال دهد و هیچ گارانتی ندارد که کنگره چه خواهد کرد.
آقای کری و اوباما میتوانند این تمدید را به سنا بفروشند؟ ایشان در آن سخنرانیشان اشاره کردند که جهان از یک سال پیش تاکنون امنتر شده، ایران دیگر اورانیوم 20 درصد غنیسازی نمیکند، پیشرفت برنامه هستهای ایران متوقفشده و مسائلی از این دست. آیا اینها فکت هایی هستند که کنگره را قانع کند که به دولت آمریکا اطمینان کند و آنها را از طرح تحریمهای جدید منصرف کند؟
اگر الآن این قرارداد امضاشده بود شانس اینکه بتوانند به سنا بفروشند خیلی بیشتر بود تا اینکه سنای جدید روی کار میآید. نمایندگان جدید از همین حالا گفتهاند که ما به سنا خواهیم آمد تا جلوی اوباما را در همه چیز و همه امور بگیریم و فقط مسئله سیاست خارجی نیست و سنا خود را به عنوان یک رهبر جداگانه میداند. بنابراین برای آقای اوباما خیلی دشوار و حتی غیرممکن خواهد بود که بتواند قراردادی را که شامل از بین رفتن زیربنای سیستم اتمی ایران نباشد را به سنا بفروشد. آقای اوباما در مقطع زمانی نیست که بتواند کنگره را قانع کند که قرارداد احتمالی امضاشده به نفع منافع آمریکا است. الآن اوباما به عنوان یک سیاستمدار زخمخوردهای است که آن قدرتی که یک رئیسجمهور باید داشته باشد که بتواند مقابل سنا و کنگره بایستد و به مردم این قرارداد را بفروشد را ازدستداده است. من فکر نمیکنم در مقطع کنونی اوباما از چنین توانی برخوردار باشد، البته امیدوارم من اشتباه کنم.
بر این اساس به نظر شما راهحل چیست؟ برخی از تحلیلگران مطرح کردهاند که اگر قرار است گفتگوها به نتیجه برسد باید در همین مدتزمان اندک باقیمانده تا پیش از روی کار آمدن سنای جدید صورت پذیرد، اما زمان هم بسیار محدود است. به نظر شما با توجه به سرعت کند پیشرفتها در مذاکرات این امر امکانپذیر است؟
امکانپذیر است ولی امکانش خیلی زیاد نیست. در آمریکا در حال نزدیک شدن به تعطیلات سال جدید هستیم و در آن مقطع هیچ کاری در آمریکا انجام نمیشود و وقت به آن اندازه نیست که بتوانند کاری کنند که قبل از سنای جدید روی کار بیاید قراردادی را به امضا برسانند و سنای جدید را مقابل عمل انجامشده قرار دهند. زمان بسیار اندک است و تعطیلات عید و کریسمس هم در پیش است و این کار را دشوارتر میکند. گرچه ممکن است پشت پرده ملاقاتهای متداولی وجود داشته باشد و شاید در ژانویه این کار انجام شود ولی به نظر من این یک خوشبینی غیرقابل درک است.
با وجود اینکه این تضادها میان قوه مجریه و مقننه آمریکا دیده میشود اما برخی همچنان بر این باورند که جنگ بین سنا و آقای اوباما یک جنگ زرگری است و بحث پلیس خوب و بد است که به خوبی بین سیاستمداران آمریکایی تقسیمشده است. آیا شما با این ایده و تقسیمبندی موافقید؟
خیر. این جنگ زرگری نیست. به ویژه در مورد ایران اختلافات عمیقی وجود دارد و اگر بخواهیم امیدوار شویم که اینها نقش پلیس خوب و بد را ایفا میکنند و در نهایت توافق امضا میشود یک تصور اشتباه است. اختلافات شخصی شده مسئله را مشکل کرده و باعث میشود آقای اوباما نتواند قرارداد را به کنگره بفروشد. کنگره الآن طوری شده که میخواهد هر کاری که آقای اوباما چه در داخل و چه در خارج انجام می دهد با شکست مواجه شود. به نظر من این جنگ زرگری نیست بلکه یک جنگ عقیدتی است.
پیشبینی شما از این گفتگوها چیست؟ در وضعیت جدیدی که وجود دارد چه مسیری را پیش روی گفتگوها میدانید؟
من همچون گذشته که با شما صحبت کردهام متأسفانه همچنان معتقدم که شانس کمی برای رسیدن به توافق وجود دارد. امکان دارد تفاهم بیشتری بین طرفین ایجاد شود ولی اگر منظور این است که بعد از این هفت ماه یک قرارداد کامل و نهایی که موضوع را مختومه کند به دست آید، چندان محتمل به نظر نمی رسد. شاید بتوان تحریم هایی که اتحادیه اروپا، سازمان ملل و همچنین تحریم هایی که شخص رئیس جمهور علیه ایران وضع کرده قابل برداشتن باشند. اوباما اگر بخواهد از طریق شورای امنیت سازمان ملل میتواند کارهایی را انجام دهد و انگلیس و فرانسه هم دنبال آمریکا خواهند رفت و روسیه و چین هم مایل هستند که مسئله حل شود ولی برداشتن تحریمهای کنگره آمریکا تقریباً غیرممکن است.
برخی از تحلیلگران این موضوع را طرح کردهاند که اروپاییان تشنه بازگشت به بازار ایران هستند و حتی به دلیل مشکلات اقتصادی که دارند به آمریکا فشار میآورند که هرچه سریعتر تفاهم نهایی با ایران امضا شود. آیا شما فکت هایی که این ایده را تأیید کند مشاهده میکنید؟
خیر. من اصلاً چنینی چیزی ندیدهام. من اروپا را به عنوان یک بازیگر مستقل در این روند نمیبینم. حداقل اروپایی که در 5+1 هستند کاملاً دنبالهرو سیاستهای آمریکا هستند. حتی اگر فشارهایی در داخل کشورشان باشد که تغییراتی در این سیاستها ایجاد کنند، اما در عمل رابطه اینها با آمریکا خیلی مهمتر از رابطه با ایران و حضور در بازار ایران است. یعنی اگر به اینها بگویند که شما میتوانید یا در بازار ایران و یا در بازار آمریکا نفوذ داشته باشید صد در صد بازار آمریکا را انتخاب خواهند کرد. بنابراین اینکه امید داشته باشیم اتحادیه اروپا و یا برخی از بازیگران اروپایی بخواهند سیاست مستقلی از آمریکا را عملی کنند اصلاً منطقی و عملی نیست.
تجربه ما شباهتهای زیادی به مدل کوبا دارد. آیا این امکان وجود دارد که سازوکاری شبیه کوبا در مورد ایران پیاده شود؟ یعنی تحریمها اسما وجود داشته باشند اما در عمل خیلی به آن عمل نشود.
به نظر من احتمال چنین سناریویی بیشتر از این است که تحریمها بهطور کامل برداشته شود. تحریمهای آمریکا در مورد کوبا خیلی طولانیتر از مورد ایران است ولی در عمل برخی از این تحریمها انجام نمیشود و به ویژه کشورهای اروپایی خیلی در کوبا سرمایهگذاری کردهاند و تجارت خود را در این کشور بسیار گسترده کردهاند، بدون اینکه با واکنشی از سوی آمریکا مواجه شوند. چنین سناریویی به نظر من خیلی محتملتر است تا اینکه امیدوار باشیم در چند ماه آینده همه تحریمها بهصورت کامل برداشته شود.
29308
نظر شما