پنجعلی می گوید:«پول‌هایم را به بانک انگلیسی انتقال دادم تا عرب‌ها پیشمان نشوند.»عکس ها:محمد محب زندی

عباس اسدزاده: در آستانه دربی 79 شنیدن صحبت های کاپیتان سابق سرخپوشان خالی از لطف نیست.پنجعلی سال ها بازوبند کاپیتانی پرسپولیس را بر بازو بست و بازی های درخشانی را برای این تیم انجام داد.پنچعلی می گوید کیفیتی که فوتبال آن زمان داشت بی نظیر بود و مردم لذت کافی را از فوتبال می بردند.

برای بهبود شرایط فوتبال ایران باید چه کار کرد؟
باید تفکرات حاکم بر فوتبال‌مان را حرفه‌ای کنیم. تازه اگر همین حالا شروع کنیم و اصولی پیش برویم 10، 15 سال دیگر حاصل کارش نمایان می‌شود. بحث حق پخش یکی از فاکتورهای اصلی فوتبال حرفه‌ای است. شما در شهر مونیخ زمانی که بایرن بازی دارد نمی‌توانی شبکه‌ای را پیدا کنی که بازی را پخش می‌کند. بایرن از طریق پخش کابلی دقیقه به دقیقه بازی‌هایش را می‌فروشد. ساختارها باید عوض شود، هم سخت‌افزاری و هم نرم‌افزاری. باید تمام توجه به تیم‌های پایه و ریشه‌ای کردن فوتبال باشد. فوتبال باید از پایه شکل بگیرد و کارها اصولی انجام شود. می‌دانید یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که ما در فوتبال پایه داریم چیست؟

* شما بگویید.

بزرگ‌ترین معضل همین خدمت سربازی است. البته من هرگز خدمت مقدس سربازی را خدای نکرده زیرسؤال نمی‌برم، منظورم این است که بازیکنان ما رشد می‌کنند و به مراحل خوبی می‌رسند اما درست در بهترین زمان ممکن مجبور می‌شوند راهی سربازی شوند. باید یک ساز و کار درست و حرفه‌ای در این خصوص ایجاد شود که خیلی از این بازیکنان فوتبال‌شان تمام نشود.

* خب آنها اگر خوب باشند جذب تیم‌های نظامی می‌شوند.

نه! شما فرض کنید ما 60 بازیکن خیلی خوب در رده پایه در فوتبال کشورمان پرورش داده‌ایم. مگر چند تیم نظامی خوب داریم که آنها را جذب كنند؟ 10 بازيكن؟ 20 بازيكن؟ بقيه بايد بروند سربازی و در آن 2 سال فوتبال‌شان تمام می‌شود و استعدادهایشان از بین می‌رود. باید کاری کنیم بازیکنان خوب و جوان ما وقتی به زمان سربازی می‌رسند شانس بازی در فوتبال ما را داشته باشند. بخش خصوصی‌سازی ورزش فوتبال هم باید در اولویت کارها قرار بگیرد. تا وقتی خرج و دخل‌ها دست مردم نیفتد اوضاع ما بهبود پیدا نمی‌کند.

* شما زمانی سرمربی تیم ملی امید بودید. از نتایجی که در بازی‌های آسیایی گرفتیم چه حسی پیدا کردید؟

واقعاً افسرده و ناراحت شدم. باور کردنی نیست که 4 گل از ویتنام بخوریم! آخر ویتنام کجای فوتبال آسیاست؟ والله، به خدا مردم ما اسم ویتنام را فقط این طور به یاد دارند که 50 سال پیش با آمریکا جنگیده است! ما چرا باید به تیم‌های درچه چهارم و پنجم آسیا ببازیم. این نشان می‌دهد که  چقدر از فوتبال آسیا عقب افتاده‌ایم. بگذارید یک خاطره برایتان تعریف کنم. ما در بازی‌های آسیایی سئول (1986) کره زمانی که با تیم ملی حضور داشتیم یکسری تی‌شرت‌هایی به ما دادند که بپوشیم. روی آن لباس‌ها نوشته شده بود 2002. همیشه به خودمان می‌گفتیم معنی 2002 چیست؟ 17، 18 سال بعد متوجه شدیم که آنها داشتند برای جام جهانی 2002 برنامه‌ریزی می‌کردند که میزبان باشند و همین‌طور هم شد. با این طور برنامه‌ریزی‌هاست که فوتبال کشورها پیشرفت می‌کند.

* ما دیروز یک بازی دوستانه با کره‌جنوبی داشتیم. شما در سال 1990 که قهرمان بازی‌های آسیایی شدید این تیم را در وقت‌های اضافه شکست دادید. از آن بازی برایمان بگویید.

خدا رحمت کند قایقران را. او گلی زد تاریخی تا ما به فینال برسیم. در آن بازی کیم‌جوسونگ مهاجم کره خیلی ما را اذیت می‌کرد. در یک صحنه به مجتبی محرمی گفتم تکانی بخور و  ما را از این فشار خلاص کن. نمی‌دانم چه شد مجتبی و کیم‌جوسونگ برای تصاحب توپ به هوا پریدند و مهاجم حریف طوری زمین افتاد که به قول معروف ترکید و دیگر بلند نشد. به مجتبی گفتم چه کار کردی؟ آن بنده‌خدا دیگر از جایش بلند نشد؟ آن زمان ما خیلی اعتماد به نفس داشتیم. همین مجتبی محرمی داخل محوطه جریمه خودی 3 الی 4 بازیکن حریف را دریبل می‌زد تا به نوعی جلوی حریف کم نیاورده باشد.

* دربی‌اي که در آن مرتضی فنونی‌زاده با سر به صورت سرخاب زد را به یاد دارید؟

بله (باخنده) نمی‌دانم چه شد! سرم را برگرداندم ناگهان دیدم سرخاب نقش بر زمین شده است. نمی‌دانم چرا مرتضی، سرخاب را زد. ماشاءا... ضربات سر مرتضی هم سنگین بود که نثار بنده خدا سرخاب کرد. سرخاب بازیکن آرامی بود. ناگهان صورتش غرق در خون شد.

* داستان لژیونرشدن شما از چه قرار بود؟ و در کدام تیم قطری توپ زدید؟

من در الاتحاد بازی کردم. البته نام این تیم حالا الغرافه شده است. اتفاقاً 3 سال پیش برای بازی الغرافه و القطر از من و ناصر محمدخانی دعوت کردند که به قطر برویم و مهمان تلویزیون قطری باشیم. یک هفته آنجا بودیم و اکثر همبازیان قدیمی را هم ملاقات کردیم.

* چه شد که راهی لیگ قطر شدید؟

خب عرب‌ها اصلاً مدافع جذب نمی‌کردند ولی خواستند و اصرار داشتند که به قطر بروم. من وضع مالی خوبی نداشتم، کاپیتان تیم ملی بودم اما با موتور رفت و آمد می‌کردم. قهرمان آسیا شدیم، نکردند یک پیکان قسطی به ما بدهند. مالک باشگاه الغرافه اصرار داشت که به قطر بروم. رفتم از دوستانم کت و شلوار قرض کردم و از یکی هم کفش گرفتم و خودم را ژیگول کردم. شاید باور نکنید درون ساکم مقداری غذا گذاشته بودم که مبادا گرسنه بمانم. در هواپیما هم کلی غذا خورده بودم و مهماندارها به من لطف داشتند. رسیدم به دوحه گفتند مسافران پیاده نشوند چون یک اتومبیل لیموزین برای بردن یکی از مقامات قطری آمده بود. هر چه صبر کردم دیدم خبری نیست. ناگهان از میکروفون هواپیما اعلام کردند که آقای پنجعلی استقبال‌کنند‌گان ویژه‌ای دارد و آن ماشین برای من آمده بود. باور نمی‌کردم. اصلاً هم به روی خودم نیاوردم. کلی هم قیافه گرفتم  و سوار اتومبیل شدم. از بخش تشریفات ویژه من را خارج کردند. رئیس باشگاه داخل اتومبیل پرسید رقم مورد نظرم برای قرارداد چقدر است. من هم سنگی انداختم و با خالی‌بندی دو برابر پیشنهاد دادم. باور کنید با پول کم هم حاضر بودم بازی کنم اما ناگهان کلکم گرفت. چکی کشیدند و به من دادند. صبح زود در دوحه به بانک رفتم. طرف تا کرکره بانک را کشید بالا چک را دادم و گفتم پول می‌خواهم. می‌ترسیدم پیشمان شوند. سریعاً رفتم و از بانک عربی پول‌هایم را به یک بانک انگلیسی انتقال دادم تا مبادا عرب‌ها پولم را بگیرند (باخنده) آن وقت بود که خیالم راحت شد پولم را گرفته‌ام. تازه من برای نیم‌فصل چنین پولی تقاضا کره بودم و خدا خواست که پذیرفتند.

* و در دبی 79؟

پرگل باشد مردم بیشتر خوشحال می‌شوند. شرایط پرسپولیس خوب است امیدوارم برد با تیم ما همراه باشد.

251 41

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 14 =