ارزیابی نقش و عملکرد دولت و مجلس در روزهای بحرانی اکران در سینمای ایران

كيوان كثيريان

مساله اصلي سينماي ايران، اين روزها شده است اكران شدن يا نشدن دو، سه فيلم. اصلايكي از مشكلات عمده مملكت همين است، وگرنه چرا مجلس و وكلاي ملت بايد به ماجرا ورود كنند؟ چرا بايد راه به راه وزير و معاونش را احضار كنند؟ انگار نه انگار كه قانون همين مملكت، مسووليت تصميم گيري درباره اجازه اكران شدن يا نشدن يك فيلم را به عهده وزارت ارشاد گذاشته است و انگار نه انگار كه اين وزارت ارشاد متعلق به همين نظام است. و انگار نه انگار كه اصل تفكيك قوا بر پيشاني اصول قانون اساسي نشسته و دخالت مجلس در امور اجرايي، اين اصل را به كلي مخدوش مي كند.

به نظر مي رسد دوستان نگران، به شدت و با تمام قوا روي بخش فرهنگ متمركز شده اند تا از روزنه هاي اين حوزه آسيب پذير وارد شوند و مقابله با دولت را عملياتي كنند: حوزه يي كه توسط مديريت پيشين به عجيب ترين و مخرب ترين وجه اداره شد. آسيب هاي عظيم سوءمديريت در اين حوزه تا سال ها ادامه خواهد داشت و جالب آنكه همان مديران بركنار شده چنان ژست حق به جانب به خود مي گيرند و از كارنامه درخشان شان حرف مي زنند كه انگار نه انگار مردم و هنرمندان چيزي به نام حافظه هم دارند و كارنامه آنان را هم به خوبي به خاطر سپرده اند. در اين ميان نقش مخرب يك سايت سينمايي را نبايد از نظر دور داشت. سايتي كه توسط مديران سينمايي گذشته اداره و راهبري مي شود و به شدت تلاش مي كند با تحريك نمايندگان مجلس و برخي از شخصيت ها و مسوولان ديگر، فضاي فرهنگي را هر روز غبارآلودتر از روز پيش كند و اجازه فعاليت مفيد به تيم مديريت سينمايي دولت ندهد. آن نمايندگان هم با پوشش نقش نظارتي مجلس، به ريزترين مباحث اجرايي ورود مي كنند و درباره اكران شدن يا نشدن يك فيلم تصميم مي گيرند.

البته بركسي پوشيده نيست كه شكست خوردگان انتخابات 92 كه قدرت اجرايي را از دست داده اند، هم قسم شده اند تا اجازه سازندگي و اصلاح نسبي امور مملكت را به دولت يازدهم ندهند، چرا كه افزايش رضايتمندي مردم از اين دولت به معناي اثبات سوء مديريت ها در دوره گذشته است و همين، روياي بازگشت آنان به قدرت اجرايي را به تاخير مي اندازد و بالعكس به گمان شان افزايش نارضايتي عمومي موجب مي شود جمله مشهور «خدا پدر قبلي ها را بيامرزد!» بر سر زبان ها بيفتد و احتمال بازگشت طيف شكست خورده در انتخابات قبلي به قدرت اجرايي، افزايش يابد.

با تمركز دولت روي مساله اقتصاد و همچنين سياست خارجي و حمايت بزرگان نظام از عملكرد دولت در اين عرصه ها، اين طيف، حوزه فرهنگ را به عنوان پاشنه آشيل دولت تشخيص دادند و حركات ايذايي خود را در اين حوزه متمركز كردند. عجيب آنكه رفع مشكلات عديده مردم در اقتصاد و آسيب هاي اجتماعي نياز جدي به اهتمام مجلس دارد ولي حواس مجلس به «عصباني نيستم» جمع شده است. آمار طلاق و اعتياد سر به آسمان مي زند ولي «قصه ها» براي نمايندگان اولويت دارد. فلان مسوول دولت قبل كه هر روز پرونده تازه يي از فساد و اختلاس هايش رو مي شود صاف صاف راه مي رود اما نمايندگان چوب استيضاح وزير علوم و فرهنگ را بلند مي كنند.

معلوم نيست چرا نقش نظارتي مجلس در جهت سامان دادن به امور جاري و حياتي مردم فعال نمي شود. اساسا فراموش مي شود كه مردم راي به تغيير داده اند و فراموش مي شود كه تفكر غالب در هشت ساله اخير را نپسنديده اند و به آن راي نداده اند. فراموش مي شود كه دولت فعلي با خواست و راي مردم انتخاب شده و رييس جمهوري بر سر كار است كه با راي اكثريت مردم ايران براي مديريت امور كشور انتخاب شده است. سينما براي مخالفان دولت يازدهم يك بهانه بيش نيست. دوستاني كه به عمرشان سه فيلم هم نديده اند، حالامدعي كارشناسي در اين حوزه شده اند و مي خواهند از محمل هاي قانوني براي نقض حق مديريت دولت بر امور اجرايي و نهايتا تضعيف آن استفاده كنند. عقب نشيني دولت در هر يك از امور مورد بحث، خيانت به راي مردم است. حتي با استيضاح وزير ارشاد هم دولت حق عقب نشستن از اصولش را ندارد. اعطاي مجوز به فيلم هايي كه دولت تشخيص داده بايد نمايش داده شوند حق دولت و طبعا حق ملت است و هيچكس حق تضييع حق ملت را ندارد. سينما حالاسنگ محكي شده براي عيارسنجي شجاعت دولت و ارزيابي ميزان پايبندي به وعده هاي انتخاباتي و وفاداري دولت به خواست ها و مطالبات به حق ملت.

این یادداشت در صفحه آخر روزنامه اعتماد 14 آبان 93 به چاپ رسیده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 383901

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۹:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۴
    0 0
    عالی بود
  • امیر از تهران A1 ۲۲:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۵
    1 0
    ما که نفهمیدیم به جز جناب ایوبی ، کدام یک از مدیران سینمایی امروز در دولت قبل نبوده اند آقای جعفری جلوه؟ جناب مسعود شاهی؟ اقای طباطبایی ؟ جناب داروغه زاده؟ اقای رضا داد؟ جناب آقای ایل بیگی؟ آقای امیر اسفندیاری ؟ آیا تنها تعویض شمقدری با ایوبی و مثلا مدیر کل اداره نظارت که در دولت قبل هم بی صاحب شده بود به معنای آن است که مدیران سینمایی تغییر کرده اند؟ حتی از نیمکت نشینانی مانند محمد مهدی حیدریان و سید محمد بهشتی و عبدالله اسفندیاری و علیرضا شجاع نوری و ...هم بهره گرفته نشده و تنها پست بازیکنان در خطوط مختلف میدان تغییر کرده است