یادهایی که می‌مانند

باور دینی ما بر آن است که ماندگاری یا فراموشی رویدادها به خواستی بالاتر از خواست یک حاکم و سلسله، و مقاومتی سخت‌تر از مقاومت یک سنگ و صخره نیاز دارد.

آیا از خود پرسیده‌اید که چرا برخی از رویدادها خود را در دل تاریخ جا می‌کنند و برای همیشه می‌مانند ولی بعضی دیگر از حوادث جایی در چشم و دل تاریخ باز نمی‌کنند و فقط به ضرب و زور مورخان در متن یا حاشیه متون، یادی کم‌رنگ ازشان باقی می‌ماند؟ اگر به این موضوع فکر کرده باشید چه بسا شما هم با ما هم‌عقیده شوید که ماندگاری یک حادثه نه بستگی به بزرگی و کوچکی آن رویداد دارد و نه وابسته به خواست پدید آورنده آن است. به همین دلیل است که گاه، سالگرد تولد یک فرد در دو هزاره پیش، میلیاردها نفر را به واکنش وامی‌دارد و گاه سقوط یک تمدن یا مرگ سلسله‌ای با صدها سال قدمت، آه از نهادی بلند نمی‌کند. برگ‌های تاریخ پر است از این تعجب‌های بزرگ.
برخی افراد، به ویژه حاکمان، تلاش چشمگیری برای ماندگار کردن یاد خود کرده‌اند. قصرها ساختند، ستون‌ها بالا بردند، کتیبه‌ها و لوح‌ها نوشتند، حجاری‌ها کردند، هرم و باغ‌های معلّق ساختند، تندیس‌های غول پیکر تراشیدند ... اما همه اینها یا در آتش لشکرکشی‌ها سوخت و یا با دست بی‌اعتنای طبیعت ویران شد و نابود گشت. و آنچه ماند، قلکی شد برای سکه‌های جهانگردان و احیاناً عبرتی برای دل‌های بینا.
باور دینی ما بر آن است که ماندگاری یا فراموشی رویدادها به خواستی بالاتر از خواست یک حاکم و سلسله، و مقاومتی سخت‌تر از مقاومت یک سنگ و صخره نیاز دارد. ما باور داریم که حوادث - چه کوچک و چه بزرگ - با خواست خداوند می‌مانند و از دوره‌ای به دورة دیگر راه باز می‌کنند. با خواست اوست که نام و آوازه کسی یا حادثه‌ای در دل تاریخ جاگیر می‌شود و در زبان او می‌گردد.
آنچه در سال 61 هجری در فاصله زمانی یک نیم روز در صحرایی گرم و بی‌بهره از زندگی، دور از چشم‌های حادثه‌نگر و دور از آبادی و گوش‌های شنوا روی داد، به ظاهر واقعه‌ای نبود که پی‌آمد و دنباله‌ای داشته باشد. بازماندگان این حادثه آنچه فراوان داشتند غم بود و آنچه از خود بروز دادند چند سخنرانی و خطابه. بازماندگان نه در دل صخره‌ای بزرگ کتیبه نگاشتند؛ نه برای این واقعه کتاب‌های گونه‌گون نوشتند و نه پیک‌هایی برای رساندن این خبر به اطراف و اکناف فرستادند. نگاهی گذرا به متون تاریخی و آثار مورخان نامی پنج قرن اول، نشان می‌دهد که کمترین حجم از آثار ایشان به انعکاس حادثه دهم محرم سال 61 هجری اختصاص دارد. واقعه کربلا با این که از ابزار ماندگاری بهره‌ای اندک داشت، اما توانست در ضمیر تاریخ جا باز کند؛ جایی که گویی به بزرگی ابدیت است و تا زمانی که نَفَسی روی این خاک کشیده می‌شود، دمی از این یاد با آن خواهد بود. این نیست، مگر آن که خواستی بالاتر از خواست این «حیوان ناطق» در کار باشد؛ و آن خواست خداوند است.
غیر از این علت حقیقی، دلایل واقعی دیگری را نیز می‌توان برشمرد که از جمله آنها پیوند این رویداد با عاطفه عمومی است، آن هم با یاری جستن از متون ادبی. متن «زیارت عاشورا» بی‌شک توانسته است در طول هزار و سیصد سال این نقش مهم را ایفا کند. (البته زیارت عاشورا یک متن ادبی چند وجهی است که تحریک عاطفه یکی از وجوه آن است. یادآوری حادثه با یاد برخی از جزئیات، تهییج خواننده، بیدار کردن حس انتقام و حتی امیدواری به آینده را نیز می‌توان از آن دریافت.) دیگر آنکه یادکرد حادثه کربلا شکل فردی و حتی محفلی پیدا نکرد، بلکه تبدیل به مراسمی همگانی شد و بالاتر از آن جنبة آیینی یافت. آنچه قرن‌هاست در قالب راهپیمایی‌های منظم همراه با حمل پرچم‌ها و نشان‌ها صورت می‌گیرد، و نیز حرکات موزون به هنگام سوگواری، هم‌نوایی در نوحه‌خوانی‌های جمعی، اطعام و تعاون در این کار و ... همگی یادکردی است همگانی و آیینی از این حادثه.
می‌دانیم که خواست خداوند همیشه با وساطت ابزار و اسباب طبیعی تحقق می‌یابد. این خواست در ماندگاری حادثه کربلا، از متن‌های عاطفه برانگیز و مراسم آیینی مدد گرفت. به تعبیر دیگر ادبیات و هنر بستری شدند تا یک حادثه به ظاهر کوچک تبدیل به گرایشی بزرگ گردد. از نظر ما شیعیان، شهادت امام حسین (ع) و گروهی از خانواده ایشان و همه یاران‌شان بزرگترین حادثه تاریخی است. به همین دلیل نیز بزرگترین و گسترده‌ترین واکنش خود را هر سال در ماه محرم به نمایش می‌گذاریم. حال شایسته است به این نکته نیز توجه کنیم که این رویداد بزرگ برای ماندگار شدن و انتقال از گذشته به امروز و از امروز به آینده از ادبیات و هنر یاری گرفته است؛ و این که این دو قالب، چه ظرفیت حجیمی برای پذیرش، شکل‌دهی و انتقال حوادث بزرگ دارند.
شاید این پرسش بجا باشد که:
آیا ما نیز خواهیم توانست در روزگار پیچیده و متفاوت امروز، که در یک طرف‌مان بلندی تنش‌های خارجی و در طرف دیگرمان پرتگاه تعارضات داخلی است، راه خود را بیابیم و از قالب‌های پر ظرفیت ادبیات و هنر برای ماندگار کردن رویدادهای بزرگ‌مان (انقلاب و جنگ) بهره‌مند شویم؟

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 383246

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام US ۰۵:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۱
    0 0
    درود وسلام مطلب زیبای شما به شدت در این روزگاربازیگران سیاسی در قدرت وثروت قالب های پرتکاه را برای تاریخ هستند که هرروز ریشه های اصلیت این سرزمین را می سوزانند برای ماندگاری اعتماد یک ملت مهم است جانباز نخاعی علی فلاح .
  • ح.ق LB ۰۹:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۱
    0 0
    «ماندگاری یا فراموشی رویدادها به خواستی بالاتر از خواست یک حاکم و سلسله، و مقاومتی سخت‌تر از مقاومت یک سنگ و صخره نیاز دارد.» جمله کلیدی همین جماه بالاست که جناب بهبودی فرمودند. ای کاش همه حاکمان از آنچه در تاتریخ گذشته عبرت بگیرند ممنون
  • لندرودی IR ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۳
    0 0
    با سلام عرض تسلیت مطالب برادر بزرگوار آقای بهبودی بسیار قابل تامل و مفید است از ایشان بیشتر در سایت استفاده شود.