در شرایطی که فعالیتهای گروه تروریستی داعش در مناطق مختلف خاورمیانه، خطرناکترین تهدید ها را علیه ثبات و امنیت این منطقه و جهان پدید آورده، ائتلاف جهانی علیه داعش- پس از آنکه این مار از آستین آنها برون آمد و علیه موجدانش گردید- کارستانی را به منصه ظهور نرساننده است. پس از گذشت روزهایی از سخنان ضد ایرانی کامرون نخست وزیر کشور استعمارگر پیر شاهد اظهارات مقامات برخی کشورهای همسایه آبی و خاکی کشورمان هستیم که ایران را اهم التهدید منطقه ای معرفی میکنند. پس از ترکیه و عربستان و دبیرکل شورای همکاری کشورهای خلیج فارس اینک نوبت به مقامات امارات متحده عربی مدعی سه جزیره ایرانی رسیده که علیه ایران و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی لسان گشوده است.
روز دوشنبه 21 مهر بود که سعودالفیصل، وزیر خارجه پادشاهی سعودی به تبعیت از دوستان انگلیسی خود که در حین ملاقات حضوری حرفشان را نمی زنند ولی متعاقبا بصورت عمومی سخن می گویند، با اشغالگر خواندن ایران، خواستار خروج نیروهای ایران از سوریه شد تا به این ترتیب به حل بحران در سوریه کمک شود! وی این سخنان را در جریان کنفرانس خبری مشترک با فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر خارجه آلمان در شهر جده در ساحل دریای سرخ بر زبان راند و با طرح این ادعا که سربازان ایرانی، مشغول جنگ با سوریها هستند، ادامه داد: در بسیاری از درگیریها (منطقه ای)، ایران بخشی از مشکل است و نه راه حل آن. فیصل افزود: در اوضاع کنونی، باید ایرانیها را اشغالگر نامید، زیرا به حکومت نامشروع اسد کمک میکنند. وی ادامه داد اگر ایران میخواهد بخشی از راه حل در سوریه باشد، باید نیروهایش را از سوریه خارج کند و در عراق و یمن نیز همین کار را انجام دهد.
وزیر خارجه عربستان، این سخنان را تنها ده روز پس از آن بر زبان جاری ساخت که جو بایدن، معاون رئیس جمهور امریکا، آشکارا عربستان سعودی و دیگر متحدان منطقهای آمریکا را نه تنها به حمایتهای گوناگون از تروریستها در عراق و سوریه متهم کرد، بلکه آنها را اصلی ترین مشکل آمریکا در منطقه دانست. هرچند بایدن بعداً ترجیح داد با پوزش طلبی از ریاض از مواضع خود عقبنشینی کند اما به مصداق اینکه آب ریخته شده قابل جمع آوری نیست دیگرکار از کار گذشته بود.
رجب طیب اردوغان رییس جمهور جدید ترکیه هم که پس از پیروزی بر احزاب کردی و ملی گراها و گولنیستها غروری بیش از گذشته را به نمایش می گذارد، بدون توجه به نان و نمکی که با همتای ایرانی خود اخیراً در آنکارا تناول کرده بودند، تنها دو روز پس از اظهارات سعود الفیصل، ایران را عامل اشغال سوریه دانست و ادعا کرد که نیروهای ایرانی باید نه تنها از سوریه، بلکه از عراق و یمن نیز خارج شوند.
عبداللطیف الزیانی، دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس، هم چند روز پس از فیصل و اردوغان آنچه اظهارات مکرر و غیرمسئولانه، مقامات ایرانی علیه اعضای این شورا خوانده، محکوم کرد و مدعی شد ایران نسبت به مداخله در امور برخی کشورهای عرب اقدام میکند و با این کار، امنیت و ثبات این کشور و همچنین کل منطقه را به خطر میاندازد و افزون بر این، روابط تاریخی موجود میان مردم کشورهای منطقه را نیز با تهدید روبهرو میکند.
در خلال سلسله اظهارات مقامهای ترک و عرب، انور غرغاش، وزیر دولت امارات در امور خارجه نیز از قافله عقب نماند و مدعی شد سیاستهای ذاتاً فرقهگرایانه ایران سبب ضربه خوردن روابط این کشور با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس میشود. وی افزود: ایران در امور کشورهای عربی، از جمله بحران، یمن سوریه و عراق مداخله میکند که جدیدترین و شدیدترین نوع این مداخله در یمن در حال رخ دادن است. غرغاش همچنین توسعه مستمر نفوذ ایران در جهان عرب را مسألهای جدی در روابط این کشور با اعضای شورای همکاری خواند اعتراف کرد که این نفوذ در سطحی گسترده، در روابط ایران با اعراب مساله به وجود آورده است. وی گفت: این حقیقت که سیاست ایران ذاتاً فرقهگرایانه است، به افزایش بیش از پیش تنشها در منطقه منجر میشود.
این اظهارات در حالی مطرح میشود که عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در سه سال اخیر از تروریستهایی حمایت کردهاند که جنگ آنها علیه دولت مرکزی سوریه، بیش از 200 هزار کشته و خسارات بزرگ اقتصادی بر جای گذاشته است. سناریوهای عربستان به سوریه منحصر نشده، بلکه با وجود درگیری شدید دولت و مردم عراق با گروههای تروریستی و تکفیری، این گروهها مورد حمایتهای نهان و آشکار عربستان قرار گرفته اند.
دلیل این موضعگیریها را باید بیش از هر چیز در ماهیت سیاستهای کشورهای نامبرده در قبال داعش دانست. اما در حالیکه تلاشهای ائتلاف بینالمللی علیه داعش به رهبری آمریکا به موفقیتهای قابل توجهی نایل نگردیده، آنها مبارزه جدی و موثر ایران علیه داعش را برنتافته و به دلیل نگرانی از نفوذ منطقهای و افزایش وجهه بینالمللی ایران به موازات پیشرفتهای حاصله در روند مذکرات هسته ای، چنین اظهاراتی را بر زبان میآورند.
از سوی دیگر همزمانی و شباهت سخنان مقامات ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دبیر کل شورای ضد ایرانی همکاری خلیج فارس پرده ای دیگر از همراهی و همسویی آنها از انتخابات پارلمانی عراق در سال 2010 تاکنون علیه ایران و شیعیان منطقه است. با توجه به شکل گیری دولت جدید عراق و روابط نزدیک این دولت با ایران نیز بروز واکنشهایی از این دست از سوی برخی کشورهای همسایه که به تقریب مذاهب اعتقاد چندانی ندارند، چندان امر جدیدی نیست و حتی برخی از آنها از سوی صاحبان مذهب رسمی کشورشان نیز تحت انتقاد هستند.
در همین حال توافق واشنگتن، ریاض و آنکارا و چراغ سبز اکثریت اعراب در مورد آموزش و ایجاد نسل جدیدی از تروریستها در خاک عربستان سعودی برای دخالت در سوریه تردیدها نسبت به اهداف ائتلاف علیه داعش را فزونی می بخشد.
اظهارات ضد ایرانی مقامات کشورهای یادشده در حالی صورت می گیرد که دولت ایران، خود به صراحت و آشکارا اعلام کرده است که در مبارزه با گروههای تروریستی در عراق، سوریه و لبنان به درخواست این کشورها در کنار دولتها و ملتهای آنان خواهد بود.
از طرف دیگر و در شرایطی که داعش کردهای سوریه را درکوبانی به قربانگاه می برد و اقدام چندان موثری از سوی نیروهای ائتلاف علیه داعش صورت نمی گیرد، احمد طعمه، نخست وزیر خودخوانده ائتلاف مخالفان سوریه دربارۀ طرح این ائتلاف برای تشکیل "ارتش ملی" جهت حمایت از منطقه امنی که احتمالا ظرف چهار ماه آتی در شمال سوریه ایجاد میشود، میگوید: در حال حاضر وعدههایی برای مقابله با مشکلات جهت تشکیل این ارتش از جمله مشکل مالی به ما داده شده است. ما از همگان میخواهیم به "ارتش ملی" بپیوندند که ستون اصلی ارتش آتی سوریه خواهد بود. برخی از کشورها همچون عربستان اعلام کردهاند که آموزش و حمایت از این نیروها را برعهده خواهند گرفت.
طعمه با تاکید بر اینکه وی برای توازن روابط در مرحله آتی اقدام خواهد کرد، از سیاستمداران سوری در ائتلاف مخالفان خواست تا به حمایت از دولت موقت و همکاری با ائتلاف برای ساختن "آیندهای بهتر" بپردازند. وی اظهار داشت: ما در این شرایط با چالشهای بزرگی مواجهیم. ما از مدتها پیش گفتوگوهایی را با گردانهای ارتش آزاد در خصوص لزوم تکمیل فعالیت خدماتی ائتلاف و همچنین هماهنگی میدانی برای مقابله با گروه داعش آغاز کردهایم. طمعه در خصوص "ارتش ملی" که قرار است تشکیل شود، افزود: "پس از ایجاد منطقه حائل باید این منطقه از سوی دولت موقت ائتلاف اداره شود. به نظر من ایجاد ارتش ملی لازم است. این فکر جدیدی نیست اما ما با مشکلاتی از جمله مشکل مالی در خصوص این مساله مواجه بودهایم". وی در مورد اینکه چگونه همزمان علیه داعش و ارتش سوریه خواهند جنگید هیج توضیحی نداد.
بدیهی است اقدام نظامی همزمان در چند جبهه بویژه در شرایطی که آرایش نیروها و مواضع آنها پراکنده باشد کاری سخت و حداقل کم نتیجه خواهد بود. حتی اگر نبرد علیه دولت بشاراسد جانب حق به سوی مخالفان هم باشد، بهترین تاکتیک ابتدا جنگ تمام عیار علیه داعش و برچیدن آنها و سپس ادامه جنگ علیه اهداف بعدی است، بنابراین به نظر میرسد اتخاذ رویکرد مبارزه همزمان علیه داعش و اسد آنهم در شرایطی که گروههای تروریستی توسط برخی کشورهای عضو ائتلاف علیه داعش پا به عرصه وجود گذارده اند، از آینده نامعلومی خبر میدهد.
در هر حال بررسی صحنه تحولات سوریه و عراق نشان میدهد که همه یا اکثریت کشورها باید علیه گروههای تروریستی بویژه داعش باشند و پس از برچیدن آنها از طرق سیاسی نسبت به حل بحران در این کشورها بویژه سوریه مبادرت ورزند و در هر راهبردی ابتکار عمل را به دست مردم این کشورها با حفظ حقوق اقوام، ادیان و مذاهب و گروههای سیاسی بسپارند.
برای مشاهدۀ وبلاگ افشار سلیمانی در صفحۀ بلاگرهای خبرآنلاین اینجا کلیک کنید
نظر شما