اواخر دهه ی هفتاد بود که اتفاقات شهر مشهد همه را متوجه خود ساخته بود. چندین زن کشته شده بودند . مجرم دستگیر شد . علت قتل را که جویا شده بودند ادعای بسیار خطرناکی مطرح شده بود . او خود را در مسیر نجات دین و پاکسازی اجتماع از فحشا می دید. مدعی بود که زنان بد کاره را می کشد تا فساد را ریشه کن کند.چه راه آسوده ای !!!در این گونه موارد هم همیشه عده ای پیدا می شوند که حق را به قاتل بدهند و نه تنها جرمی بر او ننویسند که مستحق پاداشش بدانند و...
مدتی بعد داستان قتلهای زنجیره ای حاکمیت را به حرکت وا داشت .نظرات متفاوت و نقد و بررسی ها شروع شد .آیا در جامعه ای که قانون ،مدار همه ی فعالیتهاست و ادعای حاکمیت اسلامی در آن به گوش می رسد به موازات دستگاههای قانونی کسی حق دارد برای اجتماع و مشکلاتش تصمیم فردی بگیرد؟
روند پرونده ها در دولت اصلاحات تا حدی پیش رفت که ظاهرآ این گونه روشها محکوم شود و یک بار دیگر همه خود را ملزم به رعایت قانون بدانند و بس ...
این یکی دو روزه ی اخیر ماجرای اسید پاشی اصفهان گوش دلسوزان واقعی جامعه را آزرده ساخته است. خوشبختانه سیستمهای نظارتی چنان با سرعت به پیگیری موضوع و ابعاد آن پرداخته اند که امید است به زودی عاملان این فاجعه شناسایی شوند ؛ چه سازمان یافته باشند و چه نباشند .
حالا جدای از اتفاقات روی داده و عمق وخامت این چنین حوادثی چه طرز فکری در نهانخانه ی ذهن عده ای نهفته است که به خود اجازه می دهند به جای قانون و مجری رسمی قانون ،خود را ورای همه چیز و همه کس بدانند و دست به چنین اعمالی بزنند؟
آیا این تند رویها توطئه ی کسانی نیست که می خواهند با لوث کردن موضوع ، ناهنجاریهای جامعه را به حدی برسانند که هیچ کس جرأت نکند حتی از مجاری قانونی پیگیر نظم و امنیت اجتماع باشد؟
اولین عکس العمل مردمی که از ناقص شدن و یا مردن نوامیسشان به بهانه ی عدم رعایت حجاب و موازین اسلامی ،مطلع می شوند چیست؟ مگر نه اینکه با آزردگی خاطر نفرت خود را از این روش و عاملان آن اعلام می دارند؟
اگر مسولین با سرعت و دقت به فاش کردن این چنین رفتارهایی که قصد بی آبرویی دین را دارد، نپردازند چه کسی باید بهای بی اعتمادی جوانانمان را به باورهای دینی بپردازد؟؟؟؟
مگر طالبان و داعش غیر از این می کنند؟ ایجاد ترس و هراس و به دنبال آن ناامنی اجتماع؟!!
ما خود را شریک غم همه ی خانواده هایی می دانیم که بدون هیچ جرمی و هیچ محکمه ای از سر لجاجت یا کژ فهمی و یا بیماری مردم آزاری به این مصیبتها گرفتار شده اند.
فرقی نمی کند این اتفاقات در کجا بیافتد .اصل واقعه نادرست است و هیچ انسان فهیمی اینگونه روشها را برنمی تابد.
اجماع مسولین مربوطه در محکومیت این گونه رفتارها حد اقل کاریست که به امنیت اجتماعی و استحکام دستور الهی در امر به معروف بها می دهد.
امروزه مهمترین دستاورد حکومت که می تواند به آن ببالد وجود امنیت در جامعه است. با عاملان این نا امنی ها بگونه ای برخورد شود که کسی به خود اجازه ندهد با نا امن جلوه دادن جامعه همه ی دار و ندار اجتماعیمان را به بازی بگیرد .
محرّم نزدیک است. خون حسین (ع) به نا حق ریخته شد و ما با عزاداریهای هر ساله مخالفت خود را با هر آن چه نا حق است اعلام می کنیم. آیا این اتفاقات چه رسانه ای بشود و چه نشود ، ناحق نیست؟
نظر شما