فردا طبق برنامه اعلام شده - حیدرالعبادی - نخست وزیر عراق راهی تهران می شود.

عرفان قانعی فرد:

فردا طبق برنامه اعلام شده - حیدرالعبادی - نخست وزیر عراق راهی تهران می شود. نخست وزیر کنونی عراق، یک سیاست‌مدار شیعه و سخنگوی حزب دعوت اسلامی (حزب الدعوة الاسلامیة - سازمان سیاسی اسلام‌گرای شیعه عراق از پیروان محمدباقر صدر) است و سالها در دهه 80 در دانشگاه منچستر انگلیس بوده و تحصیل کرده است. 
گرچه روابط و همکاری‌های گسترده‌ای بین ایران و عراق هست و ضرورت شرایط منطقه‌ای هم چنان است که هر دو کشور از نزدیک مسائل و مطالبات دو کشور را مورد بررسی قرار می دهند اما یکی از مشکلات مانده برای نخست وزیر جدید عراق، همین مشکلات امنیتی کردها است.
مالکی در این 8 سال چند وزارت کلیدی خود را در اختیار کردها نهاده بود. اما به علت سیاست های حزب دمکرات کردستان عراق و شخص بارزانی؛ کردها در کابینه نخست وزیر جدید متضرر شده و چندان سهمی از قدرت ندارند. شاید به طور صوری چند وزارت را در اختیار گرفته اند. در دوران مالکی، کردها وزارت خارجه عراق را در دست داشتند و چند صد نفر از اعضای حزب دمکرات کردستان عراق راهی اقصی نقاط جهان شدند و موقعیت روابط و ارتباط های خود را با برخی کشورها هم چندان محکم کردند که روابط اقتصادی خاص ایجاد شده و منافع بسیاری کشورها به بخش شمالی اقلیم کردستان عراق، گره خورد.
اما موضوع نفت و فروش بی حساب و کتاب آن به دور از چشم دولت مرکزی عراق، موجب ایجاد بحران میان رئیس فعلی اقلیم و شخص بارزانی شد. بمباران رسانه ای علیه همدیگر داشتند و بعدها ایران میانجیگری کرد و بارزانی در فرودگاه اربیل به استقبال شخص مالکی رفت. اما مدتی نگذشت که دوباره رسانه های حزب دمکرات کردستان عراق علیه مالکی سنگر گرفتند و حتی کار به جلسه پنهانی اردن با داعش و ترکیه و قطر کشید تا شاید زمینه فروپاشی مالکی فراهم شود. علنا علیه وی تهمت ها ساختند و فحش ها دادند و حتی وی را ضد کرد نامیدند و چنان جنگ رسانه ای درگرفت که عاقبت همه سیاسی ها راه چاره را در ان دیدند که برای رفع حساسیت، مالکی را کنار بگذارند و از حزب وی، شخص دیگری را در اخرین ساعت های انتخاب نخست وزیر جدید معرفی کنند که به دست فواد معصوم صورت گرفت.
اما مشکلات جدید مانند ورود داعش به کشور، تبانی حزب دمکرات کردستان عراق با ترکیه، بودن پایگاه ترکیه در شمال کردستان عراق بخاطر محافظت از منافع بارزانی و .... از طرفی وجود بعثی ها و اسلامگراهای تندرو در شمال کردستان و نیز گروه های مسلح تجزیه طلب کرد ایرانی تحت نظارت منطقه بارزانی، همه و همه در نوع خود در مقابل نخست وزیر جدید هست و از دیگر سو موضوع نفت هم همچنان باقی است و همه نفت های فروخته شده و حتی نفت های تحت کنترل داعش که توسط بارزانی به ترکیه فروخته می شود، نیز جزیی از معضلات کردهای شمال عراق است و آیا اگر وی هم نقدها را علنی کند، سرنوشتی مانند مالکی در انتظار اوست ؟ و فروش نفت کردستان و بدون برگشت سرمایه انبار شدن در بانک های ترکیه چه ربطی به کردستان و عراق دارد ؟ و آیا موجب ایجاد حساسیت دوباره حکومت مرکزی عراق نمی شود ؟
در حالی نخست عراق وارد ایران می شود که ایران به کمک کردهای عراق شتافت و بار دیگر رئیس فعلی اقلیم را از سقوط نجات داد و نیز مانع فروپاشی نظام سیاسی اقلیم و شهرهای اربیل و .. شد که در غیر اینصورت سیل آوارگان به سوی مرزهای ایران ، سرازیرمی شد. اما آیا بازهم حفظ توازن سیاسی عراق به عهده ایران است ؟ کدام جریان سیاسی و نهاد و سازمان کرد عراقی هست که با ایران رابطه نداشته باشد ؟ و آیا همنشینی و رابطه مسالمت آمیز آنان در گرو مساعدت ایران نیست و اگر ایران مداخله نکند، بازهم حمام خون براه نمی افتد ؟ اگر این چنین است و آنها برای ایران احترام دارند چرا رسانه های اقلیم، شب و روز در پی ترویج ایران هراسی اند ؟
نخست وزیر جدید در حالی به ایران می آید که پس از وی احتمالا رئیس جمهور کرد عراق، دکتر فواد معصوم، راهی تهران می شود. آمدن عبادی به ایران یادآور بسیاری اشتراک های تاریخی مابین ایران و عراق است . چه بسیار نخست وزیرانی در عراق از دوران شاهنشاهی تا امروز آمده که هر کدام سیاستی جداگانه علیه یا له ایران داشته اند. در دوران پادشاهی ( عبدالرحمن گیلانی ، عبدالرحمن سعدون ، عسکری ، یاسین الهاشمی، توفیق السویدی، نوری سعید و ... ) اکثرا نگاهی مثبت به ایران داشتند از وقتی که استقلال عراق در 1920 اعلام شد تا 1958 همان سیاست هم کم و بیش دنبال شد ( ناجی شوکت، گیلانی، جمیل المدفعی، هاشمی ، حکمت سلیمان و نوری سعید، صالح جبر، پاچه چی و... ) اما با رخ داد ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ و آمدن عبدالکریم قاسم ( نظامی چپگرای عراقی در روز ۲۳ تیر ۱۳۳۷ در کودتای ضدسلطنتی عراق به حیات رژیم پادشاهی فیصل دوم در عراق خاتمه داد.) موضع نسبت به ایران و ایرانی فرق کرد. و از کارت کردها علیه وی استفاده شد ( حرکت مسلحانه کردهای عراق به رهبری مصطفی بارزانی از 1961 تا 1975 با همکاری ساواک ایران و CIA آمریکا ) و چه بسیار نخست وزیرانی که هم پس از وی آمدند و رفتند ( البکر، یحیی، عبدالرزاق، عارف، بزاز و .... ) اما همچنان ایران به دنبال گرفتن حق خود بود و در پیمان‌نامه ۱۹۷۵ الجزایر - در ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ (۶ مارس ۱۹۷۵) در الجزیره - قراردادی میان کشورهای ایران و عراق با وساطت الجزایر منعقد شد که خط مرزی ایران و عراق خط القعر آب های اروندرود را تعیین کرده و شاه و صدام با هم مصافحه کردند. البته چه بسیار نخست وزیرانی هم در این ایام به ایران امدند و رفتند و حتی صدام نیز ( که در سال 1355 به دعوت امیرعباس هویدا به ایران سفر کرد و در تهران با شاه هم ملاقاتی داشت.) و بعد از انقلاب ایران هم جنگ هشت‌ساله عراق با ایران تحت عنوان طولانی‌ترین نبرد کلاسیک در قرن بیستم و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام ( از ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهریور ۱۳۵۹) تا مرداد ۱۳۶۷ ) درگرفت و ...که در همان ایام هم دوباره استفاده از کردها، علیه هر دوکشور، مرسوم بود و تعدادی از سازمان های مسلح و تجزیه طلب کرد ایران ( کومله و دمکرات و ... ) هم شانه به شانه نیروهای صدام قرار گرفتند و علیه سرباز ایرانی، شلیک کردند.
اما بعد از حمله آمریکا ، از فروپاشی قدرت صدام ( و دستگیری اش در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۳ ) حدود 11 سال و از مرگش ( اعدام در ۵ نوامبر ۲۰۰۶ ) حدود 7 سال می گذرد، اما چرا عراق هنوز مرکز آشوب و عصیان خاورمیانه است ؟ و آیا نخست وزیر جدید عراق با حل مشکلات ، دستاوردی در جهت توسعه و تعمیق روابط و حل مشکلات داخلی اش دارد ؟
و یا بازهم مشکل اصلی این نخست وزیر هم مشکلات امنیتی کردهاست که با آن دست و پنجه نرم می کند ؟ کردهایی که خود پیشمرگه هایی دارند که میان چند حزب تقسیم شده اند اما نمی خواهند که جزو ارتش ملی عراق باشند؛ ارتشی که در ایام مالکی به مرز فروپاشی نزدیک شد. کردهایی که خود 2-3 سازمان امنیتی جداگانه دارند و حتی به عنوان مثال بارزانی دارای چندین زندان مخفی است و هیچ ارگان و سازمان حقوق بشری هم نظارتی بر حال و روز زندانیان این زندان ها ندارد.
حکومت مرکزی عراق نه توان نظارت و توان مدیریت جنگ داعش را داشت که به همکاری سنی ها - بارزانی و بعثی ها ، امنیت ملی کشور را به مخاطر انداختند و نیروهای پ ک ک هم وارد خاک شدند و نتوانست بررسی کند و امروزه هم دعوای حزب اقماری پ ک ک و جنگ دار و دسته اوجالان با داعش هم کردستان عراق را به خود مشغول کرده، و کردستان عراق زمین خلوت و حیاط بازی سیاسی ترکیه شده و عراق هم مدیریتی ندارد. فعلا بارزانی برای حفظ تاج و تخت اش، به ترک ها پناه برده و برخلاف اصول بین المللی در داخل کردستان عراق ، پایگاه ترک ها را محافظت می کند با این سودا که شاید وی را در برابر حمله احتمالی اتحادیه میهنی و پ ک ک محفوظ بدارند اما همین ترکیه وی را در برابر حمله داعش، تنها گذاشت. این روزها هم رسانه ها دعوای مافیای اوجالان پرستی - بارزانی خواهی است و این دو در میان رسانه ها لابی می کنند و خلقی سرگردان را سرگرم ساخته اند و این نام کرد و کردستان است که مانند یک متاع سر هر بازار مکاره سیاست، فروخته می شود. آن یکی قبر پدرش را امامزاده کرده و رهبر آئینی کردستانش می خواند و این یکی هم عکس دخترکان شوخ و شنگ گل اندام را خوراک تبلیغات کرده است. آمد و شد آزادانه کردهای مسلح پ ک ک با داخل عراق، ایجاد حساسیت ترکیه را در پی خواهد داشت و وضع سوریه هم تا ابد چنین نخواهد ماند و از دیگر سو، سازمان ها و گروه های مسلح کرد ایرانی در نزدیک مرز ایران، هر از گاهی ایجاد مشکلاتی در نوار مرزی کشور خواهند داشت.
و اکنون نخست وزیر به عنوان شخصی که نظارت بر مسائل مربوط به سازمان امنیت عراق دارد، آیا توان مدیریت امنیت داخلی و خارجی عراق را دارد؟ آیا می تواند پرونده کردستان را نظارت و مدیریت و کنترل کند ؟ یا همچنان بارزانی به عنوان شخصی فراتر از قانون کشور، با هر قانونی میلی می تواند علیه حکومت مرکزی، اقدام کند و خود را سخنگوی کل کرد و کردستان بنامد؟ البته هوشیار زیباری از ائتلاف کردستان عراق به عنوان یکی از معاونین نخست وزیر، وزیر دارایی روژ نوری شاویس از ائتلاف کردستان عراق اما هر دو از حزب مسعود بارزانی هستند؛ آیا می توانند در مسیر تصمیم گیری عبادی تغییراتی اعمال یا تاثیراتی داشته باشند ؟ و تنها وزیر کُرد زبان غیر حزب بارزانی، فریاد راوندزی وزیر فرهنگ از اتحادیه میهنی است. اما با این سهم از قدرت، بازهم بارزانی در موقع مواجهه با نقد از طرف حکومت مرکزی عراق ؛ آیا دوباره همه وزرا را به اربیل فرامی خواند ؟
بهرحال عبادی، آینده ای چندان بدون مشکل و آرام در همکاری با کردها در کابینه اش، نخواهد داشت. مگر آنکه بتواند مدیریت خاصی بر یکی از مشکلات کشورش داشته باشد. هرچند پارلمان عراق با اکثریت آراء با "محمد الغبان" به عنوان وزیر کشور و "خالد العبیدی" به عنوان وزیر دفاع موافقت کرد. و وزیر دفاع هم در بیان نخست خود از بارزانی خواسته است که حزبش و دستگاه اطلاعاتی امنیتی او - پاراستن - افراد متهم به ترور را به بغداد تحویل دهد. اما نیروهای تحت فرمان بارزانی حاضر به همکاری با وزارت دفاع و کشور نییستند و اینکه آیا اینگونه افراد هم نوعی مشکلات امنیتی برای دیگر بخش های عراق ایجاد می کنند، اهمیتی ندارد و بالطبع بارزانی هم نمی خواهد که نیروی های مسلح و امنیتی اش تحت فرمان حکومت مرکزی باشد، زیرا دیگر اثری از حزبش نمی ماند. و چه بسا تکرار سخنان وزیر دفاع، بهانه ای دست بارزانی و رسانه هایش می دهد تا علیه او جنگ رسانه ای را آغاز کند و بدان شیوه به متهم کردن نخست وزیر جدید بپردازد که او هم منهج مالکی را دنبال می کند.

پژوهشگر تاریخ معاصر

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 381240

برچسب‌ها