تلاش برای نمره قبولی

حاصل جمع آن رفتارهای زیبا و این کردارهای زشت، کارنامه جامعه ما در برخورد با دفاع هشت ساله مردم ایران است.

آیا می‌توان مطمئن بود برخی از امور بدیهی امروز، فردا نیز بداهت خود را حفظ کند؟ تجربه به این پرسش پاسخ منفی می‌دهد: نه، نمی‌توان مطمئن بود.
یکی از ویژگی‌های گذر زمان، ایجاد تغییر و تبدیل است. به همین جهت برخی از اموری که امروز در جامعه ما بدیهی شمرده می‌شوند، روشن نیست که فردا هم این گونه باشند. از این رو کسانی که آینده‌نگر هستند و این را باور دارند که کفه باورهای امروز با کفه باورهای فردا یکسان نیست، به نگهداشت و حفظ هنجارها و ارزش‌های اجتماعی اهمیت می‌دهند و برای آن راه‌هایی پیشنهاد می‌کنند. مثال‌های فراوانی در این باره می‌شود بیان کرد اما به فراخور گرایشی که داریم این پرسش را مطرح می‌کنیم که آیا حقانیت دفاع هشت ساله مردم ایران و مشروعیت این جنگ که امروز برای بیشتر آحاد جامعه امری بدیهی شمرده می‌شود، در نظر آیندگان نیز این چنین خواهد بود؟ پرسش از حقانیت، مشروعیت و عادلانه بودن دفاع از سرزمین، آرمان و حفظ حدود و ثغور آنها ممکن است امروز ما را به تعجب وادارد یا حتی برآشفته کند، اما به راستی روشن نیست این تعجب و برآشفتگی در نزد آیندگان هم تکرار شود.
با اینکه فقط بیست و شش سال از پایان جنگ می‌گذرد، مشاهده می‌کنیم که فاصله قابل توجهی بین دیدگاه نسل جنگ ندیده و جنگ نکرده با نسلی که جنگ را اداره کرد و در فراز و فرود آن شرکت جست، وجود دارد. این فاصله را نمی‌توان کتمان کرد و بر آن سرپوش گذاشت. همه آنانی که در اجتماع حضور دارند و می‌توانند با اقشار مختلف ارتباط برقرار کنند - نه آنانی که در اتاق‌ها یا پشت میزها نشسته‌اند و از تغییرات و تبدیلاتی که در چند قدمی‌شان می‌گذرد بی‌خبرند - از وجود این فاصله آگاه هستند. این فاصله تا آنجا که مربوط به وجود تفاوت در باورهای دیداری و تصورات شنیداری می‌شود، امری طبیعی تلقی می‌گردد ولی از جایی که این دفاع در نزد این دو نسل ماهیتی دوگانه پیدا می‌کند، آنجا را باید آغاز زاویه‌ای دانست که هر اندازه ضلع آن پیش برود فضای این دو باور بیشتر و بیشتر می‌شود.
دوراندیشی و آینده‌نگری در چنین مقاطعی نقش بزرگ و تعیین کننده‌ای دارد. صاحبان این اندیشه و نگرش با جلوگیری از پاشیدن هنجارها و ارزش‌های اجتماعی، آنها را در ظروفی که یک بار مصرف نیستند نگه می‌دارند. یکی از این ظرف‌ها علم تاریخ است. یکی دیگر ادبیات. آن یکی مراسم آیینی. دیگری موزه؛ و شاید مهمترین‌اش احترام اجتماعی است. با این قالب‌ها می‌توان بدیهیات امروز را - نه با تغییر چهره، گریم و صورت‌سازی - به دست آیندگان سپرد بی آنکه آفت شک و تردید بدان‌ها راه یابد و ماهیت روشن‌اش تیره گردد.
آیا ما از این قالب‌ها برای نگهداشت حقانیت و مشروعیت دفاع هشت ساله خود بهره گرفته‌ایم؟ پاسخ این سؤال نه یکسره مثبت است و نه یکسره منفی. ما عملکردی زشت و زیبا داشته‌ایم. در مواردی با آفرینش‌های ادبی (رمان و داستان کوتاه) توانسته‌ایم آیینه‌دار آن آورد بزرگ باشیم؛ یا با تدوین گزارش‌های مستند به همراه شهادت برخی اسناد و مدارک موفق شده‌ایم این حق را پاس بداریم؛ در مراسم آیینی خود از آن یاد کرده‌ایم و نام جنگ کردگان را گرامی داشته‌ایم. اما در مقاطعی نیز همه این هنجارها و ارزش‌ها را در ظروف یک بار مصرف سلیقه و سیاست خود ریخته‌ایم و به ارزان‌ترین بها هدرش داده‌ایم؛ احترام اجتماعی آن را مخدوش کرده، باطن خوشگل آن را نزد نسل جنگ ندیده و جنگ نکرده بدگل نشان داده‌ایم.
حاصل جمع آن رفتارهای زیبا و این کردارهای زشت، کارنامه جامعه ما در برخورد با دفاع هشت ساله مردم ایران است. اگر حجم رفتارهای زیبای ما برای حفظ حقانیت این دفاع فزونی یابد معدل این کارنامه، دو رقمی خواهد ماند و اگر شمار کردارهای بد ما برای بهره‌برداری ابزاری از این دفاع بیشتر شود این معدل تک رقمی خواهد بود.
آیا به نگاه آیندگان، وقتی که چشم‌شان به این نمره می‌افتد، فکر کرده‌ایم؟

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 380936

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 4 =